تحریریه زندگی آنلاین- گروه دنیای سلامت
وقتی در ذهن خود یک نقطه ریز سیاهرنگ را تجسم میکنید، هیچگاه به صفحه بزرگ سفید پشت آن توجه نخواهید کرد. چند نفر از شما با این جمله موافقید که «مثبتاندیشی یکی از سختترین کارهای دنیاست»؟ تا به حال هزاران کتاب راجع به فکر مثبت و در مورد مزایای فکر مثبت حرفهای بسیاری گفته شده است.
در برخی کتب حتی از واقعیترین مثالها نیز استفاده شده تا حقیقت به درستترین شکل به رشته تحریر درآید! اشتباه نکنید ما قصد بازگو کردن مزایای مثبتاندیشی را نداریم، اما اگر مشتاق خواندن باشید، میخواهیم مثبتاندیشی را از زاویهای دیگر بررسی و تحلیل کنیم.
علیرغم اینکه میدانیم مثبتاندیشی چه مزایای شگرفی دارد، میخواهیم بدانیم که چرا به کار بردن آن در زندگی تا این اندازه سخت و دشوار است؟ مثلاً آیا میتوانید وقتی که از کارتان اخراج شدهاید و در همان روز با همسرتان بحث و جدل کردهاید، لبخند بزنید و مثبت بیندیشید؟ بله شما میتوانید این کار را انجام دهید ولی نیاز به عزمی راسخ و ارادهای قوی دارید؛ حتی برای آنکه لبخند کوچکی روی لبانتان نقش ببندد.
چرا دشوار است؟
زیرا ما از کودکی یاد گرفتهایم که کمتر مثبتاندیش باشیم. نخستین باری را که حروف الفبا را میآموختیم، به یاد آورید. ابتدا حروف زبان خودمان را یاد گرفتیم و وقتی که خواندن حروف را به طور کامل فرا گرفتیم، از ما خواستند که در کتابها روی آن حروف تمرکز کنیم؛ فقط حروف نه چیزهای دیگر.
هیچگاه ما را تشویق نمیکردند که صفحه سفید کاغذ را توصیف کنیم و اگر از کتابهایمان به غیر از خواندن استفاده دیگری میکردیم، مؤاخذه میشدیم.
آیا شده بود که گاهی اوقات دلتان بخواهد ورقهای از کتاب را پاره کرده و با آن یک بادبزن درست کنید، ولی جرأتش را نداشتید، به نظر میرسد برای کودکان در این سنین به ناگاه وارد دنیای علم و سواد شدن حرکت عجولانهای است و باید فرصت بیشتری داشته باشند تا با کتابهایشان بازی کنند و لزومی ندارد همهچیز در این سنین آنقدر جدی گرفته شود.
متأسفانه این شیوهها و روشهای ترتیبی ذهن ما را بسیار بسته و محدود کرده و همیشه یک کتاب برای ما فقط یک کتاب بوده است و نه چیز دیگر. حالا بیایید به مقوله تصادف بیندیشیم. از نظر اغلب ما یک تصادف فقط یک تصادف است؛ ولی در حقیقت یک تصادف چیزی فراتر از یک تصادف است.
یک تصادف یک یادآوری برای دقت بیشتر در آینده است. فرصتی است برای شما تا یاد بگیرید که چگونه باید ادعای خسارت کنید. اگر سعی کنید از این به بعد مدیریت بیشتری روی رانندگیتان داشته باشید، تصادف باعث تقویت اعتماد به نفس شما میشود.
تجربهای که میتوانید آن را با آب و تاب برای نوههایتان نیز تعریف کنید. فرصتی است تا با مهارتهای لازم در مواقع ضروری آشنا شوید و بتوانید از موقعیتهای خطرناک بگریزید.
شاید شما در تصادف جان کسی را نجات دادهاید. شما میتوانید با یک تصادف به ارزش واقعی زندگی پی ببرید.
نیروی مثبتاندیشی
مثبتاندیشی یک نوع تمرین و وسایل مورد نیاز آن نوعی نگرش ذهنی خاص است. وقتی که ذهن مثبت داشته باشید، ناخودآگاه افکارتان مثبت میشود. اما فکر مثبت به طور اتفاقی پیش نمیآید. بلکه باید آن را تمرین کنید، هر روز با آن سرو کار داشته باشید و به طور مرتب به کار بگیرید.
کمکم این کار به یک برنامه روزانه و عادی تبدیل میشود و شما لذت بیشتری از زندگی میبرید. شما هر چیزی را که دائم به آن فکر میکنید، جذب میکنید بنابراین اگر مرتباً به این فکر کنید که زندگی دشوار است، چیزهایی را جذب میکنید که زندگی را برایتان سختتر میکند.
اگر فکر کنید به دست آوردن پول بسیار دشوار است، شما موقعیتهایی را جذب خود میکنید که به دست آوردن پول را برای شما دشوارتر میکنند و یا اینکه اگر پول هم به سمت شما بیاید، با تصمیمگیریهای نادرست آن را از دست میدهید. بنابراین نخستین گام، تغییر افکار است.
هر روز از خودتان بپرسید «دارم به چه چیزهایی فکر میکنم؟» آیا این افکار، مثبت هستند یا منفی؟ آیا به من کمک میکنند که زندگی بهتری داشته باشم یا زندگیام را دشوارتر میکنند؟ اگر افکارتان به شما کمک نمیکنند و اجازه موفقیت را به شما نمیدهند، اگر زندگی را برای شما دلچسبتر نمیکنند، پس رهایشان کنید.
اگر افکار مثبت را تمرین میکنید ولی هیچ نتیجهای نمیگیرید، باید بدانید که نتایچ مثبتاندیشی متفاوت است. گاهی اوقات کمی زمان لازم است تا نتایج واقعی این افکار خود را نشان دهند و این موضوع بستگی به آن دارد که خواسته شما چیست و در حال حاضر چه موقعیتی دارید.
نکته دیگر در مورد تحقق نیافتن افکار مثبت در زندگی، این است که شاید افکار مثبت خود را به درستی جملهبندی نمیکنید و شاید زمان آن مربوط به اکنون نیست. موفقیت را باید در برابر دیدگان خود تصور کنید و خود را در حال رسیدن به آن ببینید. افراد مثبتاندیش قادرند افکار خود را مدیریت کنند. آنها افکار منفی را حذف میکنند و روی افکار مثبت متمرکز میشوند.
حقایق فکر مثبت
ما تلاش میکنیم که افکار مثبت خود را تقویت کنیم؛ اما همچنان خوشبختی و خوشحالی از ما دوری میکند. با وجود تمام آموزشهایی که در این زمینه به ما داده میشود، هنوز هم نمیدانیم که چگونه باید افکار منفی را از خود دور کنیم. تنها راه خوشبختی، نگرش مثبت به زندگی است.
مثبتاندیشی به والدین کمک میکند تا کودکانی سالمتر و باهوشتر داشته باشند. لبخند زدن، چهره ما را جذابتر میکند؛ ولی ممکن است در مورد مثبتاندیشی دچار سوء تفاهماتی شده باشید و همین مسأله باعث میشود تا به نتیجه مطلوب در این زمینه نرسید، مثلاً: شما تصور نمیکنید که فکر مثبت قدرت جادویی دارد؛ اما فقط کافی است باور داشته باشید تا تمام آرزوهای شما به واقعیت مبدل شوند.
مثبت فکر کنید تا استرسهایتان از بین بروند. افکار ما، ما را به جایی که دوست داریم میبرند. گاهی اوقات جدا شدن از افکار منفی بسیار دشوار است، زیرا آنها در ضمیر ناخودآگاه ما شکل گرفتهاند. همه چیزهایی که از بچگی به ما گفته میشد، آنچه میگفتیم و انجام میدادیم، همه تبدیل به عادات قدیمی ما شدهاند.
حتی برخی از ما افراد را از زاویه منفی دوست داریم و این منفیها آنقدر در زندگی ما بزرگ شدهاند که دیگر جایی برای لذت بردن از زندگی باقی نمانده است. منفی بودن به شدت مسری است و همنشینی با افراد سمی، شما را نیز منفیتر میکند؛ پس باید روابط خود را کنترل کنید. نشست و برخاست با افراد منفی، روحیه شما را خراب میکند و شما را به سمت بدبینی سوق میدهد.
پژوهشها نشان میدهد که ایده و نظر دیگران، خصوصاً وقتی که منفی است، بسیار قویتر روی سایرین اثر میگذارد. بیشتر افراد عادت دارند هنگام صحبت کردن با هم فقط از سختیهای زندگی، کار زیاد، استراحت کم، درآمد ناچیز و ... بگویند؛ در حالی که دیگران هیچ علاقهای به شنیدن حرفهای منفی ندارند، چرا که هر کس در زندگی خودش مشکلات و سختیهایی دارد و دریافت انرژی منفی از جانب دیگران، حال و روزش را بدتر میکند. به جای اینکه اجازه دهید.
افکار منفی دیگران بر شما تأثیر بگذارد و روحیه شما را تضعیف کند، با گفتار مثبت خود سعی کنید اندیشهها و افکار مثبت را به دیگران منتقل کرده و به آنها بیاموزید که اندیشههای مثبت را جایگزین کنند؛ به این ترتیب مثبتاندیشی خود را نیز تقویت میکنید.
شکایت کردن از زمین و زمان، استفاده دائم از کلمات تلخ و ناامیدکننده، مخالفت با دیگران، افسردگی، بدخوابی، از کاه کوه ساختن، شک و سوءظن به همهکس و همهچیز و به طور کلی منفینگری افرادی که همواره فقط به آن نقطه سیاه خیره میشوند و هیچگاه برای لحظهای هم به این موضوع فکر نمیکنند که شاید در پس آن نقطه سیاه، صفحه سفید و پاکی باشد، نباید روی ذهن و روح و فکر شما نیز اثر بگذارد.
در عوض باید رضایت، خشنودی، منطق، امید، کوشش، اتکا به تواناییها، کوچک شمردن مشکلات، زیبا و لذتبخش دانستن زندگی و استفاده از مواهب آن را در خود تقویت کرده و تمام این حسهای خوب و زیبا را به آنها نیز منتقل کنید. به خاطر داشته باشیم که زندگی یعنی همان نقطه سیاه در کنار صفحه سفید و یا حتی گاهی اوقات یک نقطه سفید و روشن در یک صفحه سیاه!
چیزی که امروز، دیروز و شاید فردا از آن غافل هستیم، عمر با ارزش ماست. بیایید از فرصت اندکی که برای زندگی کردن داریم، کمی بهره ببریم. برای خوشبین بودن قرار نیست هزینهای متقبل شویم، ولی برای بدبینی بهای سنگینی را میپردازیم. اگر لحظهای عمیق فکر کنیم، حتما لحظاتی را در زندگی خود مییابیم که برای حتی چند ثانیه کوتاه لبخندی بر لبانمان بنشانند.
آیا شما فرد مثبتاندیشی هستید؟
فکر منفی بدبینی را تعریف میکند. برای یک فرد بدبین همیشه چیزی برای نگرانی هست. همیشه همه چیز خوب و کامل نیست. اتفاقهای بد همیشگی و بسیار بیشتر از اتفاقات خوب هستند و هیچگاه پایان نمییابند. زندگی یعنی ترس، غم و ناراحتی. موفقیتها دستنیافتنی هستند و اتفاقات تلخ زندگی همیشه و همهجا با ماست. فکر مثبت خوشبینی را تعریف میکند.
یک فرد خوشبین تمام شرایط منفی و محدودیتهای زندگی را میبیند و میشناسد و مثبتها را انتخاب میکند. او به اتفاقات مثبت و خوشایند زندگی به چشم «هدایای مکتوم» نگاه میکند و فکر میکند که چگونه باید شرایط را تغییر دهد.
وقتی که به خودمان اجازه میدهیم منفی فکر کنیم، تواناییها و استعدادهای خود را تخریب میکنیم؛ آنقدر که در دام منفیگرایی اسیر میشویم و دیگر هیچ راهی برای فرار نداریم. اما همیشه یک انتخاب هست. نکته مهم آگاهی از افکار شخص شماست؛ سپس باید تصمیم بگیرید که کدام نوع فکر را ترجیح میدهید.