ماهان شبکه ایرانیان

حراج تهران؛ آیینی کهن یا نظام اقتصادی نوین؟

حراج، در نگاه اول، چیزی جز یک مناسک ساده نیست؛ چکشی که فرود می‌آید، قیمتی که روی نمایشگر اعلام می‌شود، و اثری که منتقل می‌گردد.

حراج تهران؛ آیینی کهن یا نظام اقتصادی نوین؟

حالا که بحث بر سر حراج تهران داغ است-فارغ از هر گونه نگاه تقلیل گرا یا ارزش‌گذار- به نظر می رسد این رویداد فراتر از یک خریدوفروش معمولی است. می توان گفت این رویداد ،پس از بیست و دو دوره، به یک آیین مدرن بدل شده که در آن سرمایه، تاریخ، زیبایی و قدرت در هم تنیده‌اند. آیا این حراج، صرفاً یک بازار هنری است یا بخشی از یک نظام پیچیده‌ که نشانگر تحولات اقتصادی، تغییر الگوهای قدرت و حتی جابه‌جایی مرزهای فرهنگی در ایران و خاورمیانه است؟! 

چکش، یک نشانگان قدرت

هر رویدادی که به‌طور مداوم تکرار شده و با قواعد خاصی اجرا می‌شود، فراتر از یک اتفاق ساده، به یک نشانگان (سیستم نشانه‌ای) تبدیل می‌شود. حراج تهران، در نگاه نخست، مکانی است که هنر خریدوفروش می‌شود؛اما اگر کمی عمیق‌تر به آن بنگریم، چیزی فراتر از مبادله آثار هنری رخ می‌دهد: چکش حراج، نمایشی از اقتدار اقتصادی است، تابلوهای نقاشی به نمادهای هویت فرهنگی تبدیل می‌شوند، و رقابت خریداران، بازتابی از آرایش جدید نیروهای سرمایه‌ای در خاورمیانه است.

اما این نشانگان چه پیامی را منتقل می‌کند؟ آیا این حراج، صرفاً بازتولید یک سنّت دیرینه در شکل مدرن آن است، یا در حال رمزگذاری یک نظام اقتصادی جدید بر پایه نشانه‌های هنر و قدرت است؟

از چکش تا اعتبار

در نظام نشانه‌شناسی پیرس، هر نشان به سه سطح تقسیم می‌شود: شمایلی (Iconic)، نمایه‌ای (Indexical) و نمادین (Symbolic). این سه سطح در حراج تهران به شکلی پیچیده درهم‌تنیده شده‌اند:چکش حراج (شمایلی): ابزار ساده‌ای که نمایانگر یک لحظه تصمیم‌گیری است، اما در واقع حامل معنایی عمیق‌تر است: تأیید ارزش، تثبیت سرمایه و اعلان مالکیت.

رقابت خریداران (نمایه‌ای): شاخصی از وضعیت اقتصادی و سرمایه‌ای که در آن، هر پیشنهاد قیمت، نشانگر میزان قدرت مالی و جایگاه اجتماعی فرد در شبکه‌های هنری است.

اثر هنری فروخته‌شده (نمادین): اثر هنری دیگر فقط یک شیء زیباشناسانه نیست؛ بلکه به یک کد اقتصادی تبدیل شده که حامل پیام‌هایی درباره ارزش‌گذاری فرهنگی، موقعیت اجتماعی و حتی گفتمان اقتصادی کشور است.

حراج، متن چندلایه

رولان بارت، نظریه‌پرداز نشانه‌شناسی، معتقد بود که هر پدیده‌ای را می‌توان به‌عنوان یک "متن" چندلایه تحلیل کرد. در این چارچوب، حراج تهران نیز یک "متن" است که معانی مختلفی را در سطوح گوناگون تولید می‌کند:

در سطح اقتصادی، این حراج نشانگر پویایی بازار هنر ایران و تثبیت ارزش دارایی‌های فرهنگی است.در سطح اجتماعی، نوعی تمایزبخشی میان کلکسیونرها، سرمایه‌داران و نخبگان هنری ایجاد می‌کند.در سطح فرهنگی، حراج تهران در تلاش است تا هویت هنری ایران را در رقابت با حراج‌های بین‌المللی (مانند کریستیز و ساتبیز) بازتعریف کند.

سوال پیش می آید که آیا حراج تهران، یک الگوریتم اقتصادی-نشانه‌شناختی است؟در دنیای امروز، داده‌ها و الگوریتم‌ها نقش بزرگی در ارزش‌گذاری هنر ایفا می‌کنند. قیمت‌گذاری آثار، برخلاف گذشته که به سلیقه فردی یا ارزیابی منتقدان وابسته بود، اکنون به مجموعه‌ای از داده‌های پیچیده بستگی دارد: سوابق فروش، جایگاه هنرمند در مارکت جهانی، تعداد نمایشگاه‌ها، و حتی میزان دیده‌شدن اثر در شبکه‌های اجتماعی.اگر به روند چند دوره اخیر حراج تهران نگاه کنیم، می‌توان دید که:

برخی از آثار ،صرف‌نظر از سبک و تکنیک، تنها به‌دلیل موقعیت نمادین هنرمند، به قیمت‌های نجومی دست پیدا می‌کنند.

الگوی خرید مجموعه‌داران نشان می‌دهد که هنر سنتی ایران (از خوشنویسی تا نگارگری) در حال تجربه نوعی بازتعریف ارزشی است.

ورود سرمایه‌گذاران جدید و رقابت میان خریداران، نشانگر آن است که حراج تهران به عنوان یک رویداد اقتصادی-فرهنگی ، در حال تبدیل شدن به یک مدل سرمایه‌گذاری با قوانین خاص خود است.

حراج تهران، یک نظام نشانه‌ای نوظهور

حراج تهران را می‌توان نه‌تنها به‌عنوان یک بازار هنری، بلکه به‌عنوان یک نظام نشانه‌ای تحلیل کرد که در آن، هر شیء، هر حرکت و هر قیمت‌گذاری، معنایی فراتر از خود دارد. این حراج، بستری است که در آن، سرمایه، تاریخ، زیبایی‌شناسی و جایگاه اجتماعی در قالب نشانه‌هایی کدگذاری می‌شوند که تنها مجموعه‌داران و بازیگران اصلی این حوزه قادر به رمزگشایی آن هستند.

در نهایت، پرسش کلیدی این است: آیا حراج تهران به سمت یک نظام سرمایه‌داری هنر حرکت می‌کند که تنها برای گروهی خاص قابل درک و بهره‌برداری است، یا اینکه در حال تعریف یک الگوی جدید از هنر و اقتصاد در خاورمیانه است؟ شاید پاسخ را بتوان در همان چکشی یافت که هر بار بر میز فرود می‌آید و هر بار، معنایی تازه خلق می‌کند.

 شاید در آینده‌ای نه‌چندان دور، دیگر نیازی به چکش فیزیکی نباشد؛ بلکه الگوریتم‌های هوش مصنوعی و پلتفرم‌های دیجیتال، قیمت‌ها را تعیین کنند، معاملات را تسهیل نمایند و حتی الگوهای جدید سرمایه‌گذاری را شکل دهند.  

اما سؤال اصلی اینجاست: آیا این حراج، ادامه یک آیین کهن است که در هر دوره با زبان و نشانه‌های جدید بازتولید می‌شود، یا اینکه در حال تبدیل شدن به یک کد اقتصادی جدید است که فراتر از مرزهای هنر عمل می‌کند؟ شاید پاسخ را نه در اثر هنری فروخته‌شده، بلکه در مکانیزم‌هایی که ارزش آن را تعیین می‌کنند، بتوان یافت.

*پرویز براتی روزنامه نگار

5757

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان