آثار سوء لقمه حرام در بنی اسرائیل
در خبر است که در زمان بنی اسرائیل هفت سال متوالی قحطی آشکار شد و کار بدانجا رسید که استخوان و مردار و فضولات داخل مزبله ها را می خوردند و حتی گوشت بدن همدیگر را هم می خوردندو در کوهها به تضرع و زاری پرداخته و از خداوند متعال طلب باران می کردند. تا اینکه ازسوی خداوند متعال به پیامبر آن زمان وحی رسید که به آنها بگو چرا دست خود را به جانب من بلند می سازید و دعا می کنید در حالی که آنچه حرام گردانیده ام خورده اید و شکم خود را از حرام مملو ساخته اید الحال غضبم بر ایشان شدت یافته و رحمت من شامل حال شما نمی شود مگر اینکه از حرام دوری کنید و اگرآن قدر به درگاه من تضرع کنید و پاهای خود بر زمین بکوبید که از راه رفتن باز بمانید و دستهای خود را آنقدر به دعا بلند سازید که به آسمان برسد و آن قدر دعا کنید که زبانهایتان کند شود و آنقدر گریه کنید که نهرها از چشم شما جاری شود دعای شما را مستجاب نمی کنم و رحمت و شفقتم شامل حال شما نمی شود مگر آنکه مال مردم را به صاحبانشان تسلیم کنید.پس آنها شروع به پرداختن حقوق مردم کردند و به انصاف و ترحم به همدیگر روی آوردند تا اینکه ابرهای رحمت الهی بر ایشان بارید و آن قدر باران رحمت الهی بر آنها نازل شده که مزارع و صحراهای آنها سیراب شد و زمینهای آنها سرسبز و خرم گشته و از قحطی نجات یافتند. (60) امام باقر علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجه الوداع خطاب به مردم فرمودند: «وَ لَا یَحْمِلَنَّکُمُ اسْتِبْطَاءُ شَیْءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَیْءٍ مِنْ مَعْصِیَةِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَسَمَ الْأَرْزَاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلَالًا وَ لَمْ یَقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اتَّقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَکَ حِجَابَ السِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ الْحَلَالِ وَ حُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».(61) یعنی: «ای مردم مبادا تنگی رزق و روزی شما را وادار کند که آن را از راه معصیت و گناه فراهم کنید چرا که خداوند متعال روزی ها را بین خلق خودش به صورت حلال تقسیم کرده و هرگز آن را به حرام تقسیم نکرده پس هر کس تقوای الهی پیشه کند و صبر کند بر تنگدستی خداوند متعال از روزی های حلال خود او را روزی دهد و هر کس پرده اطاعت الهی را پاره کند (و روی به گناه و حرام بیاورد) و آن را زودتر از موعد الهی از راه حرام به دست آورد هم از روزی حلالش کم می شود و هم روز قیامت بر آن حساب پس خواهد داد».
رزقش را با دست خود حرام کرد
روزی امیر المؤمنین علیه السلام درب مسجد از اسب پیاده شده و آن را به شخصی سپرده و وارد مسجد شدند. آن شخص لجام اسب را برداشته و اسب را رها کرده و فرار کرد. هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام از مسجد بیرون آمدند و اسب را بدون لجام رها شده دیدند دو درهم به غلام خود داده و فرمودند: برو و یک لجام (افسار) برای اسب خریداری کن. غلام رفت و لجامی خریده و خدمت حضرت آورد. هنگامی که حضرت لجام را دیدند فرمودند: این همان لجام اسب خودم است. معلوم شد آن شخص لجام اسب را پس از دزدیدن به بازار برده و فروخته است. سپس حضرت فرمودند: «همانا بنده رزق و روزی خود را با شتاب کردن و صبر نکردن حرام می کند در حالی که بیش از آنچه مقدرش بوده به دست نیاورده است.» (62)
حدیث قدسی
و نیز در حدیث قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید: «از تو درخواست و تقاضا نمودن است و از من اجابت و دعای هیچ کس از من محجوب نمی ماند مگر دعای حرام خواران». و نیز از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمودند: «هر کس دوست دارد دعا و درخواستش به هدف اجابت برسد باید خوراک و کسب خود را از حرام پاک سازد و نگهداری کند و نگذارد لقمه حرام از گلویش فرو رود». امام صادق علیه السلام فرمودند: «کسی که آرزو دارد مستجاب الدعوة باشد باید کسبش را از حرام پاکیزه کند و نیز فرمودند ترک لقمه حرام نزد خدا محبوب تر از هزار رکعت نماز مستحبی است».