انتشار اسناد کوتای 28مرداد بعد از حدود 64 سال توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا، حواشی بسیاری داشت. در میان این اسناد اطلاعاتی وجود داشت که هر آنچه تا امروز در کتاب تاریخ مدرسه درباره این حادثه خوانده بودیم را تغییر می داد و این مسئله موجب شد که سیل عظیم از واکنش ها در رسانه ها و شبکه های اجتماعی سرازیر شود.
به گزارش فرارو 64 سال داستان اینگونه بود که «شاه دل خوشی از مصدق نداشت و سعی داشت او را از نخست وزیر عزل کند اما مخالفت او باعث شد 25مرداد کودتایی شکل بگیرد که شکست خورد. اما این ماجرا از تب و تاب نیافتاد و در همان روزها تظاهرات گستردهای به حمایت از دولت مصدق بر پا شد. اما دکتر مصدق دستور منع تظاهرات در حمایت از دولتش را صادر کرد و تکلیف کرد که مردم به خانههای خود برگردند.
در حالی که کودتاچیان درصدد اجرای برنامه دیگری برای پیروزی بودند،، آیتالله کاشانی طی نامهای به دکتر مصدق او را از شرایط جدیدی که کودتاچیان تدارک دیده بودند مطلع ساخت و از او خواست که با همکاری با او تصمیمات لازم برای جلوگیری از کودتا را تدارک ببیند.
هر چند دوستان دکتر مصدق بسیار کوشیدند که در صحت نامه تردید ایجاد کنند تا به نحوی بار مسئولیت اهمال در مقابله با کودتا و رها کردن نهضت در اوج خطر را از دوش دکتر مصدق و همکارانش بکاهند. توجه به این واقعیت تاریخی که با همکاری آیتالله کاشانی و دکتر مصدق امکان جلوگیری از کودتا و سلطه بیست و پنج ساله آمریکا وجود داشته است، امری در خور توجه است که برای ملت ایران در شرایطی اینگونه میتواند راهگشا باشد اما دکتر مصدق در اوج مشکلات و مخاطرات دست حمایت دوستان و همکاران خود را نفشرد معذلک اصرار و دوستان دکتر مصدق در مقصر جلوه دادن دیگران از جمله آیتالله کاشانی و یا حزب توده و سازمان نظامی، هیچ از بار مسئولیت اهمال در برابر کودتا نمیکاهد. و هر دولتی مکلف است از امانت مردمی خویش به طور جدی مراقبت و دفاع کند صرف نظر از دستخط و امضا، متن و فضای حاکم بر آن و ادبیات نوشتاری آیتالله کاشانی، پاسخ رسمی دکتر مصدق و امضای وی در پای نامه نیز هیچ تردیدی در صحت صدور آن باقی نمیگذارد.
اما با اینحال طبق گزارش ها در این 64 سال «دکتر مصدق در پاسخ نامه آیت الله کاشانی نوشته بود که«27مرداد ماه مرقومة حضرت آقا توسط آقای حسن سالمی زیارت شد اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم. و السلام. دکتر محمد مصدق.» با این پاسخ دکتر مصدق، آیتالله کاشانی را از دخالت در حوادث آینده منع کرد و حتی اعلام حمایت وی را نیز لازم نشمرد.کودتای 28 مرداد و سقوط دکتر مصدق با شکست طرح اولیه کودتا و استفاده از ارتش، که بیشتر با برنامه آمریکائیها همخوانی داشته است، مرحله دوم کودتا در بیست و هشتم مرداد ماه توسط شاپور جی و عوامل انگلیسی و حمایت آمریکائیها به اجرا گذاشته شد.»
اما این تنها یک داستان بود. زیرا حالا با گذشت این سالها وزارت امور خارجه آمریکا برای نخستین بار کتاب اسناد مرتبط با کودتای ۲۸ مرداد که به سرنگونی دولت محمد مصدق منجر شد را منتشر کرد.این اسناد به وقایع سالهای 51تا 54 میلادی میپردازد و حوادث قبل از کودتا، عملیات سرنگون کردن مصدق و نیز وقایع پس از آن را در بر میگیرد. در جنجالی ترین سند این مجموعه سازمان سیا به آیت الله کاشانی و نیروهای مذهبی اتهام مخالفت با مصدق و طرفداری از موضع رژیم شاه را زده است.
اما این نخستین بار نبود که این مسئله مطرح میشد. بارها و بارها برخی از تاریخدان ها به این نکته اشاره کرده بودند و حتی عکسهایی منتشر شده بود اما سند و مدرک مشخصی از آن وجود نداشت و این باعث شده بود که این ادعاها، قطعیت پیدا نکنند.
ماجرا هم بنا بر گفته صادق زیبا کلام از یک جاهایی در سال ۵۸ عدهای آرام آرام شروع کردند به اینکه عکس آیتالله کاشانی و اینها را بالا بردند و ابتدا مِنمِنکنان و بعد خیلی جدی آمدند و گفتند که مصدق خطا کرده است. گفتند که مصدق آدم خوبی بود ولی پر از خبط و خطا بود و اصلا اصل کار را آیتالله کاشانی کرده است. بعد گفتند که اصلا چه کسی گفته این خیابان را به اسم دکتر مصدق کنید؟ گفتند مصدق فراماسون بود. مصدق، مصدقالسلطنه بود و یک ضد حمله شدید را علیه مرحوم دکتر مصدق شروع کردند. آقای دکتر شهید سیدحسن آیات، آقای دکتر عبدالحمید دیالمه و خیلی دیگر از انقلابیون از جمله این افراد بودند. اعضای حزب جمهوری شروع به تطهیر کردن آیتالله کاشانی کردند. در تهران و بعضی از شهرستانها که میتوانستند اسم خیابان را عوض کردند. تمام خیابانها و کوچه پس کوچهها و چهارراههایی که به اسم دکتر مصدق شده بود، همه را به اسم آیتالله کاشانی و فداییان اسلام کردند.
جالب تر این بود که در چندسال اخیر یک بحث جدید دیگر هم مطرح شد برخی این مسئله را عنوان کردند که اصلا در 28 مرداد کودتا رخ نداده است. آنها معتقد بودند که مردم به نفع شاه قیام کردند و اصرار داشتند حق با آیتالله کاشانی بوده و دکتر مصدق درست عمل نکرده است، مصدق نمیتوانست مساله نفت را حل کند و مملکت فلج شده بود و بنابراین مصدق تصمیم گرفت با یک کودتا، مانند یک قهرمان از این صحنه خارج شود.
اما حالا وزارت امور خارجه آمریکا اسنادی منتشر کرد و واکنش ها نیز به آن بسیار متفاوت بود. یکی از نخستین افرادی که به این خبر واکنش نشان داد عبدالله رمضان زاده دبیر و سخنگوی هیات دولت اصلاحات بود که در صفحه توییتری خود نوشت: باتوجه انتشار این اسناد و مشخص شدن نقش آیت الله کاشانی، لازم است نام خیابان کاشانی تغییر کند.
یک کانال تلگرامی با بیش از ۷۰۰ عضو نیز راهاندازی شده و در پی جمعآوری امضاست، به نام «پویش تغییر نام خیابان کاشانی به دکتر مصدق» که خطاب به اعضای منتخب شورای شهر تهران (دوره پنجم) نوشته است: «ما امضاکنندگان این نامه از شما میخواهیم نام خیابان آیتالله کاشانی را به خیابان دکتر مصدق تغییر دهید و ضمن نشان دادن قدرشناسی ایرانیان به چهرههای ملی، اجازه ندهید نام کسی که با استبداد محمدرضاشاهی همراهی کرده، بر تابلوهای شهر تهران باقی بماند.»
ولی برخی رسانه ها هم تلاش کردن اسناد را دروغین جلوه دهند و با انتشار دوباره نامه کاشانی به مصدق مدعی شدند که نه تنها آیت الله کاشانی در کودتا دست نداشته بلکه تلاش کرده مصدق را از وقوع آن مطلع کند. در این میان فرزند آیت الله کاشانی هم به انتشار این نامه واکنش نشان داد و در یادداشتی به انتشار اظهار نظرهای شخصیت های مختلف پرداخت و تاکید کرد اسناد داخلی، اسناد وزارت امور خارجه آمریکا را رد می کند.
البته این تنها اظهار نظر فرزند کاشانی نبود. او بعد از انتشار یکی فیلم کوتاه سازمان سیا که در آن از ورود آیتالله کاشانی به همراه زاهدی و نمایندگان امریکا و انگلیس به ویرانههای خانه دکتر مصدق یک ساعت بعد از پیروزی کودتا تصویربرداری شده بود هم آن را مونتاژ خواند و نوشت: این فیلم یک مونتاژ متقلبانه است. انگیزه این صحنهسازی هم سرپوش نهادن بر واقعیتهای تاریخی سال 1332 و ادامه ترور شخصیت آیتالله کاشانی و نمایندگان شجاع مجلس شورای ملی است که در برابر اقدامات ضدمیهنی مصدق و مداخله انگلستان در امور داخلی ایران ایستادگی کردند.
به هرحال هنوز ابعاد مختلف کودتای 28 مرداد در تاریکی مطلق به سر می برند و همچنان سوالات بسیاری در باره آن مطرح است. آیا واقعا آیت الله کاشانی با شعبان بی مخ و شاه همکاری داشته است؟ آیا واقعا نامه کاشانی به مصدق صحت دارد؟ آیا اختلاف میان مصدق و کاشانی به دشمنی انجامیده بود؟ اینها یخش از سوالاتی هستند که شاید با گذشت زمان پاسخ داده شوند.