مناظره امام حسن (ع) با حبیب بن مسلمه فهری

حبیب از سرآمدان سپاه معاویه بود. امام حسن(ع) راه و روش او را نافرمانی از خداوند متعال خوانده اند که برای اهداف نابود شونده و اندک دنیا از معاویه پیروی  کرده است؛

مناظره امام حسن (ع) با حبیب بن مسلمه فهری

[توبیخ نمودن امام حسن (ع) حبیب بن مسلمه را]

حبیب از سرآمدان سپاه معاویه بود. امام حسن(ع) راه و روش او را نافرمانی از خداوند متعال خوانده اند که برای اهداف نابود شونده و اندک دنیا از معاویه پیروی  کرده است؛

امام (ع) به حبیب بن مسلمة فهری فرمود: چه بسیار حرکت هایی از تو که در غیر مسیر خداوند بوده است! او گفت: اما حرکتم به سوی پدرت اینگونه نبوده است، فرمود: آری، ولکن معاویه را در خصوص دنیای کم ارزش اطاعت کردی. اگر او کارهای دنیایت را انجام دهد، در آخرت تو را رها می کند. اگر کار زشتی انجام می دهی، بگویی کار خوبی نیز انجام داده ام، همچنانکه خداوند می فرماید: «عمل صالح و کار ناصالح را با هم مخلوط نموده اند»[1]، اما کار تو بر طبق این آیه است که می فرماید: «بلکه عملهای زشت آنان بر قلبهایشان زنگار قرار داده است».[2] [3]

حبیب بن مسلمه فهری کیست؟

معرفی اجمالی

نام کامل وی، حبیب بن مسلمة بن مالک الاکبر بن وَهْب بن ثَعْلَبه است. مادر وی دختر نافِش بن وهب بن ثعلبه (ناقِش) بن وَهْب بن ثعلبه بود. پدرش مسلمه فهری بود که حبیب از وی روایت نقل کرده است. اهل شام برای او فضایل بسیاری برشمرده و وی را مستجاب الدعوة خوانده اند. به خاطر کثرت فتوحاتش در شام و روم وی را مورد تمجید قرار داده و لقب «حبیب الروم» و «حبیب الدُرُوب» بر وی نهاده اند. نسب حبیب به بنی مُحارب بن فِهْر، از طوایف قریش، می رسد، از این رو به فِهری و قُرَشی منسوب است. گاه نیز از او با نسبت حجازی و مکی یاد کرده اند.

کنیه او را ابو عبدالرحمان، ابومَسْلَمَه یا ابوسَلَمَه و ابوسعید ذکر کرده اند.

 تاریخ ولادت حبیب

از تاریخ ولادت او اطلاعی نیست. به روایت واقدی، وی هنگام وفات پیامبر (ص)، دو ساله بود. از این رو، صحابی بودن وی محل اختلاف است.

حبیب در دوران پیامبر

برخی حبیب را از اصحاب پیغمبر (ص) دانسته اند که احادیثی از ایشان حفظ و روایت کرده است و نیز معتقدند وی در برخی غزوات شرکت داشته است، اما مکحول در این قضیه تردید کرده و اظهار داشته است که از فقهای زمان در این باره سؤال کرده است و آنان اظهار بی اطلاعی نموده اند. واقدی نیز صحابه بودن حبیب را نپذیرفته، چرا که حبیب در زمان وفات پیامبر (ص) دوازده سال بیش تر نداشت و در هیچ جنگی هم شرکت نکرده بود. تنها شامیان ادعا کرده اند که وی همراه رسول خدا (ص) جنگ کرده است. نقل شده است که روزی حبیب ظاهراً برای شرکت در جنگی نزد رسول خدا رفت. پدرش خود را به پیامبر (ص) رساند و با این بیان که «این پسر، دست و پای من است» عدم تمایل خود را از رفتن فرزندش ابراز نمود. پیامبر (ص) نیز او را بازگرداند. چون در همان سال، پدر حبیب از دنیا رفت، حبیب به قصد شرکت در جنگ (احتمالا غزوه تبوک) به مدینه نزد پیامبر رفت.

 نظر زبیر در صحابی بودن وی

زبیر بن بکّار نیز، برخلاف گفته واقدی، بر آن است که حبیب از پیامبر حدیث شنیده و روایت کرده است. ظاهرا صحابی بودن وی، عقیده ای است که خاندان حبیب و مورخان اهل شام، ترویج کرده اند و مورخان اهل مدینه و فقها آن را نپذیرفته اند. از آن جا که حبیب از یاران با وفای معاویه بود، جعلی بودن روایات دال بر صحابه بودن حبیب دور از ذهن نیست.

 همسران حبیب

همسر حبیب «ام عبدالله کلبی» دختر یزید بود که پس از مرگ او به همسری ضحاک بن قیس فهری در آمد. از دیگر همسران وی نائله را نام برده اند. او پیش از این، همسر معاویه بود. پس از آن که معاویه او را طلاق داد با حبیب ازدواج کرد. از دیگر همسران و فرزندان وی مطلبی یافت نشد.

دوران عمر

منابع از اقدامات و فعالیت های حبیب در دوره ابوبکر یاد نکرده اند، اما از خدمات وی در دوره عمر و عثمان و نیز معاویه سخنان زیادی گفته شده است. او در زمان عمر، در فتح شام تأثیرگذار بود.

 فتح غوطه و حومه

وی که در سال 13 یکی از افسران تحت امر «خالد بن ولید» بود، به غوطه (در اطراف دمشق) حمله و روستاهایی را تصرف کرد و زنان و مردانشان را نزد خالد فرستاد.

 واقعه مرج الصفر

در واقعه مَرْج الصُّفَّر (محرّم سال 14) نیز یکی از فرماندهان سپاه بود.

 والی حمص

گفته شده است که حبیب پس از فتح حمص در سال 15، مدتی از جانب خلیفه دوم، والی آن جا بود و سپس عزل شد.

در سال 15، حبیب فرمانده مقدمه سپاه «یزید بن ابی سفیان»، از فرماندهان فتوح شام، در نبرد با رومیان و فتح قَیساریه بود.

در همین سال در نبرد یرموک، ابوعبیدة بن جراح پس از پیروزی بر سپاه روم، حبیب را به فرماندهی گروهی از سواران، در تعقیب دشمن روانه کرد. طبق گزارشی دیگر از همین جنگ، حبیب بن مسلمه یکی از 36 تا 40 گردان سواره (کُرْدُوسه) تحت امر خالد بن ولید را فرماندهی می کرد.

در سال 15، ابو عبیدة بن جراح برای بار دوم انطاکیه را فتح کرد و حکومت آن جا را به حبیب بن مسلمه سپرد. حبیب به شهر جرجومه حمله کرد و جراجمه را به تسلیم واداشت.

 شهرت بطنان حبیب

حبیب از طرف ابوعبیده مأمور شد به بُطنان برود. وی دژی را در آن جا فتح کرد و بدین سبب آن جا به «بُطنان حبیب» مشهور شد. پس از آن به قاصرین لشکر کشید.

پس از مرگ ابوعبیده، عیاض بن غَنْم حبیب را برای فتح سُمَیساط و قَرْقیسیا روانه کرد و این دو شهر با مصالحه فتح گردید.

پس از فتح حلب (سال 16)، ابوعبیده، حبیب بن مسلمه را به همراه عِیاض بن غَنْم به سوی انطاکیه «که مردم آن پیمان صلح را شکسته بودند، » فرستاد. آن دو انطاکیه را بار دیگر فتح کردند؛ بنابر قولی دیگر، عمرو بن عاص آن جا را فتح کرد. حبیب فرمانده سپاه مسلمین شد و در فتح جزیره (در شام) نقش مهمی ایفا کرد. وی در آن جا فرمانده جنگجویان غیر عرب بود. عمر پس از آن وی را حاکم جزیره کرد. حبیب ارمنستان و آذربایجان را نیز فتح کرده و به قلمرو حکومت خود افزود.

 گشودن دژها

در روزگار عمر، حبیب دژ زِبَطْرَه (متعلق به رومیان) و دژ حَدَث را گشود. گفته شده است که عمر پس از عزل عیاض بن غنم، مدتی حبیب را والی جزیره کرد.

 فتح آذربایجان

به روایتی، در سال 22 حبیب آذربایجان را با جنگ فتح کرد. عمر در همان سال، زیاد بن حنظله را به جانشینی حبیب به منطقه جزیره فرستاد و حبیب برای یاری سُراقَة بن عمرو، که سرگرمِ فتح باب الابواب بود، حرکت کرد. سراقه پس از فتح باب الابواب، حبیب را به تفلیس فرستاد، اما او موفق به فتح آن جا نشد.

زمان عثمان

وقتی عثمان به خلافت رسید، به معاویه، فرمانروای شام و جزیره، دستور داد تا حبیب را به ارمینیه روانه کند. به قولی «که بلاذری آن را ترجیح داده است» عثمان خود مستقیما به حبیب چنین فرمانی داد. حبیب، با شش یا هشت هزار تن از اهالی شام و جزیره، به سوی ارمینیه رفت و در اطراف قالیقَلا اردو زد. اهل شهر بر لشکر وی حمله بردند. حبیب آنان را به درون شهر راند و به شرط پرداخت جزیه یا جلای وطن، به آنان امان داد.

 جنگ حبیب با رومیان

چند ماه بعد، به وی خبر رسید که بطریقِ اَرمیناقُس گروه عظیمی را بر ضد مسلمانان گردآورده و از مردم آلّان و ابخاز و سمندر کمک گرفته است. حبیب از عثمان کمک خواست. به دستور خلیفه، معاویه دو هزار تن را برای یاری حبیب به قالیقلا فرستاد. از کوفه نیز شش هزار تن به یاری او شتافتند. به سبب تأخیر نیروهای کمکی، و شاید به انگیزه جاه طلبی، حبیب در کرانه فرات (به قولی در قالیقلا و به روایتی ضعیف، در نزدیکی دَبیل) با سپاه روم (که شمار آنان را از هفتاد هزار تا بیش از هشتاد هزار تن نوشته اند) وارد جنگ شد. در شبیخونی، فرمانده سپاه روم (به روایت واقدی: مَوریان) کشته شد و مسلمانان پیروز شدند و غنایم بسیار گرفتند. هنگامی که سپاهیان کوفه رسیدند، میان اهل عراق و اهل شام بر سر تقسیم غنایم اختلاف افتاد.

 مصالحه حبیب با حاکمان

پس از آن، حبیب با حاکم خِلاط و حاکم مُکْس (از نواحی بُسْفُرَّجان) مصالحه کرد و با فرستادن لشکریانی، اَرْجیش و باجُنَیس را گرفت و سپاهیان او دبیل و تمام روستاهای اطراف آن را تصرف کردند. حبیب با بطریق های سِراج طَیر، بَغْرَوَند و بسفرّجان، در قبال مبلغی خراجِ سالیانه، صلح کرد و نَشَوی (نخجوان) را نیز به صلح و سیسَجان را به جنگ گشود.

 فتح شمشاط

همچنین در زمان خلافت عثمان، معاویه، حبیب بن مسلمه را به همراه صفوان بن مُعَطَّل سُلَمی، به سوی شِمشاط (از نواحی ارمینیه) فرستاد که آن جا را با مصالحه فتح کردند. حبیب در ادامه فتوح خود در ارمینیه، شهرهای بسیار دیگری را تصرف کرد و بر آن ها خراج بست.

 حبیب فاتح ارمنستان

حبیب سپس جُرزان (گرجستان شرقی) و تفلیس را به صلح گشود و برای اهالی آن ها امان نامه نوشت و به عبادت گاه های آنان تعرضی نکرد.

از حبیب باعنوان فاتح ارمنستان یاد شده است. عثمان، نخست تصمیم داشت ولایت همه ارمینیه را به حبیب بسپرد، ولی سپس وی را به دلیل توانایی و شایستگی اش، برای جهاد به نقاط مرزی شام و جزیره فرستاد. حبیب به شام بازگشت و در حمص، اقامت گزید و به سرزمین روم حملاتی کرد. بعدا معاویه او را به دمشق منتقل نمود.

معاویه بارها حبیب را به جنگ با رومیان فرستاد و وی حملاتی موفقیت آمیز داشت. هنگامی که عثمان بن عفان در مدینه در محاصره مخالفان بود، از حاکمان ولایات کمک خواست.

معاویه نیز حبیب بن مسلمه را به یاری وی فرستاد، اما در میانه راه، خبر قتل عثمان به حبیب رسید و او به شام بازگشت.

دوران خلافت معاویه

در سال 31 هجری در ایام خلافت عثمان و زمامداری معاویه در شام مردم ارمنیه از اسلام برگشتند. معاویه، ابن مسلمه را که در این زمان حاکم جزران بود، برای سرکوبی و فتح دوباره این منطقه فرستاد. حبیب با مردم تفلیس و کوهستان مکاتبه کرده و چون به نتیجه نرسید با آن ها وارد جنگ شده و ایشان را مطیع کرد. پیمانی نیز میان طرفین بسته شد. حبیب بن مسلمه در جنگ بلنجر نیز به دستور عثمان به فرماندهی سپاه شام در آمد و به کمک مسلمانان شتافت.

او کسی بود که از ابوذر غفاری نزد معاویه بدگویی کرده و ابراز داشت که ابوذر شام را به فساد خواهد کشاند و اهالی آن جا را علیه وی و خلافت عثمان به آشوب خواهد واداشت. از این رو، معاویه با عثمان مکاتبه نمود. عثمان نیز دستور داد در سخت ترین شرایط ابوذر را به مدینه بفرستد. حبیب در اواخر خلافت عثمان از عاملان او در قنسرین بود.

در جریان محاصره عثمان هنگامی که او از معاویه کمک خواست، معاویه حبیب بن مسلمه را در راس سپاهی به سوی عثمان فرستاد. هنگامی که وی همراه سپاه به وادی القری رسید، از کشته شدن عثمان خبردار شده و به شام بازگشت.

پس از مرگ عثمان او هم چنان در خدمت معاویه باقی ماند و در جبهه مخالف علی (ع) ایفای نقش نمود. مؤلف الغارات وی را از کارگزاران و مشاوران معاویه معرفی کرده است که معاویه هرگاه می خواست کار بزرگی انجام دهد، او را هم دعوت می کرد تا در مجلس مشاوره شرکت کند.

 جنگ با حضرت علی (ع)

حبیب در جنگ صفین در جبهه شام و در مقابل علی (ع) برای بقا و پیروزی حکومت معاویه تلاش های زیادی نمود. معاویه پیش از جنگ افرادی را نزد امام علی (ع) فرستاد تا به زعم خود از امام بخواهد قاتلان عثمان را به او واگذارد. یکی از این افراد حبیب بن مسلمه بود. آن ها هنگامی که نزد حضرت علی (ع) رسیدند، حبیب شروع به صحبت کرد و آن چه را معاویه به او گفته بود، بازگو کرده و از علی (ع) خواست تا کشندگان عثمان را تحویل آن ها بدهد یا از خلافت کنار رود. امام با خشم با وی برخورد کرده و آن ها را از نزد خود راند. حبیب با شروع جنگ صفین به عنوان فرمانده پهلوی چپ سپاه شام نقش مهمی در این جنگ ایفا کرد. وقتی سپاه شام در آستانۀ شکست قرآن ها را بر سر نیزه ها زده و خواستار حکمیت شدند، امام به سپاهیان خود هشدار داد که از شامیان فریب نخورند. امام نام چند تن از آنان را ذکر کرد به عنوان کسانی که اهل دین و قرآن نبوده و نمی دانند در قرآن چیست و آن را از روی خدعه و نفاق بالا برده اند، که از جمله آن ها حبیب بن مسلمه بود. پس از انعقاد پیمان حکمیت، حبیب یکی از گواهان این پیمان از طرف شامیان بود.

 مصالحه با امپراطور روم

معاویه در سال 41، حبیب بن مسلمه را به سوی امپراتور روم فرستاد که با وی مصالحه کرد.

 سال و محل فوت حبیب

سال و محل فوت حبیب بن مسلمه در منابع تاریخی به اختلاف ذکر شده است. بیش تر منابع نوشته اند که او در سال 42، هنگامی که والی ارمنستان بود و کم تر از پنجاه سال داشت، درگذشت. سن او را هنگام وفات، 35، 41 و 45 نیز ذکر کرده اند. بر اساس گزارشی از طبری ، حبیب بن مسلمه در سال 51 زنده بوده است. در برخی روایات، محل مرگ حبیب، شام (در پاره ای روایات: دمشق) ذکر شده است.

 اوصاف حبیب

حبیب بن مسلمه در روش های جنگیدن مهارت داشت. او را تنومند و بلندقامت وصف کرده اند و به روایت ابن عساکر به مال دنیا بی اعتنا بود. آن گاه که در حج به دیدار عمر بن خطّاب رفت، عمر دستور داد تا خزانه را بر وی بگشایند، اما او فقط سلاح برداشت. اهل شام (اموی مسلک ها) حبیب بن مسلمه را ستوده و حسّان بن ثابت و شُرَیح بن حارث کندی قاضی در مدح او شعر گفته اند

محل سکونت فرزندان حبیب

به گفته ابن عساکر  جمعی از فرزندان حبیب بن مسلمه در حَوران، از توابع دمشق، می زیستند.

فهرست منابع

(1) حنظلی رازی، عبدارحمن ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن 13711373/ 19521953، چاپ افست بیروت.

(2) ابن اثیر، علی بن أبی الکرم، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 19701973.

(3) ابن اعثم کوفی، الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت 1411/1991.

(4) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییزالصحابة، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت 1412/1992.

(5) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت 1415/ 1995.

(6) ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری (بیروت).

(7) ابن عبدالبرّ، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت 1412/1992.

(8) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 14151421/ 1995 2001.

(9) ابن قتیبه، محمد بن عبدالله، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره 1960.

(10) ابن کلبی، هشام بن محمد، جمهرةالنسب، چاپ ناجی حسن، بیروت 1407/1986.

(11) ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، معرفةالصحابة، چاپ محمدحسن محمدحسن اسماعیل و مسعد عبدالحمید سعدنی، بیروت 1412/2002.

(12) بخاری، محمدبن اسماعیل، التاریخ الکبیر، (بیروت 1407/ 1986).

(13) بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق 19962000.

(14) بلاذری، احمدبن یحیی، فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن 1866، چاپ افست فرانکفورت 1413/1992.

(15) شیت خطاب، محمود، قادةالفتح الاسلامی فی ارمینیة، بیروت 1419/1998.

(16) ابن خیاط، خلیفة، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ مصطفی نجیب فوّاز و حکمت کشلی فوّاز، بیروت 1415/1995.

(17) ابن خیاط، خلیفة، الطبقات، روایة موسی بن زکریا تستری، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد (1967).

(18) دینوری، احمدبن داوود، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره 1960، چاپ افست قم 1368ش.

(19) طبری، محمد بن جریر، تاریخ (بیروت).

(20) مسعودی، علی بن الحسین، مروج (بیروت).

(21) ابن مزاحم، نصر، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404.

(22) یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی.

پی نوشت

[1] ( التوبة: 102)

[2] (المطففین: 14)

[3] مناظرته مع حبیب بن مسلمة الفهری

قال (علیه السلام) لحبیب بن مسلمة الفهری: رب مسیر لک فی غیر طاعة، قال اما مسیری الی ابیک فلا، قال علیه السلام:

بلی، و لکنک اطعت معاویة علی دنیا قلیلة، فلئن کان قام بک فی دنیاک لقد قعد بک فی آخرتک، فلو کنت اذا فعلت شرا قلت خیرا کنت کما قال الله عزوجل: «خلطوا عملا صالحا و آخر سیئا»( التوبة: 102) و لکنک کما قال: «بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون».(المطففین: 14)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان