نه هر کس حاجتش زود برآورده میشود، مقرّب و محبوب خدا است و نه هر کس حاجتش دیر برآورده میشود، منفور نزد حق تعالی است، بلکه گاهی دعا به اجابت میرسد، اما مصلحت خاصی اقتضا میکند که تحقق آن به تأخیر بیفتد.
1- آیا میپندارید هر کس بتواند به آمال و خواستههای خویش دست یابد، مورد توجه و عنایت خدا است اما هر فردی که با انواع سختیها و مشکلات مواجه است، و هر تدبیری به کار میگیرد و هر چه دعا میکند، ولی اثر اجابت آن را نمیبیند، خدا از او بیزار و متنفر است.؟
خیر، این جور نیست! کسی که منفور خدا است، توفیق پیدا نمیکند (به قول شما مدت ده سال با خدا) از طریق نماز، روزه، دعا، مناجات و توسل با اولیایش، ارتباط داشته باشید، حتی با وجود عدم اجابت دعا و احساس (ناصحیح) بسته شدن تمام درهای رحمت به روی خود، باز به لطف و رحمتش امیدوار شود و بنویسد که امیدم را از دست ندادهام و گاهی جرقهای از امید باعث میشود به درگاه الهی عجز و لابه کنم. شاهد بر صدق گفته ما سخن امام صادق(ع) است که فرمود: بندهای که محبوب و دوست خدا است، وقتی به درگاهش دعا میکند، خداوند به فرشتهای که گماشته بر اجابت دعای او است میفرماید: حاجت بندهام را برآور، ولی در تحقق آن شتاب مکن، چه این که میل دارم صدای او را بشنوم.
ناله مؤمن همی داریم دوست
گو تضرّع کن که این اعزاز دوست
اما بنده فاسق و دشمن خدا وقتی دعا میکند، خداوند بر فرشته موکّل او دستور میدهد حاجتش را زود برآورید و شتاب کنید، زیرا خوش ندارم صدای او را بشنوم.
حضرت موسی(ع) به خدا عرض میکند: پروردگارا! تو به فرعون و طرفدارانش (که کافر و فاسقند) مال و ثروت فراوان دادهای! او مردم را از راه تو گمراه میکند، خدایا! اموالشان را نابود ساز و آنان را به عذاب دردناک گرفتار نما! خداوند پاسخ داد: اجابت نمودم. امام صادق(ع) میفرماید: بین دعای حضرت موسی(ع) تا تحقق و اجابت آن یعنی غرق شدن فرعون، چهل سال طول کشید.
حضرت ابراهیم(ع) با آن که پیامبر خدا بود، دهها سال برای فرزند دار شدن دعا کرد تا آن که خداوند در 99 سالگی اولین فرزند را به او عطا نمود.
بنابراین نه هر کس حاجتش زود برآورده میشود، مقرّب و محبوب خدا است و نه هر کس حاجتش دیر برآورده میشود، منفور نزد حق تعالی است، بلکه گاهی دعا به اجابت میرسد، اما مصلحت خاصی اقتضا میکند که تحقق آن به تأخیر بیفتد.
2- یکی از سنّتهای الهی امتحان انسان است. هر انسانی در هر موقعیت فکری، علمی، ایمانی و اجتماعی باشد، متناسب با موقعیتش مورد امتحان الهی قرار میگیرد.
آیا احتمال نمیدهید که یکی از عرصههای آزمون شما، تأخیر اجابت دعا و حاجت تان باشد؟ خداوند گاهی آن قدر زمان برآورده کردن حاجت بندهاش را طولانی میکند تا بنده جوهره اصلی درون خویش را آشکار نماید. رستگاران خوشبخت کسانی اند که از این فرصت حُسن استفاده را میکنند و با ازدیاد ارتباط با خدا و توسّل به اولیا و ائمه(ع)، مراتب ایمان و تقوا را در خود ملکه و نهادینه میسازند و به مقام یقین میرسند و در آزمون الهی سرافراز میگردند.
برخی دیگر تحت تأثیر وسوسه شیطان قرار میگیرند؛ غبار غلیظ یأس و ناامیدی به تدریج آنان را از محور توحید و فضیلت خارج میسازد و در آزمون الهی، مردود و سرافکنده میگردند. بیش از پیش سپاسگزار خدا باش، و با نگاه مثبت به تأخیر دعایت بیندیش. خدارا شکر کن که در صف رستگاران خوشبخت قرار داری.
3- یکی از آزمایشهای الهی، گرفتاریها، مصائب و مشکلاتی است که در سر راه انسانها به خصوص مؤمنان قرار داده میشود، تا بدین وسیله آنان دست نیاز و حاجت و تضرّع به سوی خدا دراز کنند، و با صیقل یافتن روحشان محبوب خدا گردند. سختیها و مشکلات، عامل تکامل است. موجودات زنده با این عامل، راه خود را به سوی کمال میپیمایند. آدمی باید مشقّتها و محرومیتها را تحمل کند، تا هستی لایق خود را بیابد.
زندگی در مُردن و در محنت است
آب حَیَوان در درون ظلمت است
امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که خدا بندهای را دوست بدارد، او را در دریای شداید و سختیها غوطهور میسازد.
نیز فرمود: گرفتارترین مردم در دنیا، انبیا هستند، سپس کسانی که از جهت فضیلت بعد از ایشان قرار دارند. همین طور تا مراتب پایینتر.
هر که در این درگه مقرّبتر است
جام بلا بیشترش میدهند
نشنیدهاید که انبیا میان انسانها و پیامبر اسلام میان همه انبیا بیشتر از هر کسی دچار سختی و مشکلات شدند؟ از این رو مقام و منزلت انبیا بالاتر از بقیه انسانها و منزلت و عظمت پیامبر اسلام از همه انبیا بیشتر است. خوشا به حال کسانی که با صبر و تحمّل، محرومیتها و مشکلات را پُل موفقیت و ازدیاد ایمان و تقوای خویش قرار میدهند. تنها کسانی که به صورت نامحدود و غیر حساب در قیامت مشمول لطف و رحمت الهی قرار میگیرند، صابران هستند.
4- نوشتهاید: از بس دعا کردهام و خدا به من توجه نکرده، گاهی اوقات با خودم میگویم: پس این خدا کجا است؟ ای خدا، کجایی؟! پس چرا صدای مرا نمیشنوی؟
آیا هیچ وقت پاسخ خدا را در جان دلت احساس کردهای که به تو بگوید: بندهام! صدایت را شنیدم. من اَسْمع السامعینم!؛ از بس به تو نزدیکم، نزدیکتر از خودت به خویشتن! مرا نمیبینی، چون تو را و صدای دعا و مناجاتت را دوست دارم، تو را به خودم وابسته کردم. میخواهم پیوسته با من باشی، با من حرف بزنی، درد دل کنی، ولی بگذار هر زمان و هر جور من خواستم، خواستهات را اجابت کنم، چون مصلحت تو را من بهتر میدانم.
واقعیت این است که ما از باطن هستی و مصالح حقیقی خود بی خبریم. به همین جهت، گاهی میپنداریم که خیر و صلاح ما در برآورده شدن حاجتی یا دفع و رفع مشکل و مانعی است، در حالی که اگر حجاب کنار رود و آینده برای ما حاضر و روشن گردد، از تقاضا و درخواست برآورده شدن خواسته و نیاز خویش منصرف میشویم.
وظیفه بنده، بندگی کردن، و دعا و مناجات با خدا است. خدایی که میدانیم نسبت به بندگانش رئوف و مهربان است. جز خیر و صلاح بنده اقدامی نمیکند و حاجت دوستانش را در زمانی برآورده میسازد که بیشترین منفعت و مصلحت در آن است. پس با دلی آکنده از امیدواری و استقامت و استواری، وظیفه بندهگی خویش را انجام ده و به خود این باور را تلقین نما که محبوب خدا و مورد لطف او هستی. بدان که محبوبیت نزد خدا را با برآورده شدن هیچ حاجتی نمیتوان معامله کرد.