ماهان شبکه ایرانیان

کارگزاران ومشاورین

پس از کشته شدن عثمان و فرار والی او «عبد الله بن سعد ابی سرح» به دمشق، قیس بن سعد بن عباده از طرف امام والی آن دیارگردید معاویه از همان ابتدأ در صدد فریب قیس برآمد و ضمن نوشتن نامه ای او را تحریک به گرفتن انتقام خون عثمان کرد، اما قیس با نوشتن نامه ای که جهت تندی نداشت گفت که باید تأمل کند، معاویه که خیال کرده بود قیس جذب او شده به مردم گفته بود ک ...

کارگزاران حضرت علی (ع)

مصر:

پس از کشته شدن عثمان و فرار والی او «عبد الله بن سعد ابی سرح» به دمشق، قیس بن سعد بن عباده از طرف امام والی آن دیارگردید معاویه از همان ابتدأ در صدد فریب قیس برآمد و ضمن نوشتن نامه ای او را تحریک به گرفتن انتقام خون عثمان کرد، اما قیس با نوشتن نامه ای که جهت تندی نداشت گفت که باید تأمل کند، معاویه که خیال کرده بود قیس جذب او شده به مردم گفته بود که قیس نیز از آنها هواداری کرده است اما پس از چندی قیس در جواب نامه دوم به او تندی کرده و او و همراهانش را گمراه خواند و گفت که حاضر بهمکاری با آنها نیست (1).

از طرف دیگر قیس نسبت به مخالفین علی (ع) در مصر سخت گیری نکرد، از اینرو با رسیدن شایعات حمایت قیس از معاویه از یکطرف و عدم سختگیری او نسبت به مخالفین علی در مصر، این احتمال را تقویت کرد که مصر باید بدست فرد مطمئنتری سپرده شود او «محمد بن ابی بکر» یکی از صحابیان مخلص علی (ع) بود، محمد بن ابی بکر بسوی مصر رفت اما او نیز از قدرت کافی بر خوردار نبود، لذا پس از ماجرای حکمیت نتوانست در مقابل دسیسه های معاویه ایستادگی کند لذا امام تصمیم گرفت تا مالک اشتر را بجای او بفرستد بخصوص که سپاه معاویه برهبری عمرو بن العاص رو به مصر حرکت کرده بود اما با کمال تأسف عمال معاویه در بین راه مالک را به شهادت رساندند و با این حرکت خود دل علی (ع) را در این موقع تنهائی، بدرد آوردند پس از چندی محمد به ابی بکر نیز در مصر به شهادت رسید و مصر تحت سلطه معاویه قرار گرفت .

بصره:

امام در همان آغاز سال 36 هجری عثمان بن حنیف را به بصره فرستاد، در جریان فتنه ناکثین بعد از دستیابی به او، موهای سر و ریش او را کندند و رهایش نمودند، عثمان بن حنیف بصره را به عزم دیدار علی (ع) ترک گفت و وقتی به امام رسید، امام از باب مطایبه فرمود: از سوی ما به صورت یک پیرمرد رفتی و اکنون به صورت یک جوان برگشتی!

بعد از پایان جنگ جمل، امام عبد الله بن عباس را استاندار بصره و زیاد بن ابیه را مامور خراج و ابوالاسود دئلی را معاون آن دو قرار داد و عازم کوفه شد. (تاریخ جمل، ص 324)

جزیره:

امام در کوفه برای مناطق مختلف عراق و ایران، حاکمانی را مشخص کرده و اعزام نمود. (2) مالک اشتر به جزیره (شامل موصل، نصیبین، دارا، سنجار، آمد، هیت و عانات) فرستاده شد .این منطقه از حساسیت خاصی برخوردار بود، زیرا به شام نزدیک بوده و در آن سوی ضحاک بن قیس از طرف معاویه حکومت داشت.منطقه جزیره عثمانی مذهب بودند (3) و کسانی از «عثمانیه» که از کوفه و بصره گریخته بودند به مناطقی از جزیره که تحت سلطه معاویه بود پناه برده بودند. (4) مناطق تحت سلطه ضحاک عبارت بود از شهرهای رقه، رها، و قرقیسا.زمانی که اشتر به جزیره رفت، سپاهی فراهم آورده و به حران تاخت.در طی این حمله درگیری سختی با سپاه ضحاک صورت گرفت.او توانست این منطقه را تحت سلطه خود در آورد. (5)

مکه و مدینه:

امام وقتی تصمیم گرفتند که به سمت بصره حرکت کنند تا فتنه پیمانشکنان را خاموش نماید، «تمام» فرزند عباس را به فرمانداری مدینه و «قثم» فرزند دیگر او را به فرمانداری مکه نصب نمود. (تاریخ طبری، ج 5، ص 169) .

البته در جریان تجاوز بسر بن ارطاة به مدینه، حاکم آن شهر، ابو ایوب انصاری بود، او بدلیل نداشتن نیرو از شهر گریخت و بسر خانه او و شماری دیگر را به آتش کشید و آنگاه به زور از مردم برای معاویه بیعت گرفت و ابوهریره را حاکم شهر کرد.

خراسان:

امیر مؤمنان علیه السلام، پس از اقامت در کوفه، به آن نواحی از سرزمینهای اسلامی که تا آن زمان از جانب او والیان وفرماندارانی اعزام نشده بود مأمورانی صالح وواجد شرایط اعزام کرد. تاریخ، نام وخصوصیات این فرمانداران واستانهای آنها را به دقت ضبط کرده است . (6)

از جمله شخصی را به نام خلید بن قره را به خراسان اعزام داشت. وقتی نامبرده به نیشابور رسید آگاه شد که از طرف بازماندگان کسری، که در آن زمان در کابل افغانستان می زیستند، تحریکاتی به عمل آمده ومردم آنجا را به خروج ومخالفت برحکومت اسلامی وادار کرده اند . فرماندار علی علیه السلام با نیروهایی که در اختیار داشت به قلع وقمع آنان پرداخت وگروهی را اسیر کرد وروانه کوفه ساخت. (7)

کوفه:

استاندار کوفه در بین سالهای 34 36 ابوموسی اشعری بود یعنی پیش از بیعت مهاجرین و انصار با امام، او والی کوفه بود و پس از روی کار آمدن آن حضرت، به صلاحدید مالک اشتر، در پست خود ابقاء شد، البته علاوه بر نظر مالک پیراستگی ابوموسی از اسراف در بیت المال و حیف و میل آن، بی تاثیر در این تصمیم امام (ع) نبود. (8)

امام در جریان جلوگیری از تجاوز ناکثین از مدینه راهی عراق شد، آنحضرت در نزدیکی بصره مستقر شد و نمایندگانی را به کوفه فرستاد تا از مردم کوفه بخواهند در سپاه امام شرکت نمایند.

ولی در این راه ابوموسی مانع بود چرا که او هر نوع قیامی را فتنه می پنداشت و مردم را از یاری کردن امام باز می داشت، تا اینکه امام (ع) فرزندش حسن (ع) و عمار را بدانجا فرستاد و بدنبال آن تعداد زیادی از مردم کوفه به یاری امام شتافتند.

اعزام نمایندگان متعدد وبی ثمر ماندن تمام کوششها، امام علیه السلام را بر آن داشت که ابوموسی را از مقام خود معزول دارد. آن حضرت قبلا نیز در طی نامه ای حجت را بر او تمام کرده، به وی نوشته بود: من هاشم بن عتبه را اعزام کردم که به کمک تو مسلمانان را به جانب ما روانه سازد، لذا باید با او همکاری کنی. وما تو را به این مقام گماردیم که یاور حق باشی.

وقتی امام علیه السلام از تأثیر نامه ها واعزام شخصیتها در تغییر تفکر ورأی استاندار مأیوس گردید، همراه با اعزام حضرت مجتبی علیه السلام نامه ای نیز به ابو موسی نوشت ورسما او را از مقام ولایت معزول کرد وقرظة بن کعب را به جای وی گمارد. متن نامه امام چنین است:

«فقد کنت أری أن تعزب عن هذا الأمر الذی لم یجعل لک منه نصیبا سیمنعک من رد أمری و قد بعثت الحسن بن علی و عمار بن یاسر یستنفران الناس و بعثت قرظة بن کعب والیا علی المصر فاعتزل عملنا مذموما مدحورا» .

چنین مصلحت می بینم که از این مقام کنار بروی ؛ مقامی که خدا برای تو در آن نصیبی قرار نداده است. وخدا از پیامد مخالفت تو مرا باز می دارد. من حسن بن علی وعمار یاسر را اعزام کردم تا مردم را برای کمک به ما گسیل دارند وقرظة بن کعب را والی شهر قرار دادم. از کارگزاری ما کنار برو، د رحالی که نکوهیده ورانده شده هستی.

مضمون نامه در شهر منتشر شد وچیزی نگذشت که مالک اشتر، که به درخواست خود او این بار نیز به کوفه اعزام شده بود دار الاماره را تحویل گرفت ودر اختیار استاندار جدید قرار داد وابو موسی، پس از یک شب اقامت، کوفه را ترک گفت. (9)

یمن:

امام عبید الله بن عباس را والی یمن نمود و او در یمن بود تا اینکه در جریان حمله بسر بن ارطاة به آن منطقه دو فرزند او به نامهای سلیمان و داود بدست بسر اسیر شدند و او سر هر دو را برید. وقتی سپاه بسر به صنعاء رسیده بود که عبید الله شهر را ترک گفته و مردی به نام عمرو ثقفی را جانشین خود قرار داده بود، جانشین عبید الله مدتی در برابر بسر مقاومت کرد ولی سرانجام کشته شد.

او (عبید الله بن عباس) در جنگ امام حسن (ع) بر علیه معاویه، از فرماندهان سپاه امام بود، اما در اثر تطمیع معاویه، امام را تنها گذاشت و به سمت معاویه رفت.

پی نوشت:

1 الغارات ج 1 ص .29

2.وقعة صفین، صص 13 12

3.الفتوح، ج 2، ص 350

4.انساب الاشراف، ج 2، ص 297

5.الفتوح، ج 2، ص 350، وقعة صفین، ص 13، اخبار الطوال، ص 167

6 وقعه صفین، صص 15 14؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، ص 108؛ تاریخ طبری، ج 3، جزء 5، ص .233

7 وقعه صفین، ص .12

8 تاریخ طبری، ج 3، ص .501

9.وقتی عمر به خلافت رسید ابوموسی را به جای مغیره، عامل بصره نمود و او عامل بصره بود تا اینکه عثمان وی را عزل و پسر دائی خود عبد الله بن عامر را بجای او نصب نمود، ابوموسی به کوفه رفته و در آنجا سکونت گزید.

در اواخر خلافت عثمان مردم عامل عثمان را در کوفه (سعید بن عاص) بیرون نمودند و ابوموسی را به حکومت خود برگزیدند و از عثمان خواستند که انتخاب آنها را تصویب نماید، عثمان نیز با ایشان موافقت کرد و او والی کوفه بود تا اینکه امام علی (ع) به خلافت رسید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان