ماهان شبکه ایرانیان

منتخبی از زیباترین اشعار لیلا کردبچه ؛ شاعری با صدای زنانه معاصر

همانطور که می دانید یکی از شاعران محبوب و پرطرفدار لیلا کردبچه می باشد که اشعار نو با مفاهیم زیبایی سروده اند. در این مقاله اشعار لیلا کردبچه را در اختیارتان گذاشته ایم.

منتخبی از زیباترین اشعار لیلا کردبچه ؛ شاعری با صدای زنانه معاصر

لیلا کردبچه شاعر جوان ایرانی است که با سرودن اشعار نو عاشقانه از محبوبیت زیادی برخوردار است و متولد 1359 است که اشعار نو و سپید سروده است و دانش آموخته دوره دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی است. از این رو، اگر شما نیز به دنبال اشعار لیلا کردبچه هستید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.

اشعار زیبا و دلنشین لیلا کردبچه

لیلا کردبچه شعرهای ناب و دلنشینی گفته است که می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید. در ادامه مطلب شعرهای ناب لیلا کردبچه را در اختیار شما دوستان عزیز گذاشته ایم تا بتوانید از بین آن ها شعرهای نابی را مطالعه نمایید و در قالب کپشن یا استوری از آن استفاده کنید.

اشعار لیلا کردبچه با مفاهیم ناب

شعر ناب لیلا کردبچه

گفتی می‌آیی
و یاد اخبار هواشناسی افتادم
که لذت باران‌های بی هنگام را می‌برد

گفتی می‌آیی
و یاد تمام روزهایی افتادم
که بیهوده چتر برداشته بودم

******

دوستت دارم
و چقدر توضیح دادن
حرف‌های ساده
سخت است

******

شعر لیلا کردبچه با مفاهیم ناب

دوستت دارم
و پنهان کردنِ آسمان
پشتِ میله‌های پنجره آسان نیست

******

عادت کرده‌ایم
آنقدر که یادمان رفته است
شب مثل سیاهی موهایمان می‌پرد
و یک روز آنقدر صبح می‌شود
که برای بیدار شدن دیر است

******

جاده‌ها جایی اگر برای رفتن داشتند
تکان دادن دست
دو معنای کاملاً متفاوت نداشت

غربت
با پوشیدن کفش‌هایت آغاز نمی‌شد
و دستی که پشت سرت آب می‌ریخت
جاده ها را به زمین کوک نمی‌زد

یک روز برمی‌گردی که باد
تمام آدم ها را برده است
جاده‌ها مثل کلاف سردرگمی دور خود پیچیده‌اند
و زمین
یک گلوله کاموایی بزرگ شده است
که برای تنهایی عصرهای یخ بندانت
خیالبافی می‌کند

*******

شعر دلنشین لیلا کردبچه

شعرهای بلند و ناب لیلا کردبچه

چندسال است
که وقتی می‌گویم باران
واقعاً منظورم باران است
وقتی می‌گویم پاییز،
واقعاً منظورم پاییز است
و وقتی به تو فکر می‌کنم،
واقعاً منظوری ندارم

چندسال است
که پاییزِ چسبیده به پنجره غمگینم نمی‌کند
از خواندن «عقاید یک دلقک» گریه‌ام نمی‌گیرد
و از عقب‌‌ انداختن چیزی نگران نمی‌شوم

دیر است دیگر
آن‌قدر مرده‌ای که نگاهم از تو عبور می‌کند
و برای دوباره دیدنت
باید آن‌قدر به عقب برگردم،
تا نسلم منقرض بشود
باید
برسم به روزهایی‌
که جایی
میان خون و خفا شروع به تپیدن کردم

من
یک قلب قدیمی‌ام
از آن‌هایی‌که سخت عاشق می‌شوند

از آن ساختمان‌های عجیبی‌که هرچه بیشتر می‌لرزند،
محکم‌تر می‌شوند
و یک‌روز می‌بینی به‌سختی می‌خندم
به‌سختی گریه می‌کنم
و این،
ابتدای سنگ‌شدن است

بی هیچ منظوری به تو فکر می‌کنم
و بی‌هیچ‎دلیلی متشکرم که دوباره پاییز است
متشکرم که هوا بارانی ست
و با این‌حال
حرف دوباره‌ای با تو ندارم
مثل دلقک بی‌دلیلی
با سنگی نهصدهزار‌ماهه در سینه
که رقت‌انگیزترین هق‌هقش را بر چهره کشیده‌است
در پیاده‌روهای پاییزهای دوباره نشسته‌ا‌ست
و برایش مهم نیست
سکه‌هایی‌که در کلاهش می‌اندازند،
تقلبی‌ست

*******

باید این شعر را برای تو می‌گفتم
در من امّا زاینده‌رود غمگینی از پا نشسته‌ست،
که آدم‌ها روی جنازه‌اش راه می‌روند
و پاشنه کفش‌هایشان
در خاطرات خشک‌وخالی ما فرومی‌رود

دیگر
قورباغه‌ها دمِ غروب نمی‌خوانند
و کلاغ‌های بلاتکلیف روی تابلوی «شنا ممنوع»
به ماهیان مرده فکر می‌کنند

دیگر کسی در ساحل جاده‌ای خاکی قدم نمی‌زند
دیگر کسی روی پلی نمی‌ایستد،
که پایه‌هایش در لبان خشکِ کویر ترک خورده‌اند

دیگر هیچ‌کس
هیچ‌کس در آب نمی‌افتد…
(این‌ها را دیده‌ام که می‌گویم)

می‌دانی؟
من فکر می‌کنم رودخانه‌ها حق دارند
از ریختن به باتلاق خسته شوند
حق دارند
بروند دنبال دریا بگردند
حق دارند
مسیر سرنوشتشان را عوض کنند

امّا تو باور می‌کنی؟
بغض خاطره‌ای در گلوی سرچشمه‌ گیر نکرده باشد؟
تو
باور می‌کنی؟

چقدر باید این شعر را برای تو می‌گفتم!
چقدر باید این شعر را برای تو می‌خواندم!

پشت پلک‌های من امّا زاینده‌رود غمگینی‌ست،
که جاری نیست
و دهانم را خشک کرده‌ست

می‌خواهم چیزی بگویم، نمی‌توانم
می‌خواهم بروم
باید بروم
و برای بردن این‌همه خاطره از این‌شهر
کیف کوچک من جای زیادی ندارد

*******

شعر طولانی لیلا کردبچه

این منم؛ زنی که سال‌هاست
به فنجانی چای خرسند است،
به سکوتی که لای چین پرده ها مرتب نشسته است
به مدادی تراشیده ، کاغذی سپید
به پنجره ای که گاهی
صدای پیر آوازخوانی دوره گرد
با دست‌های بلندش باز می‌کند
و چند عاشقانۀ قدیمیِ بی‌مجوز و
دستمالی
که تابِ هق‌هقم را بیاورد

******

کدام شعرت را در یک صبح بارانی نوشته‌ای؟
بعد از آن‌که انگشتانِ خیسِ ابر
آن‌قدر به شیشهٔ پنجره زد تا بیدارت کرد،

همان را در گوشِ من زمزمه کن!

این‌که در دهانِ تو ابر، شکلِ دیگری دارد،
این‌که در صدای تو باران، طورِ دیگری می‌بارد،
این‌که در هوای تو باز کردنِ چتر، بی‌انصافی است،
یک‌طرف!
می‌خواهم ببینم
زنی که در صبحی بارانی صدای تو را می‌شنود،
چقدر ممکن است دیوانه باشد
که دیوانه‌ات نشود!

******

شعر ناب لیلا کردبچه

شعر های کرگدن لیلا کردبچه

این شب‌ ها روی پیشانی‌ ام
جای رویین شاخ می‌ خارد و
پوستم این شب‌ ها زبر و خشن شده است
و تو از شکوه کرگدن شدن چه می‌دانی؟
و بر این سیاره خاکی موجوداتی هستند
که سرانجام فهمیده‌ اند
بی‌ عشق می‌ شود زنده ماند
موجودات عجیبی که بی‌ آنکه کسی جایی نگرانشان باشد
با احتیاط از خیابان عبور می‌ کنند
پله‌ ها را دست‌ به‌ نرده پایین می‌ آیند
و صبح‌ ها در پارک می‌ دوند
موجودات باشکوهی که اگر خوب
به سخت‌ جانی چشم‌ هایشان خیره شوی، می‌ فهمی
هنوز نسل دایناسورها منقرض نشده است

******

گل‌ ها برای سرخ بودن
دلیل نمی خواهند
تو برای مهربان بودن

******

عادت کرده‌ ایم
آنقدر که یادمان رفته است
شب مثل سیاهی موهایمان می‌ پرد
و یک روز آنقدر صبح می‌ شود
که برای بیدار شدن دیر است

******

شعر ناب لیلا کردبچه

شعرهای مفهومی لیلا کردبچه

به خاطر مردم است که می گویم
گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیار
دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی می شود
و مردم نمی دانند چگونه می شود بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشت

******

این شعر را همین حالا بخوان
وگرنه بعدها باورت نمی شود
هنگام سرودنش چگونه دیوانه وار عاشقت بودم
همین حالا بخوان این شعر را که ساختار محکمی ندارد
و مثل شانه های تو هربار گریه می کنم می لرزد
هربار گریه می کنم
و پیراهن هیچ فصلی خیس تر از بهاری نخواهد بود
که عاشقت شدم

******

شب بخیر نگو
بگذار منتظر بمانم
و دلم بخواهد شب ادامه داشته باشد

******

شعر زیبا لیلا کردبچه

شما دوستان عزیز در صورت تمایل با کلیک بر روی اشعار پل الوار و اشعار عاشقانه حافظ می توانید اشعار نابی را مطالعه نمایید، و همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان