به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، «دوره پژوهشمحور تفسیر پیشرفت شناخت» به همت مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه(رشد) و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، امروز 25 دی، در دانشگاه شریف برگزار شد.
این نشست از سلسله پیشنشستهای اولین کنفرانس قرآنپژوهش پیشرفت و روششناسی تفسیری و همچنین از منظومه الگوی مدیریت قرآن شناخت پیشرفت بود که علینقی مشایخی، عضو هیئت علمی دانشگاه شریف، در خصوص چشمانداز آغازین به ماهیت ساز و کاری مدیریت پیشرفت از منظومه الگوی مدیریت قرآن شناخت پیشرفت، سخنرانی کرد.
آنطور که حجتالاسلام و المسلمین احمد آکوچکیان، رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه (رشد)، پیشتر در مصاحبه با ایکنا گفته است، این مرکز نهاد ملی تولید دانش راهبردی توسعه و پیشرفت در نظام جمهوری اسلامی است که طبیعتا با رویکرد میانرشتهای بین فکر دینی و اندیشه توسعه، انجام میگیرد. در این نشست که به همت این مرکز برگزار شده بود، مشایخی کوشید تا در ابعاد چشمانداز آغازین به ماهیت ساز و کاری مدیریت پیشرفت از منظومه الگوی مدیریت قرآن شناخت پیشرفت را روشن کند.
نظام معرفتی معطوف به پیشرفت چیست؟در آغاز این نشست آکوچکیان کوشش کرد تا ابعاد بحث را روشن کند. وی در آغاز این نشست گفت: غرب به این نتیجه رسیده است که نظام معطوف به پیشرفت را در طول تاریخ شناسایی کند. مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه از سال 84 در این زمینه فعال بوده است. کاری که کانت کرده نظامی معرف شناخت و معطوف به تحول است؟ کدام نظام معرفتی میتواند نظام تولید پیشرفت را به عهده بگیرد و اگر درگیر گذار معرفتشناخت هستیم و از دیگران عبرت میگیریم، بر اساس مقتضیات خودمان، چه باید کرد؟
آکوچکیان ادامه داد: نظامی که میتواند الگوی پیشرفت را با توجه به عقل و وحی برعهده بگیرد، کدام است؟ سید قطب، بنیانگذار علم الاجتماعی اسلامی با تفسیر فی ظلال القران است، در حالی که ما در شیعه متوجه نشدهایم که باید بخش پیشرفت پژوه دین شناخت، مورد توجه قرار بگیرد. سوال اصلی ما از شما این است که اگر معتقد باشیم پردازش تحول ناگزیر از پردازش مدیریت تحول است، ساز و کار منظومه اندیشه معطوف به پیشرفت در ذیل یک نظام اندیشه کدام است؟ وضع معرفتی ایرانی چگونه میتواند خود را در نظامی مدیریتی معطوف به پیشرفت نشان دهد؟ اگر کانت انقلاب فرانسه را وارد فاز تئوریسازی کرد و آن را بر مدار معرفتی گذاشت، ما باید پس از چهل سال این کار را بکنیم و به نظام معرفتی معطوف به مدیریت تحول برسیم که اقتضائات معرفتشناختی دارد و با این اقدام میتوان به آسیبشناسی وضع موجود پرداخت. نظام انتظارات از مدل تحول از دین چه میتواند باشد؟ پایههای هستیشناسی، انسانشناسی، زیباشناسی و ارزششناسی تحول چه میتواند باشد؟
علوم خطاپذیر هستندمشایخی در ادامه به مخاطرات حضور دین در عرصه علمی اشاره کرد. وی با بیان اینکه کسانی که به دنبال پیشرفت هستند، برای مسائل باید راه حل داشته باشند، گفت: مثلا اگر به دنبال تولید ثروت هستیم باید چه کار کنیم؟ علوم سعی برای شناخت، کنترل و مدیریت پدیدهها ایجاد میشوند. از این رو همه علوم اولا به دنبال پدیدههای مادی هستند و ثانیا ممکن است غلط باشند.
وی افزود: وقتی ما راجع به علوم اسلامی سخن میگوییم، آیا میخواهیم کار علمی بکنیم؟ یعنی با پدیدههای مادی کار داریم؟ اگر بخواهیم کار علمی بکنیم ممکن است غلط باشد. در علوم اسلامی ماغلط و درست نداریم و ما حکم خدا را مییابیم و نمیتوانیم بگوییم غلط است. اگر این احکام مبنا باشد با توجه به اینکه علوم ممکن است غلط باشد در اسلامی ساختن علوم انسانی به دشواری بر خواهیم خورد.
مشایخی تصریح کرد: جامعه برای پیشرفت به علم نیاز دارد. اگر بعد از چند دهه تلاش اثر قابل توجهی در فهم، کنترل و تنظیم پدیدهها ندیده باشیم، اشکال در متدولوژی خواهد بود. مشکل از عالمان نیست. ما میدانیم جامعه افت ارزشها داشته اما ما چرا برای فهم، کنترل و تنظیم مسائل در این مورداثر علمیای تولید نکردهایم.
مراد از علم دینی چیست؟عضو هئیت علمی دانشگاه شریف افزود: ما باید ببینیم مرادمان از الگو چیست؟ آیا مرادمان از الگو جامعهای آرمانی است یا مراد ساز و کارهایی برای حرکت اجتماعی است.
وی افزود: تحول در غرب با تحول در عقاید مسیحی از 1517 تا 1536 آغاز شد که در آن کار بدل به ارزشی مثبت شد، سپس تحول در تفکر اقتصادی و تحول در نظام سیاسی روی داد و پس از آن ایجاد و توسعه کارخانجات، اختراع توربین، توسعه کشتیرانی و بازارها با اتکا به نیروی بخار، چالشهای مدیریت تولید و نیروی کار، نوآوری در مدیریت نیروی کار و آموزش رخ داد.
مشایخی ادامه داد: اگر توسعه علمی محقق شد، اقتصاد متحول میشود، در این صورت میتوان توسعه علمی بیشتری انجام داد و به توسعه ساختارهای سیاسی و در نهایت تحول فکری و فرهنگی رسید. میتوان همه را با هم پیش برد که بهتر است.
وی تصریح کرد: فرض کنید ما ورودیهایی از قرآن، حدیث و عقل داریم و خروجیهایی از طریق فعالیتهای علمی حوزه در زمینه احکام، عقاید و اخلاق داریم، آیا هیچ کدام از اینها به ما کمک میکند پدیدهای طبیعی یا انسانی را شناخته، کنترل و تنظیم کنیم؟
در ادامه لین نشست، آکوچکیان گفت: منابع اصلی ما عقل و وحی است، اما اهل بیت در طول وحی هستند و سنت را ایجاد میکنند که در واقع الگوی ناظر به تغییر است. قدما تقسیمبندی را داشتند که در آن خروجی علم دینی احکام، عقاید و اخلاق بود اما امروز دوره این تقسیمبندی تمام شده است و دین میتواند نتایج کاربری و فلسفی و ارزشی داشته باشد و ما خروجی در زمینه فلسفی با مختصات فلسفیِ فلسفههای مضاف، داشته باشیم. بر این اساس میتوان به کاربردهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی رسید و در نهایت به مدیریت و اقدام دست یافت، سوال این است چگونه باید از مبانی به تغییر رسید؟
مشایخی ادامه داد: سوالی که در این جا به وجود می آید این است که اگر نظریههای کاربردی شما در علوم اسلامی جدید ناکارآمد بود آیا شما به اصلاح آن نظریهها و یا نرمها و فلسفههای علوم اسلامی میپردازید و یا نه.
آکوچکیان گفت: اصلاح در این دو حوزه هم باز است. ما سالهاست که فلسفه ملاصدرا را نهایت فلسفه اسلامی میدانیم اما این فلسفه مفهومی است و در عمل جواب نمیدهد و میتوان در آن تجدید نظرهایی انجام داد.
در ادامه مشایخی پرسید: آیا در زمینه ایجاد نظریات جدید در حوزه فلسفه کارهایی شده است و چایگاه آیتالله مصباح و شهید صدر در این زمینه چگونه است؟
آکوچکیان پاسخ داد: الان موسسات زیادی هستند و نظرات آیتالله مصباح متعلق به نسل گذشته هستند و حتی نظریه شهید صدر که بسیار جلوتر هستند هم الان نظریهای قدیمی محسوب میشود.
شرایط رسیدن به نظام تحول اسلامیمشایخی گفت: اگر به این نتیجه برسیم که میتوان در فلسفه، ارزشها و نظریههای کارکردی اسلامی تغییر دهیم، کاری مثبتی در زمینه نظام تحول علم انجام دادهایم. ما در نهایت باید نظریه را آزمایش کنیم. من میتوانم بگوییم یک مسلمان چگونه باید باشد، اما انسانها در واقعیت گونه دیگری هستند. من باید انسانها را آن طور که هستند در نظام علم در نظر بیاورم و نه آن طور که باید باشند.
وی افزود: برای رسیدن به بلوغ اندیشه، آزادی بیان لازم است و برای آزادی بیان نقد حاکمیت لازم است و البته با نقد حاکمیت عملکرد بهبود خواهد یافت. از طرف دیگر بلوغ اندیشه نیازمند افزایش کیفیت و کمیت پژوهش است و خود این منوط به افزایش رشد اقتصادی است. در سایه همه اینها کیفیت سیاستها، قوانین و مقررات بالا خواهد رفت.
مشایخی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایکنا مبنی بر اینکه مدلها ذهنی هستند و یا عینی گفت: مدل تجریدی و ذهنی است اما معرف متغیرهای عینی است. مدلها ساده شده جهان عینی هستند.
وی ادامه داد: شما یک پدیده را میتوانید از زوایای مختلف نگاه کنید، اما بر مبنای مدلهای مختلف، بسته به سوالی که دارید، باید طوری واقعیت را سادهسازی کنید که به جواب برسید. سادهکردن ضرورت جوابدادن است. ذهن من مفاهیم را آفریده است؛ مثل تولید ملی که سازه است، این مفهوم به فهم من کمک میکند. در مدلسازی، مدلهای تولید ذهن هستند اما همین مدلها باید بتوانند توضیح دهند که مابازای کدام امور خارجی هستند. البته ما فرضی میکنیم که دنیا قابل فهم و قابل کنترل است. و این با فهم دینی هم سازگار است، زیرا خداوند قواعد و قوانینی را خلق کرده است. یک مدل در مرحله تست است که نشان میدهد، مدل سازیی واقعنماست یا نه.
مشایخی در پایان گفت: من امروز یاد گرفتم در حال فعالیت و تولید در زمینه فلسفه علوم انسانی و نرمها و ارزشهای اسلامی هستیم و این باعث خواهد شد به نظریههای کارکردی اسلامی هم برسیم.
گزارش: میثم قهوه چیان