ماهان شبکه ایرانیان

شهید آیت الله صدوقی در قامت یک مدرس (۲)

گفتگو با آیت الله ابوالقاسم وافی درآمد   اخلاق حسنه شهید آیت الله صدوقی در کنار محبت خالصانه ایشان نسبت به جوانان، به ویژه طلبه ها و توانائی علمی بالای وی، از ایشان یکی از زیباترین تصاویر را از مدرسی عالم و یگانه در یاد و خاطره شاگردان او بر جا گذاشته است، بدان گونه که از پس سالیان دراز، هنوز حلاوت آن در کام جان آنان مانده است

شهید آیت الله صدوقی در قامت یک مدرس (2)
گفتگو با آیت الله ابوالقاسم وافی

درآمد
 

اخلاق حسنه شهید آیت الله صدوقی در کنار محبت خالصانه ایشان نسبت به جوانان، به ویژه طلبه ها و توانائی علمی بالای وی، از ایشان یکی از زیباترین تصاویر را از مدرسی عالم و یگانه در یاد و خاطره شاگردان او بر جا گذاشته است، بدان گونه که از پس سالیان دراز، هنوز حلاوت آن در کام جان آنان مانده است.

آشنایی شما با شهید آیت الله صدوقی از کی و کجا آغاز شد؟
 

در حدود سال 1330 شمسی در سال های اول دبیرستان تحصیل می کردم که خبر ورود حضرت آیت الله صدوقی از حوزه علمیه قم به شهرستان یزد به گوشم رسید. با امکانات محدودی که آن روز مردم داشتند، خود را آماده استقبال از ایشان کردند و طولی نکشید که جمعیت انبوهی با شور و شوق فراوان، در مسیر ورود آن عالم ربانی اجتماع کردند و با سلام و صلوات تا رسیدن به منزل ایشان را همراهی نمودند.
آشنایی من با آن شهید همام از سال های تحصیل در دبیرستان آغاز شد، زیرا در مدرسه علمیه خان سکونت داشتم و با طلاب و علما مأنوس بودم و گاه و بیگاه در مدرسه های علمیه، ایشان را نیز زیارت و در نماز جماعتشان هم شرکت می کردم.
به خاطر دارم از همان وقت، بیان شیرین و اخلاق آن شخصیت بزرگ برایم جاذبه زیاد داشت و ادب و تواضع ایشان مرا به یاد بندگان خالص خداوند می انداخت و شاید بتوانم ادعا کنم که شان بسیار بالای علمای بزرگواری چون حضرت آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی و تواضع، صفا و صمیمیت های شخصیت هایی چون شهید محراب و دیگر بزرگانی که آن روز در گوشه و کنار استان یزد زندگی می کردند، یکی از عوامل مؤثر در روی آوردن این ناچیز و دوستانم به تحصیل علوم دینی و فراگرفتن معارف اسلامی است و از این جهت خود را مرهون آن انسان های بافضیلت و وارسته می دانم. خداوند آنان را با اولیایشان محشور بفرماید و به ما توفیق تخلص به اخلاق و پیروی از راهشان را عنایت کند.

شمه ای از ویژگی های اخلاقی ایشان را بیان کنید.
 

نکاتی را که از اخلاق و روش آن شهید عزیز بیان می کنم، برداشتی است که از آغاز آشنایی ام با ایشان دارم. در مرحله نخست "تواضع و فروتنی" از نکات برجسته اخلاقی ایشان بود. انسان در اولین رویارویی با حضرت آیت الله صدوقی احساس می کرد با کسی روبرو شده که چون خود اوست، نمی خواهد از او جدا شوند و هرچه را که بخواهد، می تواند با ایشان مطرح کند. همه وجودشان برای شنیدن، گوش بود و برای دیدن، چشم و برای حل مشکل، دست و برای دلداری و آرامش بخشیدن، راهنما. انسان با ایشان احساس بیگانگی نمی کرد و حجب و فاصله مانع از بیان مشکلات نمی شد.
در مقابل بچه های کوچک چون پدری مهربان، در برابر جوانان چون رفیقی با عطوفت و در رویارویی با عالمان سالخورده و جهاندیده، ساکت و متواضع بودند و پاداش فروتنی و تواضع هم، رفعت مقام و ترفیع درجه ای بود که از ناحیه خداوند به این عزیز عنایت شد.
از دیگر ویژگی های ایشان می توان به "زهد و ساده زیستی" اشاره کرد. کسانی که با زندگی و اخلاق شهید بزرگوار آشنا بودند، این دو خصیصه را به خوبی در زندگی ایشان درک می کردند، چه آنگاه که به صورت مدرسی عالی قدر در حوزه علمیه قم انجام وظیفه می کردند، چه آن وقت که از ناحیه مراجع بزرگ تقلید، تقسیم شهریه طلاب را بر عهده داشتند، چه زمانی که در سنگر محراب و منبر به ارشاد و تبلیغ می پرداختند و چه در موقعیتی که عالم طراز اول استان یزد محسوب می شدند و بار رهبری فکری و مبارزاتی را به دوش می کشیدند، در همه این شرایط، روحیه زهد و زندگی بی آلایش بر شئون زندگی شان حاکم بود، سبکبال بودند، ولی آثار خدمات و برکات وجودی شان در غالب نقاط محروم، از شهر و روستا مشاهده می شد و اقشار مختلف از سفره احسانشان بهره مند می گردیدند.
از دیگر صفات مبرز ایشان "رافت و رحمت همراه با شدت و عظمت" بود. حضرت آیت الله شهید صدوقی نسبت به ضعیفان، مستمندان و مؤمنان به خصوص طلاب و محصلین علوم دینی بیشترین لطف را داشتند و در مجالس پرجمعیتی که اقشار مختلف حضور داشتند، هرگاه طلبه ای هرچند مبتدی وارد می شد، تمام قامت جلوی او بلند می شدند. هرگاه بیچاره و بینوایی به ایشان مراجعه می کرد تا آنجا که در توان داشتند، برای رفع مشکل او اقدام می کردند، ولی در مقابل مستکبران و مرفهین بی درد و بی اعتنایان به قشر ضعیف و گرفتار، با نهایت شدت برخورد می کردند، یا آنان را عوض و یا از ضربه زدن به دیگران، مایوسشان می کردند و این خصلتی است که در مکتب امیرالمؤمنین(علیه السلام) آموخته بودند که::کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا".

به عنوان فردی که تدریس ایشان را از نزدیک ملاحظه فرموده اید، به چگونگی آموزش ایشان اشاره ای داشته باشید.
 

اشتیاق به تعلیم و تربیت از ویژگی های روحی ایشان بود. بسیاری از علما و مراجعی که هم اکنون در حوزه های علمیه هستند، از خرمن تدریس ایشان بهره گرفتند و از بیانات شیوای ایشان استفاده کردند و مجلس درس و بحث ایشان یکی از پررونق ترین مجالس به شمار می رفت. طلاب و فضلا چون پروانه وجود ایشان را در بر می گرفتند و با تدریس جالب ایشان مأنوس بودند.
از دیگر ویژگی های ایشان ترویج مکتب با امر به معروف و نهی از منکر بود. کمتر کسی به خاطر دارد که آن شهید با منکری روبرو شود و با آن مقابله نکند و یا معروفی متروک شود و ایشان درصدد احیای آن برنیاید و این از ویژگی های بندگان خاص خداوند است که به زندگی روح و نورانیت می بخشد.

درباره نحوه اجرای امربه معروف و نهی از منکر توسط ایشان، آیا خاطره ای دارید؟
 

اصولا مرحوم آیت الله صدوقی رضوان الله علیه روحیه ای داشتند که در برابر منکرات با بیان و قلم موضع گیری می کردند. کسانی که در دوران زندگی آن عالم ربانی با روش و منش ایشان مانوس بودند، به این واقعیت اعتراف می کردند و در دوران سیاه پهلوی اول و هنگام حضور آن شهید گرانمایه در حوزه علمیه قم، خاطراتی جالب از برخوردشان با آن دستگاه جبار برای ما نقل می کردند.
به عنوان نمونه در دوران قبل از انقلاب، یکی از اساتید دانشگاه که دکتر دامپزشکی بود، کتابی تالیف کرد که در آن برداشت های غلطی را از برخی آیات قرآن کریم آورده و همه ادیان توحیدی از جمله یهودیت، نصرانیت و اسلام را در مسیر واحدی دانسته و به نظر خودش، راه همه آنها را به عنوان صراط مستقیم معرفی و تفاوت بین آنها را منتفی دانسته بود. شهید صدوقی کتابی نوشتند و به عنوان گفتار یکی از دانشجویان، ضمن مردود شمردن نظریه دکتر، با لحنی قاطع و منطقی و با تمسک به محکمات قرآن، همه رشته های او را پنبه کردند، به گونه ای که برای بیان مطالب پوچ و بهره برداری از متشابهات، برای کسی زمینه ای نماند.
ایشان از نظر بیان و جهاد با زبان نیز چه هنگام تبلیغ و چه در موضع گیری عملی، بسیار قاطع بودند. در مسیر حرکت آن شهید از منزل تا مسجد روضه محمدیه، هرگاه منکری وجود داشت، افراد قبل از رسیدن ایشان، آثار منکر را از بین می بردند و اگر صاحب آن گناه متوجه حضور ایشان نمی شد، در مقابل مغازه با توقفی کوتاه و نگاهی تند، او را وادار به عذرخواهی می کردند.

عموما چهره های برجسته یا اهل خطابه هستند یا اهل قلم. به نظر شما آیت الله صدوقی در زمره کدامیک بودند؟
 

ایشان هم خطیبی توانا و هم نویسنده ای زبردست بودند. شهید صدوقی پرشورترین خطابه ها را ایراد می کردند و در ایام و لیالی خاص، مردم را با بیانشان به وظایف خود آشنا می ساختند. در فن نویسندگی مهارت کاملی داشتند، آن هم قلمی که مدادش برتر از خون شهیدان بود. هرگاه نویسنده ای به خاطر ناآگاهی و یا از روی غرض به معارف اسلامی حمله می کرد و یا مطالب دینی را منحرف می نمود با قلمی روبرو می شد که چون سیل خروشان، خار و خاشاک بافته هایش را نابود می کرد و حق را به جای آن می نشانید.

شهید آیت الله صدوقی در قامت یک مدرس (2)

از ارتباط آیت الله صدوقی با حضرت امام نکاتی را ذکر کنید.
 

شهید محراب بیش از چهل سال سابقه دوستی و همنشینی با بنیان گذار جمهوری اسلامی را داشتند. بر اساس این سابقه آشنایی با حضرت امام (رحمه الله علیه)، همراهی شهید صدوقی با ایشان در همه مراحل مبارزاتی مشهود است. ایشان از همان آغاز نهضت در سال 1341 وارد میدان مبارزه شدند. در 15 خرداد 1342 از اولین علما بلاد بودند که به خاطر دستگیری امام از یزد به تهران هجرت و در مجمع بزرگ علما و مراجع شرکت کردند و این تلاش به انحاء مختلف تا پیروزی انقلاب ادامه پیدا کرد. بیانیه ها، موضع گیری ها و روشنگری های حضرت آیت الله صدوقی، علاوه بر اینکه در آماده سازی مردم شهید پرور استان یزد مؤثر بود، موجی را در سراسر کشور ایجاد و روحیه مقاومت و ایثار را در همگان زنده و نقشه شوم دشمنان و توطئه منافقان را خنثی می کرد. در این زمینه حدود دویست بیانیه و تلگرام (غیر از سخنرانی و خطبه) از ناحیه آن شهید مجاهد در طول چهار سال به جای مانده است. نقش ایشان در پیروزی انقلاب در بهمن 1357 و قیام مردم یزد بر کسی پوشیده نیست و در کتاب ها و مقالات به ثبت رسیده است.

از فعالیت های شهید صدوقی در دوران پس از انقلاب چه خاطراتی دارید؟
 

پس از انقلاب نیز آمادگی ایشان برای دفاع مقدس، حمایت از رزمندگا و نیروهای مخلص بسیار برجسته بود. هنگامی که جنگ بعث عراق و استکبار جهانی به انقلاب و ملت عزیز ایران تحمیل شد، شخصیت شهید ما در زمره اولین چهره هایی بود که روحیه مقاومت و پیروزی را در ملت تقویت و در تاریخ 59/7/2 بیانیه ای کوتاه و کوبنده را صادر و مردم را به توسل به خداوند دعوت کرد. این اطلاعیه با جمله: "بسم الله قاصم الجابرین، الاسلام یعلو و لا یعلی علیه" شروع و به جمله «... بدانید خدایتان یار و نگهبان خواهد بود، ناراحتی به خود راه ندهید و خدا را فراموش نکنید." ختم می شود. در دوره دفاع مقدس تا آن زمان که در قید حیات بودند، با همه وجود سپاه اسلامی را پشتیبانی و روحیه آنان را تقویت می کردند. در عملیات حساسی که علیه دشمنان بعثی آغاز می شد، این پیرمرد مجاهد با چهره ای نورانی در خط مقدم جبهه ها حضور داشت.
ایشان علاوه بر کمک های معنوی، خدمات رفاهی و مادی بسیاری را توسط امیران لشگر اسلام به مجاهدین در راه حق ارائه می دادند و در آخرین خطبه نماز جمعه ای که در روز 61/4/11، یعنی دقایقی قبل از شهادت ایراد می کنند می فرمایند: '' الحمد لله نیروی اسلام بالاترین نیروهاست و نشان دادید که با نیروی الله و گفتن الله اکبر بر همه مشکلات فایق خواهید آمد،'' انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین'' عراقی که در کمال قدرت نیروی زمینی بود، به خصوص از جهت تجهیزاتش، با آن قدرت همه را از بین بردید و نابودش کردید. بدانید که بر اسرائیل هم فائقید''

نگاه ایشان به مقوله ولایت فقیه چگونه بود؟
 

آن شهید بزرگوار در برابررهبر و اطاعت از مقام ولایت، تسلیم بود. ایشان که آثار ایمان به غیب و ولایت اولیا خداوند در همه شئون فردی، اجتماعی و سیاسی اش مشاهده می گردید، به مسئله رهبری و ولایت فقیه اعتقاد کامل داشت و در برابر امر ونهی و خواست امام بزرگوار تسلیم بود. توطئه منافقین را در تضعیف ولایت فقیه قبل از همه احساس می کرد و با کمال قدرت به مقابله با آن برمی خاست، از کیان روحانیت مبارز و متعهد دفاع می کرد، مردم را از دو دستگی و افتراق برحذر می داشت، مقتضیات زمان را به خوبی درک و برای هر دردی، درمانی مناسب ارائه می کرد، از بنیان گذار جمهوری اسلامی با تعبیر ''زعیم عالی قدر جهان اسلام''، «قائد بزرگوار و نائب حضرت بقیه الله ارواحنا فداه'' یاد می کردند و نصرت و پیروزی ملت را مرهون انفاس قدسیه و دعاهای نیمه شب آن جناب می دانست و پیوسته مردم را به پیروزی رهبری و تقویت ولایت فقیه دعوت می کرد. در جملات پایانی آخرین خطبه های نماز جمعه روز 61/4/11، لحظاتی قبل از رسیدن به فوز شهادت، خطاب به مردم می فرمایند: «پشتیبانی کامل از فرمان امام برای همه ضرورت دارد، همه ما یک جهت می گوئیم: '' فرمان، فرمان توست ای امام بزرگوار.'' آنچه را تو دستور می دهی، دستورات تو را بر سر می گذاریم و با جان و دل فرمانت را اطاعت می کنیم...'' و خطبه را با دعا برای امام امت، پیروزی رزمندگان و نابودی دشمنان به خصوص آمریکا و صدام به پایان می رساند و پس از ادای نماز جمعه بلافاصله همانند مولایش امیرالمؤمنین (ع) در خانه خداوند به فوز شهادت نائل می شود و به شهدای راه حق و فضیلت می پیوندند.

آیا از نقش آیت الله صدوق در تدوین قانون اساسی و اضافه نمودن جایگاه ولایت فقیه در آن نیز نکاتی در خاطر دارید؟
 

پس از پیروزی انقلاب و تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، ایشان از استان یزد به مجلس خبرگان راه یافتند و در تدوین قانون اساسی و تثبیت اصل ولایت فقیه و مقابله با غرب زده ها و لیبرال ها بسیار نقش موثری را ایفا نمودند. بر همین اساس نهضت آزادی و رییس جمهور مخلوع و فراری بنی صدر از موضع گیری قاطع شهید وحشت زیادی احساس می کردند و با کمترین حرکت برای پیاده کردن مقاصدشان با برخورد جدی و عملی شهید روبرو می شدند و بساطشان را بر می چیدند.

مواجهه ایشان با جریان های ضد انقلاب چگونه بود؟
 

شهید صدوقی شاید یکی از اولین شخصیت هایی بودند که توانستند سراب را از آب و سره را از ناسره جدا و به ملت معرفی کنند. شناخت خطوط التقاطی و ملی گرایان کم مایه و غرب زده و مقابله با آنها از این جمله بود. موضع گیری های صریح و بی پرده ایشان با نهضت آزادی و لیبرال ها زبانزد خاص و عام است. بنی صدر در همه مراکز استان ها دفاتری را افتتاح کرده بود، ولی از نقاطی که دفتر بنی صدر فراری و تشکیلات او نتوانستند جای پایی داشته باشند، استان یزد بود. شهید به محض اطلاع از تاسیس دفتر در استان یزد دستور دادند به فاصله بسیار کوتاهی آثار آن محو شود و چنین شد که وحشت، عاملین دفتر را فرا گرفت و از اعمال مقاصد شوم خود منصرفشان کرد.
ایشان با مسئولی که توان خدمت گزاری خالصانه را نداشت به گونه ای روبرو می شدند که فرار را بر قرار ترجیح می داد. در مقابل جوسازی ها با همه وجود می ایستادند و در حالی که ضعف و نقاهت دوران پیری بر وجودشان حاکم بود، صلابت و قدرت کم نظیری داشتند.

از خدمات ایشان به مردم یزد مصادیقی را بیان فرمایید.
 

در این زمینه می توان به احداث مساجد و مدارس علوم دینی، اعزام مبلغ و رسیدگی به مناطق محروم اشاره کرد. روح بزرگ، همت والا، دوراندیشی و آینده نگری حضرت آیت الله شهید، در عملکرد گسترده و همه جانبه آن مرحوم تأثیر زیادی داشت و شعاع خدمات ایشان را در بسیاری از استان ها گشاینده بود.
تعداد مساجدی که به دستور ایشان بنا شده و مدارس علوم اسلامی و کتابخانه هایی که با همت آن مرحوم به بهره برداری رسیده، بیش از آن است که در این مختصر نامی از آنها برده شود. روضه محمدیه در مرکز استان یزد و بنیاد عظیم صدوق در حوزه علمیه قم و ده ها مرکز دیگر در استان ها، شهرها و روستاها، باقیات صالحاتی هستند که از آن شهید والامقام به جا مانده اند. اعزام مبلغ به مناطق محروم و روستاهای دورافتاده و تفقد از حال مستمندان و بی نوایان و تهیه آذوقه برای مناطق مرزی جنوب کشور و ساخت و ساز منازل برای زلزله زدگان استان کرمان و تهیه سرپناه و مسکن برای مناطق جنگزده استان ها را باید جلوه ای از برکات وجودی این شهید بزرگوار دانست.

در پایان اگر نکته دیگری در خصوص آن شهید بزرگوار باقی مانده است، بیان کنید.
 

از پروردگار مسئله دارم ملت ما به خصوص نسل جوان عزیز جامعه را با مکتب اسلام و معارف قرآن آشنا و دست خائنین و مهاجمین بی انصاف به فرهنگ ناب تشیع را با قدرت و اراده خود قطع کند، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای "دام ظله العالی" و همه خدمت گزاران مخلص به نظام را تا زمان ظهور حضرت ولی عصر "ارواحنا فداه" از خطرات محافظت فرماید و ذریه این شهید بزرگوار، به خصوص فرزند صالح و خدمتگزارش حضرت حجت الاسلام آقای شیخ محمدعلی صدوقی امام جمعه محترم یزد را در زنده نگاه داشتن افکار بلند و راه مستقیم سلف صالح خود بیش از پیش موفق بدارد. ان شاءالله.
از پیشگاه شهید به خاطر قصور و نقصی که در این بیان وجود دارد و نمی تواند منعکس کننده ملکات اخلاقی، فضائل نفسانی و صفات عالیه ایشان باشد معذرت می خواهم. سلام علیهم یوم ولد و یوم قتل فی سبیل الله و یوم یبعث حیا.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 34
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان