سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
نظر بهزاد نبوی درباره حصر؛ "اقتصاد در اولویت است"
بهزاد نبوی، فعال ستادی اصلاحطلب و از معاریف این جریان خاص سیاسی با شماره یکشنبه گذشته روزنامه اعتماد پیرامون وفاق ملی و دولت پزشکیان مصاحبه کرده است.
در بخشی از این مصاحبه؛ خبرنگار از نبوی میپرسد: "برخی تحلیلگران معتقدند تحقق وفاق ملی و متعاقب آن آشتی ملی نیازمند پیشزمینههایی چون پایان حصر، آزادسازی زندانیان سیاسی، تحقق حقوق شهروندی و...است. فعالان سیاسی معتقدند سیستم در ادامه باید به سمت گرهگشایی از این معادلات هم برود. طی روزهای اخیر اخباری از پایان حصر و تعدیل در برخورد با زندانیان سیاسی منتشر میشود. شما این قطعات را چگونه کنار هم قرار میدهید؟"
بهزاد نبوی که در سرتاسر متن مصاحبه بر اولویت اقتصاد برای دولت پزشکیان تأکید کرده است؛ در پاسخ به این سؤال نیز میگوید:
"این موضوع بحث جدیدی است که شخصا هنوز به جمعبندی کاملی درباره آن نرسیدهام. معالوصف به نظرم میرسد که این موارد هم ذیل اولویتهای دولت قرار دارد. رفع حصر برای بسیاری از طیفها و جناحهای سیاسی یک اولویت جدی است که باید به آن توجه شود. اما من چون حل مشکل اقتصاد و معیشت مردم، همچنین تغییر در حوزه سیاست خارجی را به عنوان اولویتی که همه طیفها روی آن اشتراک نظر دارند، میدانم به آنها بیشتر اشاره کردم. البته که دولت باید به مساله حجاب توجه ویژهای داشته باشد. همچنین رفع فیلترینگ یک اولویت جدی است که نمیتوان بیتفاوت از کنار آن عبور کرد. رفع حصر هم مطالبه و خواسته بسیاری از ایرانیان است. منتها من کماکان اولویت بنیادین و فراگیر کشور را تجدید نظر در حوزه سیاست خارجی برای حل مسائل اقتصادی و معیشتی میدانم."[1]
*"مهندس بهزاد" مدت مدیدی است که به پارادایم پیشرفتگی سیاسی تغییر گفتمانی انجام داده و این امر بسیار مغتنم است.
از تأکید وی بر حضور در انتخابات و رأی دادن در حین عزم هسته سخت اصلاحات برای تحریم انتخابات تا واقعبینی نبوی برای اولویت حل مشکلات اقتصادی به جای مقوله حصر؛ همگی نشان از پختگی سیاسی نبوی بعنوان یک چهره معمّر اصلاحطلب دارد.
تردید ابراز شده از سوی وی مبنی بر اینکه برای اولویت فک حصر به جمعبندی نرسیده و تأکید او بر اینکه تمرکز اصلی باید بر پیشرفت اقتصادی باشد؛ عملا آب پاکی است که روی دست امثال عباس عبدی و خانم آذر منصوری ریخته میشود.
بدین روال که این دو نفر طی هفتههای اخیر مقوله رفع حصر از فتنهگران منزوی را در کنار "وفاق ملی" مطرح کردهاند.
و این در حالی است که وفاق ملی اگر منتج به کارآمدی یا همان پرداخت ملموس به اولویت اقتصادی نشود؛ عملا هیچ در هیچ است.
جدای از پیشرفته شدن گفتمان سیاسی بهزاد نبوی؛ واقعبینی او نسبت به مقوله فک حصر عملا یک نقطه عطف در تاریخ گفتمان سیاسی جریان چپ محسوب میشود که مداقهکنندگان بر مسئله حصر را به راه حل اصلی نزدیکتر میکند.
راه حل اصلی نیز همانطور که بارها در مشرق بدان تأکید کردهایم؛ توبه علنی و رسمی 3 ضلع فتنه سال 88 از خطای سیاسی خویش است.
***
عراقچی متوهّم است!
عباس آخوندی، از رجال اصلاحطلب و از وزرای دولت نخست روحانی به تازگی در یادداشتی که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد؛ در انتقاد از اولویتهای اعلامی از سوی سیدعباس عراقچی برای سیاست خارجه کشورمان نوشته است: در سالهای اخیر، سیاست خارجی در اذهان ملت ایران بسیار برجسته شدهاست. شاید کمتر ملتی باشد که تا این حد به امر سیاست خارجی بپردازد. در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری هم دیدیم که این موضوع بهطور دائم از سوی نامزدها مورد توجه قرار میگرفت. چرا؟ چون مردم؛ فارغ از تخصص، با فراست شخصی دریافتهاند که سیاست خارجی ایران بسیار پرهزینه است و امکان تامین ثبات را برای بهبود زندگی آنان فراهم نیاوردهاست. همین امر موجب "فقر" آنان شدهاست!
او میافزاید: مردم بهدرستی دریافتهاند که عدم ثبات نرخ ارز، رشد منفی و یا در حد صفر تولید ناخالص داخلی و تورم بسیار بالا و در نهایت ناکارآمدی اقتصاد تابعی از "تحریمها" و ناتوانی دولت در حل مساله سیاست خارجی هستند. دیگر هیچکس نمیتواند بگوید که تحریمها ورقپارههایی بیش نیستند. همراهی آقای محمدجواد ظریف با آقای مسعود پزشکیان در جریان انتخابات نمادی از اولویت حل مساله سیاست خارجی در دولت چهاردهم بود. آقای رییسجمهور نیز در نخستین گفتگوی تلویزیونی خود به نیاز به بیش از دویست میلیارد دلار سرمایهگذاری شامل یکصد میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی اشاره کردند. تحقق چنین سرمایهگذاریای نیازمند ثبات سیاسی و سیاستی بادوام و قابل اعتماد است.
آخوندی سپس تصریح میکند:
"در چنین بستری، آقای وزیرخارجه در گفتگو با صداوسیما در دوم شهریورماه اولویتهای سیاست خارجی را بیان کردند. ایشان اعلام کردند که اولویتهای سیاست خارجی به ترتیب عبارت از منطقه پیرامونی، گسترش حوزه دیپلماسی، توسعه روابط با دوستان دوران سخت، و توسعه روابط با قدرتهای نوظهور هستند. ارتباط با اروپا در صورت تمایل طرف مقابل و اصلاح سیاست خود مورد پذیرش خواهد بود و رابطه با امریکا در حد مدیریت تنش خواهد بود. این اولویتگذاری در ابتدا بهظاهر منطقی بهنظر میرسد. لیکن تمام آن بر یک خطای تحلیلی بنیادین استوار است. و آن این است که این تحلیل، واقعیت بههمپیوستگی ارتباطات بینالمللی کشورها (INTERCONNECTEDNESS) و مفهوم جهانیشدن را مورد غفلت قرار داده است و روابط بینالملل را بهصورت روابط از همگسیخته و منفرد مبنا قرار دادهاست و فراتر آنکه آغشته با توهم است. حال اینکه امنیت و روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح جهان بهشدت بههم پیوسته است و امکان تجزیه آنها بهصورتی که اعلام شده، اساسا وجود خارجی ندارد. و باز فراتر آنکه مبتنی بر هیچ تصویر درستی از قدرت و موقعیت ایران در جهان نیست."
*خوبتر آن بود که آخوندی تجربه شکست خورده خود و یارانش در دولت روحانی پیرامون تلاش برای رفع تحریمها را در مقدمه این یادداشت انتقادی مینوشت تا مردم بهتر بفهمند که منظور آخوندی از این ژستهای انتلکتوئلی و گلوبالیزاسیون و اینترکانکتدنس(!) تماما اینست که ایران برجام 2 و 3 و 4 را هم بپذیرد، دست از محور مقاومت بردارد، در مقابل آمریکا کرنش کند و مثل "برجامِ کوبایی" هر ذلتی را بپذیرد که دست آخر آمریکا در لفظ بگوید "لغو تحریمها بماند برای وقتی دیگر..."!
حاقّ منظور آخوندی و امثال او از بزرگنمایی تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت مردم همینست و جز این نیست و تکلیف اهالی جهاد تبیین این است که پاسخهای عقلانی را با مردم در میان بگذارند.
جالب است که آخوندی تقلا میکند در برابر این حقیقت نیز بایستد که اثر تحریمها بر اقتصاد ایران اولا یک اثر اکثریتی نیست و در حیطه 20 تا 30 درصدی تأثیر است و ثانیا همین اثر 20 تا 30 درصدی نیز بر معیشت مردم نیست و بر اقتصاد کلان است. بدین معنی که مشکل اقتصادی معیشت امروز مردم در ایران ناشی از نبود نظارت بر بازار است نه به دلیل تئاتر مضحک تحریمها!
عجیبتر آنکه آخوندی گویا نمیداند که در علم روز دنیا؛ تحریم اقتصادهای بزرگی مثل ایران عملا غیر ممکن نامیده شده و از تحریم با عنوان یک "ابزار روانی" نام میبرند نه یک ابزار با تأثیرگذاری فنی و آماری.
ابزاری روانی که امثال آخوندی در تمام کشورهای جهان وظیفه تأثیرگذار بودن آن بر زندگیهای مردم را بر دوش کشیدهاند.
بر خلاف القای آخوندی، آنچه که دکتر عراقچی بیان کرده است اتفاقا یک رویکرد معقول از سوی یک کشور اسلامی قوی و پیشرفته در قبال منافع، دوستان و دشمنان خویش است.
لکن همانطور که اشاره شد؛ موضع تفکر آخوندی در مقابل دشمن؛ ندیدن واقعیتها، انکار داشتههای خودی و "توافق به هر قیمتی" یا همان کرنش است.
اگر خوشبین باشیم؛ این تفکر در این توهم دائمی به سر میبرد که اگر مقابل دشمن کرنش کنیم و به خاک بیافتیم؛ او به ما هواپیما میدهد، تحریمها را لغو میکند، حقوق کارگران زیاد میشود و گاوها شیر بیشتری میدهند!
از اغلاط عقلایی این گزاره که بگذریم؛ تجربه کوبا و لیبی و مصر و اوکراین در مقابل چشم آخوندی قرار دارد که البته باید آنها را ندید.
بماند که ایران امروز در سطحی بسیار فراتر و والاتر قرار دارد و تبدیل به یک هژمونی جهانی شده است که حتی از متحدان خارجی خود نیز در مقابل تحریم دفاع میکند و سیاستها و منافعش را در اقصینقاط جهان به چنگ میآورد.
موضع آخوندی در مقابل این حقایق البته نامشخص است. و از اینجاست که خوشبینی تحلیلی ما حتی میتواند وارد مرزهای بدبینی هم بشود.
لازم به ذکر است که طی هفتههای اخیر شاهد افزایش هجمههای "چپهای بیهنر" علیه دولت پزشکیان هستیم.
پیش از این، رسول منتجبنیا هم در سخنانی مدعی شده بود که اگر مردم در قبل از انتخابات میدانستند چینش کابینه پزشکیان چگونه خواهد بود هرگز به او رأی نمیدادند![2]
***
توصیه مهم چپهای نجیب به پزشکیان درباره "وفاق"
خبرگزاری شفقنا اخیرا مطلبی را از منبع روزنامه جمهوری اسلامی پیرامون مبحث "وفاق ملی" در دولت پزشکیان نقل کرده است که در بخش پایانی آن میخوانیم:
"وفاق ملی باید از آباد کردن سفرههای مردم شروع شود. اگر دولت چهاردهم به معیشت مردم برسد، بحران اقتصادی را به شکوفائی اقتصادی تبدیل کند، تورم را مهار کند و رفاه را به زندگی مردم برگرداند، مردم به دولت اعتماد میکنند، به نظام خوشبین میشوند، به دین گرایش بیشتری پیدا میکنند و رفتارشان با همدیگر نیز اصلاح میشود. این مجموعه است که «وفاق ملی» ایجاد میکند نه دور هم جمع شدن عدهای با افکار متفاوت که حقوقهای نجومی میگیرند، وابستگیهای حزبی و جناحی خودشان را دارند و برای به چنگ آوردن قدرت زمینهسازی میکنند. اگر آقای رئیس جمهور بتواند بر این تمایلات که به جای وفاق ممکن است نفاق ایجاد کنند فائق آید و سفره مردم را آباد کند، قطعاً «وفاق ملی» نیز تأمین خواهد شد."[3]
*دکتر پزشکیان برای شناختن دوستان و دشمنان پیرامونش راههای سادهای در اختیار دارد.
در یک سو چپهای نانجیب هستند که پزشکیان را به سمت رادیکالیسم، سیاستبازی و پیگیری حصر به جای کارآمدی و اقتصاد مردم فرا میخوانند.
و در سوی دیگر راستها و چپهای نجیبی که تأکید دارند باید از وفاق ملی حراست کرد، وفاق باید به کارآمدی و بهبود سفرهها منتج شود و اولویت با اقتصاد است نه با حصر.
در یک سمت پزشکیان چپهایی هستند که وزیر خارجهاش را متوهم مینامند و بخاطر سلیقه پزشکیان در چینش کابینه مدام القا میکنند که مردم از دست او ناراضی هستند!
و در نقطهای دیگر در کنار او مدیران و سیاسیونی که تأکید دارند باید نتیجه کار پزشکیان دیده شود، راههای غلط گذشته نباید در این دولت ادامه یابد و همانطور که روزنامه جمهوری اسلامی هم تأکید کرده است خطر نفاق به جای وفاق را هشدار میدهند.
اکنون این پزشکیان و این دو راهی مهمی که از ابتدای دولتش هشدار دادیم... کار کردن با نیروهای اصیل، نجبا و سیاسیون صاحب کارنامه یا کارکردن با چپهای نانجیب؟!
مسئله دولت چهاردهم اینست...
***
1_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/221942
2_khabaronline.ir/xmCzK
3_ https://fa.shafaqna.com/?p=1877484