تماشای این چهار فیلم دفاع مقدس را در نماوا از دست ندهید

می­گویند ملتی که تاریخ خودش را نداند محکوم‌به تکرار آن است. برای من و هم‌نسلانم که جنگ را از ورای خاطرات آژیر خطر و پچ­پچ­های پناهگاه به یاد می‌آوریم، برای آن‌هایی که روزهای سخت در صف کوپن ایستادن را تجربه کرده‌اند و برای آن‌هایی که هنوز چشم‌انتظار یک خبر، چندتکه استخوان یا یک پلاک هستند، رجعت به تاریخ ضروری است

می­گویند ملتی که تاریخ خودش را نداند محکوم‌به تکرار آن است.
برای من و هم‌نسلانم که جنگ را از ورای خاطرات آژیر خطر و پچ­پچ­های پناهگاه به یاد می‌آوریم، برای آن‌هایی که روزهای سخت در صف کوپن ایستادن را تجربه کرده‌اند و برای آن‌هایی که هنوز چشم‌انتظار یک خبر، چندتکه استخوان یا یک پلاک هستند، رجعت به تاریخ ضروری است. جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، بخش مهمی از تاریخ معاصر ماست و بین همه دغدغه‌های اجتماعی این روزها، از نرخ دلار گرفته تا مسدودسازی شبکه‌های مجازی، ضرباهنگ غریبی است که زیر رگ‌های همه فرزندان این آب‌وخاک جریان دارد.
طبعاً سینما هم به‌عنوان بازتاب‌دهنده تحولات اجتماعی و ابزاری در ارتباط مستقیم با فراز و نشیب‌هایی که یک ملت از سر گذرانده‌اند، نگاه خودش را به جنگ دارد. فیلم‌سازان بسیاری در این حوزه فعالیت کرده‌اند و به‌تازگی شاهد تبلور و گسترش نگاهی نو از نسلی جدید به جنگ ایران و عراق در سینما هستیم. اصلاً ذات سینما به این چندرنگی‌اش است. قرار نیست همه مثل هم بیندیشند و مثل هم فیلم بسازند که آن‌وقت باید فاتحه آن سینما را خواند. با ما همراه باشید تا با چهار فیلم دفاع مقدس که در طول سالیان ساخته‌شده‌اند آشنا شویم و تاریخ ملتمان را از میان قاب­های سینماگران ایرانی مرور کنیم.

  • کیمیا – احمدرضا درویش

چند سال بعد از «هامون» شاهکار تکرار نشدنی داریوش مهرجویی و بعدتر درام روان‌شناختی زنانه «بانو»، زوج دوست‌داشتنی و جذاب بیتا فرهی، خسرو شکیبایی، بار دیگر در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. احمدرضا درویش، از آن دسته فیلم‌سازانی است که جنگ را خوب می‌شناسد و جهان‌بینی عمیق و قابل‌احترامی دارد. «کیمیا» روایت دخترکی است که لحظه تولد مادرش را از دست می‌دهد و پدرش هم در شلوغی‌های روزهای اول جنگ به اسارت عراقی‌ها درآمده است و مرده پنداشته می‌شوند. به همین دلیل شکوه او را با خود به مشهد می‌برد و به‌عنوان فرزند خود بزرگ می‌کند؛ اما بعد از چند سال که کیمیا بزرگ‌شده و شکوه دنیای مادرانه‌اش را ساخته است، پدر کیمیا از اسارت آزاد می‌شود و با زندگی مواجه می‌شود که هیچ جایی در آن ندارد. نیمه نخست فیلم «کیمیا» در میان شهرهای جنگ‌زده و جبهه‌های جنگ می‌گذرد و نیمه دوم و غالب فیلم، آثار و تبعات جنگ را در سال‌های آتی به نمایش می‌گذارد و همین نگاه جسورانه و انسانی درویش در «کیمیا»ست که فیلم را از غرق شدن در یک ملودرام آبکی نجات می‌دهد و جنگ را به‌عنوان پدیده‌ای جاری به نمایش می‌گذارد که چند نسل از یک ملت را درگیر می­کند.

  • روز سوم – محمدرضا لطیفی

«روز سوم» درست در وسط میدان جنگ در روزهای آخر محاصره خرمشهر می‌گذرد، اما به‌جای رزمنده‌ها، قهرمان داستان محمدحسین لطیفی، قهرمان‌های واقعی هستند که خرمشهر را از سقوط نجات دادند؛ مردم این شهر. روایت روز سوم از آنجایی شروع می‌شود که رضا و سمیره خواهر و برادر خرمشهری در صف آخر مقاومت خرمشهر مانده‌اند. شهر به‌سرعت به محاصره عراقیان درمی‌آید و رضا مجبور می‌شود خواهرش سمیره را که پایش شکسته است و توانایی فرار ندارد را در گودالی مخفی کند و برای کمک آوردن برود. بعد از رفتن رضا، آشنایی قدیمی که اکنون در ارتش عراق می‌جنگد سر می‌رسد و سمیره در موقعیتی بحرانی قرار می‌گیرد. «روز سوم» اقتباسی از یک داستان واقعی است و به‌خوبی توانسته دلاوری و مقاومت مردم شهرهای جنوبی را در روزهای جنگ به نمایش بگذارد و فراتر از آن با به تصویر کشیدن یک داستان واقعی، از آدم‌هایی می‌گوید که تا قبل از آژیر جنگ در مسالمت کنار یکدیگر زندگی می‌کردند و حالا با قرار گرفتن در دو سمت یک مرز روبروی هم قرارگرفته‌اند. پوریا پورسرخ یکی از معدود بازی‌های قابل‌قبول کارنامه کاری‌اش را در نقش رضا در این فیلم ارائه می‌دهد و زوج باران کوثری، حامد بهداد هم یکی از درخشان‌ترین لحظات همکاری‌شان را روی پرده نقره‌ای تجربه می‌کنند.

  • لیلی با من است – کمال تبریزی

کمال تبریزی، با «لیلی با من است» نشان داد که حتی به جنگ هم می‌توان به شیوه‌ای دیگر نگریست. «لیلی با من است» تنها کمدی است که در ژانر دفاع مقدس ساخته‌شده است (که قابل‌احترام است) و همین جسارت هم با مخالفت و تندی‌های زیادی روبرو شد. «لیلی با من است» به‌جز لحن جذاب و قصه پرکشش، از دنیای واقعی و قهرمان‌هایی از جنس خود مخاطب می‌آید و همین موضوع هم این فیلم را تا این حد جذاب و دیدنی کرده است. «لیلی با من است» روایت صادق مشکینی، فیلم‌بردار خبری است که به‌شدت درگیر مشکلات مالی است و برای گرفتن وامی راهی اهواز می‌شود تا از اسرای عراقی گزارشی تهیه کند؛ اما مشکل آنجاست که او به‌شدت از جنگ می‌ترسد و هر کاری می‌کند تا از میدان جنگ دوری کند و همین تلاش‌های صادق هم لحظات خنده‌داری را پدید می‌آورد. «لیلی با من است» که یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های پرویز پرستویی محسوب می‌شود در سال‌هایی که هنوز داغ جنگ بر پیشانی این ملت بود و ورود به این مقوله، قداست می‌طلبید، به‌سادگی می‌گفت که می‌شود از جنگ و خونریزی و بمب ترسید و بازهم خوب بود؛ «لیلی با من است» به‌جای ترسیم قهرمان‌های بی‌باک و شجاع که آماده جنگیدن‌اند، قهرمانی را به تصویر می‌کشد که تاروپودش شبیه من و شماست و علی‌رغم همه ترس‌هایش، تن به نابودی باورهایش نمی‌دهد. «لیلی با من است» از آدم بودن و آدمی زیستن می‌گوید؛ هرچقدر هم که به مذاق خیلی‌ها خوش نیاید.

  • ویلایی‌ها – منیر قیدی

حال که حدود سی سال از جنگ هشت‌ساله می‌گذرد، خیلی از تندروی‌ها و افراط‌هایی که سال‌ها این حوزه را احاطه کرده بود کمرنگ‌تر شده است و فیلم‌سازانی که خودشان تجربه دست اولی از جنگ ندارند می‌توانند بی‌طرفانه‌تر و شفاف‌تر به این دوره تاریخی بنگرند و نگاهی شخصی‌تر به‌جای یک نگاه ملی ارائه دهند؛ البته که سینمای دفاع مقدس، هرچقدر هم پرداختی شخصی داشته باشد بازهم غرور و اراده ملی را یدک می‌کشد. منیر قیدی در اولین تجربه فیلم‌سازی‌اش نه‌تنها توانایی خود را در فیلم‌سازی به رخ می‌کشد که یکی از بهترین آثار دفاع مقدس سینمای ایران را می‌سازد. برای اولین بار از زاویه دید منیر قیدی، نگاهی زنانه به جنگ می‌اندازیم و کمی آن‌طرف‌تر از جبهه‌های جنگ، درست پشت خط‌های مقدم، خانواده‌های چشم‌انتظاری را می‌بینیم که در سخت‌ترین روزها، سرشان را بالا می‌گیرند و زندگی‌شان را دوروبر جای خالی یک پدر، یک پسر و یا یک همسر می‌سازند. «ویلایی‌ها» روایت مادری است که نوه‌هایش را به شهرک ویلایی که خانواده فرماندهان جنگ در آن سکونت دارد می‌آورد تا پدرشان را ببینند اما به ناگاه عروسش از راه می‌رسد تا فرزندانش را با خود به خارج از کشور و جایی دور از جنگ ببرد. دیدگاه‌های متناقض و متضاد زنان حاضر در این اردوگاه، تلاششان برای پیشبرد زندگی و امیدواری به خبرهای خوب، روی دیگری از جنگ است که شاید تاکنون این‌قدر بی‌پرده و به‌دوراز شعارزدگی به تصویر کشیده نشده است. بازی خوب پریناز ایزدیار و طناز طباطبایی از نقاط جذاب فیلم قیدی است اما ستاره بی‌چون‌وچرای «ویلایی‌ها» ثریا قاسمی است که کاراکترش در میانه جنگ و کشتار، کاری جز مادری کردن از دستش برنمی‌آید و چه زیبا و مسحورکننده مادری می‌کند.همچنین بخوانید:
دیدن این چهار فیلم طنز را در نماوا از دست ندهید

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان