ماهان شبکه ایرانیان

شرایط کارگزاران از دیدگاه نهج البلاغه

برای تبیین صفات و ویژگیهای کارگزاران در نهج البلاغه، لازم است مختصری در باره حکومت از منظر علی(ع) بحث شود، به دلیل اینکه اوصاف کارگزارانی که علی(ع) مطرح کرده در راستای حکومتی است که مورد قبول آن حضرت است. جهت رعایت اختصار در مقاله حاضر به دو محور زیر بسنده می شود:

برای تبیین صفات و ویژگیهای کارگزاران در نهج البلاغه، لازم است مختصری در باره حکومت از منظر علی(ع) بحث شود، به دلیل اینکه اوصاف کارگزارانی که علی(ع) مطرح کرده در راستای حکومتی است که مورد قبول آن حضرت است. جهت رعایت اختصار در مقاله حاضر به دو محور زیر بسنده می شود:

الف: ضرورت حکومت

جای تردید نیست که نقش حکومت در برقراری نظم، حفظ امنیت، احقاق حق و اجرای قوانین و ... (1) یک نقش بنیادی است. بر اساس نقش حکومت در تحقق اهداف فوق است که جامعه بشری در هیچ مقطع زمانی خالی از حکومت نبوده است. بشر در همان عصر حجر هم شبیه حکومت را تشکیل داده است. عقل و فطرت (2) نیز به این ضرورت حکم می کنند. دانشمندان جهان مانند افلاطون (3) ، ارسطو (4) ، منتسکیو (5) و ... به ضرورت حکومت حکم کرده اند. دانشمندان اسلامی همانند شیخ طوسی (6) ، علامه حلی (7) ، ابوالحسن ماوردی (8) ، امام خمینی (9) و ... بر ضرورت حکومت اتفاق دارند.

چنانکه ابن حزم اندلسی در خصوص ضرورت حکومت ادعای اجماع کرده است.. (10)

نگرش علی(ع) در باره ضرورت حکومت با دیدگاه عقلا در خصوص ضرورت حکومت هماهنگ است. با توجه به فطری و عقلی بودن حکومت حضرت در قبال فکر آنارشیسم که به وسیله خوارج ترویج می شد و می گفتند: «لا حکم الا الله » (11); به ضرورت عنصر حکومت حکم کرده فرمود: «... کلمة حق یراد بها الباطل، نعم انه لا حکم الا الله، ولکن هولآء یقولون لا امرة الا الله، و انه لابد للناس من امیر بر او فاجر ...» (12)

همچنین آن حضرت فرمود: «الامام الجائر خیر من الفتنة » (13): «وال غشوم خیر من فتنة تدوم » (14) پیشوای ظالم از هرج و مرج است.

ب - ارزش حکومت

در حوزه فرهنگ سیاسی امام علی(ع) حکومت با لذات هدف نیست; بلکه ابزار و وسیله ای است، برای اجرای قوانین الهی، برقراری عدالت اجتماعی و احقاق حق. چنانکه علی(ع) به آن تصریح کرده است. (15) حکومت به این معنا است که علی(ع) و بارها از آن دفاع می کرد که این حق به صاحب اصلی آن برگردد. (17) علی(ع) از این قسم حکومت به عنوان امانت الهی یاد کرده است. چنانکه آن حضرت خطاب به عامل آذربایجان فرمود: «... و ان عملک لیس لک بطعمة و لکنه فی عنقک امانة...» (18) نگرش امام علی(ع) در خصوص حکومت بدین معنا ریشه قرآنی دارد که در قرآن نیز از حکومت به عنوان امانت یاد شده است: «ان الله یامرکم ان تؤدوا الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ...» (19)

از دیدگاه علی(ع) حکومت بدین معنا پدیده ارزشمندی است. اما حکومت به معنای ریاست طلبی که بنی امیه و بنی عباس و همه حاکمان جائر از آن به عنوان وسیله عیاشی و رقابتهای سیاسی بهره می گرفته و می گیرند; و در راه رسیدن به آن از هیچ جنایتی دریغ نمی کردند، از دیدگاه علی(ع) فاقد ارزش بوده و به اندازه بند یک کفش ارزش ندارد. (20) برخی تصور کرده اند که علی(ع) نسبت به حکومت ارزش قایل نبوده است. در جواب این تصور باید گفت: حکومت به معنای ریاست طلبی است که از منظر علی(ع) فاقد ارزش است. از این رو است که پیامبر اسلام(ص) مردم را علیه حاکمان جائر که حکومت غیر قانونی تشکیل داده و از حکومت سوء استفاده می کنند، دعوت به قیام کرد. (21)

همان طوری که ملاحظه شد: از دیدگاه علی(ع) حکومت امانت است. از این رو این امانت الهی باید به کارگزارانی سپرده شود که واجد ویژگیها و اوصافی باشند که علی(ع) خود به آن اشاره کرده است. در اینجا جهت رعایت اختصار به برخی از این ویژگیها و صفات اشاره می شود:

1- خودسازی

از دیدگاه اسلام خودسازی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چنانکه در قرآن یکی از اهداف بعثت پیامبر اسلام خودسازی بیان شده است. (22) در آیات (23) و روایات (24) نیز به این عنصر توجه خاص شده است. چنانچه پیامبر اسلام(ص) از جهاد با نفس به عنوان جهاد اکبر یاد کرده است. (25)

خودسازی برای همه انسانها لازم است; ولکن برای کارگزاران; وجود چنین صفتی ضروری بوده و اهمیت خاص دارد. به دلیل اینکه مدیران با جان، مال و آبروی مردم ارتباط داشته و نقش بنیادی در اصلاح و فساد جامعه دارند. چنانکه پیامبر اسلام(ص) در خصوص نقش فقهاء و حاکمان در اصلاح و فساد امت فرمود: «صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی، و اذا فسد فسدت امتی، قیل: و من هما؟ قال: الفقهاء و الامراء.» (26)

علی(ع) نیز با پیروی از رسول اکرم(ص) اصلاح جامعه و امت را منوط به اصلاح حاکمان و کارگزاران می داند. چنان که آن حضرت فرمود: «فلیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاة ...». (27) همچنان آن حضرت یکی از وظایف کارگزاران را اصلاح جامعه بیان کرده است. (28) طبیعی است که مدیران و کارگزارانی می توانند به اصلاح جامعه بپردازند که خود قبلا به خودسازی پرداخته باشند. از این رو علی(ع) فرمود که رهبر امت اسلامی قبل از اصلاح دیگران خود را تزکیه نموده و با عمل دیگران را به اسلام دعوت کند. «من نصب للناس اماما فعلیه ان یبدا بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره ...» (29) هر کس که می خواهد خود را در معرض رهبری مردم قرار دهد، باید پیش از آموزش دیگران به تعلیم خویش بپردازد. علی(ع) خود چنین بود. چنانچه آن حضرت فرمود: «ای مردم! به خدا قسم من هیچگاه شما را به فرمانبری خدا دعوت نکرده ام مگر آنکه در عمل کردن به آن فرمان بر شما پیشی گرفته ام. همچنین از چیزی منع نکرده ام، جز آنکه پیش از شما خودم از آن دوری جسته ام ...» (30)

با توجه به اهمیت خودسازی کارگزاران است که علی(ع) مالک اشتر را به رعایت تقوا، گزینش اطاعت خدا، پیروی از آنچه در قرآن و سنت آمده، جهاد با نفس، تملک نفس و کنترل شهوت، دعوت می کند. چنانکه آن حضرت خطاب به مالک اشتر فرمود:

«امره بتقوی الله، و ایثار اطاعته و اتباع ما امر به فی کتابه ... و امره ان یکسر نفسه من الشهوات و یزعها عند الحجمات فان النفس امارة بالسوء الا ما رحم الله ... فاملک هواک ...» (31)

توصیه مقام معظم رهبری به اعضای دولت جناب آقای خاتمی در خصوص برقراری ارتباط ویژه با خداوند، در حقیقت توجه به لزوم خودسازی دولتمردان است. کسانی که به قدرت می رسند در معرض آسیبهای بیشتری قرار می گیرند و قدرت فسادآور است; مگر برای انسانهای خودساخته و آراسته به تقوا که به تعبیر علی(ع) تقوا سپری است برای حفط انسان از آسیبها و لغزشها (32)

2- ساده زیستی

یکی از ویژگیهای مهم کارگزاران نظام اسلامی ساده زیستی است. ساده زیستی و دوری از تجمل گرایی یکی از ارزشهای پذیرفته مکتب انبیاء است. از این رو رهبران الهی ساده زندگی می کردند و دیگران را نیز به این عنصر دعوت می کردند.

بی تردید برای کارگزاران رعایت ساده زیستی از دو جهت اهمیت دارد: اول: آنکه آنان پاسداران ارزشهای اسلامی هستند. از این رو باید الگو باشند. دوم: ساده زیستی آنان موجب می شود که کارگزاران با فقر و درد محرومان و فقیران جامعه بیشتر آشنا شده و سیاست هایی را در رفع مشکلات آنها و فقرزدایی اتخاذ نمایند. کارگزارانی که طعم تلخ فقر را نچشیده اند، نمی توانند درد فقیران و محرومان را درک کنند. از این رو است که علی(ع) فلسفه زهد و ساده زیستی حاکمان اسلامی را همدردی با فقیران و محرومان بیان می کند: «ان الله فرض علی ائمة العدل ان یقدروا انفسهم بضعفة الناس کیلا یتبیع بالفقیر فقره » (33) خداوند بر حاکمان عادل واجب کرده است که زندگانی خویش را در سطح مردم فقیر قرار دهند. تا رنج فقر، مستمندان را ناراحت نکند.

امام راحل با پیروی از امام علی(ع) فرمود: «رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.» (34)

با توجه به اهمیت ساده زیستی است که علی(ع) عثمان بن حنیف استاندار بصره را به خاطر شرکت او در مجلسی که فقیران حضور ندارند و از غذاهای رنگارنگ استفاده شده، مزمت کرده چنین می فرماید: «... امام و رهبر شما از دنیا به جامه و از غذا به دو قرص نان اکتفا کرده است. اگر بخواهم می توانم غذای خویش را از عسل مصفی و مغز گندم و لباس خویش را از ابریشم قرار دهم ...

چگونه ممکن است هوای نفس بر من غلبه کند و مرا به سوی انتخاب بهترین خوراکها بکشاند در صورتی که شاید در حجاز یا یمامه افرادی باشند که امید همین یک قرص نان را هم ندارند و دیرزمانی است که شکمشان سیر نشده است; آیا سزاوار است شب را با سیری صبح کنم در صورتی که در اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوزان قرار دارد؟ ...» (35)

بی تردید یکی از وظایف مهم رئیس دولت نظارت بر اعمال کارگزاران است. چنانچه از نامه علی(ع) به عثمان بن حنیف استفاده می شود که آن حضرت بر اعمال و رفتار عثمان کاملا نظارت داشته است. در شان نظام اسلامی نیست که خدای نکرده برخی از کارگزاران طوری زندگی و رفتار کنند که محبوبیت خویش را از دست داده و موجب فراهم شدن ثروتهای بادآورده شود. بی تردید یکی از علل محبوبیت شهیدان رجایی و باهنر در جامعه ما همانا ساده زیستی آنها است; که ساده زیستی آنها امروزه به عنوان یک فرهنگ در جامعه اسلامی ایران مطرح است.

