یکسو جلسه است و جلسه و جلسه، یکسو نگرانی است و نگرانی و نگرانی. یک طرف بحث و رایزنی و استناد به فلان قانون و بهمان تبصره است، یک طرف دو دو تا چهارتای خرج و مخارج زندگی. یکسو ده ماه است که از پلاسکو حرف میزند، یکسو ده ماه است که چشم به ویرانههای پلاسکو دارد؛ آنسو مسئولان ایستادهاند و اینسو مردم، کسبه سابق برج فروریخته پلاسکو.
به گزارش ، جام جم نوشت: ماجرای پلاسکو هنوز زنده است، حتی حالا که بعد از گذشت ده ماه، آوارهای این نماد نوستالژیک، از خیابان جمهوری تهران جمع شده، حالا که چالهای عظیم روی این تکه از تن شهر پیدا شده و حالا که فقط میشود از لای چند درز و سوراخ، عاقبت این غول تجاری را از پشت حصاری بلند تماشا کرد.
کسبه و مالباختهها اما میخواهند بدانند تصویر پلاسکو از این به بعد چه شکلی میشود. آنها به نیوجرسیها بدبین شدهاند، این بلوکهای بزرگ سیمانی برایشان شده آیینه دق، همین بلوکها راه ورود به بخش شمالی ساختمان را بسته و کسب و کارشان را تخته کرده است.
از کسبه معمولی گرفته تا اعضای هیاتمدیره ساختمان همه دغدغه معیشت دارند، یکیشان به جامجم میگوید از بس طلبکارها فشار آوردهاند ناراحتی اعصاب گرفته و یکی دیگرشان میگوید بسختی نان سر سفرهاش میگذارد، یکی دیگر هم آه میکشد که کسبه معتبر پلاسکو شدهاند راننده تاکسیهای آنلاین.
دیروز اما در خیابان بهشت، جایی نهچندان دور از ویرانههای پلاسکو، حرف پلاسکوییها بود. علی فاضلی، رئیس اتاق اصناف تهران به صحن علنی شورای شهر پایتخت آمده بود تا ضمن ارائه گزارشی اقتصادی، درباره پلاسکو حرف بزند. او گفت «متاسفانه با گذشت ده ماه هنوز اتفاقی نیفتاده و شاهدیم که کسبه و کارآفرینان این مجموعه در هفتههای گذشته با حضور مقابل ساختمانهای بنیاد مستضعفان و اتاق اصناف از بلاتکلیفیشان گله کردهاند.»
رضایی یکی ازکسبه قدیمی پلاسکو به جامجم میگوید، چرا نباید گلهمند باشند وقتی میبینند برخی رفقایشان در این مدت از شدت فشارهای عصبی سکته کردهاند و از دنیا رفتهاند.
چراغ سبز
شاید اما خبری در راه باشد و شاید وضعیت بر زمین مانده پلاسکو تکانی بخورد، بخصوص که دیروز محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران حرفهایی زد. او گفت شورای پنجم اهتمام ویژهای به تعیین تکلیف پلاسکو دارد، گفت که ساخت و ساز و حل مشکل پلاسکو را با جدیت دنبال میکنند و گفت با همه دستاندرکاران، از بنیاد مستضعفان گرفته تا شهرداری و معاونت شهرسازی و میراث فرهنگی، جلسه گذاشتهاند و نظر همه را جویا شدهاند.
او جانب شهرداری را گرفت و آشکارا گفت عدهای میخواهند توپ را در زمین شهرداری بیندازند و وانمود کنند اوست که اجازه ساخت و ساز نمیدهد. هاشمی این را نیز اضافه کرد که شورا پیشنهادش را به شهرداری ارائه کرده و از شخص شهردار توقع دارد این پرونده را به نتیجه برساند.
گفتههای رئیس شورای شهر تهران چندان شفاف نبود، او از پیشنهادات شورا حرف زد، ولی درباره جزئیات توضیح نداد، اما پیداست که شورای شهر، پلاسکو را حتی شده در حرف فراموش نکرده، آن هم در حالی که کسبه بلاتکلیف پلاسکو اسم خودشان را گذاشتهاند «فراموششدگان».
پشت پرده تاخیرها
بعضی از تلفنهای همراه خاموش است، بعضی مدام بوق اشغال میزند، بعضی را روی تلفن دفتر انداختهاند و بعضی به محض برداشتن گوشی میگویند که وقت ندارند.
چنین شد که تلاشهای جامجم برای گفتوگو با محمد سالاری، علی اعطا، محمد علیخانی، حجت نظری و معروف صمدی ازاعضای شورای شهر تهران بینتیجه ماند. حتی تلاشها برای گفتوگو با رئیس اتاق اصناف تهران و رئیس اتحادیه پوشاک تهران به نتیجه نرسید، نتیجه اینکه مشخص نشد در پارلمان شهری چه تصمیمی برای پلاسکو گرفتهاند و تشکیلات اقتصادی تهران چه برنامهای برای گرفتن دست پلاسکوییها دارد.
اما کمی که به گذشته برگردیم به اظهارنظرهایی برمیخوریم که کنار یکدیگر چیدشان نشان میدهد تعیین تکلیف ساختمان پلاسکو و کسبهاش کم از هفتخان رستم ندارد. دو ماه قبل محسن هاشمی در پنجمین جلسه شورای شهر از بنیاد مستضعفان خواست تا جدیتر وارد پرونده پلاسکو شود. بنیاد مستضعفان مالک عرصه پلاسکو است که رئیساش در بحبوحه حادثه پلاسکو گفته بود تا دو سال دیگر ساختمان جدید پلاسکو را باکیفیتی بسیار خوب خواهند ساخت.
او آن روز توضیحاتی را که از بنیادیها شنیده بود به سمع حضار رساند که امروز نیز میتواند به عنوان پشت پرده بلاتکلیفی پلاسکو به آن استناد کرد. هاشمی گفت: «پلاسکو در گذشته مصادره شده و متعلق به بنیاد مستضعفان است و مالک، سرقفلی این ساختمان را به سرمایهداران و افراد واگذارکرده، اما متأسفانه هیات مدیره ساختمان و مالک که بنیاد بوده ساختمان را بیمه نکردهاند و به نظر میرسد از لحاظ حقوقی مالک باید ساختمان را بسازد و سرمایهای را که لازم است، باید بنیاد بیاورد.»
قبل از او، مهدی تندگویان که عضو شورای شهر چهارم تهران بود اما اطلاعاتی از جنسی دیگر ارائه داد که وجهی متفاوت از گره پرونده پلاسکو را رو میکند.
او گفته بود محل ساختمان پلاسکو در حریم درجه2 بنای تاریخی مدرسه و کلیسای ژاندارک و خانه مشیرالدوله است و هرگونه بهسازی، نوسازی و ساخت به شرط همسان بودن ساختوسازها با بافت تاریخی و البته تصویب آن از سوی سازمان میراث فرهنگی قابل اجراست.
گویا ساختمان پلاسکو در محدوده حصار ناصری تهران نیز هست، حصاری که اثری از آن در آن محدوده پیدا نیست اما پلاسکو باید به خاطرش معطل بماند، آن هم در شهری مثل تهران که سالهاست هویت و بافت تاریخیاش را از کف داده است.
اینها همه بحثهایی است که در جلسات مسئولان مرور میشود نه در زندگی کسبه زمینخورده پلاسکو، آن هم بعد از تحمل ده ماهِ پراسترس و آمیخته به تنگناهای معیشت. پلاسکو زخم سر بازِ شهر تهران است، بازندههای آن نیز کسبه و مالباختههای آنند، کسانی که نحیفتر از آن شدهاند که بروکراسیهای اداری را تاب بیاورند.