در ابتدای این نشست مطهری نیا درباره فضای ادبیات در حوزه عاشورا و اینکه عاشورا را از منظر داستان مورد توجه قرار دادهاند بیان کرد: رویکرد نسبت به مقتل امام حسین در قرون مختلف تفاوتها و راز و فرودهای مختلفی داشته است. در مقاطعی این گزارشها کنار هم میآیند و مطالب انسجام بیشتری پیدا میکنند اما باز در قالب تکنگاریها در کنار هم قرار گرفتهاند.
او گفت: بعد از آن کتابهای مستقلی را میبینیم که به موضوع عاشورا و امام حسین(ع) میپردازند. اولین کتابی که با عنوان مقتل فارسی منتشر میشود روضه الشهداست که جریانسازیهایی میکند اما ایراداتی هم دارد.
مطهرینیا اظهار کرد: بعد از انقلاب مثل سایر موضوعاتی که رشد داشتند در این زمینه هم رشد داشتیم و شاهد تحول بودیم و متنهای ادبی و عاشورایی پرباری درباره عاشورا و حضرت زینب و سایر اهل بیت نوشته شد. کمکم که جلو آمدیم ادبیات داستانی درباره عاشورا خودش را نشان داد. ما کتاب نامیرا اثر صادق کرمیار را داریم که تا حدود زیادی به واقعیت نزدیک است.
او افزود: وقتی سبک روایتهای تاریخ اسلام را کنار هم میگذاریم این خرده روایتها وقتی بخواهد تبدیل به یک روایت شود مشکلات خاص خودش را دارد. ما قویترین مستندات و روایات را درباره تاریخ اسلام داریم و ناشرانی را داریم که آنقدر حجم تولید محتوایشان از داستاننویسی در زمینه معصومین بالاست که میتوانیم این آثار را دسته بندی موضوعی کنیم.
او ادامه داد: در شیوه روایت تاریخی تخیل نداریم چون باید روایت بر اساس واقعیت باشد اما در فضای غیرتاریخی و غیرتاریخ اسلامی میتوانیم بگوییم آنچه هست تخیل نویسنده است. امروز تولید محتوای قابل توجهی اتفاق افتاده است و ما این حجم از ادبیات داستانی را درباره عاشورا نداشتیم. آثاری اینچنین آنقدر باید نوشته شود و مورد نقد بیرحمانه قرار گیرد تا ما بتوانیم شاهد آثار جهانی باشیم.
این استاد تاریخ و تمدن اسلامی تأکید کرد: معمولا نوع روایت ما از اهل بیت یک نقص اساسی دارد و آن این است که جوری نوشته میشود که فقط به درد جامعه مسلمان آن هم از نوع شیعه میخورد. چقدر خوب است این کتابها به گونهای نوشته شوند که افراد از ادیان دیگر هم بتوانند از آنها استفاده کنند.
طاووسی مسرور دومین سخنران این نشست بود که در ابتدا سخنان خود را با دشوار بودن کار و توجه به حوزه معصومین آغاز کرد و بیان کرد: نفس توجه به داستان در حوزه معصومین که در سالهای اخیر رونق گرفته است کار و میدان دشواری است. در سالهای اخیر کارهایی منتشر شده است که سطح کیفی پایینی داشته و از منظرهای مختلف محل اشکال بوده و هست.
او افزود: کتابی که امروز درباره آن صحبت میکنیم کتابی است که نویسنده و ناشر نه خودشان و نه نمایندگانشان در جلساتی که نقد و بررسی کتاب صورت میگیرد حاضر نمیشوند. نقد یا وارد است که باید پس از آن اصلاح صورت گیرد یا وارد نیست که باید از آن دفاع شود. اما اینکه نقد اصلا شنیده نشود امر مطلوبی نیست.
او درباره تولید و انتشار کتاب به زبان محاوره بیان کرد: تولید کتاب به زبان محاوره لزوما بد نیست ولی وقتی میخواهیم در حوزه معصومین ورود کنیم باید ملاحظاتی وجود داشته باشد و نوشتن در زمینه ادبیات داستانی را با کپشننویسی اینستاگرامی یکی ندانیم.
این استاد فلسفه و کلام اسلامی ادامه داد: همانطور که مؤلف در مقدمه کتاب بیان کرده است در پژوهشگاه دارالحدیث فعالیت داشته است و سابقه داستان نویسی نداشته است بنابراین متنی که در کتاب با آن مواجهیم متن فاخر و قابل اتکایی نیست.
او با تأکید بر اهمیت تولید یک اثر پژوهشی قوی درباره عاشورا به زبان جوانان، اظهار کرد: چه ضرورتی دارد ما سطح عاشورا را آنقدر پایین بیاوریم و تا این حد و مثل این کتاب عامیانهاش کنیم؟ اگر یک کار پژوهشی قوی به زبان جوان تألیف شود مشکلی نیست و بدان معنا نیست که یک ادبیات نازل و بیکیفیت و از نظر علمی ضعیف را در اختیار جوان قرار دادهایم. اما ضرورت تألیف این کتاب را متوجه نشدم!
طاووسی مسرور گفت: ایجاد تعادل بین زبان محاوره و زبان تاریخی کار سختی است و از زبان اهل بیت سخن گفتن کار دشواری است. مفاهیم قدسی را نباید پایین بیاوریم و سطحی و عوامانه کنیم. اجازه بدهیم یک حالت قدسی زیبا در اذهان داشته باشند و سطح توقع مردم را تنزل ندهیم.
او با اشاره به اینکه مشکل امام حسین(ع) با یزید یکی در ظلم سیاسی و دیگری در ظلم اقتصادی او بود، عنوان کرد: تصویری که ما از یزید در بیشتر کتابهایمان ارائه میکنیم و او را یک فرد همجنسگرا یا کسی که با محارم خود رابطه داشته است تصویر میکنیم، مشکلساز است. امام حسین(ع) میگوید ما با یزید دو مشکل داریم، یکی اینکه بر ما حاکم شدند و نظر ما را نخواستند(ظلم سیاسی)، دیگر اینکه زمینهای عراق را تصرف کردند و به هرکسی خواستند دادند (ظلم اقتصادی).
او در انتها گفت: ما بیشتر «عاشورا به روایت دشمن» را به خورد مخاطب میدهیم تا «عاشورا به روایت اهل بیت». بهتر است مطالعهای تطبیقی بین دهه 40 و 50 با دهه 90 در زمینه چگونگی روایت عاشورا انجام دهیم و ببینیم در آن زمان چگونه عاشورا را روایت میکردیم و اکنون و در این دهه چگونه آن را توصیف میکنیم؟