ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

قصاص

یک فعال اصلاح‌طلب در اشاره به اغتشاشات دیماه 96 و آبان 98 ادعا کرده است که عمده جمعیت حاضر در این اغتشاشات "حاشیه‌نشینان" بوده‌اند.
زجر کشیدم تا فهمیدم دخترم آخرین‌بار کجا بوده؛ تازه بعد از آن بود که آرمان اعتراف کرد. او همان اول اعتراف نکرد. من به عنوان یک مادر چندین روز زجر دلواپسی را تحمل کردم تا بالاخره خودم توانستم عامل نابودی زندگی دخترم را پیدا کنم.
فریدون که حالا میان‌سال است، بدون اینکه مقاومت کند، به قتل اعتراف کرد و گفت: من زمانی که 18‌ساله بودم، زنی را با چاقو زدم و فرار کردم. من به خاطر فقر این کار را کردم.
شب حادثه او را به خانه دعوت کردم و بعد هم دعوایمان شد. در این درگیری او را خفه کردم و جسدش را لای پتو پیچیده و به اطراف پاکدشت بردم. چند روزی خودرواش در اختیار من بود که مادرم شک کرد.
تحقیقات نشان داد میثم زمانی که مرتکب قتل شده یک تفنگ ساچمه‌ای داشته و مردی 47 ساله را نیز با همین تفنگ به قتل رسانده است. او به اتهام قتل و سرقت مسلحانه در زندان رجایی‌شهر بود که محاکمه شد.
بررسی‌های تخصصی نشان داد سارقان راننده، وانت نیسان اجاره کرده و سپس با قتل راننده، خودرو را به سرقت برده اند و بعد هم پلاک‌های آن را روی خودروی دیگری نصب کرده اند.
فریدون چاقو برداشت. او عصبانی شده بود و حرف‌های فرهاد او را عصبانی‌تر کرده بود. وقتی چاقو برداشت، یک ضربه به سینه فرهاد زد و او روی زمین افتاد. خون از بدن فرهاد فواره کرد و من هم که دیدم خیلی خون‌ریزی شدید است، منتظر آمبولانس نشدم.
چاقوی اول را به بازویش زدم که درگیری شروع شد پریدم و با لگد به شکم اش زدم که دور خودش چرخید و در این هنگام چند ضربه دیگر هم با چاقو به نقاط مختلف بدنش زدم. وقتی روی زمین افتاد، تیغه چاقو را به قفسه سینه اش فرو بردم.
آن‌ها به محل کار آن پدر و پسر رفتند و چندساعتی آنجا بودند. به جز عباس و وحید، هیچ‌کس درست نمی‌داند که در آن چندساعت در دفتر کار چه اتفاقی افتاد. اما آن پدر و پسر از سوی وحید و عباس به قتل رسیدند.
نیمه‌شب بود، با چاقو بالای سر همسرم رفتم و یک ضربه به او زدم و گفتم خسته‌ام کردی. از خواب پرید؛ با همه زورش به من حمله کرد و مرا دوباره کتک زد. دیگر نتوانستم تحمل کنم و ضربه بعدی را به گردنش زدم.
پیشخوان