شناسه : ۳۹۳۴۶۸ - چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۲۲
اساتید معارف، ساعتی با پیامبر اعظم(ص)
آنچه سبب شد که حضرت محمد(ص) قلعة دل ها را بگشاید و بر قلوب مردم حکومت کند بزرگواری وی در برخورد و معاشرت و خُلق عظی م وی است بی ایی د دمی را با جلوه هایی از این خلق عظی م بگذرانی م:
آنچه سبب شد که حضرت محمد(ص) قلعة دل ها را بگشاید و بر قلوب مردم حکومت کند بزرگواری وی در برخورد و معاشرت و خُلق عظی م وی است بی ایی د دمی را با جلوه هایی از این خلق عظی م بگذرانی م:
تبسم
تبسم، کلی د انس و آشنایی و گشوده شدن دری چة دل ها به روی ی کدی گر است. گاهی خشم ها وکدورت ها با لبخندی صادقانه به صفا و مودت تبدی ل می شود. رسول خدا(ص) اغلب، خندان و متبسم بود مگر آنگاه که قرآن نازل می شد ی ا در حال وعظ و پند بود. آن حضرت کلام خوی ش را با لبخند می آمی خت تا شی ری ن تر شود. چهره ای خندان داشت و به چهرة دی گران نی ز لبخند می زد. عجب اینکه همواره نی ز اندوهگی ن و محزون به نظر می رسی د بدون آنکه عبوس باشد. آمی ختگی آن لبخند و تبسم با این اندوه و حزن همچون آمی ختگی خوف با رجاست. اما اینکه ری شة آن حزن همی شگی چی ست، حدی ث مفصلی دارد.
سلام، شعار اسلام
سلام، کلی د آشنایی و چراغ سبز دوستی است و به مفهوم آن است که سلامتی و سعادت و ایمنی ی کدی گر را می خواهند و نسبت به هم هی چ گونه کی نه، کدورت، بدخواهی ، سوء نی ت، توطئه، نی رنگ و فریبی ندارند. عادت برجستة دی گر پی امبر اعظم(ص)، سلام بود. وی به کودکان هم سلام می کرد. و هنگام ملاقات با افراد، دست می داد. ی کی از اساتی د اظهار می نمود برخی دانشجوی انش از اینکه او پی ش سلام است و آنگاه که به کلاس وارد می شود سلام می کند و از اینکه استادی به دانشجوی انش سلام کند اظهار شگفتی کرده بودند.
هم صحبتی
هم صحبتی با دانشجوی ان در هر حال، زمان و مکانی به تأثی رگذاری دروس معارف کمک شایان می کند. و در اثر هم صحبتی ، دانشجوی ان با استاد، انس می گی رند. مردم با پی امبر احساس خودی داشتند، با او انس می گرفتند و هم صحبت می شدند. زیرا آن حضرت با مردم انس می گرفت و با آنان هم صحبت، هم سفره، هم سفر و هم درد می شد.
با آنکه حضرت رسول(ص) از نظر فکر، علم، عصمت، پاکی و فضی لت های روحی و معنوی ، در سطحی بسی ار بالاتر از مردم عادی بود اما نحوة معاشرت او با مردم، صمی می و خودمانی بود حتی سخنانش را هم سطح مردم می کرد و با تهی دستان، هم نشی ن و با بی نوایان هم غذا می گشت. زی دبن ثابت می گوی د: با پیامبر(ص) چنان بودی م که هر گاه در خدمت او می نشستی م اگر به سخن درباره آخرت می پرداختی م در همان موضوع با ما هم صحبت می شد و اگر از دنی ا سخن می گفتی م او هم دربارة همان سخن می گفت. و اگر سخن از خوردن و آشامی دن بود وی نی ز از همان ها سخن می فرمود. این نهایت مردمی زی ستن است. در عی ن حالی که روحی بلند و فکری عرشی داشت فرشی می زی ست و خود را تافته ای جدابافته از مردم نمی دانست.
مردم داری
استاد معارف، باید دانشجودار باشد همچون پی امبر که مردم دار بود، کسی را نمی رنجانی د در غم و شادی ، همدم و همراه مردم بود. تا آنجا مردمی بود و مردمی زی ست که در تشی ی ع جنازه ها شرکت می کرد و در دورافتاده تری ن نقطه شهر به عی ادت بی ماران می رفت و این شی وه در جذب دل ها تأثی ر شگفت داشت. آگاهی استاد از وضع و حال دانشجوی ان و خبرگی ری از مشکلات آنها نی ز از اسباب نفوذ در دل هاست. رسول خدا از حال ی ارانش بی خبر نمی ماند و اگر سه روز کسی را نمی دی د، جوی ای حالش می شد و گاهی به دی دارش می رفت. وی قلبی رئوف و عطوف داشت به گونه ای که رأفت و رحمتش در همه حال و در همه جا شامل همگان می شد، حتی در نماز، سخنرانی و خطبه با مختصرگوی ی ، رعایت حال افراد را می کرد، بزرگواری روح او در عفو و گذشت نی ز متجلی بود و عفو را از ارکان قدرت می دانست. عذرخواهی هر کس را می پذی رفت و هرگز بدی را با بدی پاسخ نمی گفت. دوست داشت دلی زلال و سرشار از صفا و محبت نسبت به ی اران خود داشته باشد. از اینکه در حضورش بدی ها و لغزش های دی گران مطرح شود ناراحت می شد و نهی می کرد و می فرمود هی چکدام از شما دربارة اصحابم چی زی به من نگویی د و عی بی نقل نکنی د زی را دوست دارم هرگاه از نزد شما بی رون می روم دل و سی نه ام نسبت به اصحابم سالم، صاف و بی غل و غش باشد. تحمل و صبوری و حلم او گاهی ی اران را خسته و بی شکی ب می کرد ولی او تحمل جفای جاهلان و تندی نادانان را بر خود لازم می دی د و به این وسی له آبی بر آتش کی نه و عداوت دشمنان می ری خت. گرما و حرارت روحش، ی خ های تعصب کوردلان لجوج را ذوب می کرد. رفتار والایش کوه تکبر و غرور جاهلان را فرو می پاشی د. و حلمش دری ای خشم عنودان را آرام می کرد. زیرا او برای تکمی ل مکارم اخلاق آمده بود.