3- رابطه با مردم

در ساختار حکومت اسلامی نقش مردم یک نقش بنیادی و کلیدی است. در فرهنگ شیعه گزینش رهبری امت اسلامی با انتخاب مردم و در چارچوب شرایط الهی است و مشارکت و حضور مردم در حکومت نادیده گرفته نشده است. از این رو علی(ع) در هنگام به خلافت رسیدن، از مردم بیعت گرفت. (37) بی تردید یکی از علل بیعت گرفتن همانا مردمی بودن حکومت است. اگر حکومت را به یک کبوتری تشبیه کنیم که به سوی هدف نهایی پرواز می کند، بی تردید یک بال او مردم است. حکومت بدون مشارکت مردم همانند کبوتر بال شکسته است که به هدف نمی رسد. نقش مشارکت مردم ایران در حفظ نظام جمهوری اسلامی، شاهد بر مدعا است.

یکی از ویژگیهای مهم کارگزاران، مردمی بودن آنان است. اگر کارگزاری پایگاه مردمی بودن خود را از دست داد، بی تردید در ایفای مسؤولیت خود موفق نیست. پایگاه مردمی در صورتی به وجود می آید که کارگزاران خود را «تافته جدا بافته » تلقی نکرده و از مردم باشند و در میان مردم. اگر کارگزاران در میان مردم نباشند و حقایق و مشکلات مردم را از زبان آنان نشوند; چطور می توانند، سیاستهای معقول و منطقی برای رفع مشکلات آنان اتخاذ کنند؟ مسؤولانی که در اتاقهای در بسته به فعالیتهای خود بپردازند، و از دیدگاهها و خواستهای مردم فاصله گرفته و مردم مدتها انتظار بکشند که موفق به دیدار آنان شوند; هیچ گاه موفق نخواهند بود. و همین عدم ارتباط کارگزاران با مردم موجب می شود که مردم در شناخت حقایق دچار اشتباه شوند.

با توجه به اهمیت رابطه کارگزاران با مردم و پایگاه مردمی بودن و آثار مفید آن است که علی(ع) خطاب به مالک اشتر می فرماید: «... و اجعل لذوی الحاجات منک قسما تفرغ لهم فیه شخصک، و تجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فیه لله الذی خلقک و تقعد عنهم جندک و اعوانک من احراسک و شرطک. حتی یکلمک متکلمهم غیر متتعتع ...» (38) و برای حاجتمندان بخشی از اوقات خود را اختصاص ده و با آنان در مجمع عمومی بنشین، و برای خداوندی که تو را آفریده خضوع کن، و سپاهیان و پاسداران را از جمع آنان دور گردان تا آنها بدون پروا و هراس با تو صحبت کنند...» (39) همچنین آن حضرت در همان نامه فرمود: «... مبادا مدت طولانی از مردم فاصله بگیری، زیرا احتجاب حکام از مردم خود نوعی تنگنا و باعث بی اطلاعی از حقایق است و باعث بی اطلاعی مردم از واقعیت جریان کارها می شود، و این عدم آگاهی موجب تلبیس حق و باطل ... می گردد. حاکم، انسانی بیش نیست و حقایق را بدون ارتباط و مشاهده نمی تواند درک کند و واقعیت ها که نشانه های مخصوص روی آنها نصب نشده است که راست و دروغ و صحت و سقم آنها را مشخص کند. تو با اینکه مرد عمل به حق هستی و از اعطای حق دریغ نداری در این صورت پس چرا از مردم فاصله می گیری ... در این صورت مردم به سرعت از تو ناامید می شوند ...» (40)

4- سعه صدر

یکی از ویژگیها و صفات مهم کارگزاران سعه صدر است سعه صدر که به معنای با حوصلگی، گشادگی نظر و همت بلند به کار می رود، از صفات ضروری کارگزاران است. در فرهنگ اسلام نیز به آن توجه شده است. چنانکه در قرآن در باره رسول اکرم(ص) می خوانیم: «الم نشرح لک صدرک » (41) و همچنین از زبان حضرت موسی در قرآن آمده است: «رب اشرح لی صدری و یسرلی امری ...» (42) سعه صدر و توجه به دیدگاهها و انتقاد مخالفان رمز موفقیت یک کارگزار است. کارگزاران نباید در مقابل انتقاد مخالفان تحمل خود را از دست داده، عجولانه قضاوت کرده، آنان را سرکوب کنند، بلکه با سعه صدر به انتقاد آنان توجه کرده و حقایق را قبول کنند، که روح انتقادپذیری صفتی پسندیده است. همچنین باید کارگزاران در قبال خواستهای مشروع مردم و رسیدگی به مشکلات آنان پرحوصله بوده و همت بلند داشته باشند. از این رو است که از دیدگاه نهج البلاغه رمزموفقیت کارگزاران سعه صدر بیان شده است: « آلة الریاسة سعة الصدر» (43) وسیله حکمرانی سعه صدر است.

علی(ع) خطاب به مالک اشتر در خصوص رعایت صفت سعه صدر فرمود: «... ثم احتمل الخرق منهم و العی غ و نح الضیق و الانف ...» (44) آنگاه از آنان (مردم) خشونت و ناتوانی در سخن را تحمل کن و کم حوصلگی و بی اعتنایی را واگذار.

پی نوشتها:

1- ر.ک: نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 131، ص 407.

2- ر.ک: کتاب مرجعیت و روحانیت، مقاله علامه طباطبایی.

3- جمهوری، اثر افلاطون.

4- سیاست، اثر ارسطو.

5- روح القوانین.

6- ر.ک: تلخیص الشافی 1:55.

7- ر.ک: الفین:67.

8- ر.ک: الاحکام السلطانیة: 5.

9- ر.ک: ولایت فقیه; کتاب البیع، ج 2.

10- ر.ک: الفصل فی الملل و الاهوا و النحل 4:87.

11- نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 40.

12- نهج البلاغه فیض، خطبه 40; نهج البلاغه عبده، حطبه 40.

13- شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج 2، ص 103.

14- ر.ک: غرور و درر6:236.

15- ر.ک: نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 131 و 40.

16- ر.ک: تاریخ طبری 4: 234; نهج البلاغه، خطبه 2 و171.

17- ر.ک: نهج البلاغه فیض، خطبه 171.

18- نهج البلاغه، نامه 5; ر.ک: سیری در نهج البلاغه، ص 131.

19- نساء: 58.

20- نهج البلاغه فیض، خطبه 33، ص 11.

21- تاریخ طبری 4: 304.

22- جمعه: 2.

23- ر.ک: شمس: 8; جمعه: 2; بقره: 212; عنکبوت:6; فجر:27 - 30; القیامة: 2.

24- ر.ک: سفینة البحار 2: 728; بحار67 از ص 64 به بعد، چاپ بیروت.

25- ر.ک: بحار67: 65; امالی صدوق:279; معانی الاخبار:160.

26- بحار 2:49.

27- نهج البلاغه، خطبه 214; ر.ک: سیری در نهج البلاغه:107.

28- ر.ک: نهج البلاغه آغاز نامه 53.

29- نهج البلاغه، حکمت 70.

30- نهج البلاغه صبحی الصالح: 250.

31- نهج البلاغه، آغازنامه 35; بحار 74; 240.

32- ر.ک: نهج البلاغه، صبحی الصالح، خطبه 23.

33- نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 209.

34- صحیفه نور، 21; 190.

35- نهج البلاغه فیض الاسلام، نامه 45. قسمت از این ترجمه از کتاب سیری در نهج البلاغه اخذ شده است.

36- ر.ک: تفسیر الدر المنثور7:517; سنن نسائی،7: 38; نور ثقلین 5:307.

37- ر.ک: انساب الاشراف 3:7; اسد الغابة 4: 12; کامل ابن اثیر3: 190.

38- نهج البلاغه، نامه 53; بحار 74: 285.

39- همان.

40- نهج البلاغه، نامه 53.

41- انشراح: 1.

42- طه، 25.

43- نهج البلاغه صبحی صالح، حکمت 176.

44- نهج البلاغه، نامه 53.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان