ماهان شبکه ایرانیان

فصلی برای غربالگری تزویرها؛ حکایتی ناب از هنرمندان پویش ایران همدل-سهم اصفهان

خانم اسفندیاری هنرمند اصفهانی معتقد است: جبهه مقاومت فصلی است برای غربالگری‌؛ برای جدا کردن افراد مزور و ریاکار از انسانهای خالص فی سبیل الله، مدعیان چاپلوس از مردان میدان عمل، ابوموسی اشعری‌ها از مالک اشترها و غربالی برای جداسازی انسان‌نماها از انسانهای واقعی.

فصلی برای غربالگری تزویرها؛ حکایتی ناب از هنرمندان پویش ایران همدل-سهم اصفهان

خبرآنلاین اصفهان - لیلا جرکانی: باز هم با قرار قبلی به خانه یک خانم هنرمند جبهه مقاومت آمده‌ایم، گرچه بالاخره صلح در فلسطین حتی به شکل موقت برقرار شده است اما کمک به جبهه مقاومت برای بازسازی تخریبهای مادی و معنوی در پویش «ایران همدل - سهم اصفهان» ادامه دارد؛ تاثیر التیامهای کوچک بر دردهای بزرگ اینجا یعنی تازه پس از جنگ معنا پیدا می کند حتی اگر در حدِ همدردی یا کمکی کوچک به فردی باشد که بخشی یا تمام اعضای خانواده‌اش زیر بمبارانهای بی‌امان دشمن، دفن شده‌اند و دیدن حتی یک لحظه جسم بیجان آنها به حسرتی برای وی تبدیل شده است!

مطابق آدرس، در یک کوچه بن‌بست مقابل یک مجتمع ساختمانی بلند می ایستم و زنگ طبقه دهم را فشار می‌دهم؛ روی آیفون نوشته «زیرزمین»! و کسی جواب نمی‌دهد.

از روی نام و نشانی ردیف شده در کنار دکمه‌های مختلف زنگ، دکمه طبقه ششم را با احتیاط می‌فشارم؛ صدای آشنای خانم اسفندیاری از پشت آیفون سلامم می دهد و به داخل ساختمان دعوت می‌شوم.

در ابتدای ورودی خانه برخلاف دیگر خانه‌های هنرمندان جبهه مقاومت که به آنها پا گذاشته‌ام، ابتدا پارکینگ خودنمایی می‌کند و ردیفی از ماشین‌های پارک شده به چشمم می آید؛ انتهای پارکینگ، حیاط خانه با دو باغچه‌ی مزین به درخت‌های یکسان ازگیل و نارنج قرار دارد، بوی میوه نارنج حس خوب طراوت در فضا پخش می کند و ردیفی از گلدانها و گل ها به ویژه «گل گندم» بر حس شادابی خانه افزوده است؛ خانمی میانسال با چادری رنگی پر از نقش گل‌های درشت از آسانسور پیاده شده و ما را به طبقه دهم یا همان زیرزمین! هدایت می کند.

تصورم از زیرزمین با چیزی که می‌دیدم یک دنیا متفاوت بود، درست همانند سوال ذهنی‌ام که چرا زیرزمین، طبقه دهم نام گرفته است!

زیرزمین از راست به اتاقی ختم می‌شود که توسط درب شیشه‌ای از سالنی که داخل آن یک میز پینگ پنگ قرار دارد، جدا شده است و دیواره های طرف چپ سالن نیز  با عکسی از شخصیت‌های مذهبی و شهدا آذین شده است؛ تمام حواسم پیش  تابلوی بزرگی از حرم امام حسین (ع) است که پشت منبر کوچکی نصب شده، از این رو وقتی «هاجر خانم» به همراه همسرش وارد می شوند متوجه حضور آنها نمی‌شوم.

اهدای 4 تابلوی آبرنگ به جبهه مقاومت

با سلام هاجر خانم که به خود می آیم؛ مادر خانم اسفندیاری نیز با سینی چای، خرما و پولکی به ما می پیوندد؛ این زیرزمین حسینیه‌ای است که پدر خانم اسفندیاری برای یادبود عمو و دایی شهیدش ساخته است و خیلی از مراسم‌ها و حتی جلسات غیر حضوری و علنی برخی از افراد مشهور نیز در این مکان برگزار می‌شود.

خانم اسفندیاری علاوه بر این که تابلوهای هنری خود را به جبهه مقاومت هدیه داده بود؛ کمکهای بی بدیل دیگری هم به جبهه مقاومت داشته که دوست ندارد آنها را رسانه‌ای کند و تنها به رسانه‌ای شدن هنرش آن هم با اصرار بچه های «سهم اصفهان» رضایت داده است تا با این کار نشان دهند آثار هنری که ارزش و بهایی شاید زیاد اما مادی دارد می‌تواند با بخشیدن به جبهه مقاومت جاودانه  شود

چهار تابلوی آبرنگ که خانم اسفندیاری به جبهه مقاومت هدیه داده است روی میزی در راستای کتابخانه قرار دارد؛ یکی از تابلوها مرا به دوران کودکی می کشاند. تابلو، نقشی است از چهره کودکی که یک بچه بره را کنار صورت خودش با دستانش نگه داشته است، یاد صابر می‌افتم، پسر همسایه مان در روستا که بعد از مدرسه با یک چوب گوسفندانشان را برای چرا به صحرا می‌برد؛ من به خاطر ترسی که از حیوانات داشتم در خانه  را نیمه باز می کردم و به گوسفندان و صابر که همیشه درون دستانش یک بچه گوسفندِ نوپا داشت نگاه می کردم، بره‌ای که توان راه رفتن همراه با گله را نداشت، تابلو نیز گویی ایهامی ناب از زمزمه درونی‌ام درباره همراهی و همدردی با درد بی امان مردم جنگ زده فلسطین و لبنان دارد.

فصلی برای غربالگری تزویرها؛ حکایتی ناب از هنرمندان پویش «ایران همدل-سهم اصفهان»

هاجرخانم میان خیالات دورِ کودکی‌ام می آید و با استرس و دلهره صحبت را این گونه آغاز می کند که «تابلوهایی که کشیدم با موضوع جبهه مقاومت همخوانی ندارند، یعنی اشکالی ندارد؟».

وی ادامه می دهد: حقیقتاً من قبلاً عکس شهدای مدافع حرم را کشیده بودم و در یک نمایشگاه به فروش گذاشته بودم تا اینکه موضوع پویش «ایران همدل؛ سهم اصفهان» راه اندازی شد و من فقط این تابلوها را آماده داشتم که می‌توانستم به جبهه اهدا کنم.

به او می‌گویم که تنها موضوعی که اهمیت دارد این است که شما با هنرتان در این پویش شرکت کرده‌اید و این حمایت ارزشمندترین و مهم‌ترین چیز است.

تصویری از ارزش‌های اعتقادی در قلب نمایشگاه‌های داخلی و خارجی

وقتی مطمئن می‌شود نقاشی‌های او بی‌ربط به کمک به جبهه مقاومت نیست لبخندی می زند و سخن را درباره کار و هنرش این گونه ادامه می دهد: من سالیان متمادی است که کار نقاشی را انجام می‌دهم؛ از سال 95 به صورت تخصصی و حرفه‌ای زیر نظر استاد حرفه خود را آغاز و  سال 97 عضو انجمن بین المللی آبرنگ شدم؛ همراه استادم توانستم عکس چندین شهید مدافع حرم را به تصویر در بیاورم و تقدیم خانواده‌هایشان کنم، خیلی خوشحالم تجربه چنین کاری را داشتم و انگیزه‌ای برای من شد تا ارزش‌های اعتقادی و دینی خود را در قالب آثار هنری در چند نمایشگاه داخلی و خارجی به نمایش بگذارم.

یاد جمله‌ای از استادم می افتم که می‌گفت وقتی یک انسان واقعاً برای خدا کاری انجام دهد، دیگر کارش را جزو اعمال خود حساب نکرده و در پرونده‌ اش ثبت نمی‌کند؛ اینجا نیز خانم اسفندیاری با همسرش هر آنچه را که برای کسب رضای خدا به جبهه مقاومت کمک کرده اند را درپرونده خود ثبت نکرده بودند؛ پس وقتی  پرونده خود را بازبینی می کردند هیچ نمی‌دیدند و هنوز در پی کسب نیکی در مسیر جبهه مقاومت بودند

خانم اسفندیاری با حسی پویا و زنده در چشمانش می‌گوید: آبرنگ در تکنیک‌های نقاشی از لطافت و حساسیت بیشتری برخوردار است و به خاطر همین مخاطب، ارتباط بهتری با آن برقرار می‌کند و این موضوع اشتیاق مرا برای کار با آبرنگ در سطح حرفه‌ای سوق‌ داد.

لحظه‌ای چهره اش درهم می شود و در آبرنگ چشمانش موجی از اشک به راه می افتد و ادامه می دهد: در یک سال اخیر که طوفان الاقصی شروع شد، مسلمانان زیادی از فلسطین و لبنان زیر فشار ظلم بیش از حد اسرائیل شهید شدند، در این شرایط خاص، خواه یا ناخواه هر مسلمانی به فکر می افتد که مطابق وظیفه انسانی خود دست یاری به سوی آنها دراز کنند.

وی ادامه می دهد: از همه اینها مهم تر برای من صحبت‌های رهبری بود که فرمودند «بر مسلمان فرض است با تمام امکانات در کنار مردان مظلوم غزه و لبنان قرار بگیرند»؛ اینجا بود که به فکر فرو رفتم  تا با توجه به استعداد و توانایی که داشتم برخی از تابلوهای هنری خود را به جبهه مقاومت هدیه بدهم و این قدم کوچکی برای همراهی من با عزیزان غزه ولبنان باشد.

فصلی برای غربالگری تزویرها؛ حکایتی ناب از هنرمندان پویش «ایران همدل-سهم اصفهان»

خانم اسفندیاری علاوه بر این که تابلوهای هنری خود را به جبهه مقاومت هدیه داده بود؛ کمکهای بی بدیل دیگری هم به جبهه مقاومت داشته که دوست ندارد آنها را رسانه‌ای کند و تنها به رسانه‌ای شدن هنرش آن هم با اصرار بچه های «سهم اصفهان» رضایت داده است تا با این کار نشان دهند آثار هنری که ارزش و بهایی شاید زیاد اما مادی دارد می‌تواند با بخشیدن به جبهه مقاومت جاودانه  شود.

فصلی برای غربالگری‌ها، روزی برای آغاز

در پایان مصاحبه، خانم اسفندیاری که معلم زبانهای خارجی نیز هست با زبان انگلیسی با مردم جبهه مقاومت سخن می گوید، صحبتی که مخاطبش مردم غزه و لبنان و تمام انسان‌هایی هستند که بیدار شده‌اند: برادران وخواهران و کودکان عزیز غزه و لبنان! ما می‌دانیم که شما در شرایط سخت جنگی و محروم از هر امکانی قرار داشته و تحت  فشارهای زیاد در مقابل دشمن خبیث صهیونیستی  مقاومت به خرج داد و مردانه‌ ایستاده اید؛ ما مسلمانان و حتی غیر مسلمانان های دنیا شجاعت شما را تحسین می‌کنیم و در کنار شما تا شکست کامل صهیونیست می‌مانیم.

بعد از اتمام مصاحبه ضبط خواستم اسنپ بگیرم و تابلوهای زیبای آبرنگ خانم اسفندیاری را با خود ببرم؛ هاجر خانم می گوید که موبایل اینجا آنتن نمی‌دهد و همسرش به طنز اضافه می‌کند: برای همین این زیرزمین طبقه دهم یکی از بهترین مکانها برای تشکیلات جلسات غیرعلنی برخی از بزرگان است!

با کمک خانم اسفندیاری و همسرشان تابلوها را داخل آسانسور می گذارم و به پارکینگ می رویم، در نهایت خانم اسفندیاری و همسرشان اجازه نمی دادند اسنپ بگیرم.

فصلی برای غربالگری تزویرها؛ حکایتی ناب از هنرمندان پویش «ایران همدل-سهم اصفهان»

خانم اسفندیاری می گوید: اجازه دهید در این راه بزرگ افتخاری نصیب ما بشود؛ ما دوست داریم برای جبهه مقاومت کاری هرچند اندک کرده باشیم؛ اجازه بدهیم شما را به مقصد برسانیم تا سهم کوچکی برای  ما از جبهه مقاومت ثبت شود.

یاد جمله‌ای از استادم می افتم: «وقتی یک انسان واقعاً برای خدا کاری انجام دهد، دیگر کارش را جزو اعمال خود حساب نکرده و در پرونده‌ اش ثبت نمی‌کند»؛ اینجا نیز خانم اسفندیاری با همسرش هر آنچه را که برای کسب رضای خدا به جبهه مقاومت کمک کرده اند را درپرونده خود ثبت نکرده بودند؛ پس وقتی  پرونده خود را بازبینی می کردند هیچ نمی‌دیدند و هنوز در پی کسب نیکی در مسیر جبهه مقاومت بودند.

امروز؛ من مفهوم معنوی جبهه مقاومت را بهتر درک کردم؛  هر بار که من رفتار و گفتار آدم‌هایی که حامی جبهه مقاومت هستند را می‌بینم و سخنانشان را می‌شنوم بهتر درک می‌کنم ماهیت اصلی جبهه مقاومت چیست و قرار است به کجا برسد! یقینا جبهه مقاومت فصلی است برای غربالگری ها؛ غربال تزویر و ریا از اخلاص آدم‌های خالص فی سبیل الله، مدعیان و چاپلوسان از مردان میدان عمل، ابوموسی اشعری ها از مالک اشترها و غربال انسان نماها از انسان‌های واقعی.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان