ماهان شبکه ایرانیان

حواشی یک سکانس سانسور نشده؛ ملاقات شرعی با طعم سیاست و نفرت!

کاربری نوشته بود که "از فرشته یاد بگیرید که از زندان مخ می‌زند، ما بیرون زندان نمی‌توانیم" همین یک خط نشان می‌دهد که گناه فرشته و عنقا حتی راه به دل تین‌ایجرها هم پیدا کرده‌اند. شاید این‌ها همه اتفاقی نیست، کافی‌ست باور کنید!

 این روزها ظاهرا یک سکانس از سریال گناه فرشته به تنهایی موفق شده اندازه کل کنداکتور نوروزی تلویزیون و محصولات پلتفرم‌ها و اکران نوروزی واکنش به خودش جلب کند! البته که حجم واکنش‌های مردد و منتقد هم کم نبوده، اما خب وقتی که با کمی فاصله به واکنش‌ها نگاه می‌کنم، انگار که مغلطه‌ها بر عموم واکنش‌ها غلبه کرده است.
 
به گزارش عصر ایران؛ مثلا کاربری به نام داود، توئیتی با این محتوا نوشته بود: "فیلمساز ایرانی به تازگی ملاقات شرعی را کشف کرده و تا شورَش را درنیاورد، وِل نخواهد کرد. فیلمفارسی در خون همه ما ایرانی‌هاست." 
 
 
خب البته این خاصیت هنر است که مرزهای ذهن را گسترش بدهد. هنر افشاگر است و این توجه به ملاقات شرعی اتفاقا افشای چیزی‌ست که غالب جامعه از آن بی‌خبر است، واکنش‌هایی از جنس داود هم تا اندازه زیادی باورپذیر است، حامد عنقا هوشمندانه با پرداخت با حوصله‌ای که در سکانس ملاقات شرعی داشته، توجه مخاطب را به چیزی جلب کرده که از آن خبر نداشته و یا کم خبر داشته است. ذهن وقتی با چیز جدیدی روبرو می‌شود، گاها گارد خودش را می‌بندد و اطلاق چیزی مثل فیلمفارسی به این سکانس، اتفاقا زیر سوال بردن سینمایی‌ست که حداقل دو دهه طرفدار داشت و کار کرده بود، خب گناه فرشته هم واکنش‌برانگیز است و یعنی کار کرده است.
 
مورد بعدی اما آن جنس واکنش‌هایی‌ست که خوانش سیاسی از این سکانس داشتند، مثلا کاربری به نام بنفشه نوشته بود "این همه از روابط قدرت نوشتیم و حالا حامد تهرانی در گناه فرشته تجلی مرد قدرتمندی است که برای دختر در آستانه اعدام دلبری می‌کند تا به مقصودش برسد." 
 
هر اثری پس از عرضه بارها و بارها توسط مخاطبانش دوباره ساخته خواهد شد، چون هر کسی از ظن خودش با اثر یار می‌شود، اما این که بدون تماشای سریال و صرفا با پیش‌زمینه‌های سیاسی و در اینجا فمینیستی یک اثر را نقد کنیم، ربطی به عوالم هنر ندارد، احتمالا کمی غرض‌ورزانه است. آن که دلبری کرده حامد نبوده، اتفاقا فرشته است، اتفاقا در همان پرداخت ظریف و هوشمندانه سکانس ملاقات شرعی، جایی که عنقا به درستی از تکنیک سایه بهره می‌گیرد، فرشته روی شانه حامد سر می‌گذارد، آن که مبهوت است و یک "چی؟" گنگ می‌گوید، حامد است. او حتی با فرشته‌ای که حالا زنش هم شده در تردید است، کدام روابط قدرت؟ کدام سواستفاده؟
 
کاربر دیگری به نام وُمِن نوشته بود: "از دیدن گناه فرشته در جمع بیشتر از تماشای بیچارگان دچار شرم نیابتی شدم."
 
بیچارگان این فیلم آخر لانتیموس است که سکانس‌های اروتیک زیادی دارد، وُمِن با قیاس گناه فرشته با بیچارگان خواسته نقدی داشته باشد بر گرمای موجود در سکانس ملاقات شرعی. اما مصداق استاندارد دوگانه می‌شود چیزی شبیه همین توئیت وُمِن، اگر سال‌ها از محدودیت‌ها و دست بسته فیلمسازها در نمایش روابط نالیده‌ایم، خب چرا وقتی کسی مثل حامد عنقا بدون رد شدن از مرزها، موفق می‌شود حس موجود در سکانس را به بیننده‌اش برساند، دچار شرم نیابتی می‌شویم؟ این همان چیزی‌ست که سال‌ها حسرتش را داشتیم؛ هم عرف رعایت شود و مرزی مخدوش نشود و هم سکانس‌های احساسی خون داشته باشد، به ترکیب رنگ‌ همان سکانس دقت کنید، به اجرای پورعابدینی و به دکوپاژ هوشمندانه، اگر حسی ایجاد می‌شود از سر ملاحظات تکنیکی است که شاید به چشم بیننده عادی نیاید اما همین حس "شرم نیابتی" از صدقه سر کارگردانی مهندسی شده آن سکانس است.
 
این که گناه فرشته علی‌رغم همه رقبای سرسختی که داشته، وایرال شده و همه در قسمت چهاردهم و در ادامه سریال منتظر اعدام شدن و نشدن فرشته هستند، همه حکایت از یک متن و اجرای قدرتمند دارد، باور کنید این همه بحث و گفتگویی که حول سریال شکل گرفته اتفاقی نیست. کاربری نوشته بود که "از فرشته یاد بگیرید که از زندان مخ می‌زند، ما بیرون زندان نمی‌توانیم" همین یک خط نشان می‌دهد که گناه فرشته و عنقا حتی راه به دل تین‌ایجرها هم پیدا کرده‌اند. شاید این‌ها همه اتفاقی نیست، کافی‌ست باور کنید!
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان