آه ای زلال علقمه، ای یادگار سرخ
از آخرین حماسه توفان سوار سرخ
لب تشنه بر نگاه کف آلودت ایستاد
جانم فدای آن دو لب زخمدار سرخ
پر کرد کام مشک و عطشناک بازگشت
هنگامه بود و گردش نو، بر مدار سرخ
آن سوی نخل ها فقط انبوه تیغ بود
آنسوی نیزه ها عطش و انتظار سرخ
وای از دمی که سبزترین دستها شکست
خورشید شد شکسته ترین سوگوار سرخ
گویی تمام بال و پر جبرئیل سوخت
بعد از دو دست ساقی و سرو تبار سرخ
اشکش بروی دست برادر چکید و گفت
شد پاره مشک و چشم ترم شرمسار سرخ
منبع : محمدحسین انصاری نژاد