تقویت بنیه های معنوی با ازدواج
خانم زهراسادات خاتمی، شماره اشتراک 10330
چگونه بنیه های معنوی با ازدواج تقویت می شود، در حالی که بانوان بسیاری هستند که ازدواج نکردند و تا آخر عمر پاک دامن بودند؟
اولاً: انسان تا زمانی که ازدواج نکرده است معمولاً براثر هیجان های دوران بلوغ و طغیان غریزه جنسی، مشکلات فراوانی دارد، که اضطراب، بی ثباتی و ناآرامیِ روح و روان، از آن جمله است. البته ممکن است فرد یا افراد معدودی در اثر تقویت بنیه های معنوی، گرفتار این مشکلات نباشند، اما این افراد بسیار اندک اند و غالب انسان ها با ازدواج نکردن، دچار مشکل می شوند.
در چنین شرایط نامتعادلی، زمینه کمتری برای رسیدگی به امور معنوی در وجود انسان یافت می شود. دل مشغولی، سرگردانی و سامان نیافتن امور زندگی، مانع مهمی در راه ایجاد تمرکز و آمادگی لازم برای انجام صحیح عبادات و بهره برداری از امور معنوی به شمار می روند. بدین لحاظ یکی از عوامل بسیار مهم و مؤثّر در کاهش خلاف ها و تقویت بنیه معنوی، ازدواج است.
دختر و پسری که ازدواج می کنند، علاوه بر بهره مندی از برکات آن، به خوبی می توانند به مراقبت از دین و حفظ ارزش های انسانی پرداخته و سعادت و خوش بختی خود را تضمین کنند. از این رو پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «من تزوج فقد احرز نصف دینه؛(21) کسی که ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ کرده است.»
ثانیاً: ازدواج، علاوه بر هموار کردن راه تکامل معنوی، مایه فزونی ارزش عبادات نیز هست و این شاید بدان سبب باشد که اخلاص و حضور قلب برای انجام عبادت در این حال، بیشتر از زمان مجرّدی است. به همین دلیل نبی مکرّم اسلام (ص) می فرماید: «رکعتان یصلیهما متزوج افضل من رجلٍ عَزبٍ یقوم لیله و یصوم نهاره؛(22) دو رکعت نماز کسی که ازدواج کرده، برتر است از عبادات مردی که شب ها درحال عبادت و روزها روزه دار است.»
ثالثاً: دست یابی به کمال، حاصل رو به رو شدن با سختی هاست و ازدواج علاوه بر آرامش روانی، اقناع غریزه جنسی، تداوم نسل و شکوفایی بسیاری از استعدادها، انسان را به صحنه مشکلات وارد می کند و همین امر زمینه کمال او را فراهم می سازد.
استاد شهید مطهری (ره) می فرماید: «تجربه نشان داده است که افرادی که در تمام عمر به خاطر هدف های معنوی، مجرّد زندگی کرده و نخواسته اند زن و بچه داشته باشند که مانع رسیدن آنها به معنویات باشد، در همه آنها یک نوع نقص و لو به صورت خاص وجود داشته است. گویی انسان یک نوع کمال روحی دارد که آن کمال روحی جز در مدرسه خانواده، در هیچ مدرسه ای کسب نمی شود. همه کمالات روحی که در همه مکتب ها و مدرسه ها حاصل نمی شود؛ مثل شجاعت در مقابل دشمن. آیا انسان با خلوت نشستن و مبارزه کردن با هوای نفس می تواند شجاع شود؟ شجاعت جز در مکتب جهادِ عملی برای انسان حاصل نمی شود و چیزی است که اگر انسان بخواهد در روحش پیدا شود باید در عمل درگیر شود تا آن را کسب کند... شجاعت را در خلوت شب نمی توان به دست آورد؛ همان طور که آثار خلوت شب را در میدان جنگ نمی شود کسب کرد.
«یک خصایص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند. [تشکیل خانواده ]یعنی یک نوع علاقه مند شدن به سرنوشت دیگران. تا انسان زن نگیرد و بچه پیدا نکند و آن بچه شدیداً عواطف او را تحریک نکند و مثلاً در مواقعی مریض می شود او را به هیجان نیاورد یا مثلاً لب خند بچه در او اثر نگذارد،[ علاقه مند شدن به سرنوشت دیگران در او پدید نمی آید]. با مطالعه کتاب، این امر در او پیدا نمی شود. تجربه نشان داده است که اخلاقیون و ریاضت کش ها که این دوران را نگذرانده اند، تا آخر عمر یک نوع خامی و یک نوع بچگی در آنها وجود داشته است. یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده، همین است.»(23)
پی نوشت:
21) وسائل الشیعه، ج 14، ابواب مقدمات النکاح، باب 1، ح 11.
22) همان، باب 2، ح 2.
23) تعلیم و تربیت در اسلام، ص 252 - 249.