و نیز رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «حُرْمَةُ مَالِ الْمُسْلِمِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ»(63) یعنی: «حرمت مال مؤمن همچون خون او است ». کنایه از این که کسی که به مال برادر مؤمن خود تجاوز کند گویا خون او را بر زمین ریخته است. و نیز امام رضا علیه السلام فرمودند: «اعْلَمْ یَرْحَمُکَ اللَّهُ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یُبِحْ أَکْلًا وَ لَا شُرْباً إِلَّا لِمَا فِیهِ الْمَنْفَعَةُ وَ الصَّلَاحُ وَ لَمْ یُحَرِّمْ إِلَّا مَا فِیهِ الضَّرَرُ وَ التَّلَفُ وَ الْفَسَاد».(64) یعنی: «خداوند هیچ خوردنی و آشامیدنی را حلال نکرده است مگر آنکه نفع و صلاح بشر در آن بوده و هیچ یک را حرام نکرده است مگر آنکه مایه زیان و مرگ و فساد است».و نیز امام صادق علیه السلام به نقل از جد بزرگوار خود رسول خداصلی الله علیه و آله فرمودند: «أَزْهَدُ النَّاسِ مَنِ اجْتَنَبَ الْحَرَامَ».(65) یعنی: «زاهد ترین مردم کسی است که از محرمات الهی پرهیز نماید.»امام صادق علیه السلام فرمودند: «خوراک بنده مؤمن در دنیا خوراک مضطرین است و با وجود اینها همه باید طالب نجات مأیوس نباشد از تحصیل حلال و دست و شکم خود را به هر غذایی نیالاید».رسول خدا صلی الله علیه و آله در وصایای خود به امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «یَا عَلِیُّ وَ أَکلُ الحَرَامِ یَطرُدُ الإِیمَانَ».(66) یعنی ای علی خوردن مال حرام ایمان را از انسان دور می کند.
خوردن خون، مال یتیم و شراب
دیگر از مصادیق خوردن مال حرام خوردن خون و مال یتیم و شراب است که در روایات مذمت بسیاری درباره این موارد وارد شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «إِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَةُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ کُلُّ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا دَامَتِ اللُّقْمَةُ فِی جَوْفِهِ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ مَنْ أَکَلَ اللُّقْمَةَ مِنَ الْحَرَامِ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِنْ مَاتَ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ». (67) یعنی: «هنگامی که لقمه حرامی در شکم بنده ای واقع شود همه ملائکه زمین و آسمانها او را لعنت می کنند و تا زمانی که آن لقمه در داخل شکم اوست خداوند متعال نظر رحمت به او نمی افکند و هر کس لقمه حرامی را بخورد پس گویا غضب خداوند متعال را بر خود مباح نموده پس اگر توبه کند خدا او را می بخشد و اگر در همان حال بمیرد آتش سزاوار او خواهد بود».
اجتناب از غذای مضرّ
و نیز امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «مَا لِی أَرَى النَّاسَ إِذَا قَرُبَ إِلَیهِمُ الطَّعَامُ لَیلاً تَکَلَّفُوا إِنَارَةَ المَصَابِیحِ لِیَبصُرُوا مَا یَدخُلُونَ بُطُونَهُم وَ لاَ یَهتَمُّونَ بِغَذَاءِ النَّفسِ بِأَن یُنِیرُوا مَصَابیِحَ أَلبَابِهِم بِالعِلمِ لِیَسلِمُوا مَن لَوَاحِقِ الجَهَالَةِ وَ الذُّنُوبِ فِی اعتِقَادَاتِهِم وَ أَعمَالِهِم».(68) یعنی: «نمی دانم چرا مردم موقع غذا خوردن در شب چراغ روشن می کنند تا با چشم خود ببینند چه طعامی می خورند ولی در تغذیه روح و روان خود اهمیتی نمی دهند که چراغ عقل را با شعله علم روشن کنند تا از غذای آلوده مصون بمانند و دچار عوارض نادانی و گناه در عقاید و اعمال خود نشوند».و نیز رسول خدا صلی الله علیه واله فرمودند: «إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَرْفَعُ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَیَقُولُ یَا رَبِّ یَا رَبِّ وَ مَطْعَمُهُ حَرَامٌ وَ مَلْبَسُهُ حَرَامٌ فَأَیُّ دُعَاءٍ یُسْتَجَابُ لِهَذَا وَ أَیُّ عَمَلٍ یُقْبَلُ مِنْهُ وَ هُوَ یُنْفِقُ مِنْ غَیْرِ حِلٍّ إِنْ حَجَّ حَجَّ حَرَاماً وَ إِنْ تَصَدَّقَ تَصَدَّقَ بِحَرَامٍ وَ إِنْ تَزَوَّجَ تَزَوَّجَ بِحَرَامٍ وَ إِنْ صَامَ أَفْطَرَ عَلَى حَرَامٍ فَیَا وَیْحَهُ مَا عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إِلاَّ الطَّیِّبَ وَ قَدْ قَالَ فِی کِتَابِهِ إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِین».(69) یعنی: «همانا یکی از شما دستهای خود را به طرف آسمان بلند نموده و می گوید: یا رب یا رب در حالی که غذای او حرام است و لباس او نیز حرام است با این حال کجا دعای او مستجاب می شود ؟ اگر صدقه بدهد از مال حرام است و اگر حج برود سفر حرام رفته و اگر صدقه بدهد با مال حرام صدقه داده و اگر ازدواج کند با مال حرام ازدواج کرده و اگر روزه بگیرد با مال حرام افطار نموده.
فصل سوم: انفاق از مال حرام
شامل احادیث و روایات و سخنان امام علی علیه السلام از نهج البلاغه
همانگونه که باغبان و کشاورز هنگام کشت و زرع سعی دارند که هسته و دانه ای را که می کارند دارای مغز و سالم باشد تا بتواند محصول شایسته از آن برداشت کند در مورد انفاق هم انسان باید سعی کند انفاق از مال حلال و طیب باشد زیرا انفاق از مال حرام مانند بذر پوک و بی مغز است که چنین بذری هرگز حصال نخواهد داشت بلکه انفاق از مال حرام دو عقاب و کیفر دارد یکی برای اصل کسب حرام و دوم بازخواست این که چرا مال را در حرام صرف کردی؟
فرمایش امام سجاد علیه السلام در مورد انفاق مال
امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق خود در مورد انفاق مال می فرمایند:«وَ أَمَّا حَقُ الْمَالِ فَأَنْ لَا تَأْخُذَهُ إِلَّا مِنْ حِلِّهِ- وَ لَا تُنْفِقَهُ إِلَّا فِی حِلِّهِ- وَ لَا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ لَا تَصْرِفَهُ عَنْ حَقَائِقِهِ- وَ لَا تَجْعَلَهُ إِذَا کَانَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْهِ وَ سَبَباً إِلَى اللَّهِ- وَ لَا تُؤْثِرَ بِهِ عَلَى نَفْسِکَ مَنْ لَعَلَّهُ لَا یَحْمَدُکَ- وَ بِالْحَرِیِّ أَنْ لَا یُحْسِنَ خِلَافَتَکَ فِیتَرِکَتِکَ- وَ لَا یَعْمَلَ فِیهِ بِطَاعَةِ رَبِّکَ فَتَکُونَ مُعِیناً لَهُ عَلَى ذَلِکَ- أَوْ بِمَا أَحْدَثَ فِی مَالِکَ- أَحْسَنَ نَظَراً لِنَفْسِهِ فَیَعْمَلُ بِطَاعَةِ رَبِّهِ- فَیَذْهَبُ بِالْغَنِیمَةِ- وَ تَبُوءُ بِالْإِثْمِ وَ الْحَسْرَةِ وَ النَّدَامَةِ مَعَ التَّبِعَةِ».(70) یعنی: «و اما حق مال این است که آن را از راه حرام به دست نیاوری و در راه حرام صرف نکنی، از جای لازم دریغ ننمایی و در جای غیر لازم خرج ننمایی، و در صورتی که مال خداست جز به راه خدا مصرف نکنی، آن کس را که ممکن است تو را نستاید و قدر زحماتت را نشناسد (یعنی وارث) بر خود مقدم نداری که البته پس از تو نیز در اموالت جانشنین خوبی نخواهد بود، و آن ها را به راه اطاعت خدای تو مصرف نخواهد کرد، در نتیجه تو خود او را بر این تصرفات ناروا در مالت کمک کرده ای، و چنانچه وارث به حال خود بیندیشد (دلسوز خویش باشد) و میراث تو را در طاعت خدا صرف کند، غنیمت را بر دو گناه حسرت، پشیمانی و کیفر گریبان تو را گیرد».حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمودند: «انَّ الحَرامَ لاَ یَنمِی وَ اِن نَمی لاَ یُبَارَکُ لَهُ فِیهِ وَ مَا اَنفَقَهُ لَم یُؤجَر عَلَیهِ وَ مَا خَلَّفَهُ کَانَ زَادُهُ اِلَی النَّارِ».(71) یعنی: «مال حرام زیاد نمی شود و اگر هم زیاد شود در آن برکت نخواهد بود و اگر انفاق شود هیچ اجری ندارد و آنچه به جای بگذارد توشه اوست به سوی آتش».
تبدیل آبهای اندک به سیل:
شیرفروشی آب در میان شیر میکرد و می فروخت، روزی سیل آمد و تمام گوسفندان او را ربود، از نابود شدن گوسفندانش گریه می کرد و در حال گریه می گفت: «اِجتَمَعَت تِلکَ القَطَرَاتُ فَصَارَت سَیلاً» یعنی: قطره ها را جمع کردم تا به صورت سیل در آمد.(72) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «إِنَّ اللهَ تَعَالَى طَیِّبٌ لاَ یَقبَلُ إِلاَّ الطَّیِّبَ».«همانا خداوند تعالی پاکیزه و طاهر است و قبول نمی کند مگر پاکیزه را».
انفاق از بیت المال
امیر المؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه در نامه ای خطاب به مصقلة بن هبیرة الشیبانی فرمودند: «بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلَهَکَ وَ عَصَیْتَ إِمَامَکَ أَنَّکَ تَقْسِمُ فَیْءَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُیُولُهُمْ وَ أُرِیقَتْ عَلَیْهِ دِمَاؤُهُمْ فِیمَنِ اعْتَامَکَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِکَ فَوَالَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَئِنْ کَانَ ذَلِکَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَکَ عَلَیَّ هَوَاناً وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِی مِیزَاناً فَلَا تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّکَ وَ لَا تُصْلِحْ دُنْیَاکَ بِمَحْقِ دِینِکَ فَتَکُونَ مِنَ الْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا أَلَا وَ إِنَّ حَقَّ مَنْ قِبَلَکَ وَ قِبَلَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ فِی قِسْمَةِ هَذَا الْفَیْءِ سَوَاءٌ یَرِدُونَ عِنْدِی عَلَیْهِ وَ یَصْدُرُونَ عَنْهُ».(73) یعنی: «به من خبری از تو رسیده که اگر تو انجام داده باشی خدای خود را به خشم آورده ای و امام پیشوایت را غضبناک ساخته ای (شنیده ام ) اموال مسلمانها را که نیزه و اسبهایشان آن را گرد آورده و خونهایشان بر سر آن ریخته شده در بین عربهای خویشاوند خود که تو را گزیده اند قسمت می کنی و می بخشی ! سوگند به آن خدایى که دانه را شکافت، و پدیدهها را آفرید، اگر این گزارش درست باشد، در نزد من خوار شده و منزلت تو سبک گردیده است! پس حق پروردگارت را سبک مشمار، و دنیاى خود را با نابودى دین آباد نکن، که زیانکارترین انسانى. آگاه باش، حق مسلمانانى که نزد من یا پیش تو هستند در تقسیم بیت المال مساوى است، همه باید به نزد من آیند و سهم خود را از من گیرند.امیر المومنین علیه السلام فرمودند: «إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَسْرَةُ رَجُلٍ کَسَبَ مَالًا فِی غَیْرِ طَاعَةِ اللَّهِ- [فَوَرَّثَهُ رَجُلًا فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنْفَقَهُ فِی طَاعَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَ دَخَلَ الْأَوَّلُ بِهِ النَّارَ».(74) یعنی: «همانا بزرگ ترین حسرتها در روز قیامت حسرت مردی است که مالی را از راه حرام کسب کرده باشد و آن را مردی به ارث برده پس او آن مال را در راه خدا انفاق کند و به واسطه آن مال داخل بهشت شود ولی مرد اولی با همان مال به جهنم برود».مرحوم کلینی از سماعه نقل می کند که گفت از امام صادق علیه السلام درباره شخصی سؤال کردم که برای بنی امیه کار می کند و از اجرت کار خود صدقه می دهد و صله رحم می کند و حج انجام می دهد تا آنچه که کسب کرده بخشیده شود و می گوید نیکی ها بدی ها را از بین می برد امام صادق علیه السلام فرمودند: «إِنَّ الْخَطِیئَةَ لَا تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ وَ لَکِنَّ الْحَسَنَةَ تَحُطُّ الْخَطِیئَة».امام صادق علیه السلام فرمودند: همانا گناه و زشتی کفاره بدی و زشتی نخواهد شد ولی نیکی بدی را از بین می برد. (75) محمد بن یحیی می گوید: محمد بن حسن نامه ای به امام مجتبی علیه السلام نوشته و در آن سؤال کرد که مردی از مرد دیگر باغ و یا غلام و یا کنیزی می خرد و در مقابل مالی که از دزدی و یا راهزنی به دست آورده، آیا حلال است که ثمره آن باغ را مصرف کند و یا از کنیز خود استفاده کند در حالی که از سرقت و یا راهزنی به دست آورده؟ امام فرمودند: «لَا خَیْرَ فِی شَیْءٍ أَصْلُهُ حَرَامٌ وَ لَا یَحِلُّ اسْتِعْمَالُهُ». هیچ خیری در چیزی که اصل آن حرام است نیست و استفاده از آن حرام است. مرحوم کلینی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمودند: «أَرْبَعَةٌ لَا یَجُزْنَ فِی أَرْبَعٍ الْخِیَانَةُ وَ الْغُلُولُ وَ السَّرِقَةُ وَ الرِّبَا لَا یَجُزْنَ فِی حَجٍّ وَ لَا عُمْرَةٍ وَ لَا جِهَادٍ وَ لَا صَدَقَةٍ».(76) یعنی: «در چهار مورد اجر و مزدی بر عمل داده نمی شود: خیانت، دزدی در معاملات، دزدی و ربا در حج و عمره، و جهاد و صدقه دادن پاداش ندارد».ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که حضرت فرمودند: دو چیز است که از خدا است و دو چیز است که از شیطان است. پس آن دو چیز که از خدا است یکی مغفرت بر معاصی و دیگری زیادتی در روزی و آن دو چیز که از شیطان است یکی ترس از فقر و دیگری امر به بدی و معاصی. علی بن ابراهیم قمی در تفسیر آیه «اَلشَّیطَانُ یَعِدُکُمُ الفَقرَ» می گوید: «همانا شیطان می گوید: انفاق نکنید به جهت آنکه فقیر می شوید و خدا وعده می فرماید شما را اینکه بیامرزد شما را اگر انفاق کنید برای خدا و فضل که عوض دنیایی باشد عطا فرماید».(77) امام صادق علیه السلام فرمودند: «اگر مردم بگیرند آنچه امر فرموده است خدا به آن پس انفاق کنند در آنچه نهی فرموده، قبول نفرماید از ایشان و اگر اخذ کنند آنچه را که نهی فرموده پس انفاق کنند در آنچه امر فرموده، قبول نفرماید از آنها مگر آنها از محل حق بگیرند و به حق خرج کنند».در تفسیر منهج الصادقین در ذیل آیه شریفه «وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ» می فرماید: «حق تعالی فرموده مقصد مکنید تباه فاسد و حرام را از آن چیزی که انفاق می کنید یا خبیث و فاسد و ضایعِ مال را انفاق نکنید بلکه طیب و طاهر را برای خدا بدهید». (78)
داستانی در مورد انفاق از مال دزدی
چندى بود که در میان مردم عوام نام شخصى بسیار برده مىشد و شهرت او به قدس و تقوا و دیانت پیچیده بود. همه جا عامه مردم سخن از بزرگى و بزرگوارى او مىگفتند. مکرر در محضر امام صادق سخن از آن مرد و ارادت و اخلاص عوام الناس نسبت به او به میان مىآمد. امام به فکر افتاد که دور از چشم دیگران آن مرد «بزرگوار» را که تا این حد مورد علاقه و ارادت توده مردم واقع شده از نزدیک ببیند. یک روز بهطور ناشناس نزد او رفت، دید ارادتمندان وى که همه از طبقه عوام بودند غوغایى در اطراف او بپا کردهاند. امام بدون آنکه خود را بنمایاند و معرفى کند ناظر جریان بود. اولین چیزى که نظر امام را جلب کرد اطوارها و ژستهاى عوام فریبانه وى بود. تا آنکه او از مردم جدا شد و به تنهایى راهى را پیش گرفت.امام آهسته به دنبال او روان شد تا ببیند کجا مىرود و چه مىکند و اعمال جالب و مورد توجه این مرد از چه نوع اعمالى است؟. طولى نکشید که آن مرد جلو دکان نانوایى ایستاد. امام با کمال تعجب مشاهده کرد که این مرد همینکه چشم صاحب دکان را غافل دید، آهسته دو عدد نان برداشت و در زیر جامه خویش مخفى کرد و راه افتاد. امام با خود گفت شاید منظورش خریدارى است و پول نان را قبلا داده یا بعدا خواهد داد. ولى بعد فکر کرد اگر اینطور بود پس چرا همینکه چشم نانواى بیچاره را دور دید نانها را دزدید و راه افتاد.باز امام آن مرد را تعقیب کرد و هنوز در فکر جریان دکان نانوایى بود که دید در مقابل بساط یک میوه فروش ایستاد، آنجا هم مقدارى درنگ کرد و تا چشم میوه فروش را دور دید، دو عدد انار برداشت و زیر جامه خود پنهان کرد و راه افتاد.بر تعجب امام افزوده شد. تعجب امام آن وقت به منتهى درجه رسید که دید آن مرد رفت به سراغ یک نفر مریض و نانها و انارها را به او داد و راه افتاد. در این وقت امام خود را به آن مرد رساند و اظهار داشت: «من امروز کار عجیبى از تو دیدم.» تمام جریان را برایش بازگو کرد و از او توضیح خواست.او نگاهى به قیافه امام کرد و گفت: «خیال مىکنم تو جعفر بن محمدى.».گفتم: بلى درست حدس زدى، من جعفر بن محمدم.گفت: البته تو فرزند رسول خدایى و داراى شرافت نسب مىباشى، اما افسوس که این اندازه جاهل و نادانى.گفتم: چه جهالتى از من دیدى؟.گفت: همین پرسشى که مىکنى از منتهاى جهالت است، معلوم مىشود که یک حساب ساده را در کار دین نمىتوانى درک کنى، مگر نمىدانى که خداوند در قرآن فرموده: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ امْثالِها» هر کار نیکى ده برابر پاداش دارد. باز قرآن فرموده: «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى الّا مِثْلَها» هر کار بد فقط یک برابر کیفر دارد.روى این حساب پس من دو نان دزدیدم دو خطا محسوب شد، دو انار هم دزدیدم دو خطاى دیگر شد، مجموعا چهار خطا شد؛ اما از آن طرف آن دو نان و آن دو انار را در راه خدا دادم، در برابر هر کدام از آنها ده حسنه دارم، مجموعا چهل حسنه نصیب من مىشود. در اینجا یک حساب خیلى ساده نتیجه مطلب را روشن مىکند و آن اینکه چون چهار را از چهل تفریق کنیم، سى و شش باقى مىماند. بنابراین من سى و شش حسنه خالص دارم. و این است آن حساب سادهاى که گفتم تو از درک آن عاجزى.به او گفتم: خدا تو را مرگ بدهد. جاهل تویى که به خیال خود اینطور حساب مىکنى. آیه قرآن را مگر نشنیدهاى که مىفرماید: «انَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ» خدا فقط عمل پرهیزگاران را مىپذیرد. حالا یک حساب بسیار ساده کافى است که تو را به اشتباهت واقف کند. تو به اقرار خودت چهار گناه مرتکب شدى، و چون مال مردم را به نام صدقه و احسان به دیگران دادى نه تنها حسنهاى ندارى، بلکه به عدد هر یک از آنها گناه
دیگرى مرتکب شدى. پس چهار گناه دیگر بر چهار گناه اوّلى تو اضافه شد و مجموعا هشت گناه شد، هیچ حسنهاى هم ندارى.امام این بیان را کرد و در حالى که چشمان بهت زده او به صورت امام خیره شده بود او را رها کرد و برگشت.امام صادق وقتى این داستان را براى دوستان نقل کرد، فرمود: «این گونه تفسیرها و توجیههاى جاهلانه و زشت در امور دینى سبب مىشود که عدهاى گمراه شوند و دیگران را هم گمراه سازند.» (79)
لَن تَنَالُوا البِرَّ حَتَّی تُنفِقُوا
زآنچه داری دوست یعنی ده بر او
نیست تنها بذل مال انفاق و بِرّ
حق به مالت ننگرد بیند به سر
نیست تنها بذل مال انفاق و بر
بر هدایت می دهی یا بر ضلال
عاشق مخلوق اندر راه دوست
بگذرد از هر چه او دارای اوست
روایتی از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به جابر
جابر بن عبدالله انصاری از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که آن حضرت فرمودند: «لَعَنَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَ شَارِبَهَا وَ عَاصِرَهَا وَ سَاقِیَهَا وَ بَائِعَهَا وَ آکِلَ ثَمَنِهَا». یعنی: «خداوند لعنت کرده شراب را و خورنده آن را و کسی که آن را بفشارد و کسی که آن را به دیگری بخوراند، و کسی که آن را بفروشد و کسی که سود فروش آن را بخورد».شخصی از جا برخاسته و عرض کرد: ای رسول خدا! من مردی هستم که تجارت شراب می کنم مال من از فروش شراب حاصل می شود آیا این مال برای من نفعی دارد اگر آن را در راه اطاعت خداوند صرف نموده یا انفاق کنم؟حضرت فرمودند: «لَوْ أَنْفَقْتَهُ فِی حَجٍّ أَوْ جِهَادٍ لَمْ یَعْدِلْ عِنْدَ اللَّهِ جَنَاحَ بَعُوضَةٍ إِنَّ اللَّهَ لَا یَقْبَلُ إِلَّا الطَّیِّبَ».اگر آن را در حج یا جهاد انفاق کنی خداوند آن را به اندازه بال پشه ای قبول نمی کند. همانا خداوند قبول نمی کند مگر پاکیزه و طاهر را. (80)در تفسیر نمونه ذیل تفسیر آیه شریفه «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ». چنین می خوانیم: یعنی: « بدانید خداوند بى نیاز و شایسته ستایش است » یعنى نه تنها نیازى به انفاق شما ندارد، و از هر نظر غنى است، بلکه تمام نعمتها را او در اختیار شما گذارده، و لذا حمید و شایسته ستایش است. بعضى احتمال دادهاند که" حمید" در اینجا به معنى اسم فاعل باشد (ستایش کننده) نه به معنى محمود و ستایش شده، یعنى در عین اینکه از انفاق شما بى نیاز است شما را به خاطر اموال پاکیزهاى که انفاق مىکنید، شمارا مورد ستایش قرار مىدهد. (81)
نتیجه گیری:
اندرز: غذای حلال در نورانیت قلب و غذای حرام در تاریکی و سلب سعادت تأثیر به سزایی دارد و لذا کسانی که طالب سعادتند در کمال جدیت و مراقبت از خوردنی های خویش مراقبت دارند که مبادا مبتلا به لقمه حرامی بشوند.محدّث بزرگوار حاج شیخ عباس قمی رحمة الله علیه از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده که حضرت فرمودند: «فِی الْإِنْسَانِ مُضْغَةٌ إِذَا هِیَ سَلِمَتْ وَ صَحَّتْ سَلِمَ بِهَا سَائِرُ الْجَسَدِ فَإِذَا سَقِمَتْ سَقِمَ لَهَا سَائِرُ الْجَسَدِ وَ فَسَدَ وَ هِیَ الْقَلْب». یعنی: «در بدن انسان قطعه گوشتی است که هر گاه سالم بماند تمام بدن سالم می باشد و هر گاه مریض شد تمام بدن مریض می شود و آن قلب انسان است و سلامتی قلب در در خوردن غذای حلال و خرابی آن در خوردن غذای حرام می باشد».(82) و نیز از امام صادق در کتاب مصباح الشریعه نقل شده که فرمودند: «فَسَادُ الظَّاهِرِ مِنْ فَسَادِ الْبَاطِنِ وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَه».(83)یعنی فساد ظاهر هر شخصی نشأت گرفته از فساد باطن و درون او است و هر کس باطن خود را اصلاح کند خداوند متعال ظاهر او را نیز اصلاح می نماید. از این حدیث نتیجه می گیریم که هر کس قلب خود را اصلاح کند ظاهر او نیز اصلاح می شود و اگر کسی دارای باطن خراب باشد اعمال ظاهری او نیز فاسد و خراب است. مرحوم آیه الله حاج شیخ علی اکبر نهاوندی در کتاب خزینه الجواهر می فرماید: بدان بهترین صفات انسانی آن که معاش خود را از راه کسب و طریق حلال قرار دهد و به کسب و تجارت تحصیل معاش کند. اگر به واسطه ارث حلال از احتیاج بیرون نرفته باشد و زنهار تا بتوانی از وجوهات و تصدقات و بیت المال صرف ننمایی. معروف است که سلطانی از عالمی سؤال کرد که سبب چیست که بعضی از اولادهای ما خوب واقع می شود و بعضی از اولادهای شما علماء بد واقع می شوند ایشان فرمودند: که شما چون با ما مراوده دارید پس احیانا از غذاهای حلال ما خورده و با همسر خود مجامعه نموده و آن غذا منشاء نطفه طفلی شود که خوب باشد و ما از غذای حرام شما احیانا بخوریم و با همسر خود مجامعت کرده و آن غذا منشاء نطفه طفلی شود که بد واقع شده است.
پی نوشت ها :
1.کلینی، کافی، 1 / 443
2.مجلسی، بحارالانوار: 45 / 8
3.نوری، مستدرک الوسائل: 5 / 218
4.ابن فهد حلی، عدة الداعی: 139
5.ابن فهد حلی، عدة الداعی: 139
6.انبیاء / 47
7.تویسرکانی، لئالی الاخبار: 341
8.تویسرکانی، لئالی الاخبار: 341
9.حُرّ عاملی، وسائل الشیعه: 8 / 521
10.تویسرکانی، لئالی الاخبار: 151
11.تویسرکانی، لئالی الاخبار: 341
12.نوری، مستدرک الوسائل: 5 / 218
13.مجلسی، بحارالأنوار: 75 / 214
14.حُرّ عاملی، وسائل الشیعه: 6 / 215
15.نوری، مستدرک الوسائل: 6 / 321
16.فرقان / 25
17.آمدی، غرر الحکم: 1 / 217
18.آمدی، غرر الحکم: 1 / 217
19.حُرّ عاملی، وسائل الشیعة: 6 / 145
20.نوری، مستدرک الوسائل: 4 / 325
21.طوسی، امالی: 680
22.نهج الفصاحة: 97
23.حُرّ عاملی، وسائل الشیعه: 7 / 115.
24.حُرّ عاملی، وسائل الشیعه: 7 / 135
25.مجلسی، بحارالأنوار: 100 / 17
26.مجلسی، بحارالأنوار: 16 / 53
27.نهاوندی، خزینة الجواهر: 356
28.نوری، مستدرکالوسائل: 13/ 295
29.نباء / 19
30.نوری، مستدرک الوسائل: 13 / 330
31.نوری، مستدرک الوسائل: 11 / 280
32.سیّد رضی، نهج البلاغه: 355
33.مجلسی، بحارالأنوار: 73 / 360
34.مفید، امالی: 133
35.مجلسی، بحارالانوار: 66 / 382
36.مجلسی، بحاراالانوار: 72 / 313
37.مجلسی، بحاالانوار: 72 / 305
38.حُرّ عاملی، وسائل الشیعه: کتاب جهاد النفس: 523
39.نوری، مستدرک الوسائل: 12 / 105
40.حجر / 14
41.طیّب، تفسیر اطیب البیان: 1. 324
42.صدوق: أمالی: 446
43.خمینی(امام خمینی) توضیح المسائل: 217
44. مجلسی، بحارالأنوار: 66 / 388
45.حرّانی، تحف العقول: 258
46.سیّد رضی، نهج البلاغة: 458
47.سیّد رضی، نهج البلاغة: 417
48.مجلسی، مشکاة الأنوار: 154
49.مجلسی، مشکاة الأنوار: 154
50.دیلمی، ارشاد القلوب: 1/ 191
51.ابن فهد حلی، عدة الداعی: 152
52.مجلسی، بحار الأنوار: 63 / 412
53.دیلمی، إرشادالقلوب: 1 / 69
54.دیلمی، إرشادالقلوب: 1 / 69
55.دیلمی، إرشادالقلوب: 1 / 66
56.مجلسی، بحارالأنوار: 90 / 373
57.مجلسی، بحارالأنوار: 90 / 373 باب 24
58.مجلسی، بحارالأنوار: 90 / 321
59.مجلسی، بحارالأنوار: 63 / 314
60.علوی عاملی، مناهج الشارعین: 325
61.کلینی، کافی: 5 / 80
62.صدوق، معانی الاخبار: 151
63.مجلسی، بحارالأنوار: 29 / 407
64.نوری، مستدرکالوسائل: 16 / 165
65.مجلسی، بحارالأنوار: 70 / 347
66.مشکینی، مواعظ العددیة: 387
67.مجلسی، بحار الانوار: 63 / 314
68.ابن ابی الحدید، شرحنهجالبلاغة: 20 / 261
69.دیلمی، إرشادالقلوب: 1 / 69
70.مجلسی، بحار الأنوار: 71 / 18
71.نراقی، جامع السعادات: 2 / 35
72.کاشانی، منتخب قوامیس الدرر: 35
73.سید رضی، نهج البلاغة: 415 نامه 43
74.سید رضی، نهج البلاغة: 552.
75.کلینی، کافی: 5 / 126.
76.کلینی، کافی: 5 / 124
77.قمی، تفسیر القمی: 1 / 92.
78.کاشانی، منهج الصادقین: 2 / 126.
79.مطهری، داستان راستان: 211.
80.احسائی، عوالی اللئالی: 2 / 110.
81.مکارم شیرازی، تفسیر نمونه: 2 / 334.
82.مجلسی، بحارالأنوار: 67 / 50.
83.مجلسی، بحارالأنوار: 70 / 395.
فهرست منابع و مآخذ:
1. قرآن کریم
2. آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، نشر فرهنگ اسلامی، قم، 1377.
3. ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، دار الاحیاء الکتب العربیة، بیروت، 1343ش.
4. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی شیخ صدوق، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1338ش.
5. ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الأخبار، قم، جماعة المدرسین فی حوزة العلمیة، مؤسسه نشر اسلامی، 1361 ش.
6. احسایی، ابن ابی الجمهور، عوالی الئالی، مطبعه سید الشهداء، قم، 1403ق
7. تویسرکانی، محمد نبی، لئالی الأخبار، نشر علامه، قم، 1372 ش.
8. حرّ عاملی، محمد بن حسن، 1033 – 1104، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، تهران: اسلامیه 1346ش.
9. حرانی، حسین بن علی بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، قم، مکتبه بصیرتی، 1394 ق
10. حلّی، احمد بن محمد بن فهد، عدّة الداعی و نجاح الساعی، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، 1407 ق.
11. خمینی، روح الله موسوی، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378 ش.
12. دیلمی، حسین بن محمد، ارشاد القلوب، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1398 ق
13. سید رضی، ابوالحسن محمد بن الحسین، نهج البلاغة، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1366 ش.
14. شریف کاشانی، ملاحبیب الله، منتخب قوامیس الدرر، چاپ اسلامیه، تهران، 1365 ش.
15. طیّب، سید عبدالحسین، متوفای 1407 ق، تفسیر اطیب البیان، چاپ اول، انتشارات اسماعیلی، قم 1352 ش علوی عاملی، 16. عبدالحسیب، مناهج الشارعین، ارمغان، تهران، چاپ اول، 1402 ق.
17. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتاب جزایری، قم، 1367ش.
18. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین، تهران، کتابفروشی اسلامیه،، 1346 ش.
19. کلینی، محمد بن یعقوب، 329 ق، اصول کافی، تهران: علمیه اسلامیه، 1363
20. مجلسی، محمد باقر، مشکات الانوار در فضائل و آداب قرائت قرآن، قم، مسجد مقدس جمکران، 1379 ش.
21. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الأطهار، 110 جلد، تهران، مکتبه اسلامیه، 1347 ش.
22. مشکینی، علی، المواعظ العددیة، قم، دفتر نشر الهادی، 1406 ق.
23. مطهری، مرتضی، داستان راستان، 2 جلد، قم، انتشارات صدرا، 1375 ش.
24. مفید، محمد بن محمد بن نعمان عکبری (شیخ مفید)، امالی مفید، جامعه مدرسین، قم، 1413 ق
25. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1352 ش.
26. نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، نجف اشرف، مطبعة الزهراء، 1368 ق.
27. نهاوندی، علی اکبر، خزینة الجواهر، تهران، انتشارات شریعت، چاپ پنچم، ص 1405 ق.
28. نوری، حاج میرزا حسین بن محمد تقی، 1254 – 1320 ق، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام، 1407 ق
30. ورام، محمد بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النوادر (مجموعه ورام)، بیروت، دار صعب، 1376ق.
/ع