کثرت عبادت

عالم جلیل القدر سیّد بن طاووس در کتاب إستخارات می نویسد:

عالم جلیل القدر سیّد بن طاووس در کتاب إستخارات می نویسد:

زهری گوید:

با امام سجّاد علیه السلام   نزد عبدالملک مروان ر فتم وقتی عبدالملک اثر سجده را در پیشانی امام سجّاد علیه السلام   دید در شگفت شده و آن را بزرگ شمرد و گفت:

ای ابامحمد! به راستی که در عبادت کوشش می کنی؟حقیقتاً عنایت خداوند شامل حال توست تو پاره تن پیامبرخدا علیهم السلام هستی نسبت به آن حضرت نزدیک ودرمیان خاندان و معاصرانت دارای فضل بزرگی هستی . به راستی که علم،فضل،دین و پرهیزکاری که به تو عنایت شده به احدی همانند تو و پیش از تو جزنیاکان پاکت عطا نشده است .

عبدالمک شروع به ستایش آن حضرت نمود و او را ثنا گفت

زهری گوید:امام سجّاد فرمود:

آنچه گفتی از فضل خدای سبحان و تأیید و توفیق اوست.

ای امیر چگونه می توان شکر نعمت های او را ادا نمود؟پیامبرخدا  آنقدر در نماز می ایستاد تا آن که قدمهایش ورم کرد چنان در روزه داری تشنه می گشت که آب دهان مبارکش خشک می شود گفتند:ای رسول خدا! مگرخداوند متعال وعده آمرزش به تو نداده و گناهان گذشته و آینده تو را نیامرزیده است!

پیامبرخدا علیهم السلام فرمود:آیا بنده شکر گزار نباشم!

(آنگاه امام سجاد علیه السلام   فرمود)

الحمدالله علی ما أبلی و أولی وله الحمد فی الاخره و الاولی و الله لو تقطعت أعضائی وسالت مقلتای علی صدری لن أقوم لله جل جلاله بشکر عشر العشیر من نعمه واحده من جمیع نعمه التی لایحصیها العادون و لایبلغ حد نعومه منها جمیع حمدالحامدین.

سپاس خدای را برلطف و نعمتش،و او سزاروار سپاس و ستایش است در سرانجام و ابتداء سوگند به خدا ! اگر اعضای بدنم قطعه قطعه شود و چشمانم از کثرت عبادت برروی سینه ام بیفتد هنوز سپاس یک دهم از یک نعمتش را درمیان این همه نعمتهایی که شاکران از شمارش آن ناتوانند -بجای نیاورده ام و سپاس تمام سپاسگزاران حتی برای یکی از آن نعمت ها نارسااست.

نه سوگند به خدا! سعی و کوشش در شکرگزاری را رها نخواهم کرد تا خداوند مرا در این حال بنگرد و ش و روز ودرپنهائی و آشکار چیزی مرا از شکر و سپاس و یادآوری نعمتهای باری تعالی مشغول نخواهد کرد اگر خانواده ام حقی برمن نداشت و اگر مردم از خاصه و عامه حقوقی بر من نداشتند که ناگزیر باید آن حقوق را در حد توان رعایت نمود همواره چشمانم را به سوی آسمان می دوختم و دلم را در گرو خدای مهربان میگذاشتم ودست از این کار برنمی داشتم تا این که جانم را تسلیم خدای رؤوف می نمودم که او از بهترین داوران است.

در این هنگام اشک از دیدگان مبارک حضرتش جاری شد عبدالملک نیز گریه کرد وگفت:چقدرفاصله است میان بنده ای که درجست و جوی آخرت است و برآن می کوشد ومیان بنده ای که از هر راهی که باشد خواهان دنیاست که او دیگر در آخرت نصیبی ندارد.

آنگاه عبدالملک از نیازهای امام سجاد علیه السلام   پرسید و علت آمدنش را جویا شد و شفاعت آن حضرت را درباره کسانی که واسطه شده بود پذیرفت و از اموالش به حضرت صله داد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر