تِلْک الدَّارُ الْاخِرةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأرِضِ وَ لافَساداً وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ.(قصص- 83) این سرای آخرت را(تنها) برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند، و عاقبت نیک برای پرهیزکاران است. هر کس به چیزی علاقه مند است، بعضی به مال عشق می ورزند، بعضی دیگر به جمال، گروهی خواهان کمالند، ولی جمعی طالب مقامند و این گروه اخیر را جاه طلب می نامند، دوست دارند مردم همه به آنها احترام بگذارند، و به خانه آنها رفت و آمد داشته باشند، و به اصطلاح از دیگران یک سر و گردن برتر باشند، آخرین سخن، سخن آنها باشد و کسی روی حرف آنها حرف نزند، هر چند عقل و کفایت و درایت لازم برای این امور را نداشته باشند. این گونه افراد را جاه طلب و طالب اسم و آوازه و مقام می نامند. این صفت غالباً در افراد بزرگسال پیدا می شود، و در جوان و نوجوان کمتر است، و گاه تا آخر عمر از انسان جدا نمی شود، تمام نیروهای او تحلیل می رود؛ ولی جاه طلبی همچنان در اعماق قلبش به قوت خود باقی است، بلکه با افزایش سن قوی تر و گسترده تر می شود. این صفت رذیله سرچشمه بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی است، انسان را از خدا و خلق خدا دور می کند و او را برای وصول به مقصدش به دنبال گناهان خطرناکی می فرستد، و از همه بدتر این که در بسیاری از اوقات با صفات نیک مانند احساس مسؤولیت و تصمیم بر انجام وظیفه اجتماعی و لزوم مدیریت صالح در جامعه و امثال این ها اشتباه می شود. در حدیث آمده است: «آخِرُ ما یخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدِّیقینَ حُبُّ الْجاه؛ آخرین چیزی که از محبت دنیا از قلب مؤمنان راستین خارج می شود، جاه طلبی است». این حدیث به خوبی نشان می دهد که تا چه حد این رذیله اخلاقی خطرناک است. لازم به یادآوری است که این صفت، پیوند نزدیکی با ریاکاری و تکبر و عُجب و خودپسندی دارد که گاه به همین جهت اشتباه می شود.
عاقبت پرهیزگران و مستکبران
در این آیه که در ذیل آیات مربوط به قارون آمده است، به عنوان یک دستور کلّی می فرماید: «آن سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می دهیم که قصد برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است؛ (تِلْک الدَّارُ الْآخِرَةِ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لایریدونَ عُلُوّاً فِی الْارْضِ وَ لافَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ). آری عاقبت جاه طلبان مستکبر همان عاقبت قارون است که همه چیز خود را بر سر جاه طلبی و استکبار گذاشت و خشم خدا او را گرفت و به زندگی ننگینش پایان داد و برای همیشه مورد لعن و نفرین واقع گشت. ممکن است از عطف کردن فساد به علو فی الارض چنین استفاده شود که افراد برتری جو و جاه طلب سرانجام دست به فساد در ارض می زنند و برای سیراب کردن عطش خود از هیچ جنایتی فرو گذار نمی کنند. جالب اینکه در حدیثی از علی علیه السلام می خوانیم که به هنگام خلافت ظاهری شخصاً در بازارها قدم می زد، افراد گمشده را راهنمائی می کرد، ضعیفان را کمک می نمود و از کنار فروشندگان و کسبه رد می شد و این آیه را برای آنها تلاوت می نمود «تِلْک الدَّارُ الْاخِرَةِ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لایریدونَ عُلُوّاً فِی الْارْضِ وَ لافَساداً؛ سپس به تفسیر آن می پرداخت به گونه ای که نه تنها شامل زمامداران می شد، بلکه همه صاحبان قدرت را(بهر شکل و هر صورت) شامل می شد». در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است: هنگامی که این آیه را تلاوت نمود گریه کرد و فرمود: «ذَهَبَتْ وَاللَّهُ الْأَمانِی عِنْدَ هذِهِ الْآیةِ؛ با وجود این آیه همه آرزوها بر باد رفته است».[1] شاید منظور امام علیه السلام این است: با توجه به اینکه خداوند سرای آخرت را تنها از آن کسانی می داند که حتی اراده برتری جویی در دل ندارند و بذر جاه طلبی در سر نمی پرورانند کار بسیار مشکل است.
حبّ جاه در روایات اسلامی
در روایات اسلامی از این صفت رذیله نکوهش شدید شده گاه تحت عنوان «حب جاه»، گاه تحت عنوان «حبّ ریاست» و گاه تحت عنوان «شرف» که به عنوان نمونه، روایات ذیل از میان انبوه روایات گلچین شده است:
1- تأثیر مخرّب این رذیله اخلاقی در دین انسان به قدری شدید است که در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله می خوانیم: «ما ذِثْبانِ ضارِیانِ ارْسِلا فِی زَرِیبَةِ غَنَمٍ اکثَرُ فَساداً فِیها مِنْ حُبِّ الْمال وَ الْجاهِ فِی دِینِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ؛ دو گرگ درنده که در آغل گوسفندان رها شوند فساد و خرابی آنها بیشتر از حبّ مال و مقام در دین انسان مسلمان نیست».[2] مطابق این بیان، جاه طلبی و مقام پرستی، دین و ایمان انسان را بر باد می دهد، آنگونه که گرگ گرسنه گوسفندان را.
2- در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «حُبُّ الْجاهِ وَ الْمالِ ینْبِتانِ النِّفاقَ فِی الْقَلْبِ کما ینْبِتُ الْماءُ الْبَقْلَ؛ علاقه شدید به مقام و مال، نفاق را در قلب انسان می رویانند همان گونه که آب سبزه را می رویاند».[3]
3- در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «مَنْ طَلَبَ الرِّئاسَةَ هَلَک؛ کسی که طالب مقام باشد(و دلباخته آن گردد) هلاک می شود».[4]
4- این مسأله به قدری اهمیت دارد که در روایات اسلامی نسبت به ظهور کمترین نشانه های آن هشدار داده شده است از جمله در حدیثی از همان امام بزرگوار می خوانیم که فرمود: «ایاکمْ وَ هؤلاءِ الرُّؤَساءِالَّذِینَ یتَرأَّسُون فَوَاللّهِ ما خَفَفْتِ النِّعالُ خَلْفَ رَجُلٍ الّا هَلَک وَ اهْلَک؛ از این گروه ریاست طلب بپرهیزید، به خدا سوگند صدای کفش ها پشت سر کسی بلند نمی شود مگر اینکه هم خودش هلاک می شود و هم دیگران را هلاک می کند».[5] توجه به این نکته لازم است که محرومان در آن زمان غالباً پابرهنه ها بودند و کفشهای صدادار مربوط به دنیاپرستان و ثروتمندان بود، بدیهی است که این گونه افراد برای خدا و معنویت دنبال کسی نمی روند.
پی نوشت ها:
[1] تفسیر على بن ابراهیم، ذیل آیه مورد بحث.
[2] ری شهری، محمد، میزان الحکمه، جلد 1، صفحه 492(حدیث 3034).
[3] المحجة البیضاء، جلد 6، صفحه 112.
[4] اصول کافى، جلد 2، صفحه 297، حدیث 2.
[5] همان، حدیث 3.