1.قال انى عبد الله اتانى الکتاب و جعلنى نبیا و جعلنى مبارکا این ما کنت و اوصانى بالصلوه و الزکوه ما دمت حیا و برابوالدتى و لم یجعلنى جبارا شقیا و السلام على یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا (1) .
2.بین حضرت عیسى در امت مسیح و حضرت امام حسین در امت اسلام وجه شباهتهایى هست،از آن جمله از حیث مادر که مریم «سیده النساء»است و همچنین حضرت زهرا.در باره حضرت مریم قرآن مى فرماید: «و اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک على نساء العالمین » (2) .
در احادیث نیز وارد شده که نظیر این خطاب براى حضرت زهرا واقع شده.
شاعر مى گوید:
فان مریم احصنت فرجها *** و جاءت بعیسى کبدر الدجى
فقد احصنت فاطم وجهها
و جاءت بسبطى نبى الهدى (3)
مریم،صدیقه آن امت است:
«ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صدیقه کانا یاکلان الطعام » (4) .
حضرت زهرا صدیقه طاهره این امت است.در باره هر دو«بتول عذرا»گفته شده است.
3.شباهت دیگر،در مدت حمل است.در حدیث است(نفس المهموم،ص 6،و بحار،جلد دهم،باب 11) که مدت حمل سید الشهداء شش ماه طول کشید و هیچ کس شش ماهه متولد نشد که در عین حال بماند مگر حسین و عیسى علیهما السلام.در حدیث است که آیه
«و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهرا حتى اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنى ان اشکر نعمتک التى انعمت على و على والدى و ان اعمل صالحا ترضیه و اصلح لى فى ذریتى انى تبت الیک و انى من المسلمین » (5)
اشاره است به سید الشهداء.عیسى برا بوالدتى بود و حسین وصینا الانسان بوالدیه احسانا،عیسى گفت:انى عبد الله،در باره حسین نازل شد:انى من المسلمین.
«عمرو بن سعید بن عاص اشدق »حاکم مکه نامه اى نوشت به سید الشهداء و حذره من النفاق و الشقاق (6) .حضرت در جواب نامه اش نوشت:«لم یشاقق الله و رسوله من دعا الى الله و عمل صالحا و قال انى من المسلمین » (7) .اشاره است به آیه کریمه «و من احسن قولا ممن دعا الى الله و عمل صالحا و قال اننى من المسلمین » (8) .
در باب حمل عیسى نه ساعت و نه روز هم گفته شده (9) .رجوع شود به کتاب جلوه مسیح.
در باب حمل حضرت سید الشهداء اگر تولد آن حضرت در سوم شعبان و تولد حضرت مجتبى در نیمه رمضان باشد،ممکن نیست آنچه در بعضى از روایات رسیده که فاصله آنها شش ماه و ده روز است درست بیاید.شش ماه و ده روز،با روایاتى منطبق است که تولد حضرت را در آخر ربیع الاول ذکر کرده.رجوع شود به نفس المهموم.
4.شباهت دیگر آنها در عقیده اى است که مردم در مساله «تفدیه »پیدا کردند (10) و خیال کردند که آنها کشته شدند که گناه دیگران را به گردن بگیرند و دیگران آزاد باشند و تکلیف ساقط شد.در باره عیسى اصل کشته شدن دروغ است و در باره سید الشهداء فلسفه کشته شدن این نبود.به قول مولوى:«زانکه از قرآن بسى گمره شدند...».شباهت دیگر در زکى و مبارک بودن است،یعنى هر دو وجود برکت خیز فوق العاده شدند (11) .
برکت عبارت است از نمو در خیر،چنانکه از تفسیر مجمع البیان و صافى و غیره بر مى آید.مفردات راغب مى گوید:و لما کان الخیر الالهى یصدر من حیث لا یحس و على وجه لا یحصى و لا یحصر قیل لکل ما یشاهد منه زیاده غیر محسوسه هو مبارک و فیه برکه (12) .
همان طور که یک زمین مبارک است مثل زمین فلسطین:و بارکنا حوله...(این سالها مدعى هستند که اسرائیل به اندازه نفت ایران از مرکبات بهره برده است)،همان طور که بعضى آبها پر برکتند مثل آب باران (و نزلنا من السماء ماء مبارکا) (13) ،همان طور که بعضى حیوانها مبارک و پر برکتند مثل گوسفند،همان طور هم بعضى انسانها واقعا«وجود مبارک »مى باشند و در باره آنها تعارف نیست،زمینى هستند که همه ساله محصول مى دهند،بارانى هستند دائم.
داستان فطرس ملک،رمزى است از برکت وجود سید الشهداء که بال شکسته ها با تماس به او صاحب بال و پر مى شوند (14) ،افراد و ملتها اگر به راستى خود را به گهواره حسین بمالند از جزایر دور افتاده رهایى مى یابند و آزاد مى شوند.
امروز همه روى زمین رشک برین شد *** تا از صدف پاک خدا در ثمین شد
فرمان خداوند به جبریل امین شد *** با خیل ملک از عرش تازان به زمین شد
تا عرضه دهد تهنیت حضرت خاتم *** صبح ازل از غیب بر آورد تنفس
انوار هدى تافت بر آفاق و بر انفس *** تا چند دلا رانده اى از صقع تقدس
بر خیز و فراگیر پر و بال چو فطرس *** بر تهنیت مقدم مولود مکرم (15)
بدون شک مکتب حسینى راه نجات این امت است زیرا کرسى حسین کرسى امر به معروف و نهى از منکر است.آنچنانکه از سوره الشعراء بر مى آید،ظهور پیغمبران در فترتها به علت شیوع مفاسد بوده است.ولى ما مى بینیم مکتب زنده حسین،ظهور حسین است در همه اعصار،یعنى در هر سال و هر محرم امام حسین به صورت یک مصلح عالى ظهور مى کند و این فریاد را به گوش مى رساند:
الا ترون ان الحق لا یعمل به...
یا اینکه:
الموت اولى من رکوب العار...به امام حسین منسوب است:
سبقت العالمین الى المعالى *** بحسن خلیقه و علو همه
و لاح بحکمتى نور الهدى فى *** دیاجى من لیالى مدلهمه
یرید الجاحدون لیطفئوه *** و یابى الله الا ان یتمه (16)
5.یک شباهت دیگر این است که مسیحیان و هم مسلمانان،ولادت و هم رفتن این دو را بزرگ مى شمارند با این تفاوت که آنها در هر دو مرحله به شادى و پایکوبى و رقص و شرابخوارى مى پردازند (17) و مسلمانان در هر دو قسمت از این جهات منزهند.مسلمانان بزرگوارانه تر جشن ولادت را برگزار مى کنند چون اسلام کار سبک مغزى را اجازه نمى دهد.و اما در وفات ما مى گرییم،و آنها در روز عروج یعنى سه روز بعد از کشته شدن شادى مى کنند.(رجوع شود به نمره 7 و 8)
شاید شباهت بین عیسى و سید الشهداء در یک امر دیگر هم باشد و آن عدم سابقه اسمى است،و شاید این جهت مربوط به یحیى باشد نه عیسى،و در این صورت شباهت بین حسین علیه السلام و یحیى است،کما اینکه ایندو در شهادت به خاطر یک مرد بسیار فاسد با هم شبیه اند و هر دو شهید امر به معروف و نهى از منکرند (و ان من هو ان الدنیا ان راس یحیى اهدى الى بغى من بغایا بنى اسرائیل).
6.شباهت دیگر بین آنها در انصار و حواریین است (کما قال عیسى بن مریم للحواریین من انصارى الى الله...) (18) .
سید الشهداء نیز در شب عاشورا حواریین خود را انتخاب کرد.در الانوار البهیه صفحه 45 از موسى بن جعفر علیه السلام نقل مى کند مى گوید:و فى وصیه موسى بن جعفر علیهما السلام لهشام قال:و قال الحسین بن على علیهما السلام:ان جمیع ما طلعت علیه الشمس فى مشارق الارض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولى من اولیاء الله و اهل المعرفه بحق الله کفى ء الظلال.ثم قال علیه السلام:الا حر یدع هذه اللماظه(آنچه از طعام در بن دندان باقى مى ماند)لاهلها،لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها بغیرها فانه من رضى من الله بالدنیا فقد رضى بالخسیس (19) .
مولوى در جلد سوم مثنوى داستان ظهور روح القدس را بر مریم به نحو عالى ذکر کرده است.
مجموع شباهتها با عیسى علیه السلام:در مادر از نظر سیده النساء بودن،صدیقه بودن،بتول عذرا بودن،مخاطب ملائکه بودن،در مدت حمل،در کراهت حمل،در بر به والده و والدین،و در انى عبد الله و انى من المسلمین،در اعتقاد تفدیه،در مبارک بودن،در بزرگداشت ولادت و وفات،در عدم سابقه اسمى،و در انصار و حواریین،و با یحیى در شهادت.
7.در نمره 5 گفتیم که ما و مسیحیان ولادت و کشته شدن هر یک از حضرت سید الشهداء و مسیح را بزرگ مى داریم با این تفاوت که آنها در هر دو مورد جشن مى گیرند و ما تنها ولادت را جشن مى گیریم و در شهادت امام حسین سوگوارى مى کنیم،و آنها روزى را که به عقیده خودشان مسیح در آن روز بعد از کشته شدن عروج کرده نیز جشن مى گیرند.دیگر اینکه جشن آنها به شکل جشنهاى ملى و قومى است یعنى خالى از روحانیت و معنویت و اخلاق است،همه رقص و شراب و مستى و پایکوبى و دست افشانى و فسق و فجور است،اما جشن ولادت حسینى مقرون است به شکوه معنوى و تشکیل مجالس وعظ و خطابه و اشک شوق ریختن و کسب تقرب به خداوند،و تعلیم و تربیت.
یادم هست در ایام اقامت در قم کتابى از«محمد مسعود»خواندم که در آن مقایسه اى کرده بود بین نوع بزرگداشت مسیحیان کشته شدن عیسى را(به زعم خودشان،و اما به عقیده ما که از قرآن متخذ است: و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم (20) و بزرگداشت ما شهادت ابا عبد الله را،و ترجیح داده بود کار آنها را از این نظر که آنها شهادت پیشواى خود را موفقیت مى شمارند و ما شکست،لهذا آنها شادى مى کنند و ما مى گرییم.بعدها من این اعتراض را از دیگران هم شنیدم و یکى از رموز تقدم آنها و تاخر ما را همین مطلب ذکر مى کردند.در جواب عرض مى کنم:اعتراض کننده ها از یک نکته غافل مانده اند و آن اینکه اگر ما قضیه را تنها با مقیاس شخصى و اخلاق فردى بسنجیم،مطلب همان است که آن آقایان گفته اند.از این نظر در منطق خود اسلام هم شهادت موفقیت است نه شکست.مگر نه این است که على علیه السلام همواره آرزوى شهادت مى کرد و مى گفت:«لالف ضربه بالسیف اهون على من میته على فراش...» (21) ،مگر نمى گفت:«و الله لابن ابى طالب انس بالموت من الطفل بثدى امه » (22) .مگر بلا فاصله پس از ضربت خوردن از ابن ملجم نگفت:«فزت و رب الکعبه » (23) .مگر در وقتى که در بستر افتاده بود نگفت:«...و ما کنت الا کقارب ورد و طالب وجد» (24) .مگر سید الشهداء نگفت:«و ما اولهنى الى اسلافى اشتیاق یعقوب الى یوسف » (25) .مگر نگفت:«لا ارى الموت الا سعاده و لا الحیوه مع الظالمین الا برما» (26) .
این مطلب را با مقیاس دیگرى هم باید سنجید و آن،مقیاس اجتماعى است.در همه دستورات مسیح شاید یک دستور اجتماعى خالص پیدا نشود (27) اما اسلام یک سلسله تعلیمات اجتماعى دارد.اسلام یک سلسله حب و بغضهاى منطقى دارد.دستور ائمه اطهار به اقامه عزاى حسین بن على علیه السلام-همان طور که در سخنرانیهاى عاشوراى 82 تحت عنوان «خطابه و منبر» (28) گفتیم-به خاطر تشفى قلب حضرت زهرا فى المثل نیست،حضرت زهرا اجل شانا از این امور است،براى احیاء نیت حضرت سید الشهداء و حضرت زهراست.از این جهت اظهار تاثر مى شود که چرا چنین حادثه اى واقع شد.به منزله «آخ »است که مبادا تجدید شود.براى تقویت روح مبارزه است.البته تجلیل شهادت و جشن شهادت نیز اگر به شکل معنوى و اخلاقى باشد نه آن طور که فعلا در عید کریسمس معمول است،ممکن است تشویق به جهاد در او باشد،اما تشویق به تنهایى کافى نیست،حب و بغض باید با هم توام باشد تا روح مبارزه در شخص پیدا بشود (29) . احیاء روح مبارزه به این است که مظاهر ظلم و کفر همواره در برابر فرض شود و به آنها لعن و نفرین شود و آرزوى قطع و قمع آنها تلقین گردد،همان طور که در رمى جمرات همیشه ما باید شیطان را مجسم فرض کنیم و به او سنگ پرتاب کنیم.غرض این نیست که آرزوى مردن فقط تلقین شود.آرزوى مردن فقط خوب نیست.غرض آرزوى شهادت است.آرزوى شهادت وقتى محقق مى گردد که انسان خود را در مقابل صف مخالف ببیند و از پیشرفت آنها و عملى شدن نقشه آنها در اجتماع متاثر گردد،و توام با اشک شوق براى خوبان و سرمشقهاى عالى انسانیت،آتش خشمش براى مظاهر کفر و ظلم زبانه کشد. ما در ورقه هاى «تعلیمات اجتماعى » (30) به مساله حب و بغض هاى منطقى در مقابل حب و بغض هاى عاطفى ان شاء الله اشاره خواهیم کرد.
پس شهادت را اگر به مقیاس فردى بسنجیم باید موفقیت بشماریم و جشن بگیریم و شادى کنیم،ولى اگر به مقیاس اجتماعى در نظر بگیریم باید از یک نظر آن را شکست جامعه بدانیم،جامعه اى منحط که خود سید الشهداء فرمود:«و على الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید» (31) و امثال این کلمات،و از نظر مصالح اجتماعى و تجدید و احیاء روح مبارزه و نبرد در راه حق البته ایجاد مکتب گریه و تاثر،مؤثرتر و مفیدتر است.
نظیر این بیان را ما در ذیل حدیث «العدل افضل ام الجود»در سخنرانى 19 رمضان 81 ایراد کردیم (32) .
8.ایضا عطف به نمره 5:روز ولادت عیسى علیه السلام به عقیده مسیحیان 25 دسامبر یعنى شش روز مانده به آخر سال مسیحى است.اول سال آنها اول ژانویه است. عید ولادت را«عید کریسمس »مى گویند.در این روز پاپ طبق معمول پیامى به مردم جهان مبنى بر دعوت به صلح و محبت مى فرستد و در خاتمه دعایى مى کند.گاهى مى نویسند پاپ از روى تخت طلا مردم را دعوت کرد به رسیدگى حال فقرا!!!در جشن کریسمس دو چیز نمودار است:یکى درخت کاج که مظهر و سمبل این جشن است و در خانه هر مسیحى و در هر یک از مجامع مسیحیان درختى یا لا اقل شاخه اى از کاج به چشم مى خورد و این روزها درخت کاج بازارى دارد و درخت کاجهاست که از ریشه کنده مى شود و بعضى سالها شهردارى در صدد مبارزه بر مى آید ولى فایده ندارد.این درختها را با چراغهاى الوان و کاغذها و نوارهاى رنگارنگ مى آرایند.یکى دیگر بابا نوئل است زیرا طبق یک سنت قدیمى در این شب بابا نوئل،پیرمردى که موى سر و ریش سفید انبوهى دارد،براى بچه ها از آسمان هدیه و اسباب بازى مى آورد و هنگامى که کودکان در این جشن سهم بزرگى دارند.در«اطلاعات »3 دیماه 42،صفحه 13 مى نویسد:«بسیارى از مراکز عمومى و باشگاهها و هتلها هم امشب به مناسبت کریسمس برنامه هاى فوق العاده دارند».
بنا بر این شب کریسمس مجموعه اى است از عقاید خرافى و اعمال فسق و فجور.در میان ما نه این گونه عقاید خرافى وجود دارد و نه به این مناسبت فسق و فجورى مى شود.
9.عطف به نمره 4:گفتیم بدون شک مکتب حسینى راه نجات این امت است.زیرا علت مبقیه دین،امر به معروف و نهى از منکر است و ایندو به معنى وسیع آنها یعنى تشویق و ترویج معروف و مبارزه با منکرات بستگى پیدا کرده با حسین علیه السلام تا آنجا که به قول بعضى ها اسلام نبوى الحدوث و حسینى البقاء است.
10.عطف به نمره 5:داستان امام حسین یک سوژه است براى عالم اسلام و یک نوع تجدید حیات امر به معروف و نهى از منکر است،یک نوع ظهورى است که همه ساله سید الشهداء در مظهر خطبا و گویندگان و یا در مظهر مصلحین و انقلابیون صالح مى کند.
11.عطف به نمره 8:در کیهان 4 دیماه 42(روز کریسمس)مى نویسد:
«از یکى دو هفته قبل درختهاى کاج فراوانى که در اطراف دیوارهاى سفارت شوروى، سفارت انگلیس و سایر خیابانهاى شمالى شهر چیده شده بود خبر از فرا رسیدن جشن بزرگ مسیحیان در تهران مى داد.مسیحیان با آرایش درخت کاج و شب زنده دارى پاى این درخت،میلاد پیغمبر خود را جشن مى گیرند.دیشب قبل از اینکه ساعت تولد که به عقیده مسیحیان نیمه شب است فرا رسد،به کلیسا رفتند و به دعا و عبادت پرداختند و سپس در خانه خود به صرف شام مخصوص شب کریسمس که در بسیارى از خانه ها خوراک بوقلمون بود مشغول شدند.مسیحیان کاتولیک که معتقدند حضرت عیسى در پاى درخت کاج به دنیا آمده است(ولى قرآن کریم صریحا مى فرماید که در پاى نخله به دنیا آمده است) این درخت را مقدس مى دانند و بخصوص در شب کریسمس آن را به بهترین وجهى مى آرایند و این درخت تا پایان جشن ژانویه که نه روز بعد آغاز مى شود همچنان زینت بخش خانه کاتولیکهاست.بابا نوئل بنا به قصه هاى کودکانه،نیمه شب سوار بر کالسکه زرین از سرزمینهاى پر برف مى آید تا براى کودکان هدیه آورد.دیشب کودکان مسیحى جورابهاى خود را در زیر سر بخاریها یا نقاط دیگر نهادند تا بابا نوئل هدایاى خود را در جوراب آنان بگذارد و صبح امروز با خرسندى فراوان این هدایا را که عموما پدران و مادران مسیحى براى کودکان خود تهیه مى کنند دریافت داشتند(ظاهرا ساختن این جریان از ریشه اعتقاد به الوهیت مسیح آب مى خورد و براى این بوده که در کودکان اعتقاد به الوهیت مسیح را تلقین کنند.)دیشب کافه ها و کاباره هاى تهران نیز مملو بود از کسانى که شب کریسمس خود را در این گونه اماکن مى گذرانند.عده زیادى از تهرانیهاى غیر مسیحى نیز به دعوت دوستان مسیحى خود و یا بدون دعوت در این مراسم شرکت کردند.»
پس در اینجا یک سلسله شباهتهاى واقعى از نظر شخصیت واقعى این دو وجود مقدس است که عبارت است از:
الف.مادر:سیده النساء،صدیقه،مخاطب ملائکه،بتول عذرا.
ب.مدت حمل
ج.کراهت حمل
د.مبارک بودن:[عیسى علیه السلام:]و جعلنى مبارکا.امام حسین علیه السلام:و جعل الشفاء فى تربته و الاجابه تحت قبته و الائمه فى ذریته (33) .لو لا صوارمهم و قطع نبالهم لم تسمع الاذان صوت مکبر (34) .
و یک سلسله شباهتها هست از نظر سوء استفاده و سوء تعبیر مردم از آنها که هر دو مصداق «یهدى به کثیرا و یضل به کثیرا» هستند.
رجوع شود به المیزان جلد 3 صفحه 320:«المسیح من الشفعاء عند الله و لیس بفاد» (35) .
زیارت عاشورا
نویسنده:شهید مطهری
پی نوشت:
1.مریم/30-33[عیسى فرمود:من بنده خدایم،به من کتاب داده و پیامبرم ساخته است.و مرا هر جا که باشم مبارک گردانده،و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش فرموده است.و مرا نیکوکار به پدر و مادر قرار داده و جبار و شقى نساخته است.و درود بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که مى میرم و روزى که زنده بر انگیخته مى شوم.]
2.آل عمران/42[و آنگاه که فرشتگان گفتند:اى مریم!خداوند تو را بر گزیده و پاکیزه ساخته و بر تمام زنان جهان(زمان خودت)برترى داده است.]
3.مریم دامن خویش را از آلودگى نگه داشت و عیسى را که ماه تابان شبهاى تار است به دنیا آورد.و فاطمه نیز روى خود را(از غیر خدا)باز داشت و دو نواده پیامبر هدایت را به دنیا آورد.]
4.مائده/75.[مسیح بن مریم جز پیامبر نیست که پیش از او نیز پیامبرانى زیست کرده اند،و مادر او صدیقه(راستین)است که هر دو غذا مى خوردند.]
5.احقاف/15[به انسان سفارش کردیم به پدر و مادرش نیکى کند که مادرش با زحمت دوران بار دارى و وضع حمل او را گذراند،و دوران بار دارى و شیر خوارگى وى سى ماه به طول انجامید تا اینکه به حد بلوغ و رشد خود رسید و چهل ساله شد گفت:پروردگار من! مرا الهام ده تا نعمتى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس گزارم و عملى شایسته کنم که مورد پسند تو باشد،و فرزندان مرا صالح گردان،همانا من به درگاهت توبه مى کنم و من از مسلمانان هستم.]
6.و او را از نفاق و در گیرى پرهیز داد.]
7.کسى که به سوى خدا مى خواند و عمل شایسته مى کند و گوید من از مسلمانانم،با خدا و رسول نزاع نکرده است.]
8.فصلت/33[و چه کسى خوش گفتارتر است از آن کس که به سوى خدا مى خواند و عمل شایسته مى کند و گوید که من از مسلمانانم.]
9.ضمنا شباهتى هم در نحوه حمل و وضع هست که هر دو کرها بوده.اما مریم به خاطر اینکه فرشته بر او ظاهر شد و گفت: انى اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا و گفت: یا لیتنى مت قبل هذا ،و حضرت زهرا به واسطه اینکه پیغمبر خبر داده بود که[فرزند او] کشته خواهد شد،و چون به حضرت گفته شد که ائمه و اوصیاء از ذریه او خواهند بود،راضى شد.
10.المنجد مى گوید:«الفادى »لقب سیدنا یسوع المسیح الذى افتدانا بدمه الکریم.
11.در تحف العقول ص 496 ضمن مناجاتهاى خداوند به عیسى مى نویسد:«یا عیسى اوصیک وصیه المتحنن علیک بالرحمه حتى حقت لک الولایه بتحریک منى المسره،فبورکت کبیرا،و بورکت صغیرا حیث ما کنت.[اى عیسى به تو سفارش کنم سفارش آنکه مهربان و دلسوز توست،تا به جهت اینکه شادى مرا بجویى سزاوار پیوست با من شوى،تو در بزرگى و کودکى برکت داده شدى هر جا که بودى.]
12.و چون خیر الهى از جایى که محسوس نیست و به صورتى که به شمار و حصر در نمى آید صادر مى شود،از این رو به هر افزونى غیر محسوسى که مشاهده شود گفته مى شود مبارک است و در آن برکت است.]
13.ق/9.[و از آسمان،آبى پر برکت فرو فرستادیم.]
14.همچنین جمله «جعل الشفاء فى تربته و الاجابه تحت قبته و الائمه من ذریته »نشانه دیگر از مبارک بودن آن حضرت است.(رجوع شود به نمره 9)
15.تمام این قصیده در جلد سوم سرمایه سخن به مناسبت ولادت سید الشهداء آمده است و از همه بهتر همین دو بند است.
16.با خوش خلقى و بلند همتى از همه جهانیان به مقامات بلند پیشى گرفتم.و نور هدایت در شبهاى دیجور با حکمت من درخشید.منکران مى خواهند این نور را خاموش کنند و خداوند نخواسته جز اینکه آن را تمام و کامل خواهد کرد.]
17.البته مسیحیها در شب کریسمس یک سلسله مراسم دعا و حضور کشیش هم دارند.
18.صف/14[چنانکه عیسى بن مریم به حواریون گفت:چه کسانى یاور من به سوى خدا خواهند بود؟]
19. [در سفارش موسى بن جعفر علیهما السلام به هشام آمده که حضرت فرمود:حسین بن على علیهما السلام فرمود:تمامى چیزهایى که خورشید بر آن مى تابد در مشرق و مغرب زمین و دریا و خشکى و زمین هموار و کوهها،همه و همه نزد ولى خدا و اهل عرفت به حق خداوند چون سایه اى بیش نیست.آیا آزاد مردى پیدا نمى شود که دست از این لقمه جویده شده بردارد؟براى شما جز بهشت بهایى نیست،پس خود را به غیر بهشت نفروشید،که هر کس از خدا به دنیا راضى شود به چیز پستى راضى گشته است.]
20.نساء/157[نه او را کشتند و نه به دارش آویختند و لیکن امر بر آنها مشتبه شده است.]
21.نهج البلاغه،خطبه 121.[همانا هزار ضربه شمشیر براى من از مردن در بستر آسانتر است.]
22.نهج البلاغه،خطبه 5.[به خدا سوگند انس پسر ابیطالب به مرگ از انس کودک به پستان مادرش بیشتر است.]
23.مناقب ابن شهر آشوب،ج 3/ص 312.
24.نهج البلاغه،نامه 23.[و من نیستم جز مانند جوینده آبى که بدان برسد،و یابنده اى که به خواسته اش دست یابد.]
25.لهوف،ص 25.
26.تحف العقول،ص 245.
27.در اواخر تحف العقول بعضى دستورات در مورد ظلم از عیسى علیه السلام نقل شده.
28.این سخنرانیها در کتاب ده گفتار اثر استاد شهید به چاپ رسیده است.]
29.و به عبارت دیگر مکتب عزاى حسینى مکتب تاثر محض نیست،مکتب ثوره و انقلاب است.در طول تاریخ اسلامى این حادثه منشا انقلابها شده و کاخهاى ظلم را در اثر بر انگیختن تاثر و بغض منطقى و اجتماعى واژگون کرده است و در آینده نیز خواهد کرد.
30.مطالب این ورقه ها در سلسله یاد داشتهاى استاد شهید به چاپ خواهد رسید.]
31.مقتل مقرم،ص 146.
32.این سخنرانى در کتاب بیست گفتار،گفتار اول به چاپ رسیده است.]
33.خداوند شفا را در تربت او،و اجابت دعا را زیر بارگاه او،و امامان را از نسل وى قرار داده است.]
34.اگر شمشیرها و قطعات تیرهاى آنان نبود هیچ گوشى صداى اذان مکبرى را نمى شنید،]
35.حضرت مسیح از شفیعیان است نه اینکه خود را فداى گناهان امت کرده باشد]
منبع : سبطین