گزیده نظرات منتقدین
تاد مک کارتی ؛ Hollywood Reporter امتیاز 90 از 100
این فیلم در همه زمینه ها لذت بخش و پیروز است.
پیتر دبروژ ؛ Variety امتیاز 80 از 100
ماحصل این اتفاقات را بسیاری می دانند اما پشت پرده آن بسیار سرگرم کننده به نظر می رسد و البته بسیار با شرایط فعلی جهان نیز هماهنگی دارد چرا که «کینگ» هم برای جنسیت خود مبارزه می کرد و هم سعی در درست درک کردن آن در سال 1973 داشت.
فیونولا هالیگان ؛ Screen International امتیاز 80 از 100
این فیلم که با حضور ستاره هایی همچون «اما استون» و «استیو کارل» همراه شده است با رضایت جمع کثیری از بینندگان خود رو به رو خواهد شد.
گرگوری الوود ؛ The Playlist امتیاز 75 از 100
کشمکش های فیلم مشخصا واقعی هستند اما چیزی در مورد لحن فیلم اشکال دارد که تقریباً در اکثر لحظات آن قابل مشاهده است.
جردن رومی ؛ The Film Stage امتیاز 75 از 100
اگرچه ممکن است این فیلم از نبود خلاقیت رنج ببرد اما «نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) داستان خوبی را از رقبای واقعی روایت می کند.
ایگناتی ویشنوتسکی ؛ The A.V Club امتیاز 67 از 100
اگرچه که فیلم به خاطر ورود نکردن به حباب نمایش های بزرگ و نحوه روایت داستانش شایسته تقدیر است اما به دلیل عدم نمایش مسابقات تنیس به عنوان هسته اصلی داستان دچار نوعی ضعف در این بخش است.
برایان تالریکو ؛ RogerEbert.com امتیاز 63 از 100
«نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) فیلم بدی نیست اما داستان «بیلی جین کینگ» می توانست بسیار بهتر روایت شود. فیلم به قدرت کاری که او کرد نیست.
بنجامین لی ؛ The Guardian امتیاز 60 از 100
«نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) فیلم نجیبی است که روایت قوی ای دارد اما تصویری که فیلم از عشق بین «کینگ» و آرایشگرش نشان می دهد جایی است که اثر واقعا زنده می شود.
دیوید الریچ ؛ Indiewire امتیاز 58 از 100
«نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) فیلمی است که «بیلی جین کینگ» را ستایش می کند اما تعهد او به زمین مسابقه را به تصویر نمی کشد. در هر صورت، فیلم بیش از چیزی که باید با «ریگز» ارتباط دارد و تنش های بازیکنی که رقبای خود را دست کم میگیرد را به تصویر می کشد.
کریستوفر گری ؛ Slant Magazine امتیاز 50 از 100
«نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) بخشی از چیزهایی را که طالب آن است فدای نشان دادن بخش تاریکی از تاریخ می کند.
برای افرادی که قهرمان هایی از جنس پوست و گوشت را به نمونه های کامیک بوکی ترجیح میدهند، «نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) یک حماسه از دنیای واقعی و «زن شگفت انگیز» است با قدرتی که می تواند الهام ببخشد و آموزش دهد. «نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) بر روی درام بزرگی که چه در داخل زمین مسابقه و چه خارج از آن بین قهرمان 3 دوره تنیس ویمبلدون یعنی «بابی ریگز» و قهرمان جهانی مسابقات زنان یعنی «بیلی جین کینگ» تمرکز می کند. شروع ماجرا از جایی است که «بابی ریگز» قهرمان زنان را به چالش می کشد و این مسابقه بعدتر ها به دعوایی بین مردان علیه زنان تبدیل می شود. ماحصل این اتفاقات را بسیاری می دانند اما پشت پرده آن بسیار سرگرم کننده به نظر می رسد و البته بسیار با شرایط فعلی جهان نیز هماهنگی دارد چرا که «کینگ» هم برای جنسیت خود مبارزه می کرد و هم سعی در درست درک کردن آن در سال 1973 داشت.
زوج موفق «جاناتان دیتون» و «والری فریس» که سابقه ساخت «خانم سانشاین کوچک»(Little Miss Sunshine) را در کارنامه خود دارند، با جهش بزرگی در این اثر رو به رو شده اند و کار خوبی را ارائه کرده اند. آن ها دوباره به همکاری با استیو کارل که پرتره جذاب و قابل تحسینی از «ریگز» تصویر کرده است روی آورده اند. اگرچه همچنان کسی که همه به دنبال دیدنش هستند «کینگ» است، علی الخصوص که این ستاره 29 ساله در برابر نوعی از تبعیض مبارزه می کرد که همچنان هم از بین نرفته و «اما استون» ستاره برنده اسکار فیلم «لالالند»(La La Land) به خوبی توانسته تا در این شخصیت جا بیفتد. «اما استون» از گونه ای از بازیگران است که برای ایفای نقش های تاریخی مناسب به نظر نمی رسند اما برای بازی کردن نقش زنی که بسیار از زمان خود جلوتر بود گزینه معقولی بوده است.
اولین جرقه های آتش نبرد بین جنسیت ها در این فیلم، در جایی آغاز می شود که او مطلع می شود ورزشکاران مرد در مسابقاتی رقابت خواهند کرد که جایزه اش 8 برابر رقابتی مشابه برای زنان است. آگاهی از این مسئله باعث می شود که او و همکار تجاری اش یعنی «گلادیس هلدمن»(سارا سیلورمن) وارد رقابتی کاملاً مردانه شوند و با مردی که فکر می کنند مسئول این اتفاق هستند رو به رو شوند؛ قهرمان سابق و اکنون بازنشسته تنیس مردان یعنی «جک کرامر»( بیل پولمن). وقتی که «کرامر» از تقاضا برای برابر کردن شرایط مسابقات سر باز می زند، «کینگ» برنامه ی خود برای تشکیل یک لیگ مجزا را شکل می دهد.
به تدریج، «هلدمن» موفق می شود تا «ویرجینیا اسلیمز» را به عنوان اسپانسر رقابت های تنیس زنان به این مسابقات جذب کند و اگرچه برند دخانیات «عزیزم، مسیر طولانی ای را طی کرده ای» به فضای مسابقات بسیار شبیه است، به مسیری که در نیم قرن اخیر جامعه طی کرده است اصلا شباهتی ندارد. چیزی که باعث می شود «نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) امروزه انقدر متقاعدکننده به نظر برسد، این مسئله است که عقاید میهن پرستانه آن زمان چقدر عقیم و منسوخ بوده اند اما همچنان چیز زیادی تغییر نکرده است،چه در جهان ورزش و چه در دنیای واقعی.
بخش اعظمی از فیلم به «کینگ» و اقدامات او اختصاص یافته است که این اقدامات وی باعث توجه بسیار بیشتری به محافظه کاری های انجام گرفته در آن دوره و همچنین غیرممکن بودن ادامه فعالیت حرفه ای برای ورزشکاران همجن*سگرا در صورت اعلام این مسئله می شود. این افراد در صورت وفاداری به هویت خود، اسپانسر ها را از دست داده و جایگاهی در تیم نخواهند داشت.
در همین حین، شخصیتی که «استیو کرل» خلق می کند، مشت نمونه ی خرواری از عقاید میهن پرستانه آن زمان است چرا که «ریگز» هنگامی که برای تبلیغ مسابقه خود به تلوزیون می رود اعلام می کند که زنان متعلق به آشپزخانه و اتاق خواب هستند و نه زمین مسابقه و اصرار دارد که می تواند هر زنی را در زمین مسابقه شکست دهد. او فی نفسه انسان جاه طلب و رقابت طلبی است، تا حدی که به جلسات روان درمانی می رود تا این نیاز را جبران کند. اما بیشتر از همه او سعی در نجات دادن ازدواج خود دارد؛ از زمانی که او با «پریسیلا» ثروتمند ازدواج کرده است درگیر یک کار اداری خسته کننده شده و این مسابقه را به عنوان راهی برای نجات ازدواج خود می بیند. و البته اشتباه هم نمی کند چرا که استفاده از روش مرسوم «مردها بالاتر از زن ها» هستند گاهی می تواند راهگشا باشد.
همان گونه که رویدادهای اخیر در شارلوتسویل نشان داده است، هنگامی که یک شخصیت مردمی شروع به شوخی کردن درباره ی این گونه مسائل می کند، این مسئله به افرادی که عقاید بسیار ترسناک تری نیز دارند اجازه می دهد که فیلترهای از قبل تعریف شده را تحمیل کنند و ناگهان و در نهایت، گفت و گوی ملی تبدیل به منطقه ای کاملا نامناسب و غیر قابل تحمل می شود. این مسئله ای است که «دیتون» و «فاریس» هیچ گونه ابایی از نشان دادن آن ندارند و همچنین باید باعث شود که فیلم بیشتر مورد توجه قرار بگیرد(البته اگر الان کشور اولین رئیس جمهور زن تاریخ خود را می داشت بی شک با پدیده بسیار بزرگ تری مواجه می شدیم).
اگرچه فیلم تا جایی که می شد به واقعیت پایبند بوده است اما «ریگز» هنگامی که بحث به بخشی از زندگی او که مربوط به شرط بندی هایش می شود و کار اضافه ای بوده می رسد، بسیار محافظه کار عمل می کند و تقریبا می شود گفت که نصفه رها می شود و انگیزه های داخل خانه او کشف نشده باقی می مانند( در نقطه ای از فیلم، «پریسیلا» او را از خانه به بیرون پرت می کند و بابی مجبور می شود که به منزل پسر بزرگ تر خود پناه ببرد). «کینگ» نیز در نوع خود از مشکلات خانوادگی کم بهره نمی برد! مشکلات خانوادگی پیامد غیر قابل انتظار تشکیل اتحادیه تنیس زنان است.
رابطه ای که بین دو شخصیت اصلی فیلم وجود دارد بسیار واقعی به نظر می رسد چرا که «استون» در نقش کسی که اخیراً به عنوان خود واقعی اش مورد ستایش قرار می گیرد می درخشد. این مسئله در سکانس های بعد شدت می گیرد، جایی که «مرلین» در یکی از مسابقات «کینگ» حضور پیدا می کند. آن ها سپس برای رقصیدن به بیرون می روند و در نهایت به طرز عجیبی سر از تخت خواب در می آورند، یک تخت خواب. صحنه های عشق بازی آن ها در تقابل با مشکلاتی است که در مسائل خانوادگی «ریگز» وجود دارد.
تاسف برانگیز است که علی رغم اینکه «نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) از دو فیلم قبلی «دیتون» و «فاریس» بسیار پخته تر به نظر می رسد(که بخشی از آن مدیون «سیمون بیفوی» که سابقه نوشتن «میلیونر زاغه نشین»(Slumdog Millionaire) را در کارنامه دارد) اما در عین حال رقابتی که بین دو شخصیت اصلی در فیلمنامه و کشمکش های آن ها می بینیم به حد کافی ظرافت ندارد( که بخشی از این مسئله نیز تقصیر «بیفوی» است). در هر صورت، یک والی طولانی حداقل چیزی است که از یک فیلم درباره تنیس انتظار دارید.
در فیلم زمان زیادی صرف بازی های تنیس نمی شود که احتمالاً بهتر باشد. فیلم زمانی بیش از 2 ساعت دارد و اکثر آن درباره تلاش های کینگ برای گرفتن حق مساوی برای زنان ورزشکار است تا اینکه درباره سرنوشت یک مسابقه باشد. در همین حال نیز حتی، یک مسابقه تک جنسیتی با مارگارت کورت(جسیکا مک نامی) در جریان مسابقات «ویرجینیا اسلیمز» وجود دارد که خرده داستان کوچک جذاب دیگری را به فیلم اضافه می کند. و «آلان کامینگ» نیز در نقش طراح لباس مسابقات، «تد»، حضور دارد و برخی از چالش هایی که در مقابل همجن*س گرایان وجود دارد را بیان می کند.
صادقانه بگویم که جنبه های مختلفی که از این داستان برای کشف کردن وجود دارند من را شگفت زده می کند، و «نبرد جنسیت ها»(Battle of the Sexes) به گونه ای داستان خود را روایت می کند که هم برای کسانی که به حد کافی پیر هستند که این داستان را به یاد بیاورند و هم برای جوانانی که کنجکاو هستند جذاب است. «دیتون» و «فاریس» برای گرامی داشت حال و هوای سال 1973 از لنز های 35 میلی متری استفاده می کنند اگرچه که لنزهایی که در طی فیلم برداری استفاده کردند همچنان حس جدید بودن به فیلم می دهند. بخش زیادی از انرژی فیلم مدیون موسیقی آن است که شامل قطعاتی مثل «کریمسون و کلاور» و همچنین «راکت من» می شود، البته در این فیلم از قطعه «آزادی فیلادلفیا» «التون جان» که سال 1977 آن را به «کینگ» تقدیم کرده بود خبری نیست. به نظر تنها در تنیس است که تمامی رقابت های بزرگ با «همه را دوست بدار» آغاز می شوند.
اختصاصی نقدفارسی
مترجم: امید بصیری
//