قسمت اول
اینک در پرتو آن ، به بررسی و معرفی برخی از منابع اخلاق می پردازیم .
نگارش و پیدایش این میراثهای فرهنگی ، به همت پاک سیرتان و صواب اندیشانی انجام گرفته که خود، در پرتو آیین اسلام ، بدین شایستگی رسیدند، و راهنمای آیندگان ، گشتند.
نوشته حاضر، گامی است ، آغازین ، فرا راه این شناخت ، که به نیت گشودن باب سخن - دراین زمینه - برداشته می شود واز منابع موجود و در دسترس سخن می رود و بیشتر به شیوه پرداخت و عرضه مطالب ، توجه دارد تا به بررسی علمی و دقیق یکایک آنها. زیر، بررسی و نقادی هر یک از مطالب ، فرصتی بیشتر و مجالی فراختر را می طلبد.
لازم به یادآوری است که[ منابع اخلاقی] از شیوه و پرداخت هماهنگی - مانند دیگر دانشها - برخوردار نگشته است و هر یک از دانشوران اخلاق ، به تناسب باور ذوق خود، شیوه ای را بگزیده و به همان سان به پرداخت مسائل اخلاقی ، دست یازیده است .ازاین روی ،این گوناگونی شیوه ها ما را بر آن می دارد که به دسته بندی هر چند کلی ،از منابع اخلاقی پرداخته و براساس شیوه نگارش و پرداختی که دارند تقسیم کنیم :
1- کتابهای اخلاقی - روایی :
مقصودازاین گونه کتابه، نوشته هایی است که با گردآوری و باب بندی روایات اخلاقی ، نگارش یافته است . و برای تاثیر گذاری و تقویت بنیه اخلاقی ،از نفس رحمانی و موثر پاکان و معصومین[ ع] سود جسته است . نویسندگان آن ، به شیوه ای که احکام تکلیفی و فقهی رااز روایات می گیرند، صفات وارزشهای اخلاقی را نیز در کلام معصومین[ ع] جستجو می کنند.
برای تاثیرگذاری بیشتر در خواننده ، ثواب و عقاب اخروی را محور می دانند و پیامدهای کردار بد، یا پاداشهای اعمال نیک ر، گوشزد می کنند.
پیشینه تاریخی این شیوه ، چنین است که از دیرباز، ارادتمندان و شاگردان معصومین[ ع] گفتار آن بزرگواران را در مجموعه هایی ضبط می کردند که دراصطلاح ، حدیث شناسی[ اصول] نام می گرفت ، در دوران امامان ،ازاین گونه نوشته ها و کتابه، فراوان بوده است ، اما براثر حوادث زمان ، رو به کاستی گرفت . لکن با زحمت و همت با همتانی مانند: کلینی (م 329 ه.ق .) صدوق (م 381ه.ق )، شیخ طوسی[ ره] (م 460ه.ق .) و غیره ، مجموعه های دیگری گردآوری شد و دائره المعارف روایی ، نظیر:[ اصول و فروع کافی] - به همت بیست ساله شخصیتی مانند کلینی[ ره] - پدید آمد.
برخی ازاین بزرگان صرفا به گردآوری و دسته بندی روایات بسنده کردند، و برخی دیگر، شرح و مطالبی نیز بدانهاافزودند. بی شک ،این گونه کتابهااز ویژگیها وارزشهای والایی - در باب تربیت و پیرایش جانها - برخوردارند و جایگاه اصلی را در میان منابع اخلاقی ، به خود اختصاص داده اند.این ارزشمندی بخاطرامتیازاتی است که این گونه کتابها دارا بوده و آنها رااز دیگر متون اخلاقی ، ممتاز می سازد. مانند:
الف : توصیه های اخلاقی و تحکیم مبانی ارزشی ،از زبان کسانی که در دید خواننده ، معصوم بوده و دوراز هرگونه لغزش و خطا شمرده می شوند. ازاین روی ، بااطمینان ، دل به آهنگ کلام آنان می سپارد واز پیام ایشان ، متاثر می گردد.
ب : معانی بسیار شگرف و بلند، درالفاظی کوتاه و رس، بر زبان حکیم ترین انسانها جاری گشته که بدوراز بیراهه روی و سر در گمی ، حقیقت را بیان می کنند و راه را نمایان می سازند.این گرانباری و پرمغزی ، ویژه گی است که بدین حد، فقط در کلام معصومین[ ع] پیدا می شود.
ج : تکیه اساسی وبیشتر، بر فضایل وارزشهایی دارند که سرچشمه دیگر نیکیها و خوبیها به شمار آمده و در پی پدید آوردن ملکات اخلاقی در خواننده خود هستند.
د: بهره مندی از عوامل وانگیزه های حقیقی ، مانند: ثواب و خرسندی الهی در روی آوری به اعمال نیک ، قهر و عذاب خدایی درارتکابب گناهان محوراصلی پیام اینهاست که در کاربرد وارزشمندی این انگیزه ه، در تربیت و آموزشهای اخلاقی اسلام ، جای هیچ گونه تردید نیست .
اینک پس از اشاره به برخی از ویژگیه، نمونه ای ازاین گونه کتابها را در پیش روی قرار می دهیم :
1- اصول کافی - جلد دوم کتاب ایمان و کفر -[ ثقه الاسلام ، محمدبن یعقوب کلینی ، م 328.329 ه.ق]. 2این کتاب ، که قرنهاست مرجع پژوهشگران و دانشوران بوده واکنون نیز چونان گذشته ، معتبرترین کتاب حدیثی به شمار می آید، دائره المعارف روایی است که آبشخور صافی برای تشنگان معارف اسلامی - عقاید،اخلاق و فقه - بوده که با مهارت و نظم ، باب بندی و عنوان گذاری شده است . بخاطر دقت فراوانی که در گردآوری و یادداشت احادیث به کار رفته است و قرب زمانی نویسنده به عصر معصومین[ ع] اعتبار ویژه ای برای این کتاب متنی پدید آورده است . تعلیقات ، تصحیحات فهرستهای فنی ، چاپ شایسته ، زیبنده این گونه میراثهاست که خوشبختانه برخی انجام گرفته و بعضی در دست اقدام است .
2-مکارم الاخلاق: حسن بن الفضل الطبرسی 3 .
این کتاب نیز بر شیوه اخلاق روایی ، نگارش یافته است . نخست ازاخلاق النبی[ ص] آغاز گشته ، آداب و سنن را در پی آورده و کاوشهایی را در اخلاق و سجایای اخلاق ، دنبال کرده است .
گفتار معصومین[ ع] ، با چینش و ترتیب تقریبا منظمی ، گرد آمده و با مهارت ، مطالب اخلاق ، به گونه ای ریز و واقع بینانه بررسی شده است .
بخاطراین ارزشمندی ، همواره در محفل دانش پژوهان ، دست به دست می گشته واز شهرت ویژه ای دراخلاق ، برخوردار شده است . چنان که علامه مجلسی[ ره] می فرماید: کتاب المکارم فی الاشتهار کالشمس فی رائعه النهار :[ 4 مکارم الاخلاق به مانند خورشید نیمه روز، شهرت داشته و نمایان است] .
3-sتنبیه الخواطر و نزهه النواظرالمعروف بمجموعه ورام: 5 ورام بن ابی فراس المالکی الاشتری ، م 605 ه.ق .
این کتاب نیز، بحثهای گوناگون اخلاقی را با شیوه اخلاق روایی ، پرداخته است . بخش عمده را روایات تشکیل داده و گاهی از شعر و گفتار کوتاه دیگران نیز، گزارش کرده است .
عبارات گزیده ، کوتاه ، سودمند و متنوع ، نشاط و جذابیت ویژه ، به خواننده می بخشد. چنانکه از دیرباز همواره در محفل خردمندان ، دفتر ذکر وبرای پرهیزکاران نغمه موزون بوده است . کاربرداصلی این کتاب را نیز در همین زمزمه ای بودن آن می توان دانست چنان که پیشینیان هم به این خاطر، یکدیگر را به خواندن آن سفارش می کردند.
کتابهای دیگری نیز دراین راستا جای می گیرند، که از جهت شیوه نگارش و ویژه گیه، مانند چند کتابی است که بر شمردیم .ازاین روی ، به گونه ای گذر،از آنها یاد می کنیم :
المواعظ :[شیخ صدوق ، م 381 ه.ق] . که روایات اخلاقی را با شیوه ای موعظه ای ،از کلمات معصومین[ ع] گزینش کرده است .
محاسن برقی :[ احمد بن ابی عبدالله برقی ، م 280 ه.ق] . که روایات را براساس ثواب و عقاب اخروی ، گردآورده است .
وافی :[ مولی محسن فیض کاشانی] ، که از عقاید آغاز گشته و سپس به بخش اخلاقیات رسیده و در هر باب ، آیات قرآنی را با شرحی اجمالی ، نقل کرده است . در پی آیات ، گفتار معصومین[ ع] را آورده و بعضا مطالبی را بدانهاافزوده است .
بحارالانوار، ج 66 تا 70 :علامه مجلسی ، که به ترتیب اصول کافی ، تحت عنوان کتاب[ ایمان و کفر]، مکارم اخلاق ، و مساوی اخلاق و ... ر، نوشته است . آیات مربوطه را با تفسیر و روایات آن را نیز، در پی آورده است .
ریاض السالکین :[ میر سیدعلی خان کبیر]،این کتاب ، بهترین شرح [صحیفه سجادیه] به شمار می رود.
[صحیفه سجادیه] از مطالب و گفتار نغزاخلاقی لبریزاست و مهارت و شایستگی ، شارح آن ، کتاب رااز بحثها و کاوشها ژرف اخلاقی ، بهره مند ساخت و مفاهیم پرارج صحیفه را قابل فهم گردانید. کاوشگران مسائل اخلاقی ، با مراجعه به آن در می یابند که در منابع اخلاقی تربیتی مقام ارجمندی را داراست .
البته شایسته است که این اثر گرانسنگ ر، با چاپ آبرومندانه ، تحقیق و تصحیح شایسته فهرستهای فنی و کیفیتی مناسب ، دراختیار دانش طلبان و کمال جویان قرار دهند.
و نیز، دراین راست، می توان کتابهای دیگری ، مانند :[ غرر و درر آمدی - چاپ دانشگاه ، 7 جلدی] ،[ مصادقه الاخوان] ، شیخ صدوق ،[ الجواهر السنیه] ، شیخ حر عاملی ،[ مشکاه الانوار] طبرسی[ ارشادالقلوب] ، دیلمی - جلد دوم ،[ تحف العقول] ،ابن شعبه حرانی ،[ خصال] ، شیخ صدوق ،[ عده الداعی] ،ابن فهد حلی ،[ مرآت الرشاد]، مامقانی[ المومن] ، حسین سعید اهوازی ،[ کشف المحجه] ، سید بن طاووس ،[ نورالحقیقه و نورالحدیقه] ، عزالدین عبدالصمد را نام برد.
نگاه کلی :
کتابهایی که در بخش اخلاقی - روائی ،از آنها نام بردیم ، نمونه ای بود از نوشته هایی که به عنوان منابع اخلاقی ، شمرده می شوند. در خاتمه فصل ، چند نکته را یادآور می شویم :
1- کتابهای اخلاقی - روایی ،از نظم و چینش شایسته و یک نواختی برخوردار نیستند. هر یک از دانشوران این فن ، به ذوق و سلیقه شخصی عمل کرده و نظم و ترتیب را بکار بسته است .ازاین روی شایسته است که مانند کتابهای : فقهی ،اصولی ، فلسفی و غیره ،از نظم و ترتیب همانند، منطقی و گویا بهره مند شوند و با فهرستهای فنی تدوین گردند. :
2- برخی ازاین کتابه، سند روایات را بیان نداشته و به گزارش متن آن ، بسنده کرده اند. که این انداختن سند، به هر دلیلی که باشد، کمترین زیانش ، سردرگمی و بی اعتمادی پژوهنده است که وی را در پی گیری مصادر، تصحیح منقولات و پژوهش فزونتر، دچار دشواری می کند.
3- وجود روایات پرسش ز، سنگین ، متاشبه مغایر یکدیگر و نیازمند به تحلیل ، شرح و توجیه ،اشکال دیگری است که دراین نوشته ها دیده می شود. روایاتی که از مفهوم دشواری برخوردارند و بیشتر مردم ، توان فکری و پذیرش آنها را ندارند. سزاواراست که این گونه روایات با شرح و تحلیل پیرامون شرائط زمانی - مکانی مخاطب و باامام ، و یا بهره وری از سائر کلمات معصومین در تفسیر و زدودن شبهه ه،انتشار یابند.
4- پرداختن این مجموعه ها به پاره ای از نیازهای اخلاقی - روانی - آن هم گاه و بیگاه بگونه ای تکراری و مشابه .ازاین رو شایسته است که یک مجموعه منظم و تحقیقی از گفتار و سنت معصومین[ ع] و کلام خداوندی - که در بردارنده تمامی مسائل اخلاقی و روانی انسانی باشد، پدید آید و راه برای پژوهشگران آینده هموار شود تاایشان ، گامهای بعدی را برداشته ، و مطابق نیاز هر زمان و براساس اندیشه و توان فکری و ذوقی طبقات گوناگون جامعه ، آثاری ر، به نگارش در آورند.
2- کتابهای اخلاقی - فلسفی :
مقصودازاین گونه کتابه، نوشته هایی است که حکمای اسلام ، جهت پرورش و تهذیب نفوس ، نگارش کرده اند و بیشتر با مدد عقل و برهان ، به بیان مسائل اخلاقی پرداخته اند.از دریچه[ حکمت عملی] انسان را دارای یک سلسله وظایف و تکالیفی می دانند، که عقل و خرد، توان کشف آنها را دارد و برانجام و ترک آنه، دستور می دهد. بهترین وسیله آراستگی ر، شناخت فضایل دانسته و منشا رذائل ر، جهل و نادانی می دانند 6 .
پیشتازاین اندیشه حکمای یونان بودند که خیر را در سعادت عقلانی ، تقویت نیروی تفکر و بعدادراکی می دانستند و عامل تعیین کننده ، در دست یابی به خیر ر، شناخت وادراک معرفی می کردند.ایشان ، معتقد بودند که :[ آدمی از روی علم و عمد، دنبال[ شر] نمی رود، واگر خیر و نیکی را تشخیص دهد،البته آن رااختیار می کند... نیکوکاری ، بسته به تشخیص نیک و بد، یعنی دانایی است . بالاخره فضیلت بطور مطلق ، جز دانش و حکمت چیزی نیست] . 7 .
استاد مطهری ، در تفسیراین بینش می نویسند:
افلاطون واستادش سقراط، معتقدند، برای عمل به مقتضای خیر، شناختن آن کافی است . یعنی امکان ندارد که انسان کار نیک را بشناسد و تشخیص دهد و عمل نکند، علت عمل نکردن جهالت است . پس برای مبارزه با فساداخلاقی ، جهل را بایداز بین برد و همان کافی است .
ازاین رو سقراط، معتقداست که : سرمنشا همه فضایل[ حکمت] است . بلکه هر فضیلتی ، نوعی حکمت است . مثلا شجاعت عبارت است از: معرفت این که از چه باید ترسید واز چه نباید ترسید عفت ، عبارت است از: دانستن این که چه اندازه هدایت شهوات نفسانی شود و چه اندازه جلوگیری شود عدالت عبارت است از: دانستن اصول و ضوابطی که باید در روابط با مردم رعایت شود 8 .
ویژه گی دیگراین بینش ، تکیه بر[ حد وسط] واعتدال میان قوای چهارگانه نفس ( عاقله ، عامله ، شهویه و غضبیه )است ، که اگر حرکات این قوی ، به گونه ای معتدل انجام گیرد، و سه قوه اخیر مطیع اولی ( عقل ) باشد، و درافعال بر آنچه عقل تعیین می کند، گام بردارداولا فضایل سه گانه:[حکمت ، عفت و شجاعت] پدید می آید، و ثانیااز حصول آنه، که مرتب بر سازش قوای چهارگانه واطاعت وانقیاد سه قوه ازاولی است - حالتی پدید می آید که کمال و تمامیت قوای چهارگانه است و آن [عدالت] نام دارد.
بنابراین ، هر یک ازاین فضایل چهارگانه (حکمت ، عفت ، شجاعت و عدالت ) که منشا دیگر فضایل و صفات پسندیده به شمار می آیند، دارای جنبه های افراط و تفریط هستند، که عقل ، حد وسط آنها را بر می گزیند و جهتهای افراط و تفریط ر، رها می کند.
با نگرشی دراین بحث که محور و قالب کاوشهای اخلاق فلسفی به شمار می آید، در می یابیم که دراین شیوه ، عامل اصلی ، عقل و قوه ادراک است ، که برای رسیدن به کمال و سعادت ، باید سراغ وی را گرفت . و خبری از ریاضت و مجاهدت با نفس ، برای پیراستن از آلودگیها و آراستن به زیور نیکیها نیست . دراین گونه نوشته ه، حرکت قلب و عمل کم سوی است و حرکت عقلی است ، که همه چیز را تحت الشعاع خود گرفته است .
استاد مطهری ، در این زمینه ، می نویسند:
[مساله ای که علما و فلاسفه اسلامی زیاد روی آن تکیه می کنند،این است که اخلاق کامل ،اخلاقی است که براساس نیرومندی و اراده باشد، قهرمان حقیقی اخلاقی ، آن کسی است که عقل واراده بر وجودش حاکم باشد.البته در وجودانسان عواطف غیر فردی هم زیاد وجود دارد، ولی آنها چشمه هایی هستند و در وجودانسان ، که با کنترل عقل و اراده در جای خودش از آنهااستفاده می شود] 9 .
لازم به یادآوری است که : تمامی حکم، همانند و در یک حد، به عقل و ادراکات عقلی دراخلاق ،اهمیت نمی دهند، بلکه بر خلاف فلاسفه یونانی ، که سرآمدایشان دراین شیوه هستند، به عوامل دیگری ، مانند: مجاهدات نفسی واشراقات قلبی نیز توجه دارند. علم و معرفت ر، برای تهذیب نفس ، کافی ندانسته و در کنار دانش ، تربیت و تصفیه جان را نیز لازم می شمارند.
این بینش ، همراه با نهضت ترجمه آثار یونانی و غیره در سرزمین اسلامی ، به میان مسلمانان راه یافت و حکیمان اسلامی - که بعضااز برگردانندگان این آثار نیز بودند این شیوه را پیمودند.
اینک ، پس از توضیحی که پیرامون نوشته های[ اخلاق فلسفی] آمد به بررسی برخی ازاین کتابها می پردازیم :
1. السعاده والاسعاد فی السیره الانسانیه:
ابوالحسن عامری نیشابوری ، م 381ه.ق . 10 .
مجتبی مینوی که نوشتن مقدمه ، فهرستها و تصحیح این کتاب را به عهده داشته است ، درباره آن چنین می نویسد:
[ کتاب السعاده والاسعاد، که دراین مجلد تقدیم می شود مشتمل براصول اخلاق و تدابیر عملی است ، که در حیات دنی،از برای سعید شدن و سعید کردن ضروری شناخته است .این اصول و تدابیر را مولف کتاب ،از ترجمه های عربی مولفات ارسطو و سایر فلاسفه یونان استخراج کرده و با نکات و تعلیمات واندرزها و دستورها و حکایاتی که در کتب ایران و هندو عرب یافته است و مناسب و موید گفته های یونانیان تشخیص داده است در آمیخته و کتابی در سیرت واخلاق انسانی و قوانین سیاست واصول تربیت و تدبیر منزل ،از آن ترتیب داده است] 11 .
عامری ، در سالهای میان وفات فارابی و درخشش ابن سین، مقام ریاست فیلسوفان مسلمان را داشت و در هماهنگی فلسفه یونانی با شریعت اسلام ، کوشش فراوانی را به کار بست و دست به نگارش کتابهای فراوان ، در بحثهای گوناگون فلسفی زد. با بررسی و چینشی در خور تحسین به مسائل اخلاقی پرداخت ، و با مدد گرفتن فراوان از گفتار حکم، و گاهی از روایات ، در تبیین مطالب اخلاقی کوشید.
ترتیب کتاب ، بدین گونه است که نخست ، با تقسیم کردن سعادت به [ انسیه] (بدنیه ،النفس البهیمیه ،الشهوانیه و ...) و[ عقلیه] ( النفس الناطقه النظریه ) و راههای به دست آوردن هر یک ، نخستین بخش کتاب آغاز می شود. سپس به بحث از فضائل ،اقسام آن و چگونگی بهره مندی از آنها می پردازد. در بخش سوم ، پیرامون مدیریت جامعه ، شرایط وانواع هر یک ، به کاوش پرداخته و در بخش چهارم و پنجم ، درباره ریاستهای اجتماعی ، جامعه فاضله ، ریاستهای گوناگون و ویژگیهای هر یک ، بحث می کند. در بخش ششم نیز،از رهبری مردم ، و وظایف هر یک ازاقشار جامعه ، سخن می گوید.
کاربرد و جایگاه پژوهش این کتاب - در باب اخلاق ، می توانداز اهمیت ویژه ای برخوردار باشد، زیرا:
الف : عناوین فراوان ، و ترتیب و نظم شایان توجه ، سر خط خوبی از مطالب اخلاقی و ترتیب آنه، دراختیار خواننده و پژوهنده قرار می دهد.
ب : نقل بسیار زیاداقوال وافکار حکمای یونانی و غیره واعتبار ویژه ای که نویسنده دراین گزارش دارد منبع شایسته ای جهت پی بردن به افکاراخلاقی ایشان نیز، به شمار می آید. چنان که مینوی می نویسد:
[ اغلب کتبی که ماخذ مولف بوده ، مخصوصا ترجمه های کتابهای یونانی که در دسترس حکمای اسلامی بوده است ،از میان رفته و فقط از راه تالیفاتی شبیه به این کتاب است که ما می توانیم بدانیم ،اهل فلسفه و حکمت در عالم اسلامی از چه ماخذ و منابعی حاصل فکر و تعمق فلاسفه قدیم یونان را شناخته واقتباس کرده و مبنای اندیشه ها و نوشته های خود ساخته است] . 12
2.تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراث: مسکویه رازی . 421325 ه.ق 13 .
وی که از مترجمعین آثار یونانی است ، بیشتر بر عقل و مکتبهای فلسفی تکیه دارد و به شیوه و ترتیب آنها سیر می کند. به گونه ای چشم گیراز گفتار حکماء یونانی سود جسته و با مهارت این گفتار را بررسی کرده و در آنهااجتهاد می کند.
تفاوت وی با عامری در چند نکته است :
1- بهره مندی وی از شرع و تعالیم دین ، فزونتراز عامری است .
2- بر عکس عامری که نگارش ساده و روانی را دنبال می کرد،ایشان در پی شیوه ای علمی و در خور فهم صاحبان فن است . چنانکه خود گوید:[ و علمناه لمحبی الفلسفه خاصه لاللعوام] . 14
3- ویژگی دیگراین کتاب ، نظم بسیار مرتب و منطقی است که در هفت مقاله و براساس شیوه حکماء یونان آمده است . چنان که از نفس ، قوای نفس ، فضایل چهارگانه ، آغاز کرده و بحثهایی نظیر:اخلاق و طبایع ، سعادت ، لذت ، شجاعت ، عدالت ، جور،انواع محبت ، مرضهای نفسانی و راه مداوای هر یک و ... را به دنبال آورده است .
مسکویه رازی ، بیش از هر متفکراسلامی ، به اخلاق و مسائل روحانی ،اهتمام ورزیده است . مهمترین نگارش وی دراین زمینه ، همین کتاب[ تهذیب الاخلاق] است . که مرحوم خواجه نصیر طوسی ، درباره ارزش واهمیت آن می نویسد:
کتاب الطهاره - که استاد فاضل و حکیم کامل ،ابوعلی احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه خازن رازی ، سقی الله ثراه ، و رضی الله عنه وارضاء، در تهذیب اخلاق ساخته است و سیاقت آن ، برایراد بلیغ ترین اشارتی در فصیح ترین عبارتی پرداخته ، چنان که این سه چهار بیت که پیش ازاین در قطعه گفته آمده است به وصف آن کتاب ناطق است :
بنفسی کتاب حازکل فضیله
وصار لتکمیل البریه ضامنا
مولفه قدابرزالحق خالصا
بتالیفه من بعد ماکان کامنا
و وسمسه باسم الطهاره قاضیا
به حق معناء ولم یک ماینا
لقد بذل المجهودلله دره
فما کان فی نصح اخلایق خانیا] 15
(کتابی که همه برتری را در بر گرفته و ضامن تمامیت نیکی گشته است . حق را که ناپیدا بود، بدین نگارش ، بی پیرایه آشکار ساخت . نام آن ر،[ طهارت] نامید، که سزاوار و شایسته آن است تمام کوشش را بکار بود، خدایش پاداش فراوان دهد، که در خیرخواهی مردم خطا نرفت ).
بااین که افکار واندیشه های مسکویه ، چندان نو و مبتکرانه ، به نظر نمی آید. بلکه تلفیقی است ازاندیشه های حکمای یونانی ، که با مهارت و ژرف اندیشی ، پرداخته و تکمیل شده است .اما گفتار وی ، در باب اخلاق فلسفی ، جنبه سندی داشته وازارزش فراوانی ، بر خورداراست . زیرا وی ،از نخستین حکیمانی است که انظار فلاسفه و دانشوران اسلامی را به مطالعه اخلاق ، بدین شیوه ، متوجه ساخته و کوشیده است که معارف اسلامی ر، به شیوه و جو علمی روز مطرح سازد.
کتاب دیگری ازایشان به نام[ جاویدان خرد]، به چاپ رسیده است ، که در آن ، بیشتر به پندهای جزئی و گوناگون مردم جهان ،از هر آیینی که باشند، توجه دارد و مانند[ طهاره الاعراق] به کلیات مسائل اخلاقی ، نپرداخته است . وی در تفاوت این دو می نویسد:
بالجزئیات [فهذه جمل نحکمها قبل تفصیلها
لولاانا قداحکمنالک الاصول کلها فی
کتابناالموسوم[بتهذیب الاخلاق] ، لاوجبنالک هاهنا. ولکن هذاالکتاب غرضنا فیه ایراد جزئیات الاداب بمواعظ الحکما من کل نحله و تبعنا فیه صاحب کتاب [جاویدان خرد] کما وعدناک فی اولهس... 17 .
(پس این مطالبی بود که بطور فشرده ثابت کردیم . واگر نبود که تمامی اصول این گفتار را در کتاب[ تهذیب الاخلاق] بیان داشته ایم ، بر خود لازم می دانستیم ، که اینجا بحث کنیم .اما هدف ما دراین کتاب : آوردن آداب جزئی ،از پندهای حکما از هر آیینی که باشند - هست . و همان گونه که در آغاز یادآور شدیم : به شیوه کتاب[ جاویدان خرد] هوشنگ داستانی ، خواهیم رفت ).
3- اخلاق ناصری: خواجه نصیرالدین طوسی ،597 - 672 ه.ق .
این کتاب نیز، مانند دیگر نوشته هایی ازاین قبیل ، متاثراز شیوه وافکار حکمای یونانی است ، که با درایت و فرزانگی خواجه ، پرداخت گشته است .
دراین کتاب ، نخست ازانواع علوم حکمی سخن رفته است . و سپس به اقسام حکمت عملی پرداخته شده که در سه مقاله و هر یک با فصلهای گوناگون ، جای گرفته است : مقاله نخست ، در[ تهذیب اخلاق] است ، که به گونه ای آزاد، کتاب[ تهذیب الاخلاق] مسکویه ، به فارسی برگردان شده است . مقاله دوم ، در تدبیر منزل و مقاله سوم ، در سیاست مدن که اقوال و آراء حکم، به شیوه و آهنگ مقاله نخست نگارش یافته است .
از آن رو که خواجه ،این کتاب را به توصیه دیگری می نوشته ، مانند برخی از نوشته های دیگرش ،اعمال نظری نکرده و صرفا گرد آورنده و گزارشگری است که با ترتیب و صورتی شایسته ، به تدوین مطالب پرداخته است . به همین دلیل است که گاهی گفتار بیگانه و مخالف با اندیشه و سیره وی ر، مشاهده می کنیم که بدون هیچ گونه اظهارنظری ، از آنها گذشته و به نقد آنه، نپرداخته است . چنان که خود دراین باره می نویسد:
[پیش از خوض در مطلوب می گوئیم : آنچه دراین کتاب تحریر می افتد،از جوامع حکمت عملی بر سبیل نقل و حکایت و طریق اخبار و روایت ،از حکمای متقدم و متاخر باز گفته می آید بی آن که در تحقیق حق وابطال باطل شروعی رود، یا به اعتبار معتقد رایی و تزییف مذهبی خوض کرده شود]. 19
پس به روشنی معلوم است که بنای خواجه ، برگزیدگی و گزارشگری بوده است و نمی خواسته به گونه ای استدلالی و کامل به همه بحثها و حقایق اخلاقی بپردازد. بلکه بیشتر،استجابت اسماعیلیان است لذا هنگامی که[ هلاکو] براسماعیلیان چیره شد، و خواجه با وی مرتبط گشت ، خطبه پیشین کتاب را تغییر داد. و موخره آن را نیزانداخت . مطالبی که مناسب ذوق و فرهنگ ایشان بوده و در ستایش آنهابه شمار می رفت ، زدود.
تمامی مطالب کتاب ،از تحقیق و گرانباری ویژه ای برخورداراست . همه صفحات ، نکته های پرمغزی را در دید خواننده قرار می دهد، به گونه ای که کاوشگراخلاق ، نمی تواند به آسانی از آن گذشته ، واز گرانباری و چینش شایسته آنه، سرمشق نگیرد و محور نگزیند. بنابراین ، ضروری است که در کاوشهای اخلاقی ، بحثهای مربوطه آن مورد نظر قرار گیرد.
در پایان این بخش ، پیش از نگاه نقد گونه به شیوه فلسفی ، یادآوری مطلبی ضروری است :
اگر حکمایاسلام ، برخی مطالب یا شیوه فیلسوفان یونانی را برگزیده اند،این گونه نبوده که بطور ناقص ، مطالب آنان را تکرار کنند واگر در آن تغییری داده اند، برای سازش دادن کلام ایشان ، با دیانت باشد بلکه نخست ، در گفتار یونانیان ، حتی دراخلاقیاتشان ، نظر کردند و با قابلیتی که در پرتواسلام به دست آورده بودند، در آن ژرف اندیشیدند، تا به مقام اجتهاد رسیدند. نه این که مقلدانه ، مطالب آنان را پذیرفته باشند. به عبارت دیگر، حکمتی که پس از نهضت ترجمه ، به جامعه اسلامی راه یافت ، کودکی را مانند بود که در دامن اسلام و حکمای اسلامی رشد یافت و به کمال شایسته خود رسید. چنان که عامری می گوید:
[خردمندان اسلامی ، دفترهای دانشمندان نامور روم وایران و هند و یونان را ترجمه کردند و در آنها ژرف نگریستند و آنچه از آنها دشوار بود گشودند و آنها را روشن ساختند و میان مردم پراکندند و آیینی را که در قرآن آمده است[ فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه]... به کار بستند واز سخن پیامبر یاامیر مومنان ( ع)س: [ العلم کثیر فخذوا من کل شی ءاحسنه] پیروی نمودند] 20 .
بااین همه ، توجه به چند نکته درباره کتابهای اخلاقی فلسفی ، سودمنداست :
الف :این گونه کتابه،ازاصطلاحات و مطالب فراوان علمی و فنی برخوردار شده و با آهنگ ویژه ای نیز نگارش یافته است ، لذا قابل عرضه برای همه جوامع نگشته ، به میان توده مردم راه نیافته و در نتیجه منحصر به گروه ویژه ای شده است .
ب : متاثر بودن از آثار یونانی سبب شد که بهره مندی از مسائل معنوی واخروی - که نقش بس ارزنده ای در تربیت و تاثیرگذاری دارد - نموداندک دراین نوشته ها بیابد و منافع مادی ، معیارهای عقلی وارزشهای اجتماعی ،اساس نوشتار آنان ، گردد.
ج :از آن روی که تهذیب نفس و خودسازی ، تمرینهای دشوار، تربیت طولانی و همت والایی را می طبد، کمترین انتظاری که از نوشته اخلاقی می رود، تاثیر گذاری ، راه نمایی و دستورالعمل بودن آن است . که سوگمندانه ، کتابهای اخلاقی ، فلسفی ،ازاین جهت نارسا هستند و قادر نیستند دل و فکر خواننده را به کمند گیرند، و تاثیری بنیادی را بر جای نهند.
د: درافق فکر یک حکیم ،انسان ، متفکر واندیشمنداست . برخورد وی باانسان ، بیشتر روی کمال فکری واندیشی اوست .این مینا و شیوه (که روی هم رفته در آثار حکما دیده می شود) نیم نگاهی بیشتر به آدمی نیست .
شهید مطهری ، دراین زمینه می نویسند:
...انسان کامل فلاسفه ،انسان کامل نیست ،انسان ناقص است . یعنی قسمتی از کمال را دارد.این که برای کمال عقلی اصالت قائل شدند صحیح است ، ولی این که سائر جنبه های کمالات انسانی را نادیده گرفته اند و همه کمالات انسانی را در کمال عقلی او جستجو کردند،ازاین جهت انسان کامل فلاسفه ،انسان نیمه کامل است .انسان کامل فلاسفه ، فقط یک مجسمه ای است از دانائی فقط می داند، یعنی آنچه که آنها فرض کرده اند یک موجودی است که خوب می داند لکن خالی از شوق ، خالی از حرکت ، خالی از حرارت ...اسلام در عین این که دل را قبول دارد، عقل را هم تحقیر نمی کند، در عین این که دل را قبول دارد، عشق را هم قبول دارد، سیر و سلوک را هم قبول دارد، عقل و فکر واستدلال و منطق را هرگز حاضر نیست تحقیر کند. برای عقل و فکر واستدلال و برای تعقل ، نهایت احترام را قائل است.21