اگر خوبی وجود دارد، بدی هم وجود دارد. اگر روشنی وجود دارد، سیاهی هم وجود دارد. اگر لحظات شاد وجود دارند، لحظات بد نیز وجود دارند. عواطف، احساسات، نیات و مردم منفی چیزهایی هستند که ما نمیتوانیم از آنها دوری کنیم. ما میتوانیم از در گیر شدن با آنها اجتناب کنیم. پس در این مقاله مقابله با احساسات منفی به روش مثبت را یاد بگیرید.
روزی امپراطور بزرگ مغول، شاهنشاه اکبر، وزیر اعظم خود به نام بیربال را خواست و از او پرسید: "بیربال میتوانی تنها در مورد یک جمله و تنها یک جمله که وقتی من ناراحت هستم مرا خوشحال کند و وقتی شاد هستم مرا ناراحت کند، فکر کنی؟"
بیربال عاقل به سرعت جواب داد: "این نیز میگذرد!"
آن به این معنی نیست که ما نمیدانیم لحظات دشوار نیز خواهند گذشت و قایق ما از میان موجها عبور خواهد کرد. اما گاهی اوقات ما به سادگی کنترل خود را روی این واقعیت بنیادی و اصولی از دست میدهیم. اتفاقات حتی برای قویترین افراد، افراد بسیار آگاه و بسیار والا مقام نیز میافتند. در مورد آن احساس بدی نکنید و اجازه ندهید که آن اعتماد به نفس شما را از بین میبرد. هر کس به نقطهای که شما در آن تمام چیزهای اطراف خود را به صورت منفی میبینید، میرسد؛ افراد منفی، عواطف منفی، همه چیز منفی. حتی آسمان خاکستری میشود و خورشید به تعطیلات میرود. ما نمیتوانیم از بارش باران جلوگیری کنیم اما میتوانیم یاد بگیریم که به جای آن قایقهای کاغذی خود را در آب جاری شده شناور سازیم و رها کنیم، مگر نه؟
کنترل منفیها به صورت مثبت – آیا واقعاً ممکن است؟
بله! آن کاملاً ممکن است. تمام احساسات یک نیرویی دارند، نیرویی که ما به ندرت یاد میگیریم آن را شناسایی کنیم و تشخیص دهیم. من برای شما در این مورد مثالی میزنم. آیا شما هرگز یک روز خوب با احساس بسیار خوب از خواب بیدار شدهاید که هیچ چیز نمیتواند در دنیا حال شما را بد کند و شما میتوانید هر چیزی را به طور کامل برعهده بگیرید؟ بقیهی روز را چگونه احساس میکنید؟ شما احساس عالیای دارید و در بالاترین نقطهی دنیا هستید، مگر نه؟ به طور مشابه روزهایی نیز داشتهاید که شما فکر میکردید انگار شکمتان با سنگهای بزرگ پر شده است و میتوانم بگویم که شما روز کسل و خسته کنندهای داشتهاید. آیا به این معنی نیست که ما در اختیار عواطف خود هستیم؟ نه! این به این معنی است که ما میتوانیم قدرت و انرژیی را که عواطف دارند در جهت درست و به نفع خود هدایت کنیم. آیا با یک نمرهی بد در امتحان خود به گل نشستهاید؟ از این نا امیدی بهره ببرید تا باعث شود که شما سختتر کار کنید. آیا از دست دوست خود عصبانی هستید؟ وسایل خود را برداشته و به جاده بزنید. بگذارید که خستگی و عصبانیت از سیستم شما بیرون برود!
چگونه با احساسات منفی مقابله کنیم؟
برای این که خواندن اینها برای شما آسان باشد، من تمام احساسات منفی را در سه گروه طبقه بندی کردم و سپس به شما راههایی
دادم تا هر یک از آنها را به کار ببرید. من مطمئنم آن برای شما کار ساز است چون که برای من و تعدادی از دوستانم کار ساز بود. در انتهای هر یک، من توصیهای ویژه دادهام که شخصاً برای من کار ساز بوده است. خوب حالا آمادهاید؟ برویم . . .
ناراحتی :
ناراحتی، پکری، نفرت، دلگیری،
افسردگی، بییاوری، بدبینی،
ناامیدی، طرد شدن، شاد نبودن، شکست . . .
آیا این احساسها را دارید؟ ناراحتی و یا هر احساسی که در بالا ذکر شد که شما را از داشتن اوقاتی خوش و لذت بردن از زندگی محروم کرده است! آن شما را از خوش بودن متوقف کرده. ناراحتی یک احساس منفی در خالصترین شکل آن است و آن یکی از چیزهایی است که به بیشتر ماها ضربه میزند و هم چنین بیشترین ضربه را به ما میزند. بهترین روش برای رها شدن از شر ناراحتی پیدا کردن برخی یاران و همراهان برای خود است؛ دوستان، اعضای خانواده و حتی حیوانات. این واقعیت دارد که حیوانات نیز احساس دارند. چوپان آلمانی من "جری" (که خدا او را رحمت کند) این توانایی عجیب را داشت که دقیقاً میدانست که من چه موقع حالم خوب نیست و ناراحتم. او خودش را در زیر پتوی من جا میداد و ادای این که انگار که در آن گیر افتاده است را درمیآورد و تلاش میکرد که خود را بیرون بیاورد. او از بیرون پتو دید میزد تا ببیند که من لبخند میزنم یا نه و آن قدر این کار را ادامه میداد تا این که من لبخند بزنم! لحظهای که من لبخند میزدم، میآمد و دور و ور من میپرید. کارهایی را انجام دهید که دوست دارید؛ کارهایی که شما را خوشحال میکنند. برای خودتان شکلات گرم درست کنید، کتاب بخوانید، به موسیقی گوش دهید، فیلمهای خنده دار تماشا کنید و اجازه دهید که اشکهایتان اگر میخواهند جاری شوند. گریه کردن مثل یک درمان است؛ من نمیتوانم درک کنم که چرا گریه کردن برای مردم بسیار سخت است. شما نباید جلوی اشکهایتان را بگیرید. بگذارید که آنها بیرون بیایند. تا جایی که میتوانید گریه کنید و بیشتر از آن گریه نکنید و به خودتان قول دهید که شما دیگر هرگز در مورد همان چیز مشابه گریه نخواهید کرد.
توصیهی من – به آینه نگاه کنید و خود را ببوسید. اگر چه این کار ممکن است احمقانه به نظر برسد اما واقعاً روح شما را تقویت میکند.
عصبانیت :
ناکامی، عجز، اوقات تلخی، حساس بودن، عصبانیت،
دیوانگی، ناراحتی، از جا در رفتن، خشم ، کج خلقی،
غضب، رنجش، نارضایتی، غر غر کردن . . .
عصبانیت یک دیوانگی کوتاه مدت است؛ باور کنید میتوانم بگویم که اعتیاد آور نیز هست. بهترین کاری که به هنگام عصبانیت میتوانید انجام دهید این است که لباسهای خود را پوشیده و بیرون بروید. بیرون بدوید، عرق کنید، خسته شوید و تمام عصبانیت خود را به پاهایتان منتقل کنید و بدوید و بدوید و بدوید. در آخر، شما تمام عصبانیت را از سیستم خود بیرون میکنید و احتمالاً صدها کالری نیز میسوزانید. این، خوب نیست؟ بهترین کار دیگر که میتوانید انجام دهید این است که آن را بر روی یک بالش تخلیه کنید. به بالش ضربه بزنید، آن را پرت کنید و یا آن را فشار دهید و بچلانید. این نیز ممکن است احساس خوبی به شما بدهد. اما اگر این نیز کار ساز نشد، آهنگهای بلند پخش کنید و برقصید. سر منفجر میشود. بیشتر اوقات چیزهایی که ما به خاطر آنها عصبانی میشویم هیچ ارزشی ندارند. به همین دلیل من معتقدم که عصبانیت یکی از آسانترین عواطف منفی است که میتوان با آن مقابله کرد. تمام کاری که میتوانید انجام دهید، ریختن خشم است و بهترین راه برای انجام این کار این است که بگذارید رها شود و بیرون بریزد.
توصیهی من – در گوشی خود آهنگ پخش کنید و بلند و واضح آن را تکرار کنید حتی با کلمات توهین آمیز. البته فراموش نکنید که قبل از آن در و پنجرههای خود را ببندید.
احساسات دیگر :
حسادت، حقارت، شک و سوء ظن، ترس،
نفرت، بیزاری، مالکیت و انحصار طلبی، کینه،
عصبی بودن، اضطراب، بیحوصلگی، دلتنگی . . .
هر یک از احساساتی که در بالا ذکر شد درمانهای پایه و خیلی سادهای دارند که من آنها را به طور مختصر توضیح خواهم داد. حسادت از بد گمانی ناشی میشود؛ یاد بگیرید که اعتماد کنید. حقارت از عزت نفس پایین سرچشمه میگیرد؛ یاد بگیرید که خود را دوست بدارید. شک و بدگمانی در هر رابطهای از ناامنی میآید؛ یک ارتباط قوی و عمیق داشته باشید. ترس، فقط و فقط از کمبود آگاهی و اطلاع ناشی میشود؛ هر چیزی را که نمیدانید برای خود روشن سازید. نفرت، بیشتر از نارضایتی از خودتان ناشی میشود؛ خود را تیمار کنید. انحصار طلبی از بیاعتمادی میآید؛ یاد بگیرید که به مردم اعتماد کنید و به خودتان ایمان داشته باشید. کینهای که نگه میدارید اصلاً خوب نیست؛ معذرتها را بپذیرید و رد شوید. اضطراب از کمبود اعتماد به نفس سرچشمه میگیرد؛ خود را بشناسید و ایمان بیاورید. اما دلتنگی و بیحوصلگی؛ چیزی است که من نمیتوانم درک کنم. من به آنچه که روبرت لوئیس استیون سون گفته اعتقاد دارم: "دنیا پر از چیزهای خیلی زیادی است، من مطمئنم که همهی ما باید همانند پادشاهان شاد باشیم!"
توصیهی من – به درون خودتان بروید و علت این احساسات را بیابید. اثر آنها به طور اتوماتیک درمان و رفع خواهند شد.
توصیه نهایی: بخندید؛ زیاد؛ خیلی زیاد.
در آخر من فقط یک جمله دارم که میتوانم بگویم؛ منفی به هر شکل، به هر نوع و هر دلیلی کاملاً بیارزش است و هدر دادن کامل زمان و انرژی است! آن خسته کننده و غیر ضروری است. هر چه زودتر شما این واقعیت را درک کنید، سریعتر به سمت یک زندگی پر از مثبتها، آرامش و خرسندی حرکت خواهید کرد. من حالا در همین راه هستم . . . آیا به من ملحق میشوید؟