نقد و بررسی فیلم Mudbound (لجن‌زار)

خلاصه داستان : دو مرد پس از اینکه از جنگ جهانی دوم به خانه بازمی‌گردند تا بتوانند در مزرعه مشغول به کار شوند، با تبعیض نژادی مواجه می‌شوند و...

0

کارگردان : Dee Rees

نویسندگان : Virgil Williams, Dee Rees

بازیگران : Carey Mulligan, Garrett Hedlund, Jason Clarke

خلاصه داستان : دو مرد پس از اینکه از جنگ جهانی دوم به خانه بازمی‌گردند تا بتوانند در مزرعه مشغول به کار شوند، با تبعیض نژادی مواجه می‌شوند و...

Mudbound

www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/12/logo-trans.png

Mudbound

گزیده نظرات منتقدین


جوردن هافمن (گاردین) 100 از 100

یک فیلم نامه خوب ما را به یک پایان عالی می رساند، اما جدا از یک فیلم نامه نویسی قابل، کارگردان اثر نیز قادر به خلق صحنه های پرتنشی است.

 

دومینیک سوزان میر (کانسیکوئنس آو سَوند) 91 از 100

چیزی که شاید درباره «لجن زار»(Mudbound)قابل توجه ترین مورد باشد صداقت آن درباره احساسات است، «ریس» به ندرت از زندگی شخصیت های خود دور می شود حال هر چقدر که می خواهند جهت زندگی آن ها غلط باشند.


دیوید رونی (هالیوود ریپورتر) 90 از 100

«لجن زار»(Mudbound) برای کسانی که علاقه به داستان گویی و تمرکز بر روی ساختن پله به پله شخصیت ها دارد مناسب تر است تا کسانی که به دنبال زد و خورد دراماتیک هستند. اما این ساخت و پرداخت آهسته شخصیت ها هنگامی که به انتهای این حماسه می رسیم تاثیر خود را نشان می دهد، جایی که شاهد این هستیم که حضور آهسته اما هوشمندانه آن، ترکیبی متعادل از انسانیت و خشم اخلاق مدارانه خلق می کند.


اریک کوهن (ایندی وایر) 83 از 100

در حالی که «لجن زار»(Mudbound) درباره یک رویداد تاریخی به خصوص است اما در عین حال مربوط به کشمکش های همیشگی انسان ها نیز می شود.


گرگوری الوود (پلی لیست) 83 از 100

«لجن زار»(Mudbound) به لطف عملکرد بسیار خوب بازیگران و همچنین تلاش قابل تحسین کارگردانش برای تصویر کردن دوران پیش از جنبش های حقوق مدنی به اوج می رسد


پیتر دیبروژ (ورایتی) 80 از 100

در حالی که محدوده کاری کارگردان فیلم «پریا» بعضا تکراری می شود اما او رگه هایی از امیدواری را به جامعه ای تزریق می کند که در حال حاضر بیشتر از هر زمانی از هم گسیسخته به نظر می رسد.


ارین ویتنی (اسکرین کراش) 80 از 100

پیش زمینه رمانی «لجن زار»(Mudbound) است که باعث می شود به جای یک داستان ساده و تکراری درباره کشمکش ها با فیلمی چند لایه و عمیق رو به رو شویم.


جردن راپ (فیلم استیج) 75 از 100

«لجن زار»(Mudbound) که با صحنه هایی قابل درک و همزادپنداری عجین شده است، ممکن است در ابتدا برای پیدا کردن ریتم خود دچار کمی مشکل شود اما هنگامی که این مسئله حل می شود، فراموش کردن لحظات پایانی فیلم تا مدت ها کار بسیار سختی خواهد شد.


آنتونی کافمن (اسکرین اینترنشنال) 70 از 100

«لجن زار»(Mudbound) پر از بازی های قوی، لحظات احساسی و هسته ای قدر است اما برای پیدا کردن ارتباط درست بین شخصیت های بیش از حد اش مشکل دارد.


استیو پاند (دِ رَپ) 40 از 100

لحظات قوی این فیلم معمولاً غرق در ملودرام می شوند که توانایی کارگردان به عنوان یک داستان گوی خوب را زیر سوال می برد.

 


 

در دل «لجن زار»(Mudbound) که اقتباس کارگردان آن، خانم «دی راس» از رمان «هیلاری جوردن» است، شاهد رابطه ای (و پیامد های این رابطه) بین 2 کهنه سرباز سابق جنگ هستیم. یکی از آن ها سفید پوست و دیگری سیاه پوست، داستان آن ها در دل مناطق روستایی جداگانه ایالات می سی سی پی در دهه 1940 است.

Mudboundاین دو مرد یعنی «جیمی مک الن»(با بازی گرت هدلوند) و «رانسل جکسون»(با بازی جیسون میچل) اشتراکات زیادی با یکدیگر دارند البته به جز رنگ پوست شان. «لجن زار»(Mudbound) که در دل یک دنیای نژادپرستانه در جنوب آمریکا اتفاق می افتد، رومانتیسمی که معمولاً با این نوع نژادپرستی آمیخته می شود را کنار گذاشته و نشان می‌دهد علی‌رغم اینکه دوستی بین مردمان سیاه پوست و سفید پوست ممکن بوده، رویِ مهلک «جیم کرو»[1] ها وقوع همچین مسئله ای را زودگذر و ناپایدار می‌کند. این فیلم همانند رمانی که بر اساس آن ساخته شده است نگاهی عمیق و دقیق به ساختار نابرابری نژادپرستانه ای که در آن زمان و مکان روی می‌داده است انداخته و بینندگان را به یاد هزینه ای که برای رسیدن به اساسی ترین و پایه ای ترین غرایز خود باید پرداخت کنیم می اندازد.

«لجن زار»(Mudbound) داستان خود را از طریق فلش‌بک ها به دو خانواده‌ی به هم پیوسته روایت می‌کند. خانواده سفید پوست داستان یعنی «مک الن» ها به می سی سی پی می آیند تا خواسته دور و دراز «هنری»(جیسون کلارک) برای کشاورزی در مزرعه را برآورده کنند. او که توانایی اجاره یک منزل مناسب را ندارد مجبور می شود به همراه همسرش یعنی «لارا»( با بازی کری مولیگان) و دو دختر جوان اش به آلونک ی بدون امکانات اولیه زندگی مثل لوله کشی آب یا برق پناه ببرد. «پاپی» ( با بازی جاناتان بنکس) نیز که در این راه همراه آن ها بوده یک نژاد پرست بی رحم است که همه چیز را از دریچه یک لنز نژادپرستانه که حاصل سال ها نفرت است می‌بیند. برادر جوان تر «هنری» یعنی «جیمی» در حال حاضر برای جنگ اعزام شده است و حالا به درجه کاپیتانی نائل شده و بر سر آلمان ها بمب می ریزد.

Mudboundخانواده «جکسون» ها به عنوان کشاورزانی مستاجر بر روی زمین «مک الن» ها کار می کنند. این خانواده که بسیار متعهد و سخت کوش هستند از زمان برده داری مشغول کار بر روی این زمین ها بوده اند. «هاپ»( با بازی راب مورگان) وطن پرستی است که رویای زندگی بهتر و شاد تری برای فرزندان خود می بیند. همسر او «فلورانس»( با بازی مری جی بلیگ) به خانواده خود اهمیت بسیار می دهد و در حالی که سعی می کند از سفید پوست های تازه وارد به دلیل درس هایی که از زندگی مبنی بر عدم اعتماد به سفید ها گرفته دوری کند، مشغول کار بر روی زمین نیز هست. بزرگ ترین پسر «جکسون» یعنی «رانسل» در اروپا مشغول خدمت به عنوان یک مسئول تانک در ارتش ژنرال «پَتون» است.

با تمام شدن جنگ و بازگشت «جیمی» و «رانسل» به خانه تغییراتی نیز در شرف وقوع است. هر دو نفر به دلیل تجربیات خود در جنگ بسیار زیرکانه تغییر کرده اند. جیمی از عوارض و ترس های شدید پس از جنگ رنج می برد و برای اینکه خود را کمی آسوده کند به نوشیدن شدید روی آورده است. هیچ کدام از بین «هنری» و «پاپی» با او همزاد پنداری نمی کنند اما «لارا» همیشه گوش خوبی برای شنیدن حرف های او دارد( حتی کار به بیش از اینها نیز می کشد). رنج هایی که «رانسل» می کشد بیشتر درونی هستند اما نمود های بیرونی ای مثل عصبانیت نیز دارد. دلیل اصلی آن دلتنگی برای زنی است که در آلمان رها کرده بود و علی رغم اینکه صادقانه به کشورش خدمت کرده است به عنوان یک شهروند درجه دوم شناخته می شود. او و «جیمی» به وسیله تجربیات مشترکی که داشته اند، کم کم وارد رابطه دوستی می شوند که در نهایت برای هر دو آن ها سودهایی دارد.

Mudbound«لجن زار»(Mudbound) نگاه مشخصی به نژادپرستی و انواع مختلف آن از کوچک تا بزرگ دارد. دو جنبه مشخص از آن وجود دارد؛ یکی مثل تهدید های مداوم خشونت آمیز، تبعیض نژادی ارباب ها و ورودی های فروشگاه ها و دیگری مناطق سفید پوست تشکیل شده از «کو کلاکس کلان»(Ku Klux Klan). البته نمونه های نامحسوس ترین نیز وجود دارند، مثل حقوق برخی سفید ها که در ظاهر محترمانه و عادلانه بوده اما در باطن خواستار حق تملک بر سیاه ها و یا اجبار آن ها به کار در ایالت هایی شبه برده داری بودند. این فیلم همچنین کنتراست بین سرباز های سیاه به رفتاری که با آن ها در خارج از مرز ها می شود و رفتاری که در برگشت از جنگ با آن ها می شود می پردازد.

شخصیت ها با همان دقتی که محیط فیلم آماده می شود پرداخته می شوند البته با یک استثنا، هر کدام از اعضای گروه یک شخصیت سه بعدی با کمی ظاهری قابل تشخیص تصویر می کند. برای تاثیر بیشتر، 6 نفر از 7 شخصیت اصلی فیلم مونولوگ هایی را بیان می کنند تا بیننده را با اطلاعات ارزشمندی از پس زمینه داستانی آن ها بیان کند و همچنین آن ها را نحوه تفکر این شخصیت ها نیز آشنا بکند. آن استثنا «پاپی» است بیش از اینکه یک انسان باشد تجسم واقعی نفرت بر مبنای نژادپرستی است. «پاپی» یک شخصیت با لحنی تند است. شخصیت اصلی این فیلم نژادپرستی است اما از آنجایی که تصویر کردن یک چالش در برابر یک ایده آل سخت است، پاپی توانسته تا کمی به حل این مشکل کمک بکند.

Mudboundفیلم های زیادی تمایل داشته اند که دوران قبل از حرکت های حقوق مدنی سیاه پوستان در جنوب را به عنوان محلی رویایی تصویر کنند که به دلیل فقر و انحراف به خاطر جدایی های پیش آمده به قهقرا رفته است. «لجن زار»(Mudbound) از این کیفیت مصنوعی که به خاطر نوستالژی های اشتباه پیش آمده است دوری می جوید. زمینی که بسیار برای «مک الن» ها و «جکسون» ها اهمیت دارد عملاً یک باتلاق است یا همانطور که «لورا» در اولین مونولوگ خود می گوید:«وقتی که به مزرعه فکر می کنیم، به یاد گِل می افتم. هیچ چیزی توانایی از بین بردن آن را نداشت. گِل همه چیز را تسخیر کرده بود.» طراحی صحنه فیلم این حرف‌ها را گرفته و به آن‌ها جلوه بصری و زنده می دهد. نمی توانم به محلی بهتر برای ادامه زندگی خود، از جایی که «مک الن» ها در آن زندگی می کردند فکر کنم.

بازی های خوب در فیلم به وفور یافت می شوند اما بازی 3 نفر از بقیه سر تر است؛ بازی «گرت هدلوند» که شخصیت کاریزماتیک او به عنوان فردی که یک زمان غروری خاص داشته، «جیسون میچل» که عزت نفس و کرامت اش، به قدرت درونی شخصیت اش شهادت می دهد و «جاناتان بنکس» که شخصیت ای که از یک شیطان ارائه می دهد بسیار جذاب است. دیگر شخصیت های اصلی توسط «کری مولیگان»، «جیسون کلارک»، «راب مورگان» و «مری جی بیلگ» ایفای نقش می شوند. همگی خوب بازی کرده اند اما به هیچ وجه در سطح 3 شخصیت ذکر شده نیستند.

Mudbound«لجن زار»(Mudbound) قدم های اشتباه کمی بر میدارد. یکی از نقص ها را می توان به گنجاندن یک خانواده سفید پوست تهی دست در داستان دانست که توسط «هنری» به خاطر عادت های فقیرانه پدر خانواده رانده می شوند. البته به نوعی می توان حضور آن ها مربوط به تضادی که قرار بوده با خانواده جکسون ها داشته باشند و همچنین ترس «هنری» از چیزی که قرار بوده به آن تبدیل شوند مرتبط دانست اما به هر حال داستان آن ها به خوبی ای که باید تعریف نمی شود.

«ریس»، کارگردان اثر تصمیم گرفته است که تا پایان داستان به کتاب وفادار بماند و البته در همین حین کمی امید نیز به آن تزریق کند. «جوردن» فصل های آخر «لجن زار»(Mudbound) را با یک سری لحظات «چه می شد اگر؟» پر کرده بود. آقای «ریس» این متن ها را بدون آن علامت سوال آخرشان تکرار کرده و جای آن ها را با یک بانگ پر می کند. این بهترین راه برای جمع بندی یک حماسه است که مهر تاییدی بر کرامت و عزت انسان است.

«لجن زار»(Mudbound) علاوه بر اکران محدود در برخی سالن ها، به صورت گسترده بر روی شبکه نت فلیکس(Netflix) نیز پخش شد تا میلیون ها نفر از این طریق به دیدن فیلم بپردازند.


[1]:صفتی که معمولاً برای سیاه پوست ها استفاده می شده است، چیزی شبیه به Nigge*r

[2]:گروه هایی که معتقد به برتری سفید پوست ها بر دیگران و همچنین یهودستیزی شدید بودند

اختصاصی نقدفارسی

مترجم: امید بصیری

//

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان