اگر گیمری دو الی سه سال اخیر را در کما سپری کرده باشد و یک روز ناگهان به هوش آید و از شما سوال کند که در این مدت چه اتفاقاتی برای صنعت گیم افتاده و ترندهای روز چه هستند، پس از اشاره به موفقیتهای فراوان نینتندو سوییچ، احتمالا ساعتها از عناوینی چون PUBG (بررسی دیجیاتو)، فورتنایت و به طور کلی فراگیر شدن سبکی جدید به نام بتل رویال با او سخن میگویید.
اینکه ژانر بتل رویال تا چند سال آینده نیز محبوبیت امروز را خواهد داشت یا خیر، موضوعی است که اظهار نظر در مورد آن چندان ساده نبوده و یا حداقل گمانه زنی در مورد آن در این مطلب نمیگنجد. اما در حال حاضر میدانیم که فورتنایت درآمد و سوددهی میلیارد دلاری دارد، هر روز بازیهای بتل رویال بیشتری برای تلفنهای همراه ساخته میشوند و احتمال آن وجود دارد که بتل رویال یکی از حالتهای چند نفره نسخههای بعدی دو سری بتلفیلد و کال آو دیوتی باشد.
صد البته این تجارتی یک طرفه نیست و ما گیمرها نیز از این بازیهای جدید و این سبک نوپا استقبال میکنیم، چند ماهی است که خود من و بسیاری دیگر از نویسندههای دیجیاتو هر شب ساعتی را به تجربه پابجی و فورتنایت اختصاص میدهیم اما راستش را بخواهید به شخصه مدتی است که به دنبال تجربه جدیدتری هستم.
سازندگان پابجی متاسفانه برای اضافه کردن محتوای جدید تلاشی را که باید داشته باشند، ندارند و اگر شما هم مثل من از تجربه تکراری بازی خسته شدید، شاید بهتر باشد تا زمان انتشار نقشه بعدی کمی از آن فاصله بگیریم. از طرف دیگر اما اپیک گیمز بسیار هوشمندانهتر عمل میکند و تقریبا با انتشار روزانه محتوا و چالشهای جدید اجازه نمیدهد فورتنایت در ورطه تکرار شدن بیافتد.
در پروژه داروین، زندانی های دیگر تنها خطری نیستند که شما را تهدید می کنند.
اما هدف از نگارش این مطلب مقایسهای بین این دو عنوان و دیگر بازیهای سبک بتل رویال نیست، در این نوشته میخواهیم نگاهی به بازی جدید دیگری در سبک بتل رویال داشته باشیم که زمان کمیاز انتشار آن به صورت دسترسی زودهنگام یا همان ارلی اکسز میگذرد. اگر شما هم به سبک بتل رویال علاقه و امید دارید اما به دنبال تجربهای متفاوت میگردید، پس همراه شوید تا با Darwin Project کمی بیشتر آشنا شویم.
برای توصیف این بازی در یک جمله، باید گفت که پروژه داروین شاید متفاوتترین بازی سبک بتل رویال و در عین حال وفادارترین آن به منبع اقتباس این ژانر باشد. نکته جالب آن است که همین تفاوتهای بازی با دیگر عناوین بتل رویال هستند که ریشههای وفاداری آن را شکل می دهند.
پروژه داروین نام برنامهای تلویزیونی و خیالی است که در دنیای بازی پخش میشود. در این برنامه تلویزیونی زندانیان تا ریخته شدن آخرین قطره خون و عرق با هم میجنگند تا تنها یکی از آنها باقی مانده و آزاد شود. شما هم یکی از همین زندانیهای شوربخت هستید البته مگر آن که استعدادی نهفته در کارگردانی و سینما داشته باشید.
چوب یکی از منابع مهم در بازی است که البته تهیه آن می تواند به قیمت لو رفتن موقعیتتان تمام شود.
بر خلاف دو عنوان معروف دیگر پابجی و فورتنایت، رقابت برای زنده ماندن بین شما و تنها 9 زندانی دیگر محدود میشود و خبری از 90 بازیکن اضافه دیگر نیست. تمامی این ویژگیها Darwin Project را به منابع الهام این سبک چون خود رمان بتل رویال و فیلمهای هانگر گیمز بسیار نزدیکتر و اما بدون شک این نگرانی را ایجاد میکند که پروژه داروین آن برنامه تلویزیونی ضعیفی باشد که ترجیح دهید آن را تماشا کرده تا آن که برای چشیدن طعم آزادی در آن شرکت کنید.
خوشبختانه پروژه داروین جذابیتی کمتر از دیگر بازیهای بتل رویال ندارد، حداقل نه برای چندین ساعت اولیه. تم متفاوت و نفرات کمتر بسیاری از مکانیزمهای بازی را نیز متفاوتتر از دیگر عناوین مشابه کرده است. بزرگترین تفاوت Darwin Project آن است که علاوه بر ده زندانی حاضر در دنیای بازی، بازیکن دیگری نقش کارگردان برنامه یا شاید بهتر باشد بگوییم نقش خدای مرگ و زندگی را دارد.
شما به عنوان کارگردان برنامه میتوانید تصمیم بگیرید که چه مناطقی را از دسترس خارج کنید (بخوانید طوفان معروف پابجی و فورتنایت)، امکاناتی چون سرعت بیشتر و یا بازیابی سلامتی را در اختیار بازیکنی خاص قرار دهید و یا دستور بمباران اتمی کامل یک منطقه را دهید.
اگر نقش کارگردان را بر عهده بگیرید، تا حدودی شما تعیین کننده مرگ یا زندگی بقیه زندانی ها هستید.
البته محدودیتهایی نیز بر سر راه شما وجود دارد و باید برای فعال کردن هر کدام از این ویژگیها مدتی به انتظار بنشینید و خود بازی نیز تصمیمات موازی دیگری با شما اتخاذ میکند اما همین ویژگی باعث شده تا هر قسمت پروژه داروین با پایانی متفاوت و کاملا غیر پیش بینی به اتمام برسد.
در یکی از مسابقاتی که نقش کارگردان را بر عهده داشتم، نتوانستم جلوی وسوسه ام از غیر فعال کردن منطقهای را بگیرم که دو بازیکن درست در میان نبردی مهم بودند. نتیجه آن شد که یکی از آنها بازیکن دیگر را کشته و اما خود نتوانست به موقع از دامی که برایش پهن کرده بودم، بگریزد.
نیازی به داشتن علم غیب نیست که بدانم بازیکنهای مسابقه بعدی تجربه شیرینتری داشتند وقتی بهزندانیهای ضعیفتر کمک بیشتری میکردم و اجازه نمیدادم برخی از تیمها برای مدتی طولانی زیر یک درخت به انتظار طعمه پنهان شوند.
مهم نیست کارگردانی مسابقه بر عهده چه کسی با چه اخلاق و یا مودی باشد چرا که همین تفاوتها باعث میشود هر مسابقه یا قسمتی از برنامه پروژه داروین مثل قبلی نباشد. اما تفاوت و خلاقیت بازی تنها محدود به اضافه کردن کارگردان نمیشود و زندانیها نیز دنیای بسیار متفاوتتری را تجربه میکنند، نسبت به آن چیزی که در بازیهای دیگر دیده بودند.
چه چیزی بهتر از بمباران اتمی برای بیرون کشاندن کمپرها از یک منطقه؟
سازندگان Darwin Project با زیرکی تمام برخی از المانهای بازیهای بقا محور را با ویژگیهای ثابت سبک بتل رویال مخلوط کرده اند و نتیجه نهایی معجونی با رنگ عجیب است که طعمی تازه و خوشایند دارد. دنیایی که در آن به رقابت میپردازید بسیار سرد بوده و تمام زمین آن پوشیده از برف است، بنابراین سرما یکی از آن چیزهایی بوده که نباید نسبت به آن بی اعتنا باشید. ماندن برای مدت زیادی در چنین مکان سردی میتواند شما را از پا درآورد و راه حل مقابله با آن نیز بسیار ساده است، روشن کردن آتش. اما دود همین آتش میتواند موقعیت شما را به دیگر بازیکنان لو دهد و یا حتی دیگران رد شما را از روی درختی بزنند که چوبش را برای درست کردن آتش قطع کردید.
در حال حاضر چوب، چرم و المانی به نام الکترونیک سه منبع اصلی شما در بازی برای کرفتینگ هستند که از آنها برای ساخت زره، تیرِ کمان، کفشهای سرعتی و قابلیتهایی چون نامرئی شدن استفاده کنید. اما همانطور که بالاتر توضیح دادم، لوت کردن در بازی و قطع کردن درختان شاید در عین حال که شما را مجهزتر میکند، فرصتی در اختیار زندانیان دیگر قرار میدهد تا موقعیت شما را پیدا کنند.
Darwin Project در ابتدا با قیمت 15 دلار روی استیم منتشر شد اما کمی بعد سازندگان بازی تصمیم گرفتند تا از رقیبشان اپیک گیمز درس گرفته و بازی را کاملا رایگان کردند. ساخت پروژه داروین در حال حاضر به پایان نرسیده و در چنین حالتی محتوای آن تقریبا کمتر از تمامی عناوین هم سبکش است.
در واقع همین کمبود محتوا است که میتواند به راحتی پروژه داروین را با تمامی جاه طلبیهایش به زمین بزند. بازی برای 20 الی 30 ساعت اولیه واقعا جذاب است اما بعد از آن دیوانه بازیهای هیچ کارگردانی نیز نمیتواند آن را از تکراری شدن تنها دو سلاح بازی و یا نقشه کوچک و تکراری آن نجات دهد.
پروژه داروین را برای تمامی تفاوتهایش دوست دارم و معتقدم که سازندگان با برنامهای حساب شده و تزریق محتوای جدید میتوانند آن را به رقیبی جدی برای دو غول حال حاضر این سبک تبدیل کنند. الان نیز شاید بازی محتوای ناقصی داشته باشد اما مطمئنم ارزش دانلود 2 گیگابایت را داشته باشد، آن هم در شرایطی که نیازی نیست برای تجربه آن هزینهای بپردازید.