از ویژگی های انسان، سپاس گزاری در مقابل احسان به نیکی و محبت دیگران است، به گونه ای که فطرت سالم یک انسان عاقل اقتضا دارد که حتی در مقابل لطف و محبت زبانی دیگران نیز خاضع گشته و در مقابل، سپاس گزاری کند و اگر در توان داشته باشد، بهتر و برتر از طرف مقابل آن را جبران کند.
با این مقدّمه، اگر انسان توجه کند که هر چه را از انواع نعمت های مادی و معنوی بهره مند است، خداوند قادر و حکیم و توانا به او عنایت کرده و لطف و رأفت او بر همه انسان ها، حتی افراد بی ایمان و پست و شرور در این جهان، نیز جاری است، در مقابل، او تا چه حد باید شاکر و سپاسگزار باشد. روشن است که شکر و سپاس به درگاه الهی، که بی نیاز از همه مخلوقات بوده و سرچشمه همه کمالات و فیوضات است، با تشکر از دیگران تفاوت دارد؛ زیرا ما نمی توانیم الطاف الهی را با جبران محبت همانند تشکر زبانی و عملی که در مقابل اشخاص داریم جبران کنیم، بلکه بهترین راه آن است که طریق شکرگزاری را از وحی و سخنان اولیای الهی و امامان معصوم علیهم السلام بیاموزیم.
امام صادق علیه السلام در روایتی می فرماید: «شکر نعمت، خودداری از گناهان و معاصی است و شکر کامل (یا تکمیل شکر) به این است که فرد "الحمدلله رب العالمین" بگوید.»
[1] پس لازمه شکر الهی استفاده نکردن از نعمت ها در راه نافرمانی حق تعالی است. در نتیجه، از مصرف بی مورد (اسراف و تبذیر) می توان به عنوان کفران ناسپاسی نعمت یاد کرد. روشن است که قسمت اول روایت بیانگر مرتبه شکر عملی (استفاده صحیح از نعمت های الهی) است و ما با انجام عباداتی که در اسلام به عنوان تکالیف واجب بر هر مسلمانی فرض گردیده، موظّف به انجام مرتبه ای دیگر از شکر (شکر زبانی) نیز هستیم که در ذیل روایت مزبور این مرتبه از شکر نیز بیان گردید.
برخی از آیات قرآن کریم مقتضای ایمان به خدا و بندگی او را شکر به درگاه الهی می دانند.
[2] برخی دیگر با بیان های گوناگون به شکر و سپاس گزاری در مقابل آفریننده نعمت ها توصیه و تشویق می نمایند.
[3] مرحوم علامه طباطبائی درباره حقیقت شکر و انواع آن می نویسد: حقیقت شکر اظهار نعمت است، و اظهار نعمت به این است که انسان نعمت را در جایی که آفریننده و عطاکننده نعمت اراده فرموده (رضایت دارد) به کار گیرد و مرتبه دیگری از شکر این است که به زبان از دهنده نعمت یاد کند که در اصطلاح، آن را «ثنا» می نامند و به این است که انسان همواره در دل به یادِ دهنده نعمت باشد و به هنگام استفاده از نعمت، با یاد او از مواضعی که منعم تعیین کرده است، تجاوز نکند.
[4] بنابراین، می توان گفت: استفاده معقول و بهینه از نعمت های الهی و مصرف آن ها با رعایت اعتدال و دوری از اسراف و تبذیر و رعایت حدودی که خداوند متعال تعیین نموده، همه از لوازم شکر به درگاه خداوند متعال هستند. از این رو، برخی از آیات پس از برشمردن برخی نعمت ها می فرمایند: «افلا یشکرون» و یا انسان را به دلیل ناسپاسی کردن و کفران نعمت های الهی و تجاوز از حدود و مقررات، مورد سرزنش قرار داده، عواقب آن را متذکر می گردند.
[5] از مجموع آیاتی که انسان را به شکر و سپاس گزاری به درگاه الهی تشویق و توصیه می نمایند، می توان استفاده کرد که مصرف کل جامعه اسلامی باید جهت خاص خود را پیدا کند؛ به این معنا که هدف صرفا رفع نیازهای مادی نباشد، بلکه در جهت رسیدن به این هدف، حدود الهی نیز رعایت گردند، به گونه ای که افراد جامعه با استفاده بجا و صحیح از نعمت های الهی، در عمل، به درگاه خداوند متعال شاکر بوده و بر شکر و سپاس زبانی، که خود بخشی از عبادت و بندگی حق تعالی است، قدرت و توفیق یابند. البته این که انسان توجه به منعم حقیقی (خداوند متعال) داشته باشد و بداند نعمت از اوست مرتبه ای از شکر می باشد که در برخی از روایات معصومان علیهم السلام نیز بیان گردیده،
[6] ولی بحث حاضر ناظر به مرتبه شکر عملی است.
دیگرگرایی و رعایت ارزش ها یکی دیگر از ویژگی های الگوی مطلوب برای مصرف از نظر اسلام، این است که مصرف کننده مسلمان تنها به فکر تأمین نیازهای خود و خانواده اش نباشد، بلکه همراه با تعقیب هدف مذکور، تا حد توان در فکر محرومان و افراد بی بضاعت جامعه نیز باشد؛ زیرا در غیر این صورت، فرد مذکور روحیه خودخواهی و کبر و غرور پیدا می کند و از سوی دیگر، حرص و بخل به او اجازه نمی دهند مازاد نیاز خود را در راه رفع احتیاجات ضروری و حیاتی دیگر افراد جامعه به کار گیرد و با این کار، روحیه ایثار و فداکاری و دیگر کمالات انسانی را در خود پرورش دهد و خود را از دایره تنگ مادیات برهاند و به سوی عالم معنا و قرب و نزدیکی به حق تعالی حرکت کند.
پی نوشت:[1] . امام صادق علیه السلام : «شکر النعمة اجتناب المحارم و تمام الشکر قول الرجل الحمدلله رب العالمین.» (محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 2، ص 78)
[2] . مانند آیات 172 بقره و 114 نحل.
[3] . آیات: نحل: 14 / فاطر: 12 / حج: 36 / ابراهیم: 37 / انفال: 26 / عنکبوت: 17 / ابراهیم: 7 / لقمان: 12 / سبأ: 15.
[4] . محمدحسین طباطبائی، پیشین، ج 4، ص 38.
[5] . 65 آیات: یس: 3335 / اعراف: 10 / واقعه: 6870 / سبأ: 17 / ابراهیم: 7 / نحل: 112 / یس: 7273.
[6] . مانند روایتی از امام صادق علیه السلام در اصول کافی، ج 2، ص 79، روایت 15.