زیارت ناحیه معروف، از جانب امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) به ما رسیده آن، غیر از زیارت الشهداء یوم عاشورا است که راوی آن، سید بن طاووس در کتاب اقبال میباشد. دو اشکال بر آن وارده شده که عبارتند از: 1. تاریخ این زیارت سه سال قبل از تولد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است 2 وجود افراد مجهول در سند آن که البته به هر دو اشکال پاسخ داده شده است.
اما زیارت ناحیه معروف که ابن المشهدی آن را در کتاب مزار آورده است، از سه جهت مورد بررسی است:
1. آشنایی با مؤلف و میزان اعتبار و وثاقت او که مرحوم ابن طاووس، شهید اول، حر عاملی، محدث نوری، سید محسن عاملی، مرحوم مدرس، شیخ عباس قمی، آقا بزرگ طهرانی و استادمان آیتاللهالعظمی وحید خراسانی او را معتبر میدانند.
2. آشنایی با کتاب که آن نیز مورد اعتماد شیعه است؛ همانگونه که مرحوم مجلسی در تحفه الزائر، بحارالانوار و نیز مرحوم نوری و سید محسن امین به آن اعتماد داشتند.
درباره میزان اعتبار زیارت ناحیه طبق گفته مرحوم مجلسی و سید مرتضی، حضرت، در اولین زیارت از امام حسین(علیه السلام)، این زیارت را قرائت کرده است؛ ولی شبهاتی نیز در آن مطرح است؛ از جمله:
1. اگر اعتبار داشت، چرا مرحوم قمی در مفاتیح الجنان آن را نیاورده است؟
2. وجود بعضی از عبارات که مناسب شأن نیست؛ همانند ناشرات الشعور.
3. اشکال مرحوم آیتاللهالعظمی خوئی به مؤلف و کتاب.
پاسخ اشکال اول، اینکه قسمتی از آن را در نفس المهموم آورده است و پاسخ اشکال دوم، اینکه منظور این است که در زیر حجاب و چادر، گیسوان پریشان بوده، نه اینکه مکشوف باشد. اشکال آقای خوئی نیز مبنایی است.
در خاتمه به منابع نقل این زیارت از شیخ مفید و سید مرتضی و ابن طاووس و مجلسی و فیض کاشانی و ابراهیم بن محسن فیض اشاره کردهایم و بالاخره این زیارت، از جهات سند و متن مورد تقویت و معتبر است.
کلید واژهها: ادعیه و زیارات، زیارت ناحیه مقدسه، نقد و ارزیابی، سند و دلالت زیارت.
کاوشی در سند
روش بحث
در بحث حدیثشناسی روش ما بررسی موضوعی احادیث مهدویت است نه تجزیهای. در روش تجزیهای؛ یعنی متون احادیث شیعه یا سنی به ترتیب ـ و حدیث حدیث ـ بررسی میشود؛ البته آشنایی با متون احادیث، فقه الحدیث و مدارک حدیث ضروری است؛ ولی از آنجا که حجم و تعداد احادیث زیاد است1؛ لذا روش تجزیهای و رسیدگی به یک یک این متون، وقت فراوانی میطلبد.
از این رو بحث ما موضوعی است. مقصود ما از بحث موضوعی این است که موضوعی را مثل حکومتهای بعد از حضرت مهدی(علیه السلام) یا داستان حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان(علیه السلام) یا قیامهای دوران غیبت یا جزیره خضراء در روایات و متون و... مورد بحث و بررسی قرار میدهیم. شیوه بحث به این صورت خواهد بود: گام اوّل، متن را در حد امکان، از قدیمترین منبع نقل میکنیم. گام دوم، منابع و مصادر نقل آن روایت از گذشته تا کنون است؛ زیرا کثرت نقل یا عدم آن، دلیل یا مؤیدی بر اعتنا یا عدم اعتنا است. گام سوم، بررسی سندی است؛ یعنی این حدیث از چند طریق رسیده و در آخر به چند نفر میرسد و میزان اعتبار راویان تا چه حدی است؟ گام چهارم اینکه اگر در این رابطه، از بزرگان مطالبی در رد یا قبول متن یا مضمون آمده مطرح و در آخر، نتیجهگیری و جمعبندی میشود.
مقدمه
موضوع بحث ما بررسی سندی زیارت ناحیه است که به طور مختصر به آن میپردازیم؛ اما قبل از ورود به بحث، لازم است بدانیم ما دو زیارت با عنوان ناحیه داریم: 1. زیاره الشهداء یوم عاشورا 2. زیاره الناحیه (مشهور)
مرحوم ابن طاووس در دو کتابش الاقبال و مصباح الزائر این زیارات را نقل کرده است. وی زیارت اول را این گونه روایت میکند2:
روینا باسنادنا الی جدی ابی جعفر محمد بن الحسن الطوسی( قال حدثنا الشیخ ابو عبد الله محمد بن احمد بن عیاش قال حدثنی الشیخ الصالح ابومنصور بن عبد المنعم بن النعمان البغدادی قال: خرج من الناحیه سنه اثنین و خمسین و مأتین علی ید الشیخ محمد بن غالب الاصفهانی حین وفات ابی و کنت حدیث السن و کتبت استأذن فی زیاره مولای ابی عبدالله(علیه السلام) و زیاره الشهداء ـ رضوان الله علیهم ـ . فخرج الی منه:
بسم الله الرحمن الرحیم. اذا اردت زیاره الشهدا ـ رضوان الله علیهم ـ فقف عند رجلی الحسین(علیه السلام) و هو قبر علی بن الحسین ـ صلوات الله علیهما ـ فا ستقبل القبله بوجهک فان هناک حومه الشهدا.3 و أوم و أشر الی علی بن الحسین و قل: السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلاله ابراهیم الخلیل صلیالله علیک و علی أبیک اذ قال فیک: قتل الله قوما قتلوک یا بُنی ما أجرأهم علی الرحمن و علی انتهاک حرمه الرسول. علی الدنیا بعدک العفا! کأنی بک بین یدیه ماثلاً و للکافرین قائلا:
اناعلی بن الحسین بن علی *** نحن و بیت الله أولی بالنبی
أطعنکم بالرمح حتی ینثنی *** أضربکم بالسیف أحمی عن أبی
ضرب غلام هاشمی عربی *** والله لایحکم فینا ابن الدعی
حتی قضیت نحبک ولقیت ربک. أشهد أنک أولی بالله و برسوله و أنک ابن رسوله و ابن حجته و أمینه حکم الله لک علی قاتلک مره بن منقذ بن النعمان العبدی لعنه الله و أخزاه و من شرکه فی قتلک.
بحث در سند
این زیارت را شیخ مفید و سید مرتضی با حذف سند در قسمت زیارات عاشورا نقل کردهاند. همچنین مرحوم ابن طاووس در اقبال از ابومنصور بغدادی نقل کرده است که نقل او گذشت. اکنون به بحثهای سندی و بررسی اشکالهای وارده میپردازیم.4
الف. تاریخ صدور توقیع
تاریخ صدور توقیع، سه سال قبل از ولادت امام زمان(علیه السلام) است.
در جواب این اشکال میگوییم:
1. ممکن است در نوشتن تاریخ اشتباهی از نسّاخ رخ داده باشد یا در خواندن و قرائت اشتباه شده باشد و عدد شش را به اشتباه پنج خوانده باشند؛ یعنی تاریخ صدور آن 262ه باشد.
2. ممکن است این زیارت، از امامین عسکریین(علیهما السلام) باشد؛ چون در سند، تصریح نشده که این زیارت، از ناحیه امام عصر است و فقط تعبیر عن الناحیه المقدسه آمده است.
ب. وجود افراد مجهول در سند
در سلسله سند این توقیع، افرادی مجهولالحال هستند که عبارتند از:
1. محمدبن احمدبن عیاش 2. ابومنصور بغدادی 3. محمدبن غالب اصفهانی
در جواب این اشکال نیز میگوییم: برخلاف اشکال سندی، در تأیید این نقل چند قرینه هست:
1. این متن، در بر دارنده برخی معارف و اخلاقیات و نکات تاریخی است که با مضامین دیگر ادعیه و زیارات و نصوص معتبر مطابقت دارد که نمیتوان تنها به دلیل ضعف سندی به آسانی از آن دست کشید؛ (فتأمل). شاید این روایت، نظیر زیارت جامعه باشد که سندش از نظر فنی دچار مشکل است (محمد بن موسی نخعی، راوی آن، مجهول است)؛ ولی بزرگان ما همانند امام خمینی فرمودهاند: قطعاً این متن زیارت جامعه، از امام معصوم است و آیتالله وحید خراسانی میفرماید: این لفظ، لفظ غیر معصوم نمیتواند باشد و قطعاً از امام است. ما بعضی جاها باید از چارچوب تضعیف و توثیقات نجاشی و کشی خارج شویم.
دعای افتتاح نیز همینگونه است (توقیع است)؛ ولی متن دعا به گونه ای است که از غیر معصوم صادر نمیشود؛ همینطور دعای ندبه و.... ممکن است بگوییم زیارت ناحیه نیز چنین است.
2. این بحث، بحث فقهی و کلامی نیست تا نیاز به بررسی سندی داشته باشد؛ در نتیجه قاعده تسامح در ادله سنن ـ علی المبنا ـ مشکل ضعف سند را حل میکند و ما در این گونه بحثها احتمال تقیه نمیدهیم.
3. این متن، تقریباً با نصوص تاریخی فریقین مطابقت دارد. امّا درباره عدد شهدا که تقریبا 80 نفر را نام برده نیز باید گفت: بله، البته بعضی از مورخین عدد شهدا را تا 103 و 113 نفر هم ذکر کردهاند؛ ولی به سبب آن اختلاف نظر و اقوال نمیتوان این توقیع را کنار گذاشت؛ بلکه باید این توقیع را محور قرار بدهیم یا دستکم بگوییم عدد مذکور قولی از اقوال است.
4. کتب علمای رجال، در مقام توثیق برخی از روات، به فرازهایی از این زیارت استناد میکنند و این، نشانگر آن است که زیارت را تلقی به قبول کردهاند.
اما زیارت ناحیه معروف
مرحوم ابن المشهدی در المزار الکبیر و مرحوم ابن طاووس نیز در مصباح الزائر آن را نقل کردهاند. علامه مجلسی نیز در بحارالانوار5، آن را ذکر کرده و میفرماید: الظاهر أنها من تألیفات السید و المفید ولعله وصل إلیهما خبر فی کیفیه الصلاه فانّ الاختراع فیها غیر جائز6.
ابن طاووس تصریح کرده است که سید مرتضی، امام حسین(علیه السلام) را با این عبارات، زیارت میکرده است: زیاره بالفاظ شافیه یذکر فیها بعض مصائب یوم الطف یزار بها الحسین(علیه السلام).
البته معنای این عبارت، این نیست که الفاظ و عبارات از خودش باشد؛ زیرا برای مثال: اگر در کتاب روضه المتقین دیدیم که مجلسی اول (مولا محمد تقی) گفته است: من در مدتی که در عتبات عالیات بودم، فقط با این الفاظ زیارت میکردم (به زیارت جامعه اشاره دارد)، آیا معنایش این است که عبارات از خود او است؟
ابن طاووس میگوید: ان المرتضی کان یزور بهذه الالفاظ. علامه مجلسی نیز تعبیر به الظاهر دارد؛ ولی در مقابل مشهدی گوید: انها صدرت من الناحیه المقدسه.
بحثی درباره کتاب المزار الکبیر
محدّث نوری در خاتمه مستدرک الوسائل7 میگوید:
کتاب المزار: قال فی البحار: کتاب کبیر فی الزیارات تألیف محمد بن المشهدی کما یظهر من تألیفات السید بن طاووس و اعتمد علیه و مدحه و سمّیناه بالمزار الکبیر و قال فی الفصل الاخر: و المزار الکبیر یعلم من کیفیه اسناده انه کتاب معتبر و قد أخذ منه السیدان ابنا طاووس کثیرا من الاخبار و الزیارات8 و قال الشیخ منتجب الدین فی الفهرست: ابو البرکات محمد بن اسماعیل المشهدی فقیه محدث ثقه. و منه یظهر انه معدود فی زمره الفقهاء کما انه یظهر من صدر کتابه الاعتماد علی کل ما أودعه فیه و انّ ما فیه من الزیارات کلها مأثوره و ان لمیستند بعضها الیهم(ع) فی محله. قال بعد خطبته: فانی قد جمعت فی کتابی هذا من فنون الزیارات للمشاهد و ما ورد فی الترغیب فی المساجد المبارکات و الادعیه المختارات و ما یدعی به عقیب الصلوات و مایناجی به القدیم تعالی من لذیذ الدعوات فی الخلوات و ما یلجأ الیه من الادعیه عند المهمات مما اتصلت به من ثقات الروات الی السادات و حثنی الی ذلک ایضا... ؛
کتاب مزار: مرحوم مجلسی درباره این کتاب در بحارالانوار میگوید: کتاب بزرگی است درباره زیارات و چنانکه از نوشتههای سید بن طاووس به دست میآید، این کتاب از تألیفات محمد بن مشهدی است و ابن طاووس، بر این کتاب، اعتماد نموده و آن را مدح کرده است. و ما مرحوم مجلسی آن را المزار الکبیر نامیدیم. و باز مرحوم مجلسی در فصل دیگری از بحارالانوار فرموده: از وضعیت اسناد آن چنین فهمیده میشود که کتاب معتبری است و دو سید رضی الدین و عبدالکریم ابن طاووس، زیارات و روایات بسیاری از این کتاب نقل کردهاند و شیخ منتجب الدین در فهرست خود، درباره ابن مشهدی فرموده است: ابوالبرکات محمد بن اسماعیل مشهدی، فقیه، محدث و مورد وثاقت است. و از عبارات ریاض العلماء و دیگران چنین استفاده میشود که ابن مشهدی در زمره فقها بوده است. و از مقدمه کتاب المزار الکبیر چنین استفاده میشود که تمام آنچه در کتاب خود آورده است، مورد اعتماد او است. و تمام زیارات این کتاب، از معصومین رسیده است؛ هر چند بعضی از آنها را در جای خود، به امام معصوم، نسبت نداده است. مؤلف پس از خطبه کتاب خود چنین نوشته است: در این کتاب، زیارات مختلفی را درباره مشاهد مشرفه و نیز درباره تشویق و ترغیب به مساجد، ادعیه برگزیده، تعقیب نمازها، مناجات با خداوند، نمونهای از دعاهای روحبخش و دعاهایی برای امور مهم و عظیم آوردهام. این ادعیه را به سند خود از راویان شیعه که به ائمه اطهار میرسند، نقل کردهام.
در آخر هم مرحوم نوری تکرار میکند که:
و یظهر منه أنه ـ رحمه الله ـ من اعاظم العلماء واسع الروایه، کثیر الفضل معتمد علیه کما انه یظهر مما ذکرنا من خطبه کتابه أن کل مافیه من الدعوات و الزیارات، مأثوره عنهم(علیه السلام) و منها اعمال مسجد الکوفه و الزیارات مختصه بأبی عبدالله(علیه السلام) فی الأیام المخصوصه؛ از سخنان مرحوم مجلسی چنین بر میآید که او مرحوم محمدبن مشهدی از علمای بزرگ و آگاه به روایت و صاحب فضل و مورد اعتماد است. از مقدمه خطبه مؤلف نیز چنین بر میآید که تمام آنچه در این کتاب، از مجموعه زیارات و دعاها آمده، از ائمه اطهار رسیده است؛ از جمله اعمال مسجد کوفه و زیارتهایی که به امام حسین(علیه السلام) در روزهای ویژه اختصاص دارد.
پس محمد بن المشهدی ثقه است و بحثی پیرامون او نیست و ایشان گفته است هر چه میآورم به سند و راههای موثق از امامان است. از جمله زیارتهایی که نقل کرده، همین زیارت ناحیه مقدسه است.
محورهای بحث و تحقیق
در ادامه در چهار محور بحث میکنیم: 1. آشنایی با مؤلف؛ 2. آشنایی با کتاب؛ 3. بررسی شبهات؛ 4. ذکر منابع.
1- آشنایی با مؤلف
او محمدبن جعفربن علی مشهدی حائری، معروف به ابن المشهدی است. ولادت او در سال 510ه بوده و در سال 573ه کتاب مزار را به پایان رسانده و تا 594ه نیز در قید حیات بوده.9
استادان مرحوم ابن مشهدی:
او از محضر بیست و هفت استاد کسب فیض کرده که همه از ثقات هستند. ابن شهر آشوب، شاذان بن جبرئیل، عبدالله بن جعفر دوریستی، ابن زهره و ورام ابن ابی فراس نخعی از جمله اساتید وی میباشند.
شاگردان ایشان: سید فخاربن معد موسوی (راوی صحیفه سجادیه) و ابن نما ( استاد محقق حلی).
از امتیازات ابن مشهدی این است که طریقش به مفید، خیلی کوتاه است. او با سه واسطه و گاه با دو واسطه و بعضاً با یک واسطه به شیخ مفید میرسد. عمده طریق وی، ابن منصور نقاش موصلی از ]الشریف النقیب[ محمدی است. گاهی نیز از شاذان بن جبرئیل از محمدبن موسی بن جعفر دوریستی از جعفر بن محمد دوریستی نقل میکند. گاهی به جای شاذان، عدل بن دوریستی است.
ایشان طریق دیگری نیز دارد که عبارت است از: محمد طبری، حسن بن محمد و ابو جعفر.
مرحوم ابن مشهدی، از همان ابتدا به تحصیل پرداخت و در کمتر از 20 سالگی دروس عالیه را آغاز کرد. کتاب مقنعه را نزد استادش، ابن منصور نقاش خواند.
از مطالب فوق نتیجه میگیریم وی یک شخصیت معمولی نیست؛ به ویژه با توجه به اظهار نظر بزرگان ما درباره شخصیت ایشان.10
اینک نمونهای از کلمات بزرگان:
شهید اول (متوفای 786ق) : الشیخ الامام السعید.11
شیخ حرعاملی: کان فاضلا محدثا صدوق.12
مرحوم نوری: الشیخ الجلیل السعید المتبحر مؤلف المزار المشهور... الذی اعتمد علیه اصحابنا الابرار13؛ یظهر منه أنه من اعاظم العلماء واسعه الروایه کثیر الفضل معتمد علیه.14
مرحوم شیخ عباس قمی15: الشیخ الجلیل السعید المتبحر عظیم المنزله والمقدار.
سید محسن امین (1371ه): شیخ جلیل متبحر محدّث صدوق.16
مرحوم مدرس: از کبار محدثین امامیه است؛ بسیار جلیل القدر و عظیم المنزله است.17
آقا بزرگ تهرانی: عالم جلیل واسع الروایه.18
استاد ما آیتالله وحید خراسانی در درس اصول به مناسبت بحث نهی در عبادت موجب فساد و بطلان عبادت میشود یا خیر فرمود: اعتماد نا علی المزار المشهدی نتیجه لاعتماد السید عبد الکریم ( ابن طاووس) و ولده علیه19.
علامه مجلسی: المزار الکبیر، یعلم من کیفیه أسناده انه کتاب معتبر و قد اخذ منه السیدان ابنا طاووس کثیراً من الأخبار و الروایات.20 از چگونگی سندهای آن چنین استفاده میشود که کتابی است معتبر و دو فرزند طاووس ]سیدرضیالدین و سید عبدالکریم[ روایات زیادی از این کتاب نقل کردهاند.
2- آشنایی با کتاب
این کتاب، ظاهراً تلقی به قبول شده است؛ زیرا تا پیش از مرحوم آیتالله خویی کسی در اعتبار آن کتاب تشکیک نکرده بود. سید رضی الدین ابن طاووس و سید عبد الکریم بن طاووس بر این کتاب اعتماد کردهاند.
علامه مجلسی در مقدمه تحفه الزائر21 میگوید:
به نظر قاصر رسیده که با وجود زیارات منقوله از ائمه به زیارات مؤلَّف ]یعنی زیارات غیر مأثوره[ علما احتیاجی نیست. این مؤلف ]ابن مشهدی[ خواست که رسالهای تألیف کند که مأثور باشد بر ذکر زیارات و ادعیه و آدابی که به اسانید معتبره از ائمه دین منقول گردیده است.
یعنی مرحوم علامه مجلسی قبول دارد که این کتاب مأثور است.
در بحارالانوار فرمود: المزار الکبیر یعلم من کیفیه اسناده انه کتاب معتبر و قد اخذ منه السیدان ابنا طاووس کثیرا من الاخبار و الروایات.22
مرحوم نوری: اعتمد علیه اصحابنا الابرار... یظهر من صدر کتابه الاعتماد علی کل ما اودعه فیه أن ما فیه من الزیارات کلها مأثوره و ان لم یستند بعضها علیهم فی محله23؛
اصحاب ما بر این کتاب اعتماد کرده... و از مقدمه و ابتدای کتاب چنین بر میآید که تمام زیاراتی که در کتاب خود آورده، از معصومین رسیده است، هر چند بعضی از آن را به معصومین نسبت نداده است.
مرحوم امین: اعتمد علیه الاصحاب.24
مرحوم شیخ عباس قمی: اعتمد علیه المزار الکبیر علمائنا الابرار، الملقب بالمزار الکبیر فی بحارالانوار.25
مرحوم مدرس: کتاب مزار محل اعتماد أکابر است.26
مرحوم آیتالله میلانی: و نجد فی زیاره الامام المهدی وصفا دقیقا لما جری علی جده الحسین.27
در زیارت حضرت مهدی(علیه السلام) توصیف دقیقی از وقایعی که بر جدش، امام حسین(علیه السلام) گذشته است مییابیم.
گویی صدور زیارت از امام(علیه السلام) را مسلم دانسته است.
نظر علامه مجلسی در باره زیارت ناحیه
علامه مجلسی28 میفرماید: و الظاهر ان هذه الزیاره من مؤلفات السید والمفید( و لعله وصل الیهما خبر فی کیفیه الصلاه فان الاختراع فیها غیر جائز.
به نظر ما اگر مقصود علامه مجلسی این باشد که این زیارت، انشا و ابداع این دو بزرگوار است، صحیح نیست؛ چون خود مؤلف میگوید: اینها مأثور است. مؤلف، در سال 574ق این کتاب را نوشته است و خودش میگوید:
زیاره اخری یختص بالحسین(علیه السلام) و هی مرویه باسانید و هی اول زیاره زار بها المرتضی علم الهدی.
شاید منشأ اشتباه، همین عبارت باشد که گمان کرده از تألیفات سید مرتضی است؛ ولی این، همانند عبارت مجلسی اول است که گفته است: من در مدتی که در عراق بودم، فقط زیارت جامعه میخواندم. این دلیل نمیشود که زیارت جامعه، تألیف مرحوم مجلسی اول باشد.
سید بن طاووس میگوید:
فی زیارات ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) زیاره بالفاظ شافیه یذکر فیها بعض مصائب یوم الطف یزار بها الحسین زاره بها المرتضی علم الهدی. مشتمل علی آداب و کیفیات و الصلوه؛29
در زیارات امام حسین(علیه السلام)، زیارتی است که با عبارات روشن، مصیبتهای روز عاشورا را بازگو میکند و امام حسین را با این متن، زیارت میکنند. سید مرتضی علم الهدی نیز امام حسین را با این زیارتنامه زیارت کرد. و در برگیرنده آداب و روش زیارت و نماز زیارت است.
البته معنای این عبارت ابن طاووس این نیست که متن زیارت نیز از سید مرتضی باشد؛ لذا اگر علامه مجلسی چنین برداشتی را کرده باشد، جای تأمل، بلکه غیر مقبول به نظر میرسد.
نکته شایسته دقت، این است که مرحوم قمی در کتاب گرانسنگ خود، نفس المهموم، عباراتی از این زیارت را بدون هیچ تردیدی، به حضرت مهدی(علیه السلام) نسبت داده و میفرماید:
فکان وصفه الامام المهدی: کنت للقرآن سنداً وللامه عضداً و للرسول ولداً؛
امام مهدی در توصیف امام حسین فرموده است: تو پشتوانه قرآن و بازوی امت و فرزند رسولالله بودی.
3- بررسی شبهات
الف. اگر این زیارت مأثور است، چرا شیخ عباس قمی، آن را در مفاتیحالجنان نیاورده است؟
جواب: 1- مرحوم قمی، آن را آورده است؛ ولی در کتاب نفس المهموم.
2-این زیارت، طبق نقل ابن مشهدی، از زیارتهای روز عاشورا است و مرحوم قمی، در باب زیارت عاشورا، در مقام استقصای تمام زیارات عاشورا نبوده است؛ بلکه فقط دو زیارت را آورده و به همان دو اکتفا کرده است.
3- آیا محدث قمی تعهد داده است که تمام زیارات صحیحه را در کتاب خودش جمع و غیر صحیح را رها کند و اصلاً آیا کتب اربعه چنین تعهدی دادهاند؟
4- شاید مرحوم قمی، روال و مبنای خاصی برای تألیف مفاتیح الجنان داشته است که این زیارت در این چهار چوب نمیآمده است؛ مثل شریف رضی، که خطبههای امیر المؤمنین(علیه السلام) را جمع آوری کرده است. آیا میتوان گفت همه خطبههای حضرت امیر، همین مقدار است؟ خیر؛ بلکه روش وی این بوده است که نهج البلاغه بنویسد؛ یعنی خطبههایی که جنبه بلاغی داشته است. شاید شیخ عباس قمی هم چنین مبنایی داشته است؛ یعنی زاویه و بُعد خاصی را در نظر گرفته و برطبق آن زیارت عاشورا را آورده؛ ولی زیارت ناحیه را ذکر نکرده است؛ هر چند به آن مبنا اشاره نکرده است.
5- مفاتیح الجنان، کتاب جامع و کاملی نیست. مرحوم قمی، از 54 دعای صحیفه سجادیه، فقط یک دعا را آورده است. ابن طاووس در اقبال اعمال شب قدر را مفصل آورده است؛ ولی ایشان به طور مختصر ذکر کرده است. در بحارالانوار چندین زیارت نقل شده که ایشان نیاورده است. اصلاً شیخ عباس قمی، بنا نداشته است کتاب کامل و جامعی بنویسد و شاید چنین ادعائی را هم نکرده باشند؛ بلکه بنا بر نقلی معروف، وی مفاتیحالجنان را به صورت یادداشت برای خودش نوشته است، تا به همراه داشته باشد.
6- شاید وی از درازنویسی پرهیز داشته و به دنبال اختصار بوده است و زیارت ناحیه، با اعمال خاص آن،خیلی طولانی میشود. اگر دعاها و زیارات طولانی و مفصل دیگری را آورده است، به این دلیل است که بدل و جایگزین نداشته؛ اما زیارت ناحیه را ذکر نکرده است؛ چون بدل و جایگزینی برای آن، داشته و آن دو زیارت عاشوراست.
ب. عبارت ناشرات الشعور را چگونه میتوان پذیرفت؟ آیا میتوان ادعا کرد زینب کبری(علیها السلام) و سایر مخدرات، پس از واقعه شهادت امام حسین(علیه السلام) با گیسوان پریشان و بدون روسری و حجاب، سراسیمه از خیمهها بیرون آمدند. آیا این صحنه، با مقام زنان اهل بیت، سازگار است؟
جواب: گیسوی پریشان، با مکشوف بودن سر و بدون حجاب بودن، هیچ تلازمی ندارد؛ چون ممکن است ـ و حتماً نیز همین است ـ که گیسوان خود را ـ برای حزن و مصیبت و عزا، زیر چادر و عبا و حجاب کامل پریشان کرده باشند. البته این شیوه، بین عرب، رسم و عرف بوده است. در همین باره؛ روزی از استاد بزرگوارم، آیتالله وحید، همین شبهه را پرسیدم و آن بزرگوار، پاسخی به همین مضمون بیان فرمود.
ج. نظر و اشکال مرحوم آیتالله خوئی: از معاصران، تنها کسی که به کتاب مزار و مؤلف آن، نظر منفی دارد، مرحوم آیتالله خوئی است. روش وی در معجمالرجال این است که افراد موجود در اسناد کتب اربعه را ـ به هر عنوان و لفظ و عبارت که آمدهاند ـ میآورد؛ برای مثال، برقی را که گاهی با عنوان محمد برقی و گاهی محمد بن خالد و.... میآورد؛ ولی ترجمه و شرح حال و اظهار نظر را یک جا میآورد و این، برای تمیز مشترکات بسیار مفید است. مرحوم خوئی، مرحوم مشهدی را به همین علت در چند جا نقل می کند.
الف. در مقدمه جلد اول، به اعتبار این که میخواهد مبانی رجالی خود را نقل کند، در زمینه توثیقات عام، از ابن مشهدی و کتاب او نیز نام میبرد؛ چون ابن مشهدی در مقدمه کتابش میگوید:
فأنی قد جمعت فی کتابی هذا من فنون الزیارات للمشاهد المشرفات ـ الی ان قال ـ مما اتصلت به من ثقات الروات الی السادات.
به این مناسبت، مرحوم خوئی در مقدمه کتاب رجالی خود، میفرماید:
هذا الکلام منه صریح فی توثیق جمیع من وقع فی اسناد روایات کتابه؛ لکنه لایمکن الاعتماد علی ذلک من وجهین: 1. انه لم یظهر اعتبار هذا الکتاب فی نفسه فان محمد بن المشهدی لمیظهر حاله بل لمیعلم شخصه و إن اصرّ المحدث النوری علی انه محمد بن جعفربن علی بن جعفر المشهدی الحائری فان ما ذکره فی وجه ذلک لا یورث الا الظن. 2. ان محمدبن المشهدی من المتأخرین و قد مرّ أنه لا عبره بتوثیقاتهم لغیر من یقرب عصرهم من عصره فأنا قد ذکرنا أَن هذه التوثیقات مبنیه علی النظر و الحدس فلا یترتب علیها اثر.
این سخن ابن مشهدی صراحت دارد در اینکه تمام راویان در سلسله سند این کتاب المزار[موثق میباشند؛ ولی نمیتوان به این سخن اعتماد کرد؛ به دو دلیل:
1-اعتبار کتاب روشن نیست؛ چون شخصیت محمد بن مشهدی معلوم نیست؛ یعنی مجهول الوصف است، بلکه شخص او برای ما مجهول است. هرچند محدث نوری اصرار دارد ثابت کند مؤلف کتاب، همان محمد بن جعفر بن علی بن جعفر مشهدی حائری است؛ لیکن این کلام، موجب ظن است، نه اطمینان.
2-توثیقات متأخران، برای ما معتبر نیست؛ چون از روی حدس و اجتهاد است و آنچه از نظر ما معتبر است، حس میباشد.
ب. شخصی را به نام محمد بن جعفر بن علی بن جعفر المشهدی الحائری ذکر میکند و درباره او میفرماید:
الشیخ الجلیل السعید المتبحر ابو عبدالله المعروف بمحمد بن المشهدی و ابن المشهدی مؤلف المزار المشهور الذی اعتمد علیه اصحابنا الابرار الملقب بالمزار الکبیر فی بحار الانوار ذکره المحدث النوری30 فی عداد مشایخ محمد بن جعفربن نماای الثالث من مشایخه.31
ج. در ج 15، ص176 میفرماید: محمدبن جعفر المشهدی کان فاضلا محدّثا صدوقا له کتب یروی عن شاذان بن جبرئیل القمی.32
د. در ج 17، ص 56، میگوید: محمدبن علی المشهدی ذکر صاحب الوسائل فی مقدمه الوسائل ان له کتاب المزار.
ه . در ج 17، ص 259 میگوید: محمدبن المشهدی له کتاب یعرف بالمزار و تقدم فی المدخل أنَّ المحدث النوری قد أصّر فی الفائده الثانیه من خاتمه مستدرکه التی شرح فیها حال الکتب المأخوذه عنها روایات المستدرک و حال مؤلفیها عن بیان حال کتاب المزار أنه محمدبن جعفربن علی ابن جعفرالمشهدی الحائری و ذکرنا أنَّ ما ذکره فی وجه ذلک لایورث الاالظن فانه لمیذکر دلیلا علی ذلک بل ینافیه کلام صاحب الوسائل فی مقدمه الوسائل من ان والده علی، و احتمال کونه من النسبه الی الجد یبعده أنَّ علیا المشهدی لمیکن من المعاریف بل لمیعلم انه کان من العلماء حتی ینسب حفیده الیه؛
ابن مشهدی کتابی دارد به نام مزار و در مقدمه کتاب اشاره کردیم که محدث نوری در خاتمه مستدرک ـ که شرح حال مؤلفان منابع کتاب مستدرک را آورده استـ اصرار دارد که نویسنده کتاب مزار، محمدبن جعفر بن علی بن جعفر مشهدی حائری است. ما در پاسخ گفتیم: گفته وی ظنآور است، نه یقینآور؛ چون ایشان دلیلی ارائه نکرده است. بلکه با کلام حر عاملی صاحب وسائل منافات دارد که پدر ابن مشهدی را علی ذکر کرده است؛ در حالی که مرحوم نوری جعفر را پدر ابن مشهدی آورده است.
ممکن است گفته شود: علی نام جد او است و در اثر شهرت، شخصی را به جدش منسوب میکنند؛ همانند علی بن بابویه؛ ولی در جواب میگوییم: اولاً جد او از معاریف نبوده است. ثانیاً معلوم نیست از علما باشد، تا نوهاش را به او نسبت دهند.
ولی به نظر ما اعتماد امثال ابن طاوس، شهید اوّل، مجلسی، حر عاملی، مرحوم نوری، سید محسن امین و شیخ عباس قمی، موجب علم به وثاقت ابن مشهدی میشود، و ما نیز همانند استاد خود حضرت آیتالله وحید ـحفظهاللهـ، بر ابن مشهدی اعتماد کرده و معتبر میدانیم.
منابع زیارت ناحیه
از قدما و متأخران، بسیاری هستند که به زیارت ناحیه و کتاب المزار نظر مثبت داشتهاند. البته مورد بحث، در اینجا، زیارت ناحیه است و عمده مدرک آن، المزار ابن مشهدی است؛ ولی این، تنها منبع نیست و در منابع دیگری نیز آمده است. اکنون به بررسی منابع متقدم و متأخر این زیارت میپردازیم:
الف: متقدمان
1-مزار شیخ مفید. مرحوم علامه مجلسی، در بحارالانوار33 زیارت ناحیه را به مزار مفید نسبت داده و میگوید:
قال الشیخ المفید( فی کتاب المزار بعد ایراد الزیاره التی نقلناها من المصباح قال ما هذا لفظه زیاره اخری فی یوم عاشورا بروایه اخری اذا اردت زیارته بها فی هذا الیوم فقف علیه و قل السلام علی آدم صفوهالله...
2-مصباح سید مرتضی. علامه مجلسی از سید مرتضی در مصباح الزائر نقل میکند که سید گفته:
زیاره بالفاظ شافیه یذکر فیها بعض مصائب یوم الطف یزار بها الحسین(علیه السلام) زار بها المرتضی علم الهدی و سأ ذکرها علی الوصف الذی اشار هو الیه قال: فاذا اردت الخروج من بیتک فقل: اللهم الیک توجهت... ]سپس همین زیارت ناحیه را نقل میکند.
بر فرض که اعتبار کتاب مزار ابن المشهدی ثابت نشود؛ ولی سید مرتضی و شیخ مفید آن را نقل کردهاند.
ب. متأخران
1- ابن طاووس در مصباح الزائر آن را از سید مرتضی نقل کرده؛ ولی اسم ایشان را نیاورده است.
2-علامه مجلسی در چهار جای کتابش به کتاب سید مرتضی اشاره دارد و در جایی میگوید:
والظاهر انه سقط من النساخ الزیاره التی الحقناها من روایه السید.
3-علامه مجلسی در تحفه الزائر نیز این زیارت را آورده است.34
4-فیض کاشانی نیز آن را در کتاب صحیفه مهدیه35 آورده است؛ (البته جای تأمل دارد)
5-در جامع احادیث الشیعه36 نیز آمده است.
6- ابراهیم بن محسن فیض کاشانی در الصحیفه الهادیه و التحفه المهدویه که اولین چاپ آن، 1318ق بوده و درباره دعاها و زیارات و توقیعاتی است که از امام مهدی(عج) رسیده است، این زیارت را آورده است.37 در صفحه 3 این کتاب چنین آمده است:
چون به واسطه غایب بودن نور، سینهام تنگ شده بود، بر تألیف کتابی همت گماشتم که مطالب آن، از امام زمان(علیه السلام) صادر شده باشد.
در صفحه 202 میگوید: زیارتی که از ناحیه امام زمان به سوی یکی از چهار نایب صادر شده است.
سپس این زیارت را نقل میکند.
البته شروح متعددی نیز دارد، مانند کشف داحبه فی شرح زیاره الناحیه، و کتاب الشمس الضاحیه38 و شرح زیارت ناحیه به زبان اردو39.
نتیجه
1-این زیارت، از ناحیه امام زمان(علیه السلام) برای برخی از نواب صادر شده که به دست برخی از علما، مثل شیخ مفید و ابن مشهدی رسیده است.
2-این زیارت، دارای اسانید متعدد و معتبری است؛ چنان که ابن مشهدی به آن تصریح کرده است.
3-سید مرتضی، در اولین تشرف به کربلا، این زیارت را خوانده است.
4-بسیاری از عبارات این زیارت، با زیارات دیگر مطابق است.
5- در این زیارت معنویت خاصی مشهود است و مضامینی عالیه دارد.
6-سید مرتضی، زیارت و آداب آن را اینگونه آورده است:
فإذا اردت الخروج من بیتک فقل: اللهم الیک توجهت... فأذا بلغت المنزل تقول: رب انزلنی منزلا مبارکا... فاذا رأی القبه فیقول: الحمدلله و السلام علی عباده... فاذا قرب من المشهد یقول: اللهم الیک قصد القاصدون... فاذا بلغ موضع القتل یقول: اذن للذین یقاتلون بأنهم ظلموا ... ثم تدخل القبه و تقف علی القبر و تقول: السلام علی آدم صفوهالله... ثم تحول الی عند الرأس و قل السلام علیک یا ابا عبدالله ... ثم انکب علی الضریح و قبّل التربه و قل: السلام علیک یا اول مظلوم انتهک دمه.... ثم تحول الی جانب القبر و تستقبل القبله و ترفع یدیک و تقول: اللهم ان استغفاری ایاک...
و بعد نوبت توسل میشود که: اللّهم انا نتوسل بهذا الصدیق الامام... ثم تحول الی عند الرجلین و قل: السلام علیک یا ابا عبدالله... ذکر زیاره علی بن الحسین(علیه السلام) ثم تحول الی عند رجلی الحسین فقف علی علی بن الحسین(علیه السلام) و قل: السلام علیک ایها الصدیق... ثم تقول: صلوات الله علیکم... ثم انکب علی القبر و قل: زاد الله فی شرفکم... زیاره الشهداء رضوان الله علیهم. ثم تتوجه الی البیت الذی عند رجلی علی بن الحسین(علیه السلام) و تقول: السلام علیک یا ابا عبدالله... ثم تسلم علی الشهداء من اصحاب الحسین(علیه السلام) و تستقبل و تقول: السلام علیکم یا انصارالله... ثم عد الی موضع رأس الحسینصلواتاللهعلیه و استقبل القبله وصل رکعتین صلاه الزیاره تقرأ فی الاولی الحمد و سوره الانبیاء و فی الثانیه الحمد و سوره الحشر أوماتهیأ لک من القران فاذا فرغت من الصلوه فقل سبحان ذیالقدره والجبروت... ثم قبِّل الضریح و قل: السلام
نویسنده: نجم الدین طبسی
پی نوشت:
1- ما در معجم احادیث الامام المهدی با وجود فشردگی زیاد و حذف مکررات و ادغام احادیث متشابه، حدود 2500 حدیث آوردهایم. البته مستدرکاتی هم دارد که ممکن است به هزار حدیث برسد؛ یعنی احادیث مهدویت بالغ بر 3500 حدیث است.
2- الاقبال بالأعمال الحسنه، ج3، ص73 و بحارالانوار، ج 98، 269.
3- هشتاد شهید را نام میبرد که نخستین آنها حضرت علی اکبر است که حضرت به آنها سلام میکند. از نکات جالب این زیارتنامه این است که فرازهایی از رجزهای اصحاب را در میدان مبارزه نقل میکند و پس از آن، معمولاً به قاتل آن شهید نیز اشاره میکند.
4- ر.ک: صفحه اول همین مقاله.
5- بحارالانوار، ج 98، ص317.
6- همان، ج98، ص251.
7- خاتمه مستدرکالوسائل، ج1، ص358 ـ 364.
8- ابن طاووس استاد علامه حلی رجالی بزرگ و متبحر است و ایشان (ابن طاووس) بر این کتاب اعتماد کرده است.
9- طبقات اعلام الشیعه، ج3، ص252.
10- بحارالانوار، ج107، ص 21-45 و خاتمه مستدرک الوسائل، ج1، ص364.
11- اجازات بحارالانوار، ج104، ص196.
12- امل الآمل، ج2، ص252 و خاتمه مستدرک الوسائل، ج19، ص364.
13- خاتمه مستدرکالوسائل، ج21، ص19.
14- همان، ج19، ص363.
15- الکنی و الالقاب، ج1، ص 409.
16- اعیانالشیعه، ج9، ص202.
17-ریحانه الادب، ج8، ص308.
18- طبقات اعلامالشیعه، ج3، ص202.
19- صوم عاشورا، ص48؛ یعنی اعتماد ما بر کتاب مزار مشهدی، به لحاظ اعتماد سید بن طاووس و فرزند او بر این کتاب است.
20- بحار الانوار، ج1، ص35.
21- تحفه الزایر، ص3.
22- بحارالانوار، ج1، ص35.
23- مستدرک الوسائل، ج 19، ص359-360و ج21، ص19.
24- اعیان الشیعه، ج9، ص202.
25-الکنی و الالقاب، ج1، ص409.
26- ریحانه الادب، ج8، ص208.
27- قادتنا، ج6، ص115.
28- بحارالانوار، ج98، ص251.
29- مصباح الزائر، ص164.
30- مستدرک وسائل الشیعه، ج21؛ ص 19. این، کلام محدث نوری است که خوئی نقل کرده است، نه کلام خودش؛ در غیر این صورت، در کلام مرحوم خوئی تناقض ایجاد میشود.
31- معجم الرجال، ج16، ص170.
32- این عبارت را نیز از حرعاملی نقل کرده است و کلام آیتالله خوئی نیست.
33- بحارالانوار، ج98، ص317.
34- تحفه الزائر، ص3.
35- صحیفه مهدیه، ص3 و ص202.
36- جامع احادیث الشیعه (زیر نظر آیتا... بروجردی)، ج 15، ص405، ح16.
37- الذریعه، ج15، ص25.
38- الذریعه، ج18، ص34.
39- همان، ج13، ص308.
منبع : مجله انتظار (حوزه)