مقدمه: کتاب در اسلام؟
به احترام روح شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، سخن خود را با حدیث معروف نبوی آغاز می کنیم که فرمود: «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء» مرکب دانشمندان برتر از خون شهیدان است. اهمیت خون شهید و مقام و ارزش شهادت در اسلام بر همگان معلوم بوده است و رسول اکرم که خواسته است بالاترین مقام را برای دانشمندان قائل شود در قاموس آیین خود چیزی برتر از خون شهید نیافته تا مرکب دانشمندان را با آن مقایسه نماید.
از خلال این مقایسه به دست می آید که انگیزه و هدف این دو امر برتر یکی است و همان طور که خون شهیدان هنگامی اهمیت دارد که شهادت در راه خدا باشد و در قرآن هر جا سخن از جهاد و قتال و شهادت است با قید فی سبیل الله همراه است. مرکب و قلم دانشمندان نیز هنگامی ارزش دارد و مقدس است که در همین راه به کار افتد و از این جا پیوند قلم و شمشیر را در هماهنگی آن دو در راه خدا و آزاد ساختن بندگان خدا از قید بندگی و ستم و یا از بلای جهل و نادانی باید جستجو کنیم و نیز از این مقایسه می فهمیم که انقلاب فرهنگی پس از انقلاب سیاسی و توام با آن، ولی بسیار با اهمیت تر از آن و حتی می توان گفت نتیجه آن است، مجاهدان در راه خدا شمشیر می زنند تا حجاب جهل را بدرند و راه علم و فرهنگ را به مغزها بگشایند.
این انگیزه مقدس در اولین آیات و در آغاز وحی قرآن به صراحت آمده است: اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرا وربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان مالم یعلم. قرائت به نام خدا و در پی آن سخن از خلقت و قلم و علم رفته و از جمع میان اینها می توان چنین برداشت کرد که انسان برای خواندن و نوشتن و در نتیجه دانستن، و همه اینها برای خدا و در راه خدا آفریده شده است و قلم همه مجهولات را برای انسان معلوم می گرداند.
در سوره دوم قرآن - به حسب نزول - یعنی سوره قلم باز، سخن از قلم و کتابت رفته است. ولی بیان قرآن در آن سوره اوج گرفته و خداوند جهت اثبات کمال عقل و رسالت رسول اکرم، به قلم سوگند یاد کرده است و این که در دو سوره آغاز وحی، سخن از قلم و کتابت و علم و قرائت رفته است، مسلما امری تصادفی نمی تواند باشد بلکه این خود به اصطلاح ادباء براعت الاستهلال است یعنی حسن مطلع یا نوید به آینده این کتاب مقدس و نیز تعیین خط مشی آینده امت اسلام است، که این امت به کتاب و علم روی خواهد آورد و باید چنین کند و اسلام دین نوشتن و خواندن و دانستن و کتاب و کتابخانه است و این مژده و این وظیفه به نحو احسن در اسلام، جامه عمل پوشید.
از این گذشته، نگاهی سریع به قرآن و روایات، اهمیت نوشتن و خواندن و کتاب را در اسلام در سطحی گسترده و نامحدود ثابت می کند. در قرآن 322 بار ماده کتابت در37 صیغه مختلف از آن جمله 263 بار لفظ کتاب و کتب و مکتوب آمده است. و بطور کلی ثبت و ضبط و تسجیل و ایجاب و تقدیر در دو بعد تشریع و تکوین و بالاخره نوشتن، معانی کتابت را تشکیل می دهند که در واقع کلیه مسایل سرنوشت ساز بشر و جهان را در بردارد. قرآن وصف کتابت را به خدا داده است وکتبنا له فی الالواح من کل شی ء موعظة (اعراف 145) و در روایات اسلامی مربوط به آغاز خلقت، سخن از لوح و قلم رفته و در قرآن کلمه «کتاب » به طور مطلق بر کتب آسمانی بخصوص تورات و قرآن اطلاق گردیده است. کتابت، در اسلام ابتداء با نوشتن قرآن توسط کتاب وحی آغاز گردید و بتدریج به سنت و حدیث، راه یافت. در قرن دوم بطور رسمی، کتاب نویسی در علوم و فنون گوناگون، اعم از شرعی و غیر آن رواج یافت و در هر قرن هزارها کتاب و رساله در رشته های مختلف، بر ثروت علمی مسلمانان افزوده شد. بخش عمده آن آثار از میان رفته است ولی همان اندازه که باقی مانده بسیار مهم و با ارزش می باشد.
مسلما همه ملل اسلامی در فراهم آوردن این میراث عظیم سهیم بوده اند و از جمله ایرانیان به اعتراف اهل فن سهم بیشتری از آن دارند.
بیشتر این آثار، بخصوص در قرون اولیه، به زبان اصلی اسلام، زبان عربی تحریر شده ولی در کنار آن، آثار بیشماری هم به زبانهای فارسی، ترکی، اردو، سواحلی، چینی، کردی، در لهجه های گوناگون محلی و در دو قرن اخیر به زبانهای اروپایی نوشته شده است.
این آثار، گرچه به زبانهای مختلف و در قالبهای گوناگون فراهم شده اما از لحاظ محتوی مشترکند و فرهنگ مشترک اسلامی را در بردارند که حفظ و حراست و طبع و نشر و فهم و تعلیم و تعلم آنها وظیفه همه مسلمین است و ما در این مختصر وظایف و تکالیف مسلمانان را با رعایت ترتیب تقریبی به کیفیت ذیل شرح می دهیم:
1- آمارگیری دقیق از کتابها
اولین گام در این راه بس دراز، تهیه آمار جامع و دقیق از نام کلیه کتابها و آثار علمی اسلامی است که به زبانهای مختلف در رشته های گوناگون تحریر یافته است.
منظور از این آمارگیری، اطلاع اجمالی از آن آثار است نه شناسایی تفصیلی که خود وظیفه دیگری است و پس از تهیه این آمار، می توان کتابها را از لحاظ موضوع و برحسب قرون و زمان تالیف دسته بندی کرد، تا دانسته شود در هر موضوع و در هر قرن چند اثر و توسط کدام یک از ملل اسلامی و یا در کدام نقطه از نقاط اسلام، بیشتر کار علمی انجام گرفته است و همین طور آثار علمی را می توان از جهات دیگر دسته بندی کرد و از این راه جامعه اسلامی و کارکرد آن را شناخت.
اطلاع از نام کتابها از دو راه میسور است:
اول: از روی فهرستها و سیر در متن کتابها، پیداست فهرستها بطور طبیعی مرجع کتابشناسی است و فهرست نگاری خود یکی از وظایف ما نسبت به کتاب است که بعدا خواهد آمد. اما سیر در متون و رجوع به کتابهای رجال و تراجم و تاریخ و هر اثری که درباره دانشمندان و علوم و فنون سخن گفته، در رتبه اول قرار دارد. ولی نباید از این نکته غفلت کرد که بهترین راه دستیابی بر آثار دانشمندان نامی، کتابهای خودشان است. زیرا دانشمندان رسم داشته اند که در تالیفات خود جابجا از آثار دیگر خود، نام ببرند و خواننده را در مباحث مطرح شده به کتاب مناسب و به جایی که هر بحث به تفصیل آمده، حواله دهند و این خود حاکی از اهتمام ایشان به کلاسه کردن مطالب و اجتناب از تکرار مکررات است.
از آن جمله مسعودی مورخ نامی (م 346)، غزالی (م 505)، شیخ طوسی (م 460)، ابن ابی الحدید، معتزلی (م؟) در شرح نهج البلاغه، آثار خود را در خلال کتابهای خود بسیار نام برده اند، و این راه، موثقترین سند برای آگاهی از آثار و نام درست کتابهای دانشمندانی است که دارای مؤلفات بسیار بوده اند ولی نام صحیح همه آنها در کتابهای فهرست و تراجم نیامده است; بگذریم از این که برخی دانشمندان برای آثار خود فهرست هم نوشته اند.
راه دوم: صرف وقت در کتابخانه ها، کتابفروشیها و در هر جا گمانی از کتاب و نوشته می رود و چه بسیار است کتابهایی که نام آنها هیچ جا ضبط نشده و ناگهان نسخه ای از آن، در گوشه ای یافت می شود. این جانب برخی از کتابشناسان از جمله دکتر صلاح الدین منجد کتابشناس معروف عرب و رئیس اسبق «معهد مخطوطات جامعة الدول العربیة قاهره » را دیده ام که از کشفیات خود در دهات و نقاط دور افتاده و کاغذپاره های مساجد، و از گردوغبار خوردن خود، داستانهای جالب نقل می کردند.
2 - آمارگیری از کتابهای باقی مانده
می دانیم همه آثاری که می توان نام آنها را در جایی جست، از خود آنها اثری به جای نمانده و در طی حوادث و کشاکش دهر، از میان رفته است. بنابراین برای ما مهم است که بدانیم چه اثری از آن همه آثار، به جای مانده و در کجا وجود دارد. در این زمینه به خاطر دارم دکتر صلاح الدین منجد که تقریبا به بیشتر کتابخانه های نامی اسلامی سرزده است در مقاله ای تعداد کتابها و نسخ موجود عربی را دو ملیون تخمین زده بود و در یکی از سفرهایش در حدود 28 سال پیش از این به ایران که با وی در این خصوص صحبت می کردم گفت آن تعداد نتیجه مطالعات سابق من بوده و اکنون از پنج میلیون هم می گذرد، که قاعدة تا زمان حاضر مسلما رقم کتابهای کشف شده از آن هم بیشتر خواهد بود.
در خصوص کتابهای موجود نیز نظیر همان دسته بندیها را می توان به کار بست و نتایج گرانبهایی از آن گرفت.
3- شناسایی نسخه ها
در اینجا مراد، شناسایی تفصیلی کتابهاست که خود دو نوع است و دو رشته از کتابشناسی را تشکیل می دهد. اول: شناختن کتاب از لحاظ موضوع، مؤلف، تاریخ تالیف، ارزش علمی، حدود ابتکار و نوآوریها و بالاخره نقشی که آن کتاب در قلمرو رشته مربوط به خود و سهمی که در پیشبرد آن رشته از علم به عهده داشته است.
دوم: شناسایی نسخ موجود از هر کتاب که علاوه بر اطلاع اجمالی از آن علم، نیاز به تخصص در شناخت کاغذ، خط، مرکب و همچنین پاره ای از اطلاعات تاریخی از جمله خبرویت در علم تراجم دانشمندان و آگهی از فهرستها دارد. شناسایی کتاب به این معنی عبارتست از نسخه شناسی و همان است که در عصر ما به آن «کتابشناسی » گفته می شود.
4 - شناسایی نسخه های مکرر
اگر ما مسلمانان روزی کلیه نسخ خطی خود را شناسایی کنیم حتما باید جمعبندیهایی هم در آنها به عمل آوریم، و آثار موجود را از لحاظ نفاست و قدمت و درجه اهمیت درجه بندی کنیم، زیرا مسلما نسخه های خطی از این جهات، با هم تفاوت دارند و همه در یک حد از اهمیت نیستند، و چه بهتر همان طور که در آمار کلی کتابها گفته شد، نسخ موجود را نیز دسته بندی کنیم مثلا معلوم شود از قرن سوم هجری چند نسخه خطی به جای مانده و هر کدام در کجا نگه داری می شود و همین طور نسخه های مربوط به قرنهای بعد و یا از دانشمندان معروفی چون خواجه نصیرالدین طوسی چند نسخه از چند کتاب موجود است و یا در علم هیئت جمعا چند نسخه خطی و از کدام دانشمندان در دست داریم یا از یک کاتب که به شغل کتابت و استنساخ اشتغال داشته چند نسخه و با چه خصوصیاتی باقی مانده و هر کدام در چه مرحله از عمر وی تحریر گردیده و از این قبیل دسته بندیها.
علاوه بر شناسایی کتابها و نسخه ها مساله ای که برای محققان بسیار اهمیت دارد، اطلاع و وقوف کامل بر نسخه های متعدد یک کتاب است که قهرا در جاهای پراکنده نگهداری می شوند، به نظر می رسد هنگام درجه بندی نسخه ها از لحاظ موضوع لازم است برای هر کتاب، پرونده ای در دست باشد که اطلاعات کافی از نسخه های پراکنده آن کتاب را از جنبه های گوناگون در خود گرد آورد، از جمله ترتیب استنساخ و سلسله مراتب آن را مشخص و معلوم کند در سلسله مراتب، کدام یک از روی کدام و یا چند نسخه در عرض هم از روی یکی از آنها استنساخ گردیده و سرانجام نسخه مادر که احتمالا نسخه اصل یا نزدیکتر به نسخه اصل است به دست آید. این کار خود یکی از رشته های کتابشناسی است و ضوابط خاصی دارد و شاید اهل فن در آن اختلاف سلیقه هم داشته باشند و هر کدام را راه و رسم مخصوص بوده باشد.
آگهی از نسخه های مکرر یک کتاب، در همه رشته های علمی از جمله ادبیات، تاریخ، دواوین شعر، اهمیت دارد، اما دو نوع از کتابها به لحاظ حساسیت موضوع شایان بذل توجه بیشتر است.
اول - قرآن کریم که باید گفت برای کتب اسلامی، کتاب مادر است و کتب دیگر به واسطه و بلاواسطه منبعث و ناشی از آن کتاب مقدس است، بعلاوه این کتاب، یکی از دو منبع معارف اسلامی و نخستین آن دو و بالاخره کتاب خداست.
قرآن، در زمان حیات رسول اکرم کتابت و احتمالا جمع آوری گردیده است، و در طول تاریخ اسلام، در کتابت و قرائت و تفسیر و سایر علوم مربوط به آن که به گفته سیوطی در «الاتقان » 81 رشته و به گفته دانشمند دیگری به بیش از 200 علم می رسد، بیش از هر علم و هر کتاب دیگر مورد توجه مسلمانان بوده است.
تلاش و کوشش مسلمین نسبت به قرآن در ابعاد مختلف، غیرقابل توصیف است و اینک واجد صدها هزار نسخه خطی و شاید صدها چاپ است.
شناسایی نسخ قدیمی قرآن، نیاز به آگهی از سیر تدریجی کتابت و قرائت قرآن دارد و باید کارهایی چند در این زمینه انجام گیرد.
1 - گردآوری اصل و یا عکس نسخ نفیس و دسته بندی آنها از لحاظ قدمت و نفاست.
2 - شناخت رسم الخط قرآن که در هر ناحیه از کشورهای اسلامی روش خاصی متداول بوده و از لحاظ اهل فن بسیار مهم است تا جایی که اجازه نمی دهندقرآن بغیر از رسم الخط مخصوص خود نوشته شود، (اشکال و رسوم و نقاط قرآنی) خود علمی است مربوط به کتابت قرآن.
3 - تعیین سلسله مراتب نسخه ها، تا شاید بتوان همان طور که سلسله نقل قرائت قرآن نزد قاریان بزرگ تا عصر حاضر محفوظ مانده، سلسله مراتب کتابت آن نیز به دست آید.
4 - شناسایی کاتبین معروف که شغل شاغل آنان نوشتن قرآن بوده و جستجو از نسخه های متعدد اثر هر کدام از آنان.
5 - در مرحله بعد، ترجمه های این کتاب به زبانهای مختلف از جمله به فارسی که غالبا همراه متن قرآن، زیرنویس گردیده است، نتایج ادبی و علمی و نحوی این کار فراوان است.
6 - شناسایی چاپهای مختلف قرآن در شرق و غرب و تعیین درجه اعتبار و صحت آنها.
7 - تعیین این که هر نسخه خطی یا چاپی براساس کدام یک از قرائتهای معروف و یا نامعروف نوشته شده است. و چنانچه بخواهیم وظیفه سنگین خود را بنحو احسن در برابر قرآن انجام دهیم بهتر است مرکزی به نام «بنیاد قرآن » تاسیس شود و در این راه تلاش پیگیر و مستدام به خرج دهد.
دوم - کتابهای حدیث که حاوی منبع و مدرک دوم احکام و معارف اسلام است، بخصوص کتابهای ماخذ دست اول، مانند: کتب اربعه شیعه و صحاح سته. در مورد صحاح، کارهای زیادی در سایر کشورهای اسلامی از جمله هندوستان و مصر و نیز در پاره ای از مراکز اسلام شناسی غرب صورت گرفته است. و لازم است نسبت به کتب شیعه و شناخت نسخه قدیمی و سیر سلسله مراتب استنساخ، و اجازات علما در رابطه با آن کتب، کار شود و یکی از دوستان دانشمند در قم پس از سالیان دراز به بخشی از این امور در مورد کتاب تهذیب و استبصار شیخ طوسی دست یافته و به تصحیح فنی و علمی آنها اشتغال دارد. و چه بهتر که برای کارهای گسترده تر، بنیادی نیز به نام «بنیاد حدیث » یا «کتب اربعه » مانند نهج البلاغه تاسیس، و کلیه فعالیتهای پراکنده و ناقص که توسط افراد مختلف صورت می گیرد در آن متمرکز شود.
در مورد کتب حدیث باید به اجازات و بلاغات مکتوب در ظهر و حواشی نسخ خطی که به خط مشایخ بزرگ حدیث نوشته شده است توجه شود که منبع بسیاری از اطلاعات مربوط به حدیث و رجال و جز آن است و چنانچه همه آنها در کتابی گرد آید، فواید بیشمار دربرخواهد داشت. (1)
5 - آمار کتابهای چاپی
در این زمینه اولا باید رسیدگی شود چه کتابهایی از میلیونها نسخه خطی موجود به چاپ رسیده است. دکتر صلاح الدین منجد سالها، پیش از این نوشته بود 60 هزار نسخه خطی عربی چاپ گردیده و به قول اهل فن در بین عربها «رای النور» یعنی نور چاپ را دیده است و همچنین آمار دقیق کتابهای چاپی اسلامی به همه زبانها دقیقا تعیین گردد.
ثانیا اعتبار چاپهای مختلف کتب مهم تعیین شود. کتابهای چاپی گاهی چنان با دقت طبع می گردد که ارزش آن از نسخه خطی قدیمی بیشتر است و احیانا نسخه خطی مدرک، از میان رفته و جز همان نسخه چاپی اثری از آن به جای نمانده است. نسخ چاپی متعلق به بیش از نیم قرن گذشته در نظر اهل فن، حکم نسخه خطی را دارد که باید از تباهی آنها جلوگیری شود. برخی از نسخه های چاپی ارزش چاپ افست و یا فیلمبرداری از آن را دارد.
6 - تاسیس کتابخانه جامع
در کشورهای اسلامی کتابخانه های بزرگ فراوان است و هر کدام به نوبه خود جهت گردآوری و نگهداری آثار خطی و چاپی تلاش می کنند و در کشورهای پیشرفته غربی هم بیش از آن کوشش دارند.
با این همه هنوز جای یک کتابخانه جامع خالی است. منظور من از کتابخانه جامع آن است که برای اولین بار در جهان اسلام مرکزی پدید آید که بتواند ادعا نماید تمام آثار اسلامی موجود را در خود گرد آورده است یعنی بخش مهمی از عین نسخ خطی و عکس یا میکروفیلم تمام نسخ دیگر که در جهان پراکنده است و نیز کلیه نسخ چاپی مهم و یا عکس یا میکروفیلم آنها را در اختیار داشته باشد.
این کار تاکنون انجام نگرفته است. هر چند مراکزی در بعضی از کشورهای اسلامی از جمله در ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، و در قاهره «معهد المخطوطات » که وابسته به بخش فرهنگی جامعة الدول العربیة یا اتحادیه عرب است در این راه کوششهای ارزنده ای به خرج داده اند. کتابخانه معهد مخطوطات، در حال حاضر قبله اهل تحقیق، در متون عربی است و دارای تشکیلات و سیستم و مجله و بولتن خبری است و اطلاعات گرانبهایی از مخطوطات و انتشارات و تحقیقات محققان و رساله های دکترا که در دست تهیه است، مرتبا در اختیار علاقه مندان می گذارد.
این مرکز، پس از حدود سی سال تلاش و همکاری همه دول عربی، بنا به گفته مرحوم رشاد عبدالمطلب دبیر اول و کارشناس فنی آن مرکز، تاچند سال پیش از این در حدود 20 هزار میکروفیلم از کتب عربی تهیه کرده بود.
در اول انقلاب اسلامی ایران این جانب ضمن پیشنهادهای خود به مسؤولان آستان قدس رضوی تاسیس چنین کتابخانه ای را هم یادآوری کردم و اگر روزی این آرزو جامه عمل پوشد، چنین کتابخانه ای قبله آمال محققان و دست اندرکاران تحقیق در متون اسلامی خواهد گردید و چه بهتر که این کار مهم، در طلیعه کارهای علمی دوران انقلاب ما باشد و این آرزوی دیرین عاشقان کتاب را برآورده نماید.
7 - تهیه فهرست جامع و کامل
در سالهای اخیر در کشورهای اسلامی و عربی از جمله در ایران گامهایی بلند در فهرست نویسی برداشته شده که همه قابل تقدیر است و بدون این که بخواهیم آنها را نادیده و یا دست کم بگیریم تاکید می کنیم که با رسیدگی به همه فهرستهای اسلامی و غیراسلامی و عین نسخ خطی زیر نظر اهل فن و کتابشناسان لازم است فهرستی جامع و صحیح و بدون اشتباه و خالی از مکررات و حشو و زواید فراهم گردد. اهل فن می دانند که فهرستهای موجود، گاهی گمراه کننده است و در این باب سخن بسیار می توان گفت. (2)
8 - نابودی و فرار نسخه ها و جلوگیری از آن
نسخه های خطی به علل گوناگون همیشه در معرض نابودی بوده است اما در تاریخ اسلام دو عامل بیش از عوامل دیگر در این امر مؤثر بوده است:
عامل اول که باعث تباهی میلیونها کتاب گردید، حمله بی امان مغولها به شرق اسلامی تا مرزهای شام می باشد که هر جا گام نهادند گشتند و بستند و سوختند و رفتند. ضایعات کتاب در آن فاجعه دردناک که محصول شش قرن تلاش فکری و علمی دانشمندان بود از لحاظ معنوی کمتر از ضایعات مالی و جانی نبود.
در آمارگیری دقیق کتابهای پیش از حمله مغول و مقایسه آن با آنچه باقی مانده، شاید بتوان به طور تقریب حدود آن ضایعات علمی را مشخص کرد.
عامل دوم - سیطره سیاسی کشورهای اروپایی در دو قرن اخیر بر اکثر کشورهای اسلامی چه به طور رسمی و به صورت اشغال نظامی که نخست در اسپانیا و بعدا در شبه قاره هند و شمال افریقا و سپس در بخشی از کشورهای عربی اتفاق افتاد، و چه بطور غیر رسمی و با اعمال نفوذ سیاسی که ظاهرا هیچ نقطه جهان اسلام از آن، درامان نمانده است.
این عامل دوم، در بسیاری از نقاط مانند عامل اول، باعث نابودی مواریث علمی مسلمانان گردیده است اما در بیشتر جاها باعث فرار و ربودن آن نفایس بوده است.
کتابخانه های کشورهای انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، شوروی [سابق] و اخیرا آمریکا مملو است از مخطوطات اسلامی آثاری که شاید در خود کشورهای اسلامی نمونه و مانند ندارد.
کشورهای تحت اشغال نظامی و یا سیاسی از این لحاظ یکسان نبوده اند فی المثل فرانسه در کشور الجزایر، کوشیده است که اثری از مخطوطات باقی نگذارد، در کتابخانه ملی الجزایر نسخه های ناچیزی بچشم می خورد در حالی که به کتابخانه های کشور مغرب (مراکش) دستبرد کمی زده اند و در شهر فاس و رباط نسخ قدیمی باارزش، فراوان به جای مانده، از جمله کتابخانه ای به نام «معهد المواثیق » در «رباط » وجود دارد که حاوی نسخه هایی گرانبها است.
مواریث علمی اسلامی از آن همه مسلمانان و بلکه دانش دوستان جهان است و تنها به کشوری که آنها را در دست دارد تعلق ندارد لهذا ما موظف هستیم از نابودی همه این آثار با تدابیر لازم جلوگیری کنیم و اگر روزی یک قرارداد دسته جمعی میان دول اسلامی برای حفظ این سرمایه های علمی برقرار گردد، باعث همکاری مسلمانان که صاحبان و وارثان اصلی آن به شمار می روند خواهد گردید.
اما عامل سومی که عبارت از نابودی کتابها و کتابخانه های شخصی است که با خون دل و زحمت یک یا چند نسل یک خانواده فراهم شده، خود داستانهایی غم انگیز و تاسف بار دارد. در حدود 25 سال پیش یکی از طلاب اصفهان در قم می گفت باقیمانده کتابخانه مهم علامه مجلسی را با سنگ و ترازو به فروش رسانیدند، کتابخانه ای که با اقتدار و نفوذ نامحدود مرحوم مجلسی شیخ الاسلام دوران صفویه و به کمک آن دولت فراهم شده بود و در چند نسل آن خانواده حفظ گردیده بود.
می دانیم که دول بزرگ جاسوسان و مامورانی در کشورهای اسلامی جهت زیر نظر داشتن این قبیل کتابخانه ها دارند و به مجرد درگذشت سرپرست خانواده به هر وسیله و با هر مبلغی که بشود کتابخانه را خریداری می کند و به کشور خود منتقل می نمایند.
اما از نابودی کتاب، به واسطه بی مبالاتی نپرسید، نه تنها در کتابخانه های کوچک و شخصی که در کتابخانه های عمومی و نامی هم اتفاق می افتد در کتابخانه قرویین در شهر فاس وابسته به جامع قرویین که مانند آن جامع و مرکز علمی بیش از هزار سال سابقه دارد بسیاری از نسخ خطی را در اختیار من قرار دادند که از لابلای آنها کرم کتابخوار و موریانه به روی میز می ریخت و معلوم بود که کتابخانه بسرعت در حال نابودی است و مورد هجوم موریانه قرار گرفته است، من این جریان را در شهر رباط به اطلاع مرحوم علال الفاسی شخصیت معروف کشور مغرب رسانیدم و اتفاقا سرپرست آن کتابخانه پسر عموی وی بود. در سال گذشته با هیاتی از سوی «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی » دیداری از کشور مغرب داشتم و آن کتابخانه را مجددا دیدم که وضع بهتری دارد، اما در شهر مراکش در یک منزل قدیمی که مرکز اداره تراث مراکش بود در اتاقی کتابهای فراوان به خط مغربی و اندلسی و قرآنهایی که در شهرهای آندلس از جمله در «مالقه » (ملگای فعلی) نوشته و دارای تذهیب بود دیدم ولی اکثر آنها تبدیل به پودر شده بود که نمی شد آنها را به دست گرفت، من در رباط این موضوع را به اطلاع آقای سحاناصر وزیر فرهنگ وقت که ما را دعوت به این سفر جهت دیدار با علما کرده بود، رسانیدم و نمی دانم چه اقدامی کردند، تا آن نفایس و یادگارهای گرانبهای اندلس را از نابودی نجات دهند.
سالهاست می شنویم آثار اسلامی در کتابخانه های هند در معرض نابودی است در صورتی که بخش قابل ملاحظه ای از کتابهای ماخذ در زمینه حدیث و تاریخ و رجال، منحصرا در آن کتابخانه ها وجود دارد. و من این موضوع را به رای العین در یکی از کتابخانه های شهر لکنهوی هند، دیدم که کتابهای نفیس تبدیل به پودر شده بود و تعدادی هم زیر خاکها و گلهایی که از سقف ریخته بودند مدفون گردیده بود گویا نام آن کتابخانه نظام العلما بود. کتابخانه عبقات هم وضعی مشابه آن دارد راجع به کتابخانه های اسلامی هند باید مقاله های مستقلی نوشته شود.
در مورد فرار کتابها داستانهای زیاد شنیده ایم من این را هم اضافه می کنم: نسخه ای از کتاب تجریدالاصول که مؤلف آن مرحوم ملا مهدی نراقی (متوفی 1209 ه ق.) آن را به مرحوم محمدحسین واعظ مشهدی جد پدر این جانب هدیه کرده بود و مرحوم جد در سال 1197 ه . ق. در کاشان آن را دریافت داشته و به خط خود این مطلب را در صفحه اول یادداشت نموده بود. این نسخه همراه نسخ دیگر به فروش رفت و دیگر اثری از آن نبود تا این که چندی قبل در فهرست کتابخانه اوقاف بغداد نشان آن را یافتم. کتابخانه خاندان ما (واعظ) بیش از دویست سال سابقه داشت و بجز چند نسخه خطی وقفی که من در مقاله جداگانه در همین شماره معرفی کرده ام اثری از بقیه نیست. مساله فرار کتابها را با دکتر منجد در میان گذاردم و گفتم به نظر شما مصلحت بوده یا نه؟ فکری کرد گفت از یک جهت بلی زیرا بسیاری از نسخ در شرایطی نگهداری می شود که بزودی از بین می رود در حالی که در کشورهای غربی از آنها حفاظت می کنند و این باعث تاسف است.
جلوگیری از نابودی و فرار کتابهای کتابخانه های شخصی بسیار دشوارتر از کتابخانه های عمومی و دولتی است و برای آن باید نقشه ای وسیع طرح و به مورد اجرا گذارده شود و بطور کلی جهت مالکیت این قبیل نفایس، به لحاظ قانونی فکری اندیشیده و چاره ای به عمل آید.
9 - تاسیس مرکز تحقیقات و اطلاعات
منظور از این مرکز که ضمیمه کتابخانه جامع خواهد بود آن است که اطلاعات درباره کتاب و کتابشناسی و همه نوع مسایل علمی و اسلامی زیر نظر محققان و متخصصان در آن گرد آید که هر کسی راجع به هر موضوع علمی اسلامی و فرهنگی بخواهد تحقیق به عمل آورد وی را راهنمایی کنند و آماده باشد که کتبا و شفاها به مراجعین خود پاسخ گوید و همین مرکز، فهرستی از کتابهای مفید انتشار نیافته با رعایت الاهم فالاهم در اختیار اهل فن قرار دهد تا روی آنها کار کنند و تدریجا انتشار دهند.
10 - طبع و نشر مخطوطات
این آخرین مرحله خدمات مربوط به کتاب و شاید هم مهمترین وظایف ما درباره مواریث علمی باشد، تحقیق و تصحیح و چاپ فنی کتابهای مهم تنها کار متخصصین فن است و خود یک رشته علم به شمار می رود که با تجربیات به دست آمده از کار محققان شرقی و غربی که در این رشته گامهای بلندی به پیش نهاده و می توان درباره آن کتابها نوشت و متدهای گوناگون تصحیح متون را ارائه کرد.
11 - تاسیس مرکز کتاب
بسیاری از آنچه گفته و نوشته شد بطور پراکنده و ناهماهنگ و غالبا به صورت تکرار مکررات در ایران و سایر کشورهای اسلامی انجام گرفته و یا در حال انجام گرفتن است و همه قابل تقدیر و گاهی در خور اعجاب می باشد. برای نمونه تهیه کتاب نفیس «الذریعة الی تصانیف الشیعة » به وسیله یک دانشمند، مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی، بدون امکانات لازم، انسان را به شگفتی وامی دارد و من خود شخصا در ایران و عراق از نزدیک شاهد فداکاریهای آن مرد بزرگ در تالیف این اثر نفیس بوده ام و تنها عمر طویل و پربرکت و همت عالی و اخلاص و عشق مفرط وی به کار خود، وی را به چنین کاری موفق ساخت.
باز هم به نظر می رسد جهت تمرکز دادن و هماهنگ کردن کارها و جلوگیری از اتلاف وقت و صرفه جویی در هزینه ها بهتر است مرکزی به نام «مرکز کتاب » یا «بنیاد کتاب » یا نام دیگر با اختیارات فراوان و بودجه کافی و مدیریت لایق تشکیل گردد و زمینه یک تحول و انقلاب و جهش چشمگیر در راه کتاب را، در تمام ابعاد که گفته شد، فراهم نماید. چنین مرکزی مسلما باید دستش در ارتباط گرفتن با کتابشناسان، کتابخانه ها، مراکز نشر و همه مؤسسات وابسته به کتاب، در کشورهای اسلامی و سایر کشورهای جهان باز باشد و همه وسایل لازم را در اختیار داشته باشد. از جمله شورایی ثابت از کتابشناسان کشور و محققان فن کتابداری و کتابشناسی تشکیل دهد و نیز راه آن مرکز به همه کتابخانه های شخصی باز باشد و خلاصه همه موانعی که معمولا در مورد کتاب وجود دارد از پیش پای آن مرکز برداشته شود. از جمله موانع احتمالی در سیاست خارجی که به طور حتم باید در مورد کتاب جدای از همه روابط سیاسی بین المللی فعال بوده باشد.
12 - تربیت کادر متخصص
هر قدر راجع به کتاب فکر انسان جولان یابد باز هم دامنه بحث وسعت دارد و شاید مساله کتاب، با بیش از پنجاه فن و صنعت رابطه داشته باشد که هر کدام نیاز به متخصص دارد از جمله چاپ درست کتابهای عربی که بیشتر مورد ابتلای ما در نشر کتابهای اسلامی خواهد بود و کسانی که در ایران کتاب عربی چاپ کرده اند می دانند که من چه می گویم و با چه خون دلی این کار صورت می گیرد اینک برای نجات یافتن از دست کارگران و کلیه دست اندرکاران خودرو وغیرفنی در مورد کتاب لازم است مرکزی به نام دانشکده و اگر نه دانشگاه کتاب تاسیس و نه فقط مانند دانشکده کتابداری موجود در مورد تنها فن کتابداری بلکه در همه شؤون مربوط به کتاب کارشناسان فنی تربیت نماید.
این بود فهرستی از وظایف، که هر چند در نظر اهل فن ناقص و نیازمند ترمیم است، تقدیم دانشمندان و علاقه مندان به کتاب می دارد تا گامی در این راه باشد و اینک ما در آغاز فصل نوینی از تاریخ خود قرار گرفته ایم و مسؤولیت بیشتری از گذشته درباره مواریث علمی اسلام داریم، امید است که در این راه ملت مسلمان ما توفیق یابد.
پی نوشتها:
1 - چند سال پیش که در جستجوی آثار شیخ طوسی بودم جهت استفاده از آنها در کنگره هزاره شیخ طوسی به نسخه ای از استبصار در کتابخانه ملک برخوردم که در ظهر آن اجازه بسیار مفصلی به خط مجلسی اول به مجلسی دوم وجود داشت که منحصر بفرد بود و در هیچ جا حتی در اجازات بحارالانوار اثری از آن نبود و من در طی آن اجازه علامه مجلسی اول چهل طریق روایت خود را به شیخ طوسی آورده بود و من آن اجازه را با مقدمه ای در جلد دوم یادنامه شیخ طوسی به نام «الذکری الالفیه للشیخ الطوسی » منتشر کردم.
2 - در فهرستها آمده است که نسخه مغازی محمدبن اسحق بن یسار که از معدود سیره های قدیمی است در کتابخانه قرویین شهر فاس مغرب وجود دارد. این جانب در سفر مغرب، آن نسخه را مورد رسیدگی قرار دادم معلوم شد منتخباتی است از آن کتاب به روایت یونس بن بکیر به اضافه مطالبی جز مغازی، از جمله روایتی درباره سلمان فارسی که ساخته دست فرقه سلمانی یا شیعیان افراطی است و این جانب یک سخنرانی درباره آن نسخه در کنگره ایران شناسی تبریز ایراد کردم که یادداشتهای آن موجود است.
محمد واعظ زاده خراسانی