آخرین فیلم آقای «الکساندر پین» که شروع کننده فستیوال فیلم «ونیز» بود شاهد حضور ستاره هایی مثل «مت دیمن» و «کریستین ویگ» در نقش زن و شوهری است که برای ساده تر کردن زندگی شان، خود را کوچک می کنند.
«کوچک سازی» عنوانی در زمانی بسیار مناسب است. آقای «پین» در این فیلم از موضوعی که قبل تر در فیلم های علمی تخیلی و کمدی از آن استفاده می شد استفاده کرده و آن را تبدیل به راهی برای بیان یکی از بزرگ ترین و قدیمی ترین مشکلات این کره خاکی می کند. این فیلم که بسیار جذاب و سرگرم کننده است، از ساختاری زیگ – زاگ وار بهره می برد؛ به این صورت که اصلا نمی توانید حدس بزنید قدم بعدی فیلم به کدام سو خواهد داشت. این فیلم همانند بسیاری از فیلم کلاسیک قدیمی هالیوود بسیار انسانی است و از زمان خود فراتر به نظر می رسد. ساخت این فیلم ریسک بسیار بالایی بود اما به نظر می رسد که ریسک آقای «پین» کاملاً جواب داده و ارزشش را داشته است.
این کارگردان گزیده کار که فیلم بدی در کارنامه خود ندارد، با ساخت «کوچک سازی» احتمالا بهترین اثر خود را کارگردانی کرده باشد که به آسانی با سلایق ، خواستهها و ذائقههای مختلف همخوانی دارد. این فیلم فینفسه با مسئله حضور و زندگی انسان ها بر روی این کره خاکی درگیر است اما این مشکل را بدون ادعا و موعظه خواندن بیان میکند، آن هم در حالی که لحظه لحظه فیلم با کمدیهای انسانی که شامل افرادی است که فقط قصد دارند زندگی ساده ای داشته باشند پر شده است. این فیلم در عین اینکه یک فیلم علمی تخیلی محسوب میشود اما به هیچ وجه شبیه فیلمهای این ژانر نیست. به همین دلیل، این فیلم موقعیت خاصی دارد؛ و موقعیت خاص آن بر محوریت یک شخصیت تیپیکال ساده است که بر خلاف میل خودش وارد یک ماجراجویی ناخواسته میشود. در این فیلم «پل سافرانک»(با بازی مت دیمون) شبیه به قهرمان فیلمهای «فرانک کاپرا» یا «پرستون استرجز» که معلق به 75 سال پیش هستند میرسد؛ یک مرد ساده است که بزرگی در سرنوشت او نوشته شده است. در همین حین، فیلم بسیار ظاهر پیچیده ای دارد؛ در عین اینکه در آینده اتفاق می افتد و بازتابی از دنیای پیش رو است اما به سادگی به نظر میرسد که متعلق به زمان حال حاضر است.
اتمسفر و محل رویداد های فیلم بی شک شما را درگیر خود میکند: آقای دکتر «یورگن آزبیورنسن» در یک کنفرانس بین المللی پایداری، با اعلام این که پروژه کوچک سازی انسان های او اکنون به واقعیت پیوسته است جهان را حیرت زده می کند. او برای اثبات این مسئله خود و " جامعه کوچک ها" را به نمایش می گذارد که به ابعادی در حد 5 اینچ کوچک شده اند. این گروه با خوشحالی سرود کوچک شدن خود را می خوانند.( آن هم با صدایی که متعلق به انسان های با سایز عادی است نه 5 اینچ!)
این نقطه آغاز انقلابی است که البته با سرعت بسیار کمی به پیش میرود. شهروندان مجبور به انجام این کار نیستند اما تبلیغات بسیار وسوسه کننده ای که شامل مزایای اقتصادی بسیار زیاد، بهبود سبک زندگی و همچنین بهبود اوضاع محیط زیست میشود آن ها را ترغیب میکند. یکی از تصمیمات جالبی که آقای « پین » گرفته در دخالت ندادن مسئله دولتها در این قضیه است. دانش این مسئله از واشنگتن نشات نگرفته است و صد البته بودجه آن نیز بلکه متعلق به یک شرکت خصوصی است.
پس از گذشت 10 سال حالا تمرکز بر روی زندگی افراد عادی جامعه و البته نه انسان های خیلی سطح پایین( مثل فیلم قبلی آقای «پین» یعنی «نبراسکا/Nebraska») گذاشته شده است. بیشتر این افراد از طبقه متوسط هستند و یکی از آن ها زوج ما در این فیلم یعنی آقای «پال سافرانک» که یک تراپیست حرفه ای است و همسر او یعنی «آدری» میشود. این زوج که در آستانه 40 سالگی هستند و هنوز فرزندی نیز ندارند، آینده خود را به خوبی و واضح میبینند و این آینده چندان هم روش نیست. در یکی از تجدید دیدارهای خود با دوستان مدرسه ای آنها دوستن قدیمی خود را میبینند که کوچک شده اند و درباره زندگی در Leisureland، یک جامعه آرمانی برای افراد کوچک که بسیار ارزان، تازه و دست نخورده است صحبت می کنند.
این زوج در توری که از طریق آن از قسمتهای مختلف این شهر بازدید میکنند، توسط زیبایی و ظرافت مصنوعی آن، مثل درها و ورودی های بزرگ، استخر و زمین های گلف، مبلمان تر و تمیز و ... مرعوب میشوند. این زوج که کاملاً توسط این مکان که در آن همه چیز بسیار ساده و ارزان به نظر میرسد اغوا شده اند، تصمیم میگیرند که این اقدام یعنی کوچک کردن را بر روی خود انجام بدهند.
روند کوچک شدن در این فیلم شبیه به یک فیلم بلند ساخت شرکت «پیکسار» است؛ این روند شبیه به انجام شدن در یک کارخانه تولید انبوده محصول میماند و توسط مامورانی کنترل میشود. این عمل اکنون بسیار روتین بوده و وقتی شما به صورت کوچک شده از سمت دیگر خارج میشود نمیتوانید تفاوتی بین دنیای قبلی و کنونی خود ببینید.
این نقطه همان جایی است که روند اتفاقات و روایت فیلم وارد یک منطقه دراماتیک بسیار غیر قابل انتظار میشود که ادامه آن یک شگفتی بزرگ به همراه دارد. اما در این حد میتوان گفت که زندگی روتین «پال» که حالا یک مسئول فروش تلفن است، حدود یک سال بعد از این قضیه دو مرد اروپایی مسن یعنی «دوسان» و «جوریس»( با بازی «کریستاف والتز» و «اودو کایر») که درگیر مواد و فحشا هستند به انحراف کشیده میشود. اما نکته بسیار مهم این مسئله چگونگی ربط پیدا کردن این قضیه به ملاقات «پال» با یک پناهنده ویتنامی به نام «انگوک لان» است. «لان» که در نقش یک خدمتکار ظاهر میشود، ساکن یک بخش ناشناخته از این دنیای کوچک شده است. این مکان که بسیار بزرگ به نظر میرسد با مهاجران بسیار فقیری در آن سوی یک دیوار پر شده است. این مکان شبیه به یک دنیای شگفتانگیز در زیر یک سقف است.
اتمسفر عجیبی که از مجموعه این موضوعات شکل گرفته باعث افزایش شدید میزان احساسات و لحظات عجیب در طول ادامه فیلم میشود اما بی شک هیچ کدام به اندازه صحنههایی که «انگوک لان» در آنها حضور دارد شوکهکننده و تکاندهنده نیستند. «لان» یک زن ساده و بیآلایش است که به صورت ثابت کار سختی در صنایع دارد و تنها ناراحتی اش مربوط به داشتن یک قطعه پروتز در یکی از زانوهایش است. گذارندن زمان با این زن باعث میشود تا «پال» که قبلاً هیچوقت با همچین دیدگاههایی آشنا نبود دچار تغییراتی شود. تمامی این ها باعث میشود تا گروه چهار نفره متشکل از «پال»، «انگوک»، «دوسان» و «جوریس» به نقطه ای دور در نروژ، جایی که همه چی شروع شده بود بروند تا با سرنوشت رو به رو شوند.
«کوچک سازی» به لحاظ تجارب انسانی، یک فیلم حماسی است؛ یک ادیسه درباره زندگی هایی که شاید شبیه به یکدیگر نباشند اما در سطح احساسی به هیچ وجه با یکدیگر غریبه نیستند و مبانی همه یکی است. «پال» که تا قبل از این به هیچ وجه از زندگی روتین و عادی خود خارج نشده بود بعد از ملاقات با «انگوک» که زندگی سخت و خشن اش باعث می شود تا انگلیسی دست و پا شکسته ای که بلد است بسیار تلخ شود، دچار تغییرات زیادی میشود. «انگوک» هیچ گونه زمان اضافه ای برای ظرافت ها و لطافت های زندگی ندارد و تنها چیزی که برای اهمیت دارد ضروریات اصلی و واقعیات زندگی هستند. «هونگ چائو»، بازیگر این نقش که قبلا در فیلم خباثت ذاتی او را دیده بودیم نقش اعجابانگیزی را بازی کرده است.
اگر غرایز کامیک بوکی «کریستین ویگ» را کنار بگذاریم، او در کل می تواند پا به پای «دیمون» به عنوان یک زن طبقه متوسط آمریکایی حرکت کند در حالی که «کریستاف والتز» ای که به نظر با روزهای اوج خود فاصله زیادی دارد در نقش یک فرد اروپایی شهوتران در نهایت تنها میتواند «پال» را به مقصد نهایی او یعنی سفر بزرگی که در پیش دارد هدایت کند.
فیلم برای اینکه کمال را داشته باشد باید به لحاظ تکنیکی نیز بینقص میبود که خوشبختانه همچین چیزی اتفاق افتاده است. نماهایی که شامل انسانهای سایز اصلی و کوچکها میشود همگی درست و بی نقص هستند و تصویر صادقانه و واضحی که فیلم از یک دنیای مخلوط با همزیستی بزرگها و کوچکها کنار یکدیگر نشان میدهد کاملاً قابل قبول به نظر میرسد. همانند همیشه، آقای «پین» و یار همیشگی اش در نویسندگی یعنی «جیم تیلور» هرجایی که نیاز باشد نیز از شوخی و خنده بهره می برند که باعث میشود داستانهای انسانی فیلم تاثیر بیشتری نیز بگذارند. موارد دیگر فیلم مثل طراحی صحنه که توسط «استفانی سلا» انجام شده است، جلوههای ویژه «جیمز ای پرایس» و یا فیلم برداری «فدون پاپامایکل» همگی به همراه موسیقی متن ساخت «رالف کتن» زیبا و تاثیر گذار هستند.
مترجم: امید بصیری