ماهان شبکه ایرانیان

دکترین نسب مشترک؛

داروین، لینکلن و جنبش "مخالفت با برده‌داری"

داروین، لینکولن و جنبش
نقش کدامیک در برچیده شدن برده داریب بیشتر بود: داروین یا لینکلن؟

فرادید؛ دکتر گلن گِر: هنگامی که چارلز داروین در جریان سفر معروفش با کشتیِ "اچ‌ام‌اس بیگل" به دور جهان با بومیان آمریکای جنوبی روبه‌رو شد، آن‌ها را با چشمی انسانی می‌نگریست! نکته اینجاست که اروپایی‌هایی که پیش از داروین با این اشخاص روبه‌رو شده بودند، چندان با اطمینان به همان نتیجه‌گیری داروین نرسیده بودند؛ البته که داروین می‌دانست اوضاع از چه خبر است!
 
به گزارش فرادید به نقل از سایکولوژی تودی،
یکی از اصول نهفته در "نظریه تکامل" داروین، مفهوم "نسب مشترک" است. این مفهوم اشاره می‌کند که "تمام اندامگان‌های زینده در زمین" از نیایی مشترک به وجود آمده و به شکلی «به هم گره خورده‌اند.»  
 
اگر این بحث بنیادین را بسط دهیم، به درکی عمیق و قابل احترام از مفهوم "برابری انسان‌ها" می‌رسیم که چارلز داروین شخصا به آن معتقد بود. دزموند و مور (2014) رساله‌ای مفصل در این ارتباط به چاپ رساندند که نام آن «هدف مقدس داروین» بوده و ریشه در نامه‌های شخصی و اسناد بدست آمده از داروین دارد. دزموند و مور می‌گویند که «داروین از همان نخست در مورد اتحاد بشریت دغدغه داشت. مفهوم "برادری" یکی از پایه‌های نظریات تکاملی او محسوب می‌شود.»
 
چارلز داروین و آبراهام لینکلن: روحیاتی مشابه؟

دخترم مِگان که در رشته تاریخ آمریکا تحصیل می‌کند، چند شب پیش در مورد آبراهام لینکلن برایم صحبت کرد که توجهم را بسیار جلب خود کرد. برای پژوهشگران تکامل گرا، مانند خودم، لینکلن از حیث تاریخی بسیار اهمیت دارد چرا که او و چارلز داروین دقیقا در یک روز به دنیا آمدند: 12 فوریه سال 1809 میلادی. این نکته که هر دوی آن‌ها – که توانستند به نوبه خود تغییری اساسی در جهان پدید آورند - در یک روز به دنیا آمده بودند، بسیار برای ما جالب است.

داروین، لینکولن و جنبش
اساس نظریه تکامل داروین "نسب مشترک" است

بگذریم... چیزی که بیش از همه توجهم را جلب کرد این بود که در کتاب تاریخ دخترم (ناش و دیگران، 2009) به این مسئله پرداخته شده بود که چطور برخی از ایده‌های آبراهام لینکولن تا حد زیادی نژادپرستانه بودند. البته یکی از دلایل شهرت لینکن ”برچیدن برده داری" در ایالات متحده است و به همین دلیل بسیاری از مردم به وجهه دیگر زندگی او توجهی نمی‌کنند. مگان درست می‌گفت؛ طبق اسناد و سخنرانی‌های گوناگون، نگاه لینلکن در مورد آمریکایی-آفریقایی‌ها در طول تاریخ کاملا دستخوش تغییر شده بود.
 
برای نمونه در یکی از سخنرانی‌های 18 سپتامبر سال 1858 میلادیِ لینکلن در چارلستون ایلینوی آمده است:
 
«می‌گویم که به هیچ وجه قصد ندارم، و نداشته‌ام، که برابری اجتماعی و سیاسی را بین نژاد سیاه و سفید برقرار کنم. به هیچ وجه قصد ندارم و نداشته‌ام که به سیاه‌پوستان حق رای واگذار کنم و یا در هیات‌های ژوری از آن‌ها استفاده کنم؛ حتی قرار نبوده و نیست که آن‌ها پست دولتی بگیرند یا با سفیدپوستان ازدواج کنند. علاوه بر تمام این موارد، من شخصا معتقدم که بین دو نژاد سفید و سیاه تفاوت‌های فیزیکی وجود دارد که باعث می‌شود این دو نژاد هیچگاه نتوانند از لحاظ برابریِ سیاسی و اجتماعی کنار هم زندگی کنند.»
 
این گفته‌های لینکلن هیچ سنخیتی با در نظر گرفتن جایگاه مساوی برای همه انسان‌‎ها ندارد. آنچه واضح و مبرهن است این است که در آن سال‌ها اتفاقات بسیار زیادی در ایالات متحده رخ داد ولی در نهایت آبراهام لینکلن جایگاهش را در تاریخ به عنوان شخصیتی بزرگ که عمل غیرانسانیِ برده‌داری را برانداخت، مطرح شد. با این حال، برخورد دوجانبه لینکلن به این ماجرا بسیار جالب است.
 
داروین در جایگاه یک مخالف تمام عیار

اگر به مسئله جنبش مخالفت با برده‌داری در طول قرن 19 بنگریم، خواهیم دید که چارلز داروین به شکلی کاملا جالب حتی از شخص لینکلن مخالف‌تر بود. نظریات داروین حول محور چندین موضوع چرخیده است و حتی چندین دکترینِ مبتنی بر تکامل، متهم به القای ضمنیِ نژادپرستی شده‌اند (در همین رابطه می‌تواند مقاله من در مورد روانشناسی تکاملی را بخوانید که در سال 2006 به چاپ رسید). بنابراین هرگاه که ماهیت "انسانیت" را در نظریات داروین جستجو می‌کنیم، بی‌اختیار مفاهیم "نسب مشترک" و "برابری" جلوی دیدگانمان ظاهر می‌شود.

در این که داروین در دوران خودش یک مخالف واقعی با برده‌داری بوده، شکی نیست. تا جایی که می‌دانیم، او احتمالا نخستین انسانی بود که در مورد فرآیندهای طبیعی که به واسطه آن اَشکال مختلف زندگی تکثیر و در طول زمان تغییر می‌کنند، توضیحاتی نوشته است. همچنین یکی از هسته‌های مرکزی که زیرلایه‌ی منطق تمام مباحث داروین بوده این است: دو ایده "نسب مشترک از یک نیای مشترک" و "بهم پیوستگیِ تمامیت زندگی."
 
اگر به تمام به مسائل از این دو دریچه نگاه کنیم، می‌توانیم به راحتی آن را به ساختار اجتماعی انسانی بسط دهیم. احترام به دیگری – از هر بُعدی (قوم، نژاد، سن و غیره) – صرفا از مفهوم انسانیت آن هم از یک زاویه‌ی کاملا تماملی نشات می‌گیرد. در ضمن، این رویکرد هوشمندانه به انسانیت مستقیما به شخص داروین برمی‌گردد.

داروین، لینکولن و جنبش
تجارت برده داری در ایالات متحده

داروین و روانشناسی تکاملی مثبت‌گرا
هر چه بیشتر در کارم پیش می‌روم، بیشتر درگیر موضوعی می‌شوم که نیکول ودبرگ و خودم آن را "روانشناسی تکاملی مثبت‌گرا" می‌نامیم؛ رویکردی که برای روانشناسی مثبت اندیشانه به کار می‌رود و ابزار آن ایده‌ها و روش‌هایی است که در علوم تکاملی مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از اهداف این روش، بهبود جوامع انسانی به شکلی است که کمک به رشد و تعالی مردم شود تا زندگی بهتری داشته باشند. داروین از این حیث به واقع نخستین روانشناس تکاملیِ مثبت‌گرا به شمار می‌رود. ایده‌های داروین در مورد «نسب مشترک همه انسان‌ها» راه را برای یک رویکرد کاملا مثبت‌گرا و البته تساوی‌طلب در مورد گروه‌های مختلف انسانی را باز می‌کند.
 
کلام آخر

آبراهام لینکلن و چارلز داروین هر دو در یک روز در سال 1809 به دنیا آمدند. هر دوی آن‌ها به شکلی عمیق و دائمی، جهان را تحت تاثیر کارها و اقدامات خودشان قرار دادند. اما وقتی بحث براندازی برده‌داری مطرح می‌شود، همه نقش لینکلن را پررنگ‌تر از داروین می‌دانند؛ اما اگر کمی دقیق‌تر به اسناد تاریخی بنگرید، داروین در مقایسه با لینکلن درک عمیق‌تری از مفهوم برابری بین تمام گروه‌های انسانی داشت. ایده‌های داروین در مورد "نسب مشترک" بر مصالحه و رویکرد آزادانه نسبت به مسئله انسانیت تاکید می‌کنید؛ رویکردی که بر مشترکات و ارتباطات بین تمام انسان‌ها مبتنی است. این ایده با جنبش روانشناسی تکاملی مثبت‌گرا همخوانی داشته و باید برای تفهیم آثار مثبت نظریه تکاملی داروین بر روی انسانیت، بیشتر به آن بها داد.
 


منابع

1. Lincoln, A. (1858, 9/18). Speech given in Charleston, IL. (retrieved via New York Times article titled Mr. Lincoln and Negro Equality).
 
2. Desmond, A., & Moore, (2014). Darwin’s Sacred Cause: How a Hatred of Slavery Shaped Darwin’s Views on Human Evolution. New York:: Houghton Mifflin Harcourt.
 
3. Eldredge, N. (2010). Discovering the tree of life. Streaming video for SUNY New Paltz Evolutionary Studies Seminar Series.
 
4. Geher, G. (2014). Evolutionary Psychology 101. New York: Springer.
 
5. Geher, G. (2006). Evolutionary psychology is not evil … and here’s why …Psihologijske Teme (Psychological Topics); Special Issue on Evolutionary Psychology, 15, 181-202.
 
6. *Geher, G., & Wedberg, N. A. (in contract). Positive Evolutionary Psychology: Darwin’s Guide to Living a Richer Life. New York: Oxford University Press.
 
7. Nash, G. B. et al. (2009). The American People: Creating a Nation and a Society. Upper Saddle River: Pearson.



منبع: PsychologyToday
ترجمه: وبسایت فرادید
مترجم: سبحان شکری
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان