افزایش خشونت در جامعه از جمله معضلاتی است که وقتی فراگیر شود تر و خشک را با هم میسوزاند. اما تأسفبار آن است که در جامعه میزان خشونت و خشم تا حدی بالا رود که حتی دامن کسانی را که قرار است خودشان حق ستان باشند بگیرد و آنها را نیز قربانی کند.
به گزارش به نقل از ایران ،وکلا یکی از بالهای فرشته عدالت و از اقشار زحمتکش جامعه هستند که برای استیفای حق مردم قدم برمیدارند. رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز از قتل 6 وکیل دادگستری در دو سال اخیر خبر داده است . قتل دو وکیل در کمتر از یک هفته در کشور نشان از افزایش این آمار دارد . چند روز قبل خانم وکیلی در لنگرود هدف شلیک گلوله موکلش قرا گرفت و چند روز بعد نیز در ارومیه وکیل دیگری در مقابل خانه اش با ضربه های چاقو به قتل رسید.
البته تعداد وکلایی هم که مورد ضرب و جرح و بیاحترامیهای کلامی قرار گرفتهاند کم نیستند.بیتردید تداوم این مسیر میتواند حرکت رو بهجلوی وکلا و نمایندگان مردم در دادگاههای قضایی را به مخاطره اندازد. بنابراین جا دارد تا مسئولان ذیربط با پیگیری و جدیت برای پیشگیری از افزایش خشونت در برابر این قشر تدبیری اساسی بیندیشند. البته این بدان معنا نیست که فقط باید مانع خشم و خشونت در برابر وکلا شد، بلکه خشونت باید به کلی ریشه کن شود چه برای وکلا و چه برای آحاد مردم.
کم لطفی رسانه ملی به وکلا
عیسی امینی - رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز- ضمن اشاره به مهمترین انگیزه قتل وکلا در کشور میگوید: یکی از مهمترین انگیزههای قتل وکلا ترویج خشونت در جامعه است که باید نهادهای مسئول مانع تداوم این مسأله شوند اما متأسفانه در بسیاری از مواقع شاهد آن هستیم که مسئولان ذیربط خودشان خشونت را ترویج میکنند. باید یادمان باشد که جامعه وکلا جامعه زحمتکشی است که بیشترین ارتباط قضایی را با ارباب رجوع دارد.
وی در ادامه میافزاید: یکی دیگر از مسائلی که منجر به قتل و ضرب و جرح وکلا میشود، بینظمی است. اگر ما در جامعه بتوانیم نظم و امنیت را حکمفرما کنیم بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد. از اینرو فکر میکنم برگزاری جلسههای مشترک قوه قضائیه، کانون وکلا و نیروی انتظامی میتواند مانع جنایاتی چون وکیل کشی، پلیس کشی و حتی قاضی کشی شود.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا وکلا امکان مسلح شدن دارند یا خیر تأکید میکند: داشتن مجوز برای جلوگیری از جنایات یکی از راههای پیشگیری است اما راهکار اصلی نیست. بهنظرم اگر فرهنگ مقابله با تندخویی و خشونت برای افراد جامعه بدرستی جا بیفتد دیگر نیازی به مسلح بودن وکلا نیست. ضمن اینکه تا زمانی که ما با چنین معضلاتی روبهرو باشیم حتی مسلح بودن هم نمیتواند مانع بروز جنایت شود.
رئیس کانون وکلای مرکز در رابطه با این مسأله که در برخی از سریالها و برنامههای تلویزیونی چهره وکلا بدرستی نشان داده نمیشود و اغلب از آنها چهرهای ناموجه و دلال میسازند، میگوید: متأسفانه ما هم بارها شاهد این کار نادرست در رسانه ملی بودهایم و بارها هم شکایتهایی از آنها داشتهایم که چرا از وکلا چهره نامناسبی ارائه میدهند. گاهی از تریبون رسمی کشور بویژه از سوی برخی مدیران رسانه ملی مطالبی مطرح میشود که نشانه بیمهری نسبت به جامعه وکالت است. در برخی از فیلمها و سریالهایی که از رسانه ملی پخش میشود گاهی بدترین نسبتها به جامعه وکالت داده میشود و این نهاد نادانسته در حال نهادینه کردن تفکر وکیلستیزی و وکیلگریزی است.
کانون وکلا کهنترین نهادی است که مملو از قشر جوان، خانوادههای ایثارگران، علمای حقوق، قضات و نمایندگان مجلس است، اما با این حال ما هیچگاه پاسخ درست و مناسبی نسبت به اعتراضها و انتقادهایمان دریافت نکردهایم و همین مسأله هم کمک مضاعفی کرد تا چهره این نهاد مدنی به بدترین شکل ممکن به نمایش درآید در حالی که اگر رسانهها و بویژه رسانه ملی چارچوبهای لازم را رعایت میکرد تأثیر زیادی در اذهان عمومی جامعه ایجاد میشد.
عیسی امینی در این باره که آیا کانون وکلا پیگیریهای لازم را در خصوص دو وکیلی که بتازگی به قتل رسیدهاند، انجام داده است، نیز میگوید: جدا از بحثهای رسانهای، وکیلی را بهعنوان نماینده کانون وکلا معرفی کردهایم تا بهطور خاص پرونده را پیگیری کند. اما امیدوار هستیم که بزودی بتوانیم با برگزاری جلسههایی با قوه قضائیه قدمهای مثبتی را برای پیگیری از وقوع چنین وقایع تلخی برداریم.
موکلان از ما انتظار معجزه دارند
کریم رنجبر وکیل پایه یک دادگستری در پاسخ به این سؤال که چرا قتل وکلا در جامعه ما رو به افزایش است، میگوید: قتل در هر جامعهای، ریشه در نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی آن جامعه دارد. قتلهای صنفی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. با این حال اگر بخواهیم بهطور خاص به موضوع قتل وکلا از دیدگاه اجتماعی بپردازیم، باید بگوییم که علت آن میتواند رشد نیافتن فرهنگ عمومی در تطبیق روند دادرسی با وظایف و اختیارات وکیل باشد.
بدین گونه که بهطور مثال، افراد اطاله دادرسی، نبود دادرسی عادلانه به زعم موکل، احقاق نشدن حق موکل و مواردی از اینگونه را به طور مستقیم از چشم وکیل دیده و وقتی خود را بازنده پرونده میبینند، درصدد انتقام از وکیل خود برمی آیند. در حالی که شاید وکیل کوچکترین دخالتی در فرآیند شکست نداشته است.
وی در ادامه تصریح میکند: اگر در کشور ما موکلین با فرهنگسازی از طریق رسانههای ملی و عمومی، در این زمینه آگاهیهای لازم را پیدا میکردند که مسائلی مثل تعیین وقت در محاکم و صدور رأی از سوی قاضی ارتباطی به وکیل پرونده ندارد یا بدانند که قاضی در اخذ تصمیم و صدور رأی کاملاً مستقل است و میتواند بدون هیچ توجهی به استدلالات و دفاعیات وکیل حکم صادر کند و اطاله دادرسی و چگونگی صدور رأی به وکیل ربط نخواهد داشت شاید بسیاری از مشکلات موجود رفع میشد.
این وکیل دادگستری در جواب به این پرسش که برای برون رفت از وقوع چنین جنایاتی چه راهکاری پیشنهاد میدهید، خاطرنشان میکند: یکی از راههای پیشگیری تعامل بین صدا و سیما، کانون وکلا و مرکز مشاوران قوه قضائیه است. اگر این مسأله اتفاق بیفتد میتواند مردم را به محدوده اختیارات وکلا آشناتر کند. مردم باید بدانند که وکیل فقط زوایای پنهان پرونده را که ممکن است از چشم یک قاضی مخفی بماند آشکار میکند ولی تصمیم نهایی با قاضی است.
رنجبر در رابطه با مشکلات وکالت در شهرستانها نسبت به کار در تهران، میگوید: از یک سو دسترسی به محاکم و نهادهای مرتبط به محاکم، در شهرستانها نسبت به تهران آسان تر است، به همین خاطر در اینجا میتوان ظرف یک روز کاری، موارد مختلف پرونده را پیگیری کرد. حال آنکه در تهران به علت ترافیک و ازدحام جمعیت و همینطور مسافتهای طولانی بین مراجع قضایی، چنین مسألهای ممکن نیست.
اما توقع عموم مردم در شهرستانها از وکلا بسیار زیاد است و انتظار اغلب مردم از وکیل، چیزی شبیه معجزه است و توقع دارند وکیل کلّیت پرونده را دگرگون کند.
این حقوقدان در پاسخ به این سؤال که آیا مردم رابطه خوبی با وکلا دارند، تأکید میکند: متأسفانه در اغلب شهرستانها مردم بهدلیل نبود فرهنگ استفاده از وکیل و همچنین به سبب مشکلات اقتصادی، تلاش میکنند تا خودشان بهدنبال حل مشکل شان باشند از اینرو کمتر به سراغ وکیل میروند و هروقت هم احساس کنند که دیگر کاری از دستشان بر نمیآید و اصطلاحاً کار از کار گذشته و پرونده مراحل قانونی خود را طی کرده به سراغ وکیل میروند و انتظارشان هم فقط معجزه وکیل است!
رنجبر در خصوص این مسأله که آیا وکلا در برابر خطرهای احتمالی مورد حمایت میگیرند یا خیر، تصریح میکند: هرچند در برخی موارد تلاشهایی برای تجهیز وکلا به ابزار دفاعی صورت گرفته است، اما دفاع و پشتیبانی صنفی خاصی در مقایسه با حمایتی که از قضات میشود از وکلا صورت نمیگیرد و وکلا بهصورت مداوم و در وضعیتی کاملاً بیپناه، در معرض خطرات و آسیبهای مختلف قرار میگیرند.
وکلا نباید بیپناه بمانند
دکتر هما داودی - وکیل پایه یک دادگستری- میگوید: این موضوع را از دو بعد میتوان مورد بررسی قرار داد. اول از جنبه نظری و جرم شناسی و بزه دیده شناسی و دوم هم از وجهه صنفی. متخصصان حوزه جرم شناسی و بزه دیده شناسی باید با انجام مطالعات نظری پیرامون «بزه دیده شناسی شغلی» و نیز تحقیقات میدانی و مصاحبه با بازماندگان این جنایات، خانوادههای آنان یا وکلایی که قربانی خشونت (ضرب و جرح) شدهاند، علل و عوامل این جنایات و بویژه روند شتاب آلود افزایش آن را مطالعه کنند. بهطور قطع بدون این مطالعه، فکر کردن به راهکارهای پیشگیرانه، مقرون به صواب نیست.
وی ضمن اشاره به لزوم پیگیری این موضوع از سوی نهادهای صنفی، خاطرنشان میکند: نهاد وکالت باید از دیدگاه صنفی موضوع را مورد بررسی قرار دهد و راهکارهایی را برای حمایت از این قربانیان خشونت یا خانوادههای آنان پیدا کند. نخستین اقدام تهیه آمار دقیق قربانیان خشونت است و سپس راهکارهای حمایت از وکلا یا خانوادههای آنان به شکل تأمین هزینههای درمان یا برقراری مستمری فوت برای خانوادههای آنان با ضریب خاص که میتواند بهعنوان یک پیشنهاد مورد کارشناسی قرار بگیرد.
دکتر داودی در پایان تأکید میکند: واقعیت این است که مجموعه وکلا بار دفاع از حقوق شهروندان و ارائه یک خدمت ملی را به دوش میکشند و یکی از ارکان اصلی دادرسی عادلانه هستند، بنابراین نباید بیپناه بمانند و لازم است این وقایع بهعنوان حوادث ناشی از کار، مورد بررسی و واکاوی بیشتری قرار بگیرد.