ماهان شبکه ایرانیان

صادق کرمیار با مهر مطرح کرد:

بازنشر داستان‌هایی از جنگ پس از ۲۷ سال/ ماجرای یک کانال تلگرامی

صادق کرمیار می‌گوید انتشار مجموعه داستان «فریاد در خاکستر» برای وی بیشتر وجهه تداعی خاطرات دارد و اساسا داستان کوتاه را در مختصات ادبیات ایران چندان جدی نمی‌داند.

بازنشر داستان‌هایی از جنگ پس از 27 سال/ ماجرای یک کانال تلگرامی

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: مجموعه داستان «فریاد در خاکستر» به همراه رمان «حریم» تازه‌ترین آثار منتشر شده از صادق کرمیار است که درآستانه سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از سوی انتشارات نیستان به بازار عرضه شده است.

«فریاد در خاکستر» که نخستین مجموعه داستان منتشر شده از کرمیار به شمار می‌رود، با افزودن چند داستان تازه و پس 27 سال بازنشر می‌شود.

به همین بهانه با کرمیار گفتگویی انجام داشته‌ایم که در ادامه از نگاه شما می‌گذرد:

* مجموعه داستان «فریاد در خاکستر» نخستین اثر داستانی منتشر شده از سوی شما بود آن هم پس از یک دوره فعالیت مستمر روزنامه‌نگاری در جبهه. کمی درباره حال و هوای نگارش این داستان‌ها بگویید.

من در سال 1369 این مجموعه داستان را برای اولین بار منتشر کردم. آن موقع جنگ تازه تمام شده بود. در ایام دفاع مقدس من با خانواده در اهواز در خیابان کیان‌پارس مستقر بودیم و برای روزنامه گزارش تهیه می‌کردم. سال 68 به تهران برگشتم و در سرویس گزارش روزنامه اطلاعات مشغول کار شدم. دبیر سرویس گزارش در آن زمان آقای علی اصغر شیرزادی بود. او به من پیشنهاد کرد که سوژه‌هایی را که در ایام حضورم در جبهه پیدا کرده‌ام را در قالب داستان بنویسم. من هم این کار را کردم.

داستان نخستم هم عنوانش «نه عروسک نه پرنده» بود. این اولین اثر داستانی بود که به صورت جدی و حرفه‌ای نوشتم. آقای شیرزادی کار را پسندید و من را به ادامه راه تشویق کرد. از این داستان‌ها یکی دو عنوان در روزنامه اطلاعات و برخی هم در مجله ادبستان منتشر شد که آقای شیرزادی مسئول امور ادبی‌اش بود.

* فضای ادبی آن زمان نوشتن داستان‌هایی به سبک آثار شما را بر می‌تافت؟

فضا در آن زمان برای نوشتن از جنگ بسیار بازتر از الان بود. من یادم هست در روزنامه اطلاعات جبهه، داستانی از اسماعیل خویی نیز چاپ شد که بسیار قوی و تاثیرگذار و حماسی بود. الان اسم ایشان را هم نمی‌شود برد. جالب‌تر اینکه در آن زمان داستانی از ابراهیم حسن‌بیگی به دست ما رسید که چون ضدجنگ بود امکان انتشار پیدا نکرد و یا داستان‌هایی از نویسندگان حوزه هنری را منتشر کردیم که الان نمی‌شود اسم آنها را هم آورد.

* سوژه‌های این داستان‌ها را چقدر واقعی است؟

تقریبا همه‌اش واقعی است. من سوژه داستان «نه عروسک نه پرنده» را در یک خانه مخروبه در جنگ در خرمشهر پیدا کردم. داستان «فریاد در خاکستر» را هم که درباره جانبازان اعصاب و روان است را خودم در آسایشگاه دیدم و یا داستان «آخرین فریم» مربوط به جوایز فرهنگی در زمینه دفاع مقدس بود که من و سعید صادقی و آقای سرهنگی آن را گرفتیم.

* فاصله زیادی بین انتشار اثر بعدی شما با این داستان‌ها افتاد و بعد از آن هم دیگر شما زیاد سراغ این سوژه‌ها نرفتید. این مساله دلیل خاصی داشت؟

من وقتی کتاب اولم را منتشر کردم به نوعی دچار یاس شدم. حس کردم که این داستان‌ها چیزی نیست که بتوانم بیست سال بعد از آن دفاع کنم. در همان زمان حس می‌کردم که کتاب و نوشتن هم در جامعه ما جایگاهی ندارد.

این در حالی بود که کتاب سه چاپ هم خورده بود. به این نتیجه رسیدم که نمی‌شود در این حوزه زندگی کرد و از سویی در روزنامه هم بند نمی‌شدم و از آن کار خسته شده بودم. این بود که فاصله زیادی افتاد میان انتشار کارهایم.

* الان بعد از این همه مدت که جایگاه شما بعنوان یک نویسنده حرفه‌ای تثبیت شده، حس می‌کنید این داستان‌ها قابل دفاع هستند که بخواهند تجدیدچاپ شوند؟

زمانی که کتاب منتشر شد، نقدهای زیادی روی آن نوشته شد. نقدها هم جدی بود و اذعان داشتند که داستان‌ها متفاوت است و نویسنده‌اش هم همینطور. حرف‌هایی زدند که آدم خوشش می‌آمد. به ویژه اینکه این مجموعه در معدود مجموعه داستان‌هایی بود که جز گونه حماسی، چند داستان با نگاه متفاوت‌تری هم داشت. الان و در چاپ تازه چند داستان تازه به آن افزوده‌ام. انتشار این کتاب بیشتر الان برایم نوعی تداعی خاطرات گذشته است. از طرفی داستان کوتاه در ایران خیلی ژانر مهمی نیست که مخاطب داشته باشد.

* به تازگی شما در فضای مجازی و در قالب یک کانال تلگرامی مجموعه یادداشت‌هایی درباره دیدار اواخر سال قبل خود و مجموعه‌ای از نویسندگان با مقام معظم رهبری منتشر می‌کنید. انگیزه شما از این کار چیست؟

آن دیدار یک ملاقات فنی و جدی و صمیمی بود. درباره نفرات حاضر در آن هم من نمی‌خواهم چیزی بگویم. اگر صلاح باشد خود دوستان دفتر رهبری اسامی را اعلام می‌کنند. هر چند که نام برخی را در این متن‌ها آورده‌ام. برداشت من از این دیدار یک برداشت فنی و تکنیکی از مباحثی است که آنجا مطرح شد. حس کردم این یادداشت‌ها و بازگویی این مباحث شاید به درد نویسندگان و مدیران فرهنگی و برخی مخاطبان ادبیات داستانی بخورد. حس کردم لازم است برخی از این مطالب شکافته شود و برایش وقت گذاشتم.

رهبر انقلاب برای کمتر طیف و گروهی مثل نویسندگان اینطور وقت می‌گذارند. این زمان برای حوزه فرهنگ و ادبیات اختصاص داده شده بود و بسیار هم مغتنم است. من این مباحث را مختص خودم نمی‌دیدم و حس کردم باید برای دیگران هم مطرح شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان