نامگذاریهای هر سال با در نظر گرفتن مسائل داخلی و بینالمللی کشور است اما در سالی که ایران شدیدترین تحریمها را از سوی امریکا متحمل شده، چگونه میتوان به رونق تولید امیدوار بود؟ آیا راهی برای تقویت تولید در شرایط تحریمی وجود دارد؟ آن هم در شرایطی که آخرین آمارهای اقتصادی سال 1397 از کاهش رشد اقتصادی و تضعیف شاخصها خبر میدهد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، برای بررسی این موضوعات سراغ غلامرضا مصباحی مقدم، اقتصاددان و سیاستمدار که اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است رفتیم. او در این گفتوگو توضیح میدهد که چگونه رونق تولید متناسب با دوره تحریمهاست و اکنون باید چه اقداماتی انجام داد تا به اهداف مشخص شده برای کشور و توسعه دست یافت. مصباحی مقدم حتی به رسیدن اقتصاد ایران به سطح اقتصادهای پیشرفتهای نظیر اقتصاد آلمان نیز امیدوار است؛ البته به شرط آنکه...
آیا «رونق تولید» در شرایط تحریمی ممکن است؟
دستور «رونق تولید» در سالی که ایران تحت شدیدترین تحریمهای ظالمانه امریکا قرار دارد کاملاً متناسب با شرایط تحریمی است، چراکه تحریمها موجب محدودیت ارزی برای کشور میشود و این موضوع واردات را سخت میکند. لذا باید برای واردات کالاها اولویتها را مدنظر قرار داد. یعنی ترجیح دادن واردات مواد اولیه و ماشینآلات صنعتی به جای واردات کالاهای نهایی و کالاهای لوکس که این نوع واردات میتواند ارزش آفرین باشد. در شرایطی قرار داریم که باید برای ارز اندکی که وارد کشور میشود، ارزش ویژهای قائل بود و از آن در راه حمایت از تولید بهره برد؛ نه آنکه گمرکهای کشور به تمام واردکنندگان میدان دهند و کالاهایی به ایران وارد شود که صرفاً جنبه مصرفی و تجملگرایی دارد. با ابراز تأسف باید بگویم که برخی از کالاهای وارداتی حتی مشابه ساخت داخل نیز دارند و در ایران بخوبی تولید میشوند. حتی این کالاها از نوع کالای اساسی نیستند و بیشتر جنبه فانتزی دارند؛ مانند لوازم آرایشی و بهداشتی.
لذا رونق تولید میتواند از تغییر نگاه به مسأله واردات آغاز شود. به این ترتیب که مواد اولیه و ماشینآلات مورد نیاز تولید داخل با حمایت دولت وارد کشور شود و در اختیار تولیدکنندگان قرار گیرد. آن زمان با توجه به اینکه قیمت ارز افزایش پیدا کرده، صادرات نیز سودآوری بیشتری پیدا میکند و کالاهای داخلی توجیه صادراتی پیدا خواهد کرد. این اتفاق به رونق تولید و ساخت داخل کمک خواهد کرد، چراکه ناخواسته مشوقی برای افزون شدن تولید است. تولیدی که مصرف داخلی را پوشش میدهد و امکان ارزآوری در شرایط تحریمی را فراهم میکند. به این خاطر است که رونق تولید همزمان با تحریمها مطرح میشود و اگر درست برنامهریزی شود بسیار ارزشمند و دارای دستاورد خواهد بود.
اما آمارهای اقتصادی سال گذشته نشان میدهد که در شرایط تحریمی اقتصاد ایران نمیتواند موفق ظاهر شود. مثلاً رشد اقتصادی در 9 ماهه نخست 1397 منفی بود و احتمالاً با همین روند هرچه جلوتر برویم، شرایط سختتر میشود. آیا در چنین شرایطی میتوان به رونق تولید امید داشت؟
اتفاقاً رهبر معظم انقلاب انتخاب هوشمندانهای برای نامگذاری سالجاری داشتند و کاملاً با تکیه بر عملکرد اقتصادی 1397 رونق تولید را هدف اصلی سالجاری قرار دادند. آمارهایی که متعلق به سال گذشته است، از این موضوع حکایت میکند که در این سال ما گامهای جدی برای بهبود وضع کشور و خنثی کردن تحریمها برنداشتهایم. بر اساس همین وضعیت، امسال موظف هستیم که برای رونق تولید بهعنوان مهمترین فاکتور در مقابله با تحریمها به طور جدی اقدام کنیم. البته وقتی به آمارها بهصورت جزئیتر نگاه میکنیم، میبینیم که در سال گذشته هم برخی صنایع تقویت شدند و توانستند عملکرد موفق تری داشته باشند. از جمله صنعت پوشاک و تولیدات لوازم خانگی. تولید لوازم خانگی در سال گذشته افزایش پیدا کرد و علاوه بر در دست گرفتن بخشی از بازار داخل، صادرات آن نیز جدی شد و در بازار 12 کشور از 15 کشور همسایه جایگاه بالاتری را پیدا کرد. این بخش از تولیدات داخل توانست بازار تحت پوشش خود را نه تنها در دورهای که تحت تحریم قرار داریم بلکه با استفاده از فرصتهای ایجاد شده در این دوره، گستردهتر کند. لذا اگر تمام بخشها با این دیدگاه جلو بروند موفق خواهیم شد. ناامید نیستیم و با اندکی تغییرات در سیاستهای کلان و جزئی کشور شعار امسال محقق خواهد شد.
وظیفه دولت در چنین شرایطی چیست؟
در این مسیر دولت باید اندکی موانع اداری را کم کند، حمایت از تولیدکننده را افزایش دهد و به واردات نگاه دقیقتر و گزینشیتر داشته باشد. کاهش ایستگاهها برای موافقت اصولی و دادن تسهیلات بانکی به تولیدکننده اهمیت ویژهای دارد. باید منابع بانکی ما مدیریت شود. آزاد گذاشتن منابع بانکی در شرایط کنونی کار درستی نیست، چراکه در این صورت منابع بانکی بهجای سوق داده شدن به سمت تولید، صرف بخشهای خدماتی خواهد شد. به طور کلی صرفه تولید نسبت به دلالی کمتر است. بانکها هم ترجیح میدهند که منابع را به جای بخش تولید به این سمت ببرند تا از بازگشت پول و سود آسوده خاطر باشند. به همین خاطر به بخشهای خدماتی راحتتر منابع را تخصیص میدهند. اما اگر جهت جریان منابع بانکی به سمت تولید و با هدف حمایت از این بخش باشد، کمک بزرگی به رونق تولید خواهد شد.
آیا بانکها میتوانند منابع لازم را برای بخش تولید مهیا کنند؟
بله. در حال حاضر گفته میشود که نقدینگی به حدود 2000 هزار میلیارد تومان رسیده است. این رقمی بسیار بزرگ است که از وجود نقدینگی مسموم و توهمی در اقتصاد ایران حکایت دارد اما واقعی است و اگر 50 درصد از این نقدینگی به سمت تولید سوق داده شود بویژه برای تأمین نقدینگی و سرمایه در بنگاههایی که ظرفیت خالی تولید دارند، اتفاق بسیار خوبی در جهت رونق تولید رقم خواهد خورد. الان برخی از بنگاههای تولیدی کشور چندین خط تولید دارند اما به خاطر کمبود منابع مالی فقط یک خط تولیدشان فعال است. اگر این بنگاهها سرمایه کافی داشته باشند، میتوانند با این سرمایه در گردش تولیدشان را تقویت کنند.
آیا کشوری را میتوان مثال زد که در شرایطی مشابه ایران بوده و الان توسعه یافته است؟
مثال بارز آن آلمان است. آلمان پس از جنگ جهانی دوم با شرایطی مواجه بود که کشورهای پیروز جنگ از آن مطالبه غرامت کرده بودند و اتفاقاً کشورهای رقیب آلمان مورد حمایت امریکا نیز بودند. اما از آن زمان به بعد آلمان با همین سیاست توسعه صنعت و تولید توانسته است وضعیت بهتری برای خود ایجاد کند و در جایگاه کنونی قرار بگیرد. این کشور ظرفیتهای داخلی خود را شناسایی کرد و به کار گرفت و به این ترتیب الان به یک ابرقدرت تبدیل شده است.
به نظرتان اقتصاد وابسته به نفت ایران میتواند از این عادت بد دور شود و به سمت تولید محوری حرکت کند؟ آیا مقایسه ایران و آلمان ممکن است؟
بله. اتفاقاً این یک امتیاز است که از آن بدرستی استفاده نمیکنیم. ما منابع اولیه توسعه را داریم و فقط باید برای استفاده از آن درست برنامهریزی کنیم. البته رونق تولید در شرایط تحریمی هم وابستگی اقتصاد ما را به نفت کم میکند وخیلی در تحقق این هدف تأثیرگذار است.
متأسفانه هر سال در بودجه کشور مشاهده میکنیم که وابستگی اقتصاد ما به نفت حدود 40 درصد تعیین میشود و برای تحقق بودجه باید این منابع از طریق فروش نفت تأمین شود. به اعتقاد من وقتی سهم درآمدهای نفتی در سال 91-90 و اتکای اقتصاد به نفت در حال کاهش بود، باید از این ظرفیت برای کاهش وابستگی استفاده میشد. اما از آنجا که درآمدهای نفتی اعتیادآور است، دوباره با اجرای برجام و بهبود شرایط بینالملل، همان روال سابق به جریان افتاد و پول نفت را به جای آنکه صرف توسعه و رونق تولید کنیم، به بودجه عمومی اختصاص دادیم. الان هم که تحریمها بازگشته، بنا بر همان عادت سابق به هر دری زدیم تا بتوانیم نفت بفروشیم و درآمدش را برای تأمین هزینهها خرج کنیم؛ نه برای توسعه و رونق تولید. اما این روند دولتها را تنبل و کارآمدی بخش خصوصی را کم خواهد کرد. بنابراین عقیده دارم ایران هم میتواند از این عادت بد دور شود؛ درآمد نفت را از بودجه جدا کند؛ آن را به سمت تولید سوق دهد؛ تولیدات را افزایش دهد؛ و با یک پشتوانه قوی به سمت توسعه حرکت کند. آن زمان که تولید رونق پیدا کند، درآمد مالیاتی نیز افزایش خواهد داشت و دولت میتواند هزینهها را از این محل تأمین کند که مشکلات کمتری بهدنبال دارد و منبعی مطمئنتر است.
برخی میگویند که سیلهای اخیر و خسارتهایی که به کشور وارد کرد مانع بزرگی در مسیر حمایت از تولید و رونق آن است. ضمن آنکه بسیاری از صنایع و بخش کشاورزی استانهای سیل زده آسیب دیدهاند. آیا با وجود این بلای طبیعی بازهم به توسعه و رونق تولید خوشبین هستید؟
بله. در بخش صنعت که فقط کارگاههای کوچک از این سیل آسیب دیدهاند و میتوان با اندکی سرمایه دوباره آنها را احیا کرد. صنایع بزرگ و مهم با سیلابهای اخیر خسارت چندانی ندیدهاند و غالب آنها در مدار تولید هستند. اما در بخش کشاورزی هم با کشتهای جایگزین و استفاده از منابع آبی جدید میتوان خسارتها را جبران کرد. دولت باید به این منظور برنامهریزی و حمایت انجام دهد.
مهمترین تأثیر رونق تولید بر اقتصاد را میتوان در کدام بخشهای اقتصاد مشاهده کرد؟
رونق تولید با خود اشتغال به همراه دارد. درآمد سرانه و تولید ناخالص داخلی را افزایش خواهد داد. بازارها به گردش درمی آیند و کسب و کار رونق پیدا میکند. وابستگی به واردات را کاهش میدهد و در عوض صادرات بیشتر میشود. ضمن آنکه عرضه بیشتر کالاها کاهش هزینه و قیمت تمام شده را بهدنبال خواهد داشت. به طور کلی اقتصاد خانوار و کشور را تقویت میکند و با تکیه بر این قابلیت به سمت توسعه حرکت خواهیم کرد. به نوعی تولید لکوموتیو اقتصاد خواهد شد.
وقتی از رونق تولید و توسعه صحبت میشود، تصوری که از آن میتوان کرد اقتصاد کشورهای توسعه یافته است. آیا ایران میتواند در کوتاه مدت به این وضعیت دست یابد؟
خیر. رسیدن به شرایط اقتصادی کشورهایی نظیر ژاپن و آلمان یک ساله و حتی 5 ساله ممکن نیست. این مسیر باید برنامهریزی صحیح و در دراز مدت طی شود. با استفاده از تصمیمات و قدمهایی محکم و با ثبات که همه میدانیم چیست اما در اجرا ضعیف عمل میکنیم. برای مثال نباید فرآوردههای انرژی زا را بیمحابا مصرف کنیم و بگوییم که کشور ما دارای ذخایر زیادی است، پس هر اندازه انرژی مصرف کنیم، اشکالی ندارد. ما باید بیشتر بهدنبال افزایش تولیدات صنعتی با استفاده از حاملهای انرژی که به لطف خداوند، ارزان در اختیارمان قرار گرفته است، باشیم و صادرات را از این طریق افزایش دهیم. به نظر من یک برنامه 3 دههای میتواند ایران را به اقتصاد کشورهای توسعه یافته برساند. به این شرط که فرصتها را نسوزانیم، توسعه محور فکر و عمل کنیم و متحد باشیم.