خوردن و آشامیدن شرایطى را مى طلبد که با رعایت آن شرایط، حقوق این عضو نیز رعایت مى شود. در این مقاله به حقوق شکم از منظر امام سجاد(ع) پرداخته شده است.
و اما حَقُّ بَطنِک فَاءن لا تجعله وِعاء لِقَلیل مِنَ الحرام و لا لِکثیر و اءَن تقتَصِدُ له فى الحَلال و لا تُخرجه من حدِّ التَّقویةِ الى حدِّ التَّهوینِ و ذَهاب المُرُوَّة و ضبطُهُ اذا همَّ بالجوع والظَّمَاءِ فانَّ الشِّبَع المنتهى بصاحبهِ الى التخم مکسلة و مثبطة و مقطعة عن کل برّ و کَرَم و اءَنَّ الرَّىَّ المنتهى بصاحبه الى السُّکرِ مسخفة و مَجهَلَة و مذهبة للمُرُوَّة.
«اَما حَق شکم این است که حتى به اندازه کم هم آن را ظرف حرام قرار ندهى و نسبت به حلال هم میانه رو باشى و از حد تقویت جسم، به مرحله پرخورى و خلاف مروت تجاوز نکنى؛ و به هنگام گرسنگى و تشنگى مراقب باشى که پرخورى و سیرى فراوان موجب کسالت، تنبلى، ضعف، سستى و دور ماندن از همه خیرات و خوبى هاست و افراط در نوشیدن هم موجب مستى و خروج از اعتدال و جهالت و بى مروتى است».
همان گونه که واضح است خلقت این عضو صرفا براى تقویت و تغذیه سایر اعضاى بدن و دوان زندگى بشر است؛ و کیفیت خلقت انسان به گونه اى است که نه تنها باید به تامین این نیاز و خواسته اهتمام ورزد، بلکه مجاز است که از خوردن و آشامیدن هم لذت ببرد.
یا ایها الَّذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروا للّه ان کنتم ایاه تعبدون(406) .
«اى کسانى که ایمان آورده اید! از نعمت هاى پاکیزه اى که به شما روزى داده ایم بخورید و شکر خدا را به جا آورید؛ اگر او را پرستش مى کنید».
خوردن و آشامیدن شرایطى را مى طلبد که با رعایت آن شرایط، حقوق این عضو نیز رعایت مى شود.
در نخستین سخن، امام علیهالسلام مى فرمایند: به هیچ وجه شکم را محل حرام الهى قرار ندهید. در خوردنى ها و آشامیدنى ها چیزهایى است که مستقیما نهى الهى قرار گرفته و ممنوع شده است؛ و چیزهایى هست که با واسطه و بالعرض ممنوع است. آنچه که به طور عام هر نوع استفاده از آن غیرمجاز و حرام است، دست درازى به اموال و حقوق دیگران است؛ مثل دزدى کردن، غش در معامله، رشوه گرفتن، اجرت و حقوق گرفتن و کار مطلوب انجام ندادن. این عناوین فى نفسه حرام و غیرمشروع است و با حاصل این درآمدها هر نوع خوردنى و آشامیدنى تهیه و وارد معده شود، به حق بطن خیانت شده و این عضو در قیامت مدعى انسان خواهد بود. همچنین اگر به مال انسان، حقوق و مالیات شرعیه مثل خمس و زکات تعلق گرفته باشد و انسان این حقوق را ادا نکرده باشد، این مال و ثروت مخلوط به مال غیر است و به یقین تصرف در این مال تصرف در مال غیر بوده و خرید هر نوع خوراکى و پر کردن شکم با آن مال، مصداق پر کردن شکم با مال حرام است؛ و طبعا تجاوز به حق بطن، ممنوع است.
اما چیزهایى هم هست که به طور خاص مورد نهى قرار گرفته است؛ مثلا در میان حیوانات انواعى هستند که در اصطلاح به آنها حرام گوشت مى گویند؛ پروا و پرهیز از خوردن گوشت این حیوانات واجب است. همچنین خوردن حیوانات حلال گوشت هم مشروط به شرایطى است که در کیفیت کشتار آنها باید رعایت شود و در غیر این صورت مصداق حرام خوارى و رعایت نکردن حق بطن است.
در آشامیدنى ها؛ مثل مسکرات، خمر و شراب نیز چنین است؛ چرا که همه از مصادیق حرام است.
اسراف و پیامدهاى ناگوار
در ابتداى سخن، امام علیهالسلام مى فرمایند رعایت حق بطن به این است که: لا تجعله وعاء لقلیل من الحرام و لا لکثیر اولا این جایگاه، مطهر و پاکیزه باقى بماند و از مال حرام و نامشروع پر نشود و بعد مى فرمایند: و اءن تقتصد له فى الحلال ثانیا در خوردن حلال نیز باید اعتدال و میانه روى رعایت شود. همان گونه که در «حق دست» به تفصیل بیان شده این توصیه به اعتدال، در همه موازین آیین مقدس اسلام، به عنوان یک اصل زیربنایى به آن توجه کامل شده است. قرآن نیز در این باب صریحا مى فرماید:
یا بَنى آدم خُذوا زِینَتِکُم عندَ کُلِّ مسجد و کُلوا و اشرَبوا و لا تَسرِفوا انَّه لا یُحبُّ المسرفین (407) .
«اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید؛ و از نعمت هاى الهى بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد».
در خوردن و آشامیدن آزادید؛ اما مجاز به افراط و اسراف نیستید. بنابر فرمایش امام علیهالسلام علت مذموم بودن پرخورى و سیر خوردن، این است که پرخورى موجب کسالت در جسم و تنبلى در فکر و اندیشه مى شود؛ و از این دو یک اثر وضعى دیگر به وجود مى آید و آن بریدن علاقه انسان نسبت به همه خوبى هاست. از طرفى چون انسان در تمایلات خود گرایش به افراط دارد، به بیانهاى گوناگونى از افراط در خوردن نهى شده است.
در روایتى از رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم آمده است که مى فرمایند:
لا تمیتوا القلوب بکثرة الطَّعام و الشَّراب، فان القلوب تموت کالزّروع اذا کَثُرَ علیها الماء(408) .
«قلب ها را با زیادى خوردن و آشامیدن نمیرانید که همانند کشت وکار با زیادى آبیارى از بین مى روند».
دل انسان مثل نهالى است که اگر بیش از حد نیاز آبیارى شود، ریشه اش مى پوسد و از بین مى رود؛ بنابراین اگر بیش از حد نیاز خوراکى و آشامیدنى وارد معده شود، موجب مردن دل انسان مى شود.
در سخن دیگرى از رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم آمده است:
ان اءبغض الناس الى اللّه تعالى المُتَّخمون الملاءى و ما ترک عبد اءکلة فیشتهیها الا کانت له درجة فى الجنّة(409) .
«مبغوض ترین افراد نزد خدا کسانى اند که شکم خود را با انواع خوردنى ها در حد افراط پر کرده اند؛ و اگر انسان خوردن لقمه اى را که بسیار هم مورد اشتها و علاقه اوست، ترک کند در قبال این کار خداوند یک درجه و مقام در بهشت به او مى دهد».
گرچه بسیارى از تندرویها، افراط کارى ها و عدم اعتدال در رفتار و اعمال، آثار دنیوى در همین عالم دارد، ولى در عین حال چون جایگاه هر فرد در آخرت انعکاس رفتار او در این دنیاست، یک سلسله از اعمال ما به خوبى در آن دنیا جلوه مى کند. در روایتى نقل شده که رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرموده اند:
فان اءطول الناس جوعا یوم القیامة اکثرهم شِبَعا فى الدنیا(410) .
«طولانى ترین ساعات، روزها و سنوات گرسنگى انسان در صحنه قیامت، براى کسانى است که بیشترین ساعات و ایام روزگار دنیاى خود را با سیرى به سر برده اند».
روز قیامت، یک روز بسیار طولانى است. در آن صحنه، حالات و عوارضى بر انسان وارد مى شود که انعکاس همان رفتار دنیوى اوست. از طرفى اساسا انسان براى خوردن و آشامیدن خلق نشده است؛ غرض از خلقت، پرواز روح انسانى است و پرخورى مانع این پرواز است. اگر انسان همه مقتضیات و ابزار پرواز روح را فراهم کند، ولى پر و بال او با مانعى بسته شود، قدرت پرواز از او سلب شده، سد راه کمال او خواهد گردید. در لسان اهل بیتعلیهمالسلام پرخورى به عنوان مانع تعالى و پرواز روح ذکر شده است.
از رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که فرمودند:
لا یدخل ملکوت السماوات مَن ملاء بطنه(411) .
«کسى که شکم خود را پر مى کند قدرت سیر در ملکوت را ندارد».
از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که فرمودند:
انّ البطن لیطغى من اءَکله و اءَقرب ما یکون العبد من اللّه عز و جل اذا خف بطنه و اءَبغض ما یکون العبد الى اللّه عزَّ وَ جَلّ اذا امتلاء بطنه(412) .
«چیزى که انسان را به خدا نزدیک مى کند، سبک بودن شکم است. هرگاه شکم مالامال و پر باشد، مبغوض الهى است و قوه و توان تقرب به خدا از او سلب مى شود».
از امام باقرعلیهالسلام نقل شده که فرمودند:
اذا شبع البطن طغى(413) .
«سیر بودن انسان موجب طغیان او مى شود».
یک مصداق آن هم در قرآن آمده که:
کلا ان الانسان لیطغى # اءَن رءاه استغنى(414) .
«چنین نیست که شما مى پندارید به یقین انسان طغیان مى کند، از این که خود را بى نیاز ببیند».
آثار سوء پرخورى
احساس بى نیازى انسان از نعمت هاى الهى، موجب طغیان او مى شود. انسانى که سیر مى خورد، خود را نسبت به نعمت هاى الهى بى نیاز مى بیند.
از امام باقرعلیهالسلام نقل شده که فرمودند:
ما من شى ء اءَبغض الى اللّه عزَّ وَ جَلّ من بطن مملوء(415) .
«هیچ چیز نزد خداوند مبغوض تر از شکم پر نیست».
شاهد دیگر عبارت جالبى است که در وصایاى لقمان به فرزندش آمده است، لقمان به فرزندش مى گوید:
یا بُنَىّ اذا امتَلَاءَتِ المِعدَةُ، نَامَتِ الفِکرَةُ و خَرِسَت الحکمةُ و قعدت الاعضاء عن العبادة(416) .
«فرزندم! اگر معده، سرشار و پر باشد، نیروى اندیشه انسان به خواب مى رود و قدرت تفکر کند، و اعضاى بدن نسبت به عبادت ناتوان مى شوند».
دلیل این مساله نیز روشن است؛ چون عبادت و راز و نیاز به درگاه الهى انگیزه مى خواهد و انگیزه نیز در سایه فکر ایجاد مى شود، وقتى که در اثر پرخورى اندیشه و فکر سلب شد، طبعا رغبت به عبادت ضعیف شده و از بین مى رود بنابراین در حدیثى از رسول اللّهصلىاللهعلیهوآلهوسلم آمده است که:
اءَبغضکم الى اللّه تعالى کل نؤ وم و اءَکول و شروب(417) .
«مبغوض ترین افراد نزد خدا کسى است که فراوان مى خوابد، زیاد مى خورد و بسیار مى آشامد».
به این دلیل که افراط در خوابیدن، خوردن و آشامیدن انسان را از حرکت به سوى غرض نهایى آفرینش بازمى دارد. حضرت امیرالمومنین علیهالسلام در نامه معروف خود به عثمان بن حنیف مى فرمایند:
اءَاءَقنَعُ مِن نَفسى بِاءَن یُقال هذا امیرالمومنین و لا اءشارکهم فى مَکارِهِ الدَّهر اءو اءَکون اءُسوة لهم فى جَشوبة العیش فَما خُلقت لیشغلنى اءَکل الطَّیِّبات کالبهیمة المربوطة همُّها عَلفها اءو المُرسلة شغلها تَکتَرِشُ من اءعلافها و تَلهو عمَّا یُراد بها(418) .
«عثمان! من و تو و همه انسان ها براى این خلق نشده ایم که خوردن طیبات و خوبى هاى نعم الهى، ما را به خود مشغول کند. ما با حیوانى که در آغل بسته شده و همه همتش صرف علف خورى و تغذیه شکم است، تفاوت داریم. ما با حیوانى که به چرا مى رود و همه همت و تلاشش یافتن آذوقه است تفاوت داریم. شکم از علف پر مى کند و نسبت به آنچه که بعدا به سرش مى آید غافل است».
ما نباید از آنچه که غرض غایى و نهایى آفریینش است غفلت کنیم. لذا در تعبیر بسیار لطیفى از امام صادق علیهالسلام وارد شده است که:
لیس لابن آدم بدَّ مِن اءَکله یقیم بها صلبَهُ فاذا اءکل اءَاحدکم طعاما فلیجعل ثلث بطنهِ للطعام و ثلث بطنه للشراب و ثلث بطنه للنفس و لا تسمَّنوا تسمُّنَ الخنازیر للذِّبح(419) .
«انسان چاره اى جز خوردن غذا ندارد تا این که باقى بماند. پس هرگاه انسان غذا مى خورد باید یک سوم شکم را براى خوردن، یک سوم آن را براى نوشیدن و یک سوم دیگر را براى تنفس قرار دهد. پس انسان خیال نکند که مثل خوک باید براى پرواربندى، پرخورى کند».
در سخن دیگرى از امام صادق علیهالسلام آمده است که:
و لیس شى ء اءضرّ لقلب المومن مِن کثرة الاکل و هى مورثة شیئین: قوة القلب و هیجان الشهوُ و الجوع اءدام للمومن و غذاء الروح، و طعام القلب و صحة البدن(420) .
براى دل مومن هیچ چیزى خطرناکتر از پرخورى نیست؛ زیرا این پرخورى چند اثر از خود به جاى مى گذارد:
اثر اول آنکه موجب قساوت و سنگدلى مى شود و مصداق سخن امام سجادعلیهالسلام است که فرمودند: مقطعةَ عن کلّ بِرّ و کَرَم ارتباط انسان را با همه خیرات، خوبى ها و کرامت هاى اخلاقى قطع مى کند. انسانى که همتش پر کردن شکم بوده و فکر و اندیشه اش معطوف به لذایذ خوراکى عالم باشد، دیگر به فکر زیبایى هاى اخلاقى و ارزشهاى کرامت نفس نخواهد بود.
اثر دیگر این است که شهوات نهفته درونه انسان را تهییج مى کند. معمولا در گذشته؛ به کسانى که درآغاز تحصیل بوده، توان ازدواج نداشتند، توصیه مى کردند براى این که جلو طغیان غریزه شهوت گرفته شود، زیاد روزه بگیرید؛ زیرا اثر مستقیم خالى بودن شکم این است که تهییج و تحریک شهوانى متوقف مى شود. به همین دلیل امام صادق علیهالسلام در ادامه سخن مى فرمایند: گرسنگى بهترین خورش مومن، غذاى روح، طعام قلب و موجب صحت و سلامت بدن او است؛ که ان شاء اللّه در حقوق عبادات در حق صوم این مطلب به طور مفصل خواهد آمد.
در کلام رسول اللّهصلىاللهعلیهوآلهوسلم نیز آمده است:
صوموا تصحّوا(421) .
«روزه بگیرید تا سالم و تندرست بمانید».
اساسا نه در تخصص ما است که درباره مسائل طبى و پزشکى صحبت کنیم و نه گفتار ما در رساله حقوق امام سجادعلیهالسلام ارتباطى به مسائل طبى و پزشکى دارد اما در روایتى از امام صادق علیهالسلام در آثار جسمانى پرخورى آمده است که:
کل داء من التخمة ما خلا الحمى فانها تَرِدُ ورودا(422) .
«همه مرضها از پرخورى سرچشمه مى گیرد، غیر از تب که علت دیگرى دارد».
در کلام دیگرى از امام صادق علیهالسلام آمده است:
الاکل على الشبع یورث البرص(423) .
«خوردن در حال سیرى، موجب مرض برص در انسان مى شود».
همه دردهایى که جسم انسان، گرفتار و مبتلاى آن مى شود، ناشى از پرخورى است. داستانى هم در صدر اسلام به این مضمون نقل شده است که طبیبى در مدینه ساکن شد و دید که عموما کسى به او مراجعه نمى کند. محضر رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم شکوه کرد. حضرت در پاسخ او فرمودند: این مردم به توصیه آیین من، از افراط در اکل و شرب پرهیز مى کنند؛ در نتیجه ابتلاى آنها به انواع کسالت ها کمتر است.(424)
پر نکردن شکم، دیر خوردن و حتى تحمل گرسنگى، به عنوان یک فضیلت مورد توصیه قرار گرفته است. در سخنى از رسول اکرمصلىاللهعلیهوآله وسلم نقل شده است که:
جاهدوا انفسکم بالجوع و العطش، فان الاجر فى ذلک کاجر المجاهد فى سبیل اللّه(425) .
«با گرسنگى و تشنگى به جهاد و پیکار با نفس بروید؛ زیرا اجر آن مانند کسى است که در میدان جنگ مجاهده مى کند».
البته سابقه این نکته در معارف دین، واضح و روشن است؛ در یکى از غزوات افرادى که به جنگ و جهاد و میدان رزم با کفار رفته بودند. وقتى بازگشتند، پیغمبرصلىاللهعلیهوآلهوسلم خطاب به آنها فرمودند:
مرحبا بقوم قَضَوُا الجهاد الاصغر و بقى علیهم الجهاد الاکبر فقیل یا رسول اللّه! و ما الجهادالاکبر؟ قال: جهاد النفس(426) .
«آفرین باد بر شما! که جهاد اصغر را به جاى آوردید، ولى بدانید که جهاد اکبر هنوز بر عهده شما باقى است. سوال کردند: یا رسول اللّهصلىاللهعلیهوآلهوسلم جهاد اکبر چیست؟ حضرت فرمودند: جهاد با نفس».
در تمایلات نفسانى انسان چه چیزى بالاتر از علقه خوردن و آشامیدن که انسان را به وادى پرخطر هلاکت مى کشاند!
انسان تصور نکند که مانند بعضى از حیوانات باید توانش را در خوردن به کار ببندد که این موجب خسران و ضررهاى جسمانى است که علاوه بر ضررهاى جسمانى که در تعبیر امام سجادعلیهالسلام در آغاز سخن اشاره شد، از نظر روحى نیز عوارضى بر آن مترتب است که در این باره تصریح شده که:
مکسلة و مثبطة و مقطعة عن کل بِرّ(427) .
«پرخورى موجب کسالت، تنبلى، سستى و دور ماندن از خوبى هاست».
علاوه بر این، موجب تنبلى و سستى در فراگیرى علم و دانش است و همانگونه که در روایت قبل نیز ذکر شد فرمودند:
و انى وضعت العلم و الحکمة فى الجوع، و الناس یطلبون فى الشبع فمتى یجدون(428) .
«همانا علم، حکمت و اندیشه را در گرسنگى و کم خورى قرار دادم، و مردم با شکم پر آن را طلب مى کنند، پس چگونه آن را مى یابند؟».
اصلا خداوند متعال علم و دانش را حاصل گرسنگى و سیر نخوردن قرار داده است. بنابراین اصل است که ائمهعلیهمالسلام در سخنان مختلفى که براى تشویق و ترغیب انسان است مى فرمایند:
اَفضل الناس مَن قَلَّ مطعمه(429) .
«برترین مردم، کم غذاترین ایشان است».
فضیلتى که براى انسان هاى کم خوراک قرار داده شده، گرچه ممکن است براى این باشد که نفس کم خوراکى یک برترى است، اما طریقى است براى رسیدن و تحصیل فضیلت ارزشمند دیگر.
از رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که فرمودند:
سید الاعمال الجوع(430) .
«بهترین عملها گرسنه نگه داشتن شکم است».
و نیز فرموده اند:
و قِلَّة الطعام هى العبادة(431) .
«کم خوراکى عبادت است».
در این سخنان به یک محرومیت توصیه شده است. توصیه به این محرومیت نمى تواند بدون توجیه و آثار ارزشمند باشد؛ چرا که نه هیچ انسانى حاضر است خود را از یک نعمت نقد محروم کند و نه هیچ عاقلى به این محرومیت توصیه مى کند.
انسان باید نفس خود را به کم خورى عادت داده، آن را تربیت کند؛ و اگر به این مطلب توجه کند که براى خوردن و آشامیدن آفریده نشده، بسیارى از امتیازات انسانى را شامل حال خودش میکند؛ چرا که موازین آفرینش هم در گرو کم خوردن قرار دارد. با این که فقط بخشى از این روایت مورد نظر است، اما به خاطر ارزش والاى آن، ما همه آن را نقل مى کنیم تا ان شاء اللّه بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
مرحوم صدوق در «جامع الاخبار» از حضرت رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم نقل کرده است که فرمودند:
قال اللّه تعالى: انّى وضعت خمسة اشیاء فى خمسة، والناس یطلبون فى خمسة اخرى، فمتى یجدون؟ انّى وضعت العز فى طاعتى، و الناس یطلبون فى اءبواب السلاطین فمتى یجدون؟ و انّى وضعت العلم و الحکمة فى الجوع، و الناس یطلبون فى الشبع فمتى یجدون؟ و انّى وضعت الراحة فى الاخرة، و الناس یطلبون فى الدنیا فمتى یجدون؟ و انّى وضعت الغنى فى القناعة، والناس یطلبون فى المال فمتى یجدون؟ و انّى وضعت رضاى فى مخالفة الهوى، و الناس یطلبون فى موافقة الهوى فمتى یجدون؟(432) .
«خداوند متعال مى فرماید: پنج چیز را در گرو پنج چیز دیگر قرار دادم و مردم در پنج جاى دیگر دنبال آن مى گردند. پس چگونه آن را مى یابند؟ همانا عزت و بزرگوارى را در اطاعت از خود قرار دادم و مردم آن را در نزد سلاطین و قدرتها طلب مى کنند، پس چگونه آن را مى یابند؟ و همانا علم، حکمت و اندیشه را در گرسنگى و کم خورى قرار دادم، و مردم با شکم پر آن را طلب مى کنند، پس چگونه آن را مى یابند؟ و همانا آسایش و آرامش ابدى را در آخرت قرار دادم، و مردم در دنیا آن را طلب مى کنند، پس چگونه آن را مى یابند؟ و همانا ثروتمندى را در گرو قناعت قرار دادم، و مردم آن را در جمع آورى مال طلب مى کنند، پس چگونه آن را مى یابند؟ همانا رضاى خود را در مخالفت با تمایلات نفسانى قرار دادم، و مردم رضاى مرا در موافقت با هوى و هوس طلب مى کنند، پس چگونه آن را مى یابند؟».
همین مفهوم در روایتى از امام صادق علیهالسلام نیز نقل شده که حضرت فرمودند:
من اءراد عزا بلا عشیرة، و غنى بلا مال، و هیبه بلا سلطان، فلینتقل من ذل معصیة اللّه الى عزّ طاعته(433) .
«کسى که عزت و بزرگوارى را بدون خویشاوند، غنا و ثروت را بدون مال دنیا و هیبت و قدرت را بدون وابستگى به سلطان بداند، همانا از ذلت معصیت خداوند به عزت اطاعت خداوند روى مى آورد».
امساک اساسى ترین راه درمان
براساس فرمایش صریح معصومینعلیهمالسلام افراط در خوردن و آشامیدن، عوارض مذموم و ناپسندى در جسم و روح انسان به جاى مى گذارد. در مورد عوارض جسمانى در روایات مواردى ذکر شده است که به بخشى از آن اشاره شد.
در روایت دیگرى وارد شده است که امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
المعدة بیت الداء و الحمیّة راءس الدّوا(434) .
«معده، منشا همه کسالت ها و عوارض جسمانى بشر است و پرهیز از خوردن یکى از اساسى ترین راه هاى درمان امراض و کسالت هاست».
در روایتى دیگر از امام هشتم علیهالسلام وارد شده که فرمودند:
لیس من دواء الا و هو یهیج داء و لیس شى ء فى البدن انفع من امساک الید الا عمّا یحتاج الیه(435) .
«هر دوایى باعث پیدایش کسالت و مرض دیگرى مى شود و مفیدترین چیز براى بدن دست کشیدن از همه غذاهاست مگر آنچه به آن احتیاج است».
بنابراین بهترین دارو براى انسان خوددارى از خوردن چیزهایى است که نیاز به آن ندارد. در کلمات اهل بیتعلیهمالسلام پرهیز و امساک از اساسى ترین راه هاى درمان ذکر شده؛ و در حقیقت فقط به قدر احتیاج و ضرورت به خوردن و آشامیدن توصیه شده است. از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمودند:
لیس لابن آدم بدّ من اءکلِه یُقیم بها صُلبة فاذا اءکل اءحدکم طعاما فلیجعل ثلث بَطنه للطّعام و ثلث بطنه للشراب و ثلث بطنه للنفس و لا تسمّوا تسمن الخنازیر للذبح(436) .
«انسان چاره اى جز خوردن غذا ندارد تا این که باقى بماند. پس هرگاه انسان غذا مى خورد باید یک سوم شکم را براى خوردن، یک سوم آن را براى نوشیدن و یک سوم دیگر را براى تنفس قرار دهد. پس انسان خیال نکند که مثل خوک باید براى پرواربندى پرخورى کند».
این که در کلمات اهل بیتعلیهمالسلام به افراط نکردن در خوردن و آشامیدن توصیه مى شود و یا در بعضى عبارات براى گرسنه بودن فضیلت قائل شده اند، تحقیقا نتایج و فوایدى بر این محرومیت مترتب است که لذتش از خوردن و آشامیدن بیشتر خواهد بود. اصلا اگر انسان توجه کند که براى چه آفریده شده و جنبه حیوانى او براى کمال آن حیثیت روحانى و ملکوتى است؛ و خود را فراتر از این ببیند که اسیر تمایلات و تمنیات و از جمله غریزه غذاخواهى شود، یقینا به این توصیه ها توجه خواهد کرد. در سخن قابل توجهى از رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم مى بینیم که مى فرمایند:
امّتى على ثلاث اءصناف: صنف یشبهون بالانبیاء و صنف یشبهون بالملائکة، و صنف یشبهون بالبهائم، فامّا الَّذین یشبهون بالانبیاء فهمَّتهم الصّلاة و الزّکاة، و امّا الَّذین یشبهون بالملائکة فهمّتهم التسبیح و التهلیل و التکبیر، و امّا الَّذین یشبهون بالبهائم فهمّتهم الاءکل و الشرب و النّوم(437) .
در میان امت من سه طایفه یافت مى شود: عده اى رفتار و عملشان شبیه به رسل و انبیاى الهى است؛ عده اى شبیه به ملائکه اند؛ و عده اى هم مشابهت تام و تمام با چهارپایان دارند. اما آن گروهى که شبیه به انبیا هستند، همه اهتمامشان در زندگى نماز خواندن و اداى حقوق واجب الهى اعم از حقوق مالى و غیرمالى است؛ چون سیره و روش انبیا بر این دو اصل استوار است: از یک طرف پیوند با ذات ذوالجلال الهى و از یک طرف پیوند با مردم. اما آن دسته اى که شبیه به ملائکه اند، اهتمامشان در زندگى ذکر و یاد خدا است و لب هایشان به ذکر لا اله الا اللّه، سبحان اللّه، و اللّه اکبر مترنم است؛ و عده اى که شباهت بسیارى با حیوانات و بهایم دارند؛ همه تلاش ایشان در زندگى خوردن، آشامیدن و خوابیدن است.
طبیعى است که انسان هرچه وجه شباهتش با هر گروه، فرد یا طایفه اى بیشتر باشد، نسبتش با آن فرد و طایفه قوى تر خواهد بود. در روایتى از امیرالمومنین علیهالسلام وارد شده است:
مَن تَشَبَّهَ بقوم عدّ منهم(438) .
«اگر کسى خود را به قومى شبیه کند، از آن قوم به حساب مى آید».
این یک اثر روانى هم دارد که اگر کسى در زندگى راه و روش خود را مطابق راه و روش خوبان قرار بدهد، کم کم ملکات صالحان و خوبان در او قوت پیدا مى کند. به انسان توصیه شده است که از پرخورى و افراط در خوردن و آشامیدن پرهیز کند و وجهه همتش در زندگى فراتر از خوردن و آشامیدن باشد. اگر قرار است از صالحان، خوبان و بندگان برگزیده خدا باشد، باید راه و رسمش را هم مطابق با مشى آنها قرار بدهد.
ویژگیهاى شیعیان امیرالمومنین علیهالسلام
امام صادق علیهالسلام نقل فرمودند:
ان قوما استقبلوا علیّا علیهالسلام فسلموا علیه، و قالوا: نحن شیعتکم یا امیرالمومنین، فقال: ما لى لا اءرى علیکم سیماء الشیعة، قالوا: و ما سیماء الشیعة یا اءمیرالمومنین، فقال: صُفرُ الوجوه من السَّهَر، عُمشُ العیون من البکاء، خُمصُ البطون، ذُبلُ الشِّفاهِ، حُدبُ الظهور من القیام(439) .
«عده اى براى دیدار امیرالمومنین علیهالسلام به خانه آن حضرت رفتند. بعد از عرض سلام براى معرفى خود گفتند که ما از شیعیان شما هستیم. حضرت فرمودند: پس چرا من سیماى شیعه را در چهره شما نمى بینم؟ سیماى شیعیان باید گواه اعتقادشان باشد؛ چرا در چهره شما چنین گواهى بر عقیده تان دیده نمى شود؟ عرض کردند: مگر سیماى شیعیان چگونه باید باشد؟ حضرت فرمودند: شیعیان ما کسانى اند که رنگ چهره آنها از فرط بى خوابى به زردى گرائیده است. چشمانشان از فرط گریه و راز و نیاز شبانه به درگاه خدا، کم نور شده است. شکم هاى آنها از شدت گرسنگى به پشت چسبیده و لبهایشان از کثرت دعا کردن به پیشگاه الهى خشکیده است. کمرهاى آنها از عبادت شبانه خمیده شده است».
البته این سخنان به این معنا نیست که اگر کسى چنین علایمى در چهره و جسمش یافت نشد، به معناى اصطلاحى شیعه نیست. این سخنان در مقابل مدعیانى بود که داعیه پیروى از امیرالمومنین علیهالسلام را داشتند و حضرت در مقام بیان یک شیعه واقعى بودند.
شیعه کاملى که همه خصوصیات و شرایط پیروى امیرالمومنین علیهالسلام را در خود به وجود آورده باشد، کسى است که حداقل در دل شب به پا خیزد و با مولاى خویش راز و نیاز کند. از امام صادق علیهالسلام درباره حالات امیرالمومنین علیهالسلام بیان شده است که فرمودند:
ان علیّا فى آخر عُمرِه یُصَلِّى فى کل یوم و لیلة الف رکعة(440) .
«امام علیهالسلام ، هر شبانه روز هزار رکعت نماز مى خواندند».
حضرت آنقدر غرق در مناجات و راز و نیاز با خدا بوده که خود را فراموش مى کردند؛ تا آن جا که براى بیرون آوردن تیرى که در پاى آن حضرت قرار گرفته بود، وقت نماز را تعیین کردند.
امیرالمومنین علیهالسلام آن قدر از دنیا و لذایذ آن دورى مى کردند که در دوران حکومتش بر منطقه وسیعى از عالم اسلام و آن سرمایه هاى مالى که در اختیارش بود، یک کیسه مخصوص داشت که نان جوین خشکیده که خوراک روزمره حضرت بود در آن قرار داشت و بر این کیسه مهر مى زد تا مبادا فرزندانش از روى عاطفه و علاقه، نان هاى خشکیده را به روغن آغشته کنند(441) .
شیعه در لغت به معناى تابع و پیرو است. ان الشیعة مَن شایع علیّا(442) شیعه على علیهالسلام کسى است که قدم جاى امیرالمومنین علیهالسلام مى گذارد. حضرت بر همین اساس به مدعیان مى فرمایند: ما لى لا اءرى علیکم سیماء الشیعة(443) کمال تشیع در پیروى از وجود مقدس امیرالمومنین است؛ آن هم در همه رفتار و منش.
یا نوشته اند رسول اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم شب هاى متعددى با شکم گرسنه سر به بالین مى گذاشت(444) . این تعبیرات و کلمات براى رسیدن به آن کمال نهایى است که مطلوب موازین تربیتى و معرفتى دین است.
اثر بسیار عمیق دیگرى که بر این عمل مترتب است، آرامش دل و تهییج عاطفه به افرادى است که از توانایى مالى برخوردار نیستند. در مورد کسانى که شکم خود را سرشار از غذا مى کنند و نسبت به فقرا و گرسنگان و نیازمندان بى توجهند، روایتى از حضرت رسولصلىاللهعلیهوآلهوسلم وارد شده است:
ما آمن بى مَن بات شبعان و جاره طاویا(445) .
«کسى که با شکم سیر مى خوابد و همسایه اش گرسنه سر به بالین مى گذارد، به من ایمان نیاورده است».
یعنى در زمره شیعیان و دوستان ما محاسبه نخواهد شد. این جماعت عرض کردند: یا رسول اللّه قد هلکنا با این بیان ما خودمان را در معرض هلاکت مى بینیم. ما هیچ توجهى به این مساله نداشتیم. حضرت فرمودند: من نمى گویم هر چه دارید به دیگران بدهید. من فضل طعامکم حتى اگر شده، از زیادى سفره خود برسانید که دیگران هم گرسنه نمانند(446) .
نکته دیگرى که در باب حق شکم و بطن مورد توصیه است، شکر نعمتهاى الهى است؛ چون این نعمت هاى الهى که خداوند براى خوردن، آشامیدن و تغذیه انسان آفریده است از امورى است که نیازمند شکر و سپاس است.
کلوا من رزق ربکم واشکروا له(447) .
«روزى پروردگارتان را بخورید و شکر او را به جا آورید».
اگر انسان هایى یافت شوند که در مقابل نعمت هاى الهى شاکر نباشند، حق نعمت خدا را به جا نیاورده اند.
در روایتى است که کسى خدمت امام صادق علیهالسلام شرفیاب شد، حضرت سوال کردند وضع شما چگونه است؟ چگونه شکر نعمت هاى الهى را مى کنى؟ او عرض کرد:
ان اُعطینا شَکَرنا، و ان مُنِعنا صبرنا، قال: انَّ الکِلاب عندنا بالمدینة هذا شاءنها، و لکن قال: ان اعطینا آثرنا، و اءن منعنا شکرنا(448) .
«اگر خداوند روزى نصیب ما کند، شاکر نعمت هاى خدا هستیم و اگر هم چیزى گیرمان نیامد صبر مى کنیم. امام علیهالسلام فرمودند: این روش سگهاى مدینه است، آنها هم اگر روزى الهى نصیبشان شد، شکر مى کنند و اگر چیزى براى خوردن گیرشان نیامد صبر مى کنند. او گفت: یابن رسول اللّه علیهالسلام پس چگون باشیم امام علیهالسلام فرمودند: ما اینگونه هستیم که: اگر خداوند روزى را نصیب ما کرد، شکر نعمت هاى الهى را در این مى بینیم که دیگران را بر خود مقدم بداریم؛ و اگر محروم شدیم، باز هم شاکر نعمت هاى الهى هستیم»
امیدواریم خداوند متعال همه ما را شاکر نعمت هاى بى حد و حسابش قرار دهد که به تعبیر قرآن:
و آتاکم مِن کلِّ ما سَاءَلتُموه و اءِن تَعُدُّوا نعمةَ اللّه لا تُحصوها (449) .
«از هر چیزى که از او خواستید، به شما داد؛ و اگر نعمت هاى خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد».
آداب غذا خوردن
آنگونه که از روایات وارده درباره اطعمه و اشربه استفاده مى شود، چند چیز در غذا خوردن است:
یکى از این امور، شستن هر دو دست قبل از غذا است و این امر در روایات متعددى مورد توصیه معصومینعلیهمالسلام قرار گرفته است. مرحوم مجلسى نقل مى کند که پیامبرصلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
مَن اَرادَ اءَن یکثر خَیره فَلیَتَوَضَّاءُ عندَ حضورِ طَعامِهِ(450) .
«اگر کسى مى خواهد برکت و خیر او زیاد شود، هنگام غذا خوردن وضو بگیرد».
در تعبیر دیگرى از امام صادق علیهالسلام وارد شده است که فرمودند:
مَن غَسَلَ یَدَهُ قَبلَ الطَّعام و بَعدَه بورک لَه فى اوّله و آخِره و عَاشَ ما عَاشَ فى سَعَةِ و عوفى من بَلوى فِى جَسَدِهِ(451) .
«کسى که دستش را قبل و بعد از غذا بشوید، خداوند در همه زندگى او وسعت و برکت قرار مى دهد و از بلایاى جسمانى عافیت مى یابد».
خیلى جالب است که این توصیه ها با همه موازین علمى روز، قابل توجیه است و تعبیرات قابل توجه دیگرى براى تشویق و تاکید به این جهت در کلمات اهل بیتعلیهمالسلام مى بینیم؛ مثلا وضو و شستشوى دست قبل و بعد از غذا موجب برکت در رزق است و فقر را از بین مى برد. امام صادق علیهالسلام در این باره مى فرمایند:
الوضوء قبل الطَّعام و بعدَه یَنفى الفقر و یَزید فى الرِّزق(452) .
«وضو و شستشوى دست قبل و بعد از غذا موجب از بین رفتن فقر، و برکت در رزق و روزى است».
بنابراین همه این مستحبات، اسرارى دارد.
از امام موسى کاظم علیهالسلام روایت شده که پیامبرصلىاللهعلیهوآلهوسلم در وصیتش به امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
یا علىّ! اذا اءکلت فقل بسم اللّه و اذا فَرَغت فقل الحمدللّه فان حافظیک لا یبرحان یکتبان لک الحسنات حتَّى تبعده عنک(453) .
«یا على! در ابتداى خوردن بسم اللّه و در پایان الحمدللّه بگو، که دو ملکى که همراه تو هستند، تا غذا نزد توست برایت حسنه مى نویسند».
مستحب است در اول غذا بسم اللّه بگوید و اگر بر سر سفره غذاهاى متنوعى بود از هر نوع غذایى که مى خورد بسم اللّه بگوید.
عن مِسمَع ابى سیَّار قال قُلت لابى عبداللّه علیهالسلام انِّى اءَتَّخِمُ قال سَمِّ قلت قد سمَّیتُ قال فلعلَّک تاکل اءَلوان الطَّعام قلت نعم قال فتُسمِّى على کلِّ لون قلت لا قال فمن هاهنا تَتَّخِم(454) .
«به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: دچار سوءهاضمه شده ام؛ فرمودند: با نام خدا آغاز کن. عرض کردم: این کار را مى کنم فرمودند: شاید چند نوع غذا مى خورى عرض کردم: بله، فرمودند: در ابتداى خوردن هر کدام نام خداى را مى آورى؟ عرض کردم: خیر، فرمودند: علت مریضى ات همین است».
مستحب است انسان با دست راست غذا بخورد. امام صادق علیهالسلام مى فرمایند:
لا تاءکُل بالیَسار و انت تستطیع(455) .
«اگر مى توانى با دست راست غذا بخورى، با دست چپ نخور».
مستحب است لقمه ها را کوچک بردارد. در روایتى که مرحوم صدوق در «من لا یحضره الفقیه» نقل مى کند، چنین آمده است:
عن ابى عبداللّه علیهالسلام عن آبائهعلیهمالسلام قال: قال الحسن بن على علیهالسلام فى المائدة اثنتا عشرة خصلة یَجِبُ على کل مسلم اءَن یعرفها اءَربَع مِنها فَرض و اءَربع سنَّة و اءَربَع تاءدیب فاما الفَرض فَالمَعرِفَة و الرِّضا و التَّسمیة و الشُّکر و امَّا السُّنةِ فالوضوء قبل الطَّعام و الجُلوس على الجَانِبِ الاَیسَرِ و الاَکل بِثَلاث اءَصابع و لَعِقَ الاَصابِع و امَّا التَّاءدیب فَالاَکل ممَّا یلیک و تَصغیر اللُّقمة و تَجوید المَضغِ و قِلَّة النظر فى وجوهِ النَّاس(456) .
«امام صادق علیهالسلام از پدرانش روایت نموده است که امام مجتبى علیهالسلام فرمودند: در غذا خوردن، رعایت چندچیز لازم است که بعضى از آنها واجب و بعضى مستحب است. آنچه که بر انسان واجب و لازم است این که نعمت خدا را بشناسد و راضى به قسمت الهى باشد. حتما خدا را یاد کند و بعد از پایان غذا خدا را شکر بگوید. و اما آنچه که سنت است: وضوى قبل از غذا، نشستن و تکیه کردن بر سمت چپ بدن است و اما آنچه که از آداب غذا خوردن است: بر سر سفره از همان غذایى که نزدیک اوست تناول کند؛ لقمه را کوچک بردارد و غذا را خوب بجود. از آداب سفره این است که به صورت و دهان دیگران نگاه نکند».
نکته دیگر این که در آغاز صبح و اول شب غذا بخورد و در بین روز و در بین شب غذا خوردن را ترک کند(457) .
اول غذا را با نمک آغاز کند که این هم از روایات بسیارى دارد که نمک در اول غذا موجب دفع بسیارى از امراض جسمانى است؛ و از آن جمله روایت زیر از امام صادق علیهالسلام که فرمودند:
قال مَنِ افتَتَحَ طَعامِهِ بِالمِلح ذَهَبَ عنه سَبعونَ داء، و مَا لا یَعلَمه الا اللّه(458) .
«آن که غذایش را با خوردن نمک آغاز کند، هفتاد مرض و آنچه جز خدا کسى نمى داند، از او دور مى شود».
همچنین غذا خوردن مکروهاتى نیز دارد از جمله:
خوردن در حال سیرى(459) .
پرخورى(460) .
خوردن غذاى داغ(461) .
دمیدن و فوت کردن به غذا(462) .
و خوردن میوه شسته نشده(463) .
توصیه امام علیهالسلام به مومنان این است که آن مقدار که بر آداب غذا خوردن اطلاع پیدا مى کنند، آنها را رعایت کنند. از طرفى به آنچه که در میان گذشتگان و متقدمین نیز سنت بوده، توجه نمایند.
اما در مورد آشامیدن: آب را در روز ایستاده و در شب نشسته بنوشد(464) ، آب را یک باره ننوشد و با فاصله و از روى میل آب را بیاشامد.(465) آشامیدن آب در صورت تشنه نبودن مکروه است(466) ، اگر ظرف آب شکسته است از قسمت شکسته آب نیاشامد(467) .
خلاصه نکته هاى ظریف و دقیقى است که در موازین شرعى و معارف دینى ما ضبط شده است. علاقه مندان به کتاب وسایل الشیعه جلد 24 و 25 مراجعه نمایند.
پینوشت:
406- سوره بقره ، آیه 172.
407- سوره اعراف ، آیه 31.
408- بحارالانوار، ج 63، ص 331، حدیث 7.
409- محجَّةُ البیضاء، ج 5، ص 150.
410- بحارالانوار، ج 63، ص 339، حدیث 2.
411- محجَّةُ البیضاء، ج 5، ص 146.
412- کافى ، ج 6، ص 269، حدیث 4، وسایل الشیعه ، ج 24، ص 239، حدیث 30431.
413- کافى ، ج 6، ص 270، حدیث 10.
414- سوره علق ، آیه 6 و 7.
415- کافى ، ج 6، ص 270، حدیث 11.
416- محجَّةُ البیضاء، ج 5، ص 151.
417- مجموعه ورّام ، ص 108.
418- نهج البلاغه ، ص 168، نامه 45.
419- کافى ، ج 6، ص 269، حدیث 9.
420- بحارالانوار، ج 63، ص 337، حدیث 33.
421- مستدرک الوسایل ، ج 7، ص 502، حدیث 8744.
422- کافى ، ج 6، ص 269، حدیث 8.
423- کافى ، ج 6، ص 269، حدیث 7.
424- گلستان سعدى ، ص 112 (باب سوم ).
425- محجَّةُ البیضاء، ج 5، ص 146.
426- مستدرک الوسایل ، ج 11، ص 137، حدیث 12639.
427- جامع الاخبار، ص 517، حدیث 1463.
428- جامع السعادات ، ج 2، ص 7.
429- جامع السعادات ، ج 2، ص 7.
430- محجَّةُ البیضاء، ج 5، ص 146.
431- محجة البیضاء، ج 5، ص 146.
432- جامع الاخبار، ص 517، حدیث 1463.
433- بحارالانوار، ج 68، ص 178، حدیث 26.
434- بحارالانوار، ج 59، ص 75، حدیث 35.
435- بحارالانوار، ج 59، ص 68، حدیث 18.
436- کافى ، ج 6، ص 269، حدیث 9.
437- جامع الاخبار، ص 270، حدیث 733.
438- مستدرک الوسایل ، ج 17، ص 440، حدیث 21804.
439- ارشاد القلوب ، ص 108.
440- بحارالانوار، ج 41، ص 23، حدیث 16.
انّ الباقر علیه السلام قال : کان علىُّ بن الحسین علیه السلام یُصلِّى فى الیوم و اللیلةِ اءلف رکعة کما کان یفعل امیرالمؤ منین علیه السلام کان له خمسمائةِ نخلة ، فکان یُصلِّى عند کلِّ نخلة رکعتین (بحارالانوار، ج 41، ص 15، حدیث 6).
441- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 1، ص 26.
442- بحارالانوار، ج 8، ص 363، حدیث 41.
443- ارشاد القلوب ، ص 108.
444- بحارالانوار، ج 70، ص 28.
445- مستدرک الوسایل ، ج 16، ص 265، حدیث 19840.
446- بحارالانوار، ج 72، ص 362.
447- سوره سباء، آیه 15.
448- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 11، ص 217.
449- سوره ابراهیم ، آیه 34.
450- بحارالانوار، ج 63، ص 362، حدیث 38.
451- بحارالانوار، ج 63، ص 360، حدیث 34.
452- بحارالانوار، ج 63، ص 363، حدیث 38.
453- وسایل الشیعه ، ج 24، ص 355، حدیث 30764، بحارالانوار، ج 63، ص 371، حدیث 12.
454- وسایل الشیعه ، ج 24، ص 362، حدیث 39781، بحارالانوار، ج 62، ص 370، حدیث 8.
455- کافى ، ج 6، ص 273، حدیث 2.
456- من لا یحضره الفقیه ، ج 3، ص 227، حدیث 38، وسایل الشیعه ج 24، ص 431، حدیث 30984.
457- وسایل الشیعه ، ج 24، ص 327، باب 45، از ابواب آداب مائده .
458- وسایل الشیعه ، ج 24، ص 327، باب 405، حدیث 30903.
459- وسایل الشیعه ، ج 24، ص 234، باب 2، از ابواب آداب مائده .
460- وسایل الشیعه ، ج 24، ص 234، باب 2، از ابواب آداب مائده .
461- وسایل الشیعه ، ج 24، ص 398، باب 91، از ابواب آداب مائده .
462- وسایل الشیعه ، ج 24، ص 401، باب 92، از ابواب آداب مائده .
463- وسایل الشیعه ، ج 25، ص 174، باب 80، از ابواب الاطعمة المباحة .
464- وسایل الشیعه ، ج 25، ص 239، باب 7، از ابواب الاشربة المباحة .
465- وسایل الشیعه ، ج 25، ص 245، باب 9، از ابواب الاشربة المباحة .
466- وسایل الشیعه ، ج 25، ص 239، باب 7، از ابواب الاشربة المباحة .
467- وسایل الشیعه ، ج 25، ص 265، باب 14، از ابواب الاشربه المباحه .