ماهان شبکه ایرانیان

آیا کوروش همان ذوالقرنین در قرآن است؟

در سوره کهف، آیات ۸۳ تا ۹۸ به نام و بعضی اعمال ذوالقرنین و ویژگی های شخصیت وی اشاره شده است. این آیات سوره کهف درباره ذوالقرنین، به نوشته اغلب مفسران دارای شأن نزول بوده است

آیا کوروش همان ذوالقرنین در قرآن است؟

در سوره کهف، آیات 83 تا 98 به نام و بعضی اعمال ذوالقرنین و ویژگی های شخصیت وی اشاره شده است. این آیات سوره کهف درباره ذوالقرنین، به نوشته اغلب مفسران دارای شأن نزول بوده است. از خود قرآن کریم هم برمی آید که نزول این آیات مسبوق به طرح پرسشی از جانب معاصران حضرت رسول صلّی اللّه علیه و اله و سلّم است زیرا می فرماید: «و از تو درباره ذوالقرنین می پرسند. بگو هم اکنون یادی از او بر شما می خوانم» و اخبار نیز همین معنی را تایید می کند چنانکه در کتاب مسند روایت کرده اند که قریش به تحریک یهود، راجع به چند موضوع که از جمله شخصیت ذوالقرنین بود، سؤال کردند و گفتند: «این مرد کیست و کارهایش چیست؟»

توجه به شأن نزول این حقیقت را آشکار می سازد که یادی از ذوالقرنین - هر که هست - در تورات باید باشد.

اما درباره اینکه ذوالقرنین کیست، مفسران و مورخان قدیم وجوه بسیاری یاد کرده اند از جمله:

1- مراد از ذوالقرنین اسکندر است (تفسیر طبری، تفسیر سورآبادی).

2- ابوریحان مصادیق دیگری نیز برای ذوالقرنین یاد می کند از جمله: اطوکس نامی، که به حامیرس یکی از ملوک بابل چیره شده است؛ منذر بن ماء السماء و ابو کرب شمر یرعش بن افریقس حمیری.

3- صعب بن جبل (غزالی در سر العالمین).

اما در عصر جدید مولانا ابو الکلام محیی الدین احمد آزاد (1958- 1888 م) وزیر فرهنگ سابق کشور هند (گویا به اقتباس سر سید احمد خان مصلح معروف به مسلمان هندی مفسر معروف قرآن) در تفسیرش به اردو به نام «ترجمان القرآن» با ادله بسیار بر آن است که مراد از ذوالقرنین، کوروش کبیر پادشاه هخامنشی است.

باری نظریه مولانا ابو الکلام آزاد در ایران و جهان اسلام انعکاس وسیعی یافت و یکی از مورخان معاصر استاد دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی رساله او را با شرح و بسط لازم به فارسی ترجمه کرد، و مفسران بزرگی چون علامه طباطبائی (قدّس سرّه) صاحب المیزان و آیت الله مکارم شیرازی صاحب تفسیر نمونه و ترجمه قرآن کریم هم آن را محتمل الصدق یافتند و بعضی از قرآن پژوهان از جمله شادروان خزائمی صاحب «اعلام قرآن» نیز آن را معقول شمرد و از آن دفاع کرد. به علاوه یکی از محققان و زبان شناسان بزرگ معاصر آقای دکتر فریدون بدره ای نیز کتاب محققانه ای در اثبات صدق و صحت این نظریه تحت عنوان «کوروش کبیر در قرآن مجید و عهد عتیق» نوشت.

اما هنوز محققان دیگری هم در ایران و جهان اسلام و اسلام شناسی هستند که مراد از ذوالقرنین را اسکندر رومی یا مقدونی و یا دیگران می دانند، از جمله مونتگمری وات (در دایرةالمعارف اسلام، به انگلیسی، طبع لندن). یا آقای دکتر حسن صفوی از محققان معاصر ایرانی که کتابی به نام ذوالقرنین کیست؟ نوشته است. ایشان نظریه افرادی را که عقیده دارند، ذوالقرنین همان کوروش هخامنشی است را رد کرده و مراد از ذوالقرنین را اسکندر مقدونی دانسته اند.

اما در این میان، رقابت بین دو نظریه قوی تر است، یکی نظریه ای که مراد از ذوالقرنین را اسکندر مقدونی یا رومی می داند و دیگری نظر یا نظریه ای که مراد از آن را کوروش هخامنشی می داند.

در رد احتمال اول یعنی نفی ذوالقرنین بودن اسکندر، دلایلی اقامه شده است که اهم آنها از این قرار است.

1) یادی از اسکندر در عهد عتیق نیست. حال آنکه از کوروش هست.

2) اسکندر موحد و خداپرست نبوده، حال آنکه ذوالقرنین به توصیف و تصریح قرآن مجید خداشناس و مؤمن بوده است.

3) دیگر اینکه سدی با مشخصات قرآنی که دارای مس و آهن باشد، به اسکندر منسوب نیست.

اما قرینه های مؤید نظر مولانا ابو الکلام آزاد از این قرار است:

1) کوروش شخصیتی است که در کتاب مقدس یعنی عهد عتیق (در کتاب رؤیای دانیال، و کتاب عزرا و چند رساله دیگر) از او با تلویحی شبیه به تصریح یاد شده است. دانیال در رؤیایی می بیند که در قصر شوشان در کشور عیلام و در کنار نهر «اولای» است و قوچی با دو شاخ به همه حیوانات غلبه می کند، مگر بزی با یک شاخ که سرانجام بر او غلبه می یابد. سپس دانیال پس از این خواب از خود بیخود می شود و فرشته وحی بر او ظاهر می گردد و می گوید «آن قوچ صاحب دو شاخ را که دیدی، پادشاهان مادیان و فارسیان می باشد و آن بز نر پادشاه یونان است».[1]

2) ذوالقرنین قرآن شخصیتی است که خداوند به او تمکن در روی زمین و قدرت و اختیار داده است، و این با شخصیت کوروش که بر بخش عظیمی از آسیا و اروپا دست یافته و نخستین امپراطوری بزرگ تاریخ را تأسیس کرده است، توافق دارد.

3) ذوالقرنین قرآن خداشناس و موحد است و کوروش هم خداشناس و یکتاپرست بوده و معقول ترین تاریخی که برای ظهور زرتشت[2] یاد می شود قرن ششم پیش از میلاد است که با تاریخ حیات کوروش توافق دارد.

4) ذوالقرنین اولین بار سفر یا لشکرکشی به غرب یا مغرب خورشید داشته است و این موضوع با لشکرکشی کوروش به غرب ایران و شکست کروزس پادشاه لیدیا و تسلط بر آن سرزمین انطباق دارد.

5) ذوالقرنین در سفر یا لشکرکشی دوم خود به سمت شرق یا مشرق حرکت کرده است، و این موضوع با لشکرکشی کوروش به جنوب شرقی (مکران و سیستان) و شمال شرقی (حدود بلخ) انطباق دارد و ظن قوی این است که کوروش در این سفر، بلاد سند را هم فتح کرده است و ایرانیان، سند را هند می نامیده اند و از این جهت در کتیبه داریوش، نام هند نیز در میان نامهای ممالک بیست و هشت گانه مفتوحه ذکر شده است.

6) ذوالقرنین قرآن با قومی وحشی مواجه شده است و این با رفتن کوروش به سمت شمال و کوه های قفقاز و نبرد با اقوام وحشی سکا که به یک تعبیر همان یأجوج و مأجوج هستند، انطباق دارد. در اینجا کوروش اقوام وحشی را عقب راند و در معبر داریال که تنها معبر آنان بوده است که از آن راه به اقوام مجاور تعدی و تجاوز می کردند، سدی با آهن و مس می سازد و شک نیست که این دیوار همان سدی است که کوروش بنا نهاده است، زیرا اوصافی که قرآن درباره سد ذوالقرنین بیان کرده کاملا بر آن منطبق است و در آثار باستانی ارامنه این دیوار بهاگ گورایی نامیده شده که معنی این کلمه تنگه کوروش یا معبر کوروش است.

مولانا ابو الکلام آزاد این اقوام وحشی تجاوزگر را اقوامی دانسته اند که در هر منطقه به نامی خوانده شده اند؛ از جمله در نزد یونانیان لیت و در ازمنه اخیر در اروپا آنها را میگر (مجار) و در آسیا تاتار نامیده اند.[3]

آیت الله مکارم شیرازی صاحب تفسیر نمونه در تفسیر آیات مربوط به ذوالقرنین ضمن مقایسه ای کامل بین اوصاف ذوالقرنین که در قرآن آمده است و اوصاف کوروش به نظریات تاریخی در این مورد نیز اشاره می کند از جمله از قول هرودت مورخ یونانی می نویسد «کوروش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند، او را نکشند و لشکر کوروش فرمان او را اطاعت کردند به طوری که توده ملت، مصائب جنگ را احساس نکردند».

کوروش پادشاهی کریم و سخی و بسیار ملایم و مهربان بود. مانند دیگر پادشاهان به اندوختن مال حرص نداشت، بلکه نسبت به کرم و عطا حریص بود، ستم زدگان را از عدل و داد برخوردار می ساخت و هرچه را متضمن خیر بیشتر بود، دوست می داشت.

و نیز از قول مورخ دیگری به نام ذی نوفن می نویسد: کوروش پادشاه عاقل و مهربان بود و بزرگی ملوک با فضایل حکما در او جمع بود، همتی فائق و وجودی غالب داشت، شعارش خدمت به انسانیت و خوی او بذل عدالت بود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و غرور را گرفته بود.

جالب اینجاست که این مورخان که کوروش را این چنین توصیف کرده اند از تاریخ نویسان بیگانه بوده اند نه از اقوام یا ابناء وطن او، بلکه اهل یونان بودند و می دانیم که مردم یونان به نظر دوستی به کوروش نگاه نمی کردند، زیرا با فتح لیدیا بدست کوروش شکست بزرگی برای ملت یونان فراهم شد.[4]

در پایان باید اضافه کرد در این گونه تحقیق و تطبیق ها، بویژه در مورد قصص قرآن، با قاطعیت نمی توان تعیین مصداق کرد. اما چنانکه ملاحظه می شود این نظر و نظریه که مراد از ذوالقرنین قرآن، کوروش کبیر باشد، نظریه ای معقول و محتمل الصدق است. و ادله مؤید آن بسیار بیشتر و معقول تر است.

پی نوشت ها:

[1] کتاب دانیال، باب 8. آیات 20 و 21.

[2] زرتشت، پیامبر ایران باستان بوده، عصر وی را حدود 600 ق. م می دانند، اغلب خاورشناسان زمان او را قرن های 6 و 7 قبل از میلاد ذکر می کنند. وی معاصر گشتاسب بوده و آن شهریار دین او را پذیرفت.(فرهنگ فارسی، ج 5. اعلام، ص 648). برخی تواریح او را معاصر با یوشع و ارمیاء از پیامبران بنی اسرائیل می دانند.

[3] فصلنامه بینات، شماره، ص 105: استاد بهاء الدین خرمشاهی.

[4] برای اطلاع بیشتر می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:

1- تفسیر نمونه، ج12، ص 542.

2- تفسیر المیزان، ج،395.

3- فرهنگ قصص قرآن، صدر الدین بلاغی.

4- ذو القرنین یا کوروش کبیر: دکتر محمد ابراهیم باستانی.

5- ترجمان القران، مولانا ابو الکلام آزاد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان