شناسه : ۵۶۰۸۵۷ - دوشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۴۹
بسیاری از آیات قرآنی بر اساس اتفاق های که در زمان پیامبراسلام روی داده نازل شده است. آیا خدا کلام و سخن خود را معطوف به اتفاقات زمان حضرت کرده بود؟
![بسیاری از آیات قرآنی بر اساس اتفاق های که در زمان پیامبراسلام روی داده نازل شده است. آیا خدا کلام و سخن خود را معطوف به اتفاقات زمان حضرت کرده بود؟](/Upload/Public/Content/Images/1396/07/24/0149340574.jpg)
سبب نزول در اصطلاح مفسران و دانشمندان علوم قرآنی واقعه یا رویداد یا پرسشی است که در زمان نزول آیات رخ داده یا مطرح شده و آیه، آیات یا سورهای از قرآن کریم همزمان یا در پی آن نازل شود.
سبب نزول علت تامه برای نزول قرآن نیست بلکه زمینه ساز نزول است.
بنابراین وقوع یک حادثه یا یک سوال خاص، موقعیت مناسب برای نزول آیاتی را که می بایست نازل شود و در لوح محفوظ بود، فراهم می ساخت.
البته همه آیات قرآن این گونه نیست که به سبب وقوع یک حادثه یا سؤال نازل شده باشد، زیرا بسیاری از حوادث و پرسش ها در زمان پیامبر رخ داده، ولی آیه ای در خصوص آن نازل نشده و غالب آیات و سوره ها ابتدا از جانب خدا بر پیامبر برای ابلاغ به امت نازل شده بدون این که حادثه خاص یا سؤال معینی پیش آمده باشد.
بنا بر این نباید بگوییم اگر حوادث زمان پیامبر(ص) بیش تر بود یا عمر پیامبر کم و زیاد می شد، آیات قرآن هم کم و زیاد می شد، زیرا این گونه نبوده که برای هر حادثه ای آیه ای نازل شده باشد.
این گونه نبود که در تمام لحظات عمر پیامبر، قرآن و آیه ای بر وی نازل شده باشد، بلکه خداوند معارف خود را ابتداءا یا در پس حوادث و سؤالاتی که پیش می آمد و طبق حکمت و مصلحت خود مناسب می دید، نازل نموده است. هر آنچه مورد نیاز بشر بوده و در سعادت وی نقش داشته، در قرآن کریم نازل شده است. اگر پیامبر مدت بیش تری هم زنده می ماند و یا حوادث بیش تری هم در زمان پیامبر اتفاق می افتاد، باعث کم یا زیاد شدن آیات قرآن نمی شد زیرا عمر پیامبر یا وقوع یک حادثه، علت تامه برای نزول قرآن نبود و خداوند میزان آیات و زمان آن ها را انتخاب می نمود.
وَ اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتابِ رَبِّکَ لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ(1)
آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحی شده، تلاوت کن! هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمیسازد.
زمینه ساز بودن یک حادثه یا واقعه برای نزول یک آیه، نه در تضاد با لوح محفوظ است و نه در تضاد با اختیار انسان، زیرا آنچه در لوح محفوظ ثبت شده، نشأت گرفته از علم نامحدود الهی به افعال اختیاری انسان ها است، مثلا خداوند میدانست که ابولهب در آینده با اختیار خود این کارها را انجام میدهد. ابولهب را مصداق بارز و قالب مناسبی برای بیان عاقبت شرک و کفر دانسته و در این قالب معارف خود را نازل کرده است. این منافاتی با اختیار انسان ندارد چون آنچه در لوح محفوظ است، سبب انجام فعل، توسط انسان نیست، بلکه همچون خبر دادن از فعل است، منتهی خبری که قبل از وقوع حادثه است، نه بعد از آن. علت آن هم علم نامحدود الهی است، چرا که علم خداوند مانند علم ما انسان ها محدود به زمان یا مکان خاصی نیست.
بنابراین مجبور بودن کافران زمانی معنا دارد که آنچه در لوح محفوظ بوده، علت انجام افعال توسط کافران باشد، در حالی که آنچه در لوح محفوظ بوده، خبر دادن از انجام افعالی است که کافران در آینده با اختیار خود انجام می دهند. اگر کافران هم مؤمن می شدند، آنچه در لوح محفوظ بود، ایمان این افراد بود.
پینوشتها:
1. انعام(6) آیه 19.