زمینه و پیشینه اثر پذیری شاعران پارسی از قرآن و حدیث به آغاز پیدایی و زاد و ولد شعر فارسی؛یعنی سده سوم(هـ.ق) باز می گردد، روزگاری که فرهنگ اسلام که برخاسته از قرآن و حدیث بود، سراسر ایران را فرا گرفته و در روح و جان ایرانیان ریشه دوانده و در خوی و خصلت آنان تبلور یافته بود و شاعران و ادیبان در سروده های خویش معانی و مبانی و معارف دلنشین قرآن و حدیث را در ایینه کلام خیال انگیز و هنرمندانه خویش به مشتاقان تقدیم می کرده اند تا هم به قداست و حرمت سروده و شعر خویش افزوده، هم نشانه خردورزی و دانشمندی آنان باشد.
تجلی قرآن و حدیث در سروده های پارسی گویان سده های سوم و چهارم(هـ.ق) چندان گسترده نبود، زیرا که شعر فارسی دوران کودکی و نوجوانی خود را می گذراند و نیز مضمون و مایه آن بیشتر بر محور مدح، ستایش، عشق و… می چرخید.
اما با گذشت زمان و گسترش روز افزون شعر فارسی و پیوند آن با پدیده های فرهنگی؛ همچون قرار گرفتن شعر در خدمت تبلیغ دین و گرفتن قالب وعظ و پند و اخلاق و نیز جلوگاه عرفان و تصوف و راه و رسم سلوک قرار گرفتن به اوج خود رسید.
از شاعران بلند آوازه و پرکار شعر فارسی کمال الدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود کرمانی متخلص به خواجو، از بزرگترین شاعران کرمان است. او در سال 689(هـ .ق) در کرمان تولد یافت.روزگار کودکی خود را در کرمان گذراند و سپس به شیراز، کازرون، اصفهان، حجاز، تبریز، سمنان، خراسان، بغداد، مصر و شام سفر کرد و به مدح سلاطین و امیران همت گماشت و در ده ساله آخر عمر در کرمان و شیراز زیست و بیشتر به نظم مثنویات و رسائل شعری خود مشغول بود.
سبک خواجو در قصاید بیشتر به شیوه خاقانی است و البته سبک خراسانی و عراقی نیز در سروده های او زیاد به چشم می خورد. وی در غزل شیوه ای خاص دارد و برخی اصطلاحات و ترکیبات در غزلیات او دیده می شود که دیگران آنها را نیاورده اند.سبک غزل های او بیشتر به شیوه سعدی نزدیک است و بعضی او را دزد دیوان سعدی نامند. گاهی اوقات از شیوه حکیم سنایی و کمال اسماعیل نیز پیروی کرده است.خواجو علاوه بر دیوان پنج مثنوی،همای و همایون، گل و نوروز، روضة الانوار، کمال نامه و گوهرنامه را به تقلید از نظامی سروده است. گروهی حافظ را پیرو سبک خواجو دانسته اند و به این غزل استشهاد نموده اند:
استاد غزل سعدی است پیش همه کس ام
دارد سخـن حافـظ طـرز سخـن خـواجـو
درست است که حافظ بعضی غزل ها را به اقتضای خواجو گفته، چنانکه از قدما و معاصران خود گروه بسیاری را پیروی کرده است، اما ارادت عرفانی حافظ به خواجو بیشتر برای این بوده است که خواجو مرید شیخ امین الدین کازرونی امام طریقه مرشدی و کازرونیه بود و حافظ نیز بدو عشق می ورزید و کارهای بسته را به(یمن همت او) گشاده می دانست.
گونه های اثر پذیری از قرآن
اول بی انتــها و آخــر بی ابتـد مالک بی اشتراک و واحد بی انعدام
(دیوان، ص 67)
ترجمه واری است از ایه کریمه: «هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شی علیم؛اول و آخر هستی و پیدا و پنهان وجود همه اوست و او به همه امور عالم و داناست».(سوره حدید،ایه 3)
و نیز اشاره است به سوره مبارکه توحید:«اللّه الصمد. لم یلد و لم یولد.و لم یکن له کفواً احد؛ خدایی که از همه عالم بی نیاز و همه عالم بدو نیازمند است. نه کسی فرزند اوست و نه او فرزند کسی است. و نه هیچ کس مثل و مانند و همتای اوست».(سوره توحید، ایات 2 ـ 4)
پیک رهت روح الامین فراش کویت حور عین
باشد حدیث مشک چین با چین گیسویت خط
(دیوان،ص 2)
الهام گرفته از ایه: «نزل به الروح الامین.علی قلبک لتکون من المنذرین؛که روح الامین (جبریل) آن را بر دل تو فرود آورده است تا از هشدار دهندگان باشی».(سوره شعرا، ایه 193 و 194)
* * *
خلاص جستم از او طیره گشت و گفت که خواجو
قـتیـل عـشـق نـجـویـد رهایی از کــف قـاتـل
(دیوان، ص 299)
الهام گرفته است از ایه:«و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل اللّه اموات؛به کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده نگویید».(سوره بقره، ایه 154)
* * *
چو شمع مجلسم از آنچه می کشی شب هجران
چو صبح پرده برافـکن که پیـش روی تـو میـرم
(دیوان، ص 261)
جلوه نمایی و حضور یار را همچون طلوع صبح به تصویر کشیده است و آشکار اشاره دارد به ایات:
«الجوار الکنس. و اللیل اذا عسعس. و الصبح اذا تنفس؛به گردش درایند و در مکان خود رخ پنهان کنند، قسم به شب تا هنگامی که روی تاریک گرداند و قسم به صبح روشن وقتی که دم زند (طلوع کند)». (سوره تکویر، ایات 16 ـ 18)
* * *
گـشـتـه تیــغ فنـا را بــر ســر میـدان قـهــر
جز نسیم لطف جان بخش تو من یحی العظام
(دیوان،ص 74)
فرمانروای ملک سلونی امیر نحل دادای دادگستر اقلیـم هـل اتی
(دیوان، ص 570)
الهام گرفته از سوره مبارکه «هل اتی» که به اعتقاد شیعه و سنی در شأن و منزلت امیرمؤمنان (ع)، فاطمه (س) و حسنین(علیهما السلام) نازل شده است. «هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شی مذکورا».
* * *
دهد دو دیده من شرح مجمع البحرین کند جمال تو تقـریـر فالـق الاصبـاح
(دیوان، ص 226)
برگرفته از ایات: «فالق الاصباح و جعل اللیل سکناً و الشّمس و القمر حسبانا ذلک تقدیر العزیز العلیم؛خداست شکافنده پرده صبحگاهان و شب را برای آسایش خلق مقرر داشته و خورشید و ماه را به نظم معین به گردش آورده، این تقدیر خدای منظم عالم مقتدر است».(سوره انعام، ایه 96)
«و اذ قال موسی لفتاه لا ابرح حتی أبلغ مجمع البحرین او امضی حقبا؛و چون موسی و رفیقش بدان مجمع البحرین رسیدند، ماهی خود را فراموش کردند آن ماهی راه دریا برگرفت و رفت».(سوره کهف، ایه60)
* * *
عید آمـد و آن مـاه دل افـروز نیـامـد دل خون شد و آن یار جگر سوز نیامد
(دیوان،ص 260)
الهام گرفته از ایه:«تکون لنا عیداً لاوّلنا و اخرنا و ایة منک و ارزقنا و انت خیرالرّازقین؛تا این روز برای ما و کسانی که پس از ما ایند روز عید مبارکی گردد و ایتی و حجتی از جانب ما برای تو باشد که تو بر عالمیان بهترین روزی دهنده گانی». (سوره مائده،ایه 114)
بسنجید با این بیت مولانا:
هر کـس کـه آفتــاب رخـت دیـد ناگـــهان هرگز چو سایه روی خود از خاک برنداشـت
به خون بشوی مرا چون قتیل تیغ تـو گـشتـم که در شریعت عشقت شهید باشم و غـازی
(دیوان،ص 329)
آشکارا اشاره دارد به ایه شریفه: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون؛و آنان را که در راه خداوند کشته شده اند مرده نپندارید، بلکه ایشان زنده اند و نزد خدایشان روزی می گیرند».
(سوره آل عمران، ایه 169)
به چه افسون دل از آن مار سیه برهانم کان نه مارست که از خلقه به افسون برود
(دیوان،ص 228)
برگرفته شده است از ایه شریفه:«فالقها فاذا هی حیه تسعی؛پس موسی عصا را به زمین انداخت و آن به اژدهای مهیبی تبدیل و به هر سو می شتافت». (سوره طه، ایه20)
خواجو از چشم پر آب ار گهر افشان گردد عقد گوهر دلش از لولو مکنون برود
(دیوان،ص 228)
برگرفته شده است از این ایه:«و یطوف علیهم غلمان کانهم لولو مکنون؛و پسرانی مانند لولو مکنون گردشان بر انجام خدمت می کردند».(سوره طور، ایه 24)
جادوی چشمش قلم در سحر بابل می کشد سبزی خطش سزادر دامن گل می کند
اشاره است به ایه:«و ما انزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت …؛و آنچه را به دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده یاد می دادند».(سوره بقره، ایه 102)
امشب که وصال آن مه سیم براست گر قدر بدانی شب قدری دگر است
(دیوان،ص 527)
ترجمه گونه ای است از سوره شریفه قدر:«انا انزلناه فی لیله القدر.و ما ادراک ما لیلة القدر. …؛ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و تو چه می دانی که شب قدر چیست». (سوره قدر، ایات 1 ـ 4)
چه روشن است که نور بقا ثبات ندارد به ناز خویش و نیاز من شکسته چه نازی
(دیوان،ص 320)
برگرفته شده است از ایه:«و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام وهی رمیم؛و برای ما مثلی زد که گفت این استخوان پوسیده را باز که زنده می کند، بگو آن خدایی زنده می کند که اول بار آنها را حیات بخشید».(سوره یس، ایه 78)
اختر تیر افکن ثاقب که خوانندش شهاب از شیاطین کرده با پشتی قهرت انتقام
اشاره است به ایه:«و جعلناها من کل شیطان الرجیم الا من استرق السمع فاتبعه شهاب مبین؛و آن ها را از شر شیاطین رانده شده ای پاس داشتیم».(سوره حجر، ایه 16 ـ 18)
هر که حکمت بگرداند عنان شر الدواب و آنکه یابد نام نیک از درگهت خیر الانام
(دیوان، بدایع الجمال)
برگرفته است از ایه:«ان شر الدواب عنداللّه الصم البکم الذین لایعقلون؛همانا که بدترین جنبندگان نزد خدا کر و لالانی هستند که نمی اندیشند».(سوره انفال، ایه 22)
گر نخوردی موسی از جامت می انظر الیک از شراب لن ترانی کی شدی مست مدام
الهام گرفته است از آیه:«و لملا جا موسی لمیقاتنا و کلمة ربه قال رب انظر الیک قال لن ترنی؛و چون موسی به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت:پروردگارا! خود را به من بنمایان تا تو را بنگرم،فرمود: هرگز مرا نخواهی دید». (سوره اعراف، ایه 143)
روح القدس جان دار او خلد برین رخسار او کوثر بر گفتار او یکسو نهاده ماجر
(دیوان، ص 3)
اشاره است به ایه: «و آتینا عیسی بن مریم البینات و ایدناه بروح القدس؛ما به عیسی پسر مریم نشانه های آشکاری دادیم و با روح القدس او را یاری کردیم».(سوره بقره، ایه 87 و 253)
نفس اماره همه کینه او با خرد است دزد پتیاره همه دیده او بر کالاست
(دیوان،ص 576)
برگرفته است از ایه شریفه:«انّ النّفس لأمارة بالسو الاّ ما رحم ربّی؛نفس فراوان ما را به بدی می خواند، مگر یار شود لطف خدای». (سوره یوسف،ایه 53)
بشنو ز مرغ از شاخ گل کای پیشوایان سبل صلوا علی ختم الرسل اعنی النبی المصطفی
اشاره است به ایه شریفه:«انّ اللّه و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الّذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما؛خدا و فرشتگان بر روان پاک پیامبر (ص) صلوات و درود می فرستند، شما هم ای اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید». (سوره احزاب، ایه 56)
چون چشمت ای خیر البشر در باغ ما زاغ البصر نرگس نباشد خوش نظر با دام نبود دلگشا
(دیوان، 570)
برگرفته است از ایه شریفه:«ما زاغ البصر و ما طغی؛از حقایق آن عالم آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد».(سوره ؟؟؟؟؟، ایه ؟؟؟؟)
زلف کژش بین فتاده بر رخ زیب راست چون ثعبان نهاده در کف موسی
(دیوان،ص 336)
ترجمه گونه ای است از ایه:« قال القها یا موسی فالقها فاذا هی حیه تسعی؛گفت: ای موسی! بینداز و موسی آن را انداخت، ناگهان ماری شد و شتابان به راه افتاد». (سوره طه، ایه 19 و 20)
موسی جان بر فراز طور محبت دیده ز رویش فروغ نور تجلی
(دیوان،ص 336)
اشاره است به ایه:«انس من جانب الطور ناراً قال لاهله امکثوا انّی انست ناراً؛موسی از سوی طور آتشی دید به خانواده خود گفت: لختی درنگ کنید …». (سوره قصص، ایه 29)
در کمالیت حسنت نرسد درک عقول هر چه در خاطرم اید تو از آن خوبتری
(دیوان،ص 340)
برگرفته است از ایه:«لا تدرکه الابصار و هو اللطیف الخبیر؛دیدگان او را در نیابد و او دیدگان را در یابد و اوست باریک بین آگاه». (سوره انعام، ایه 103)
گفتا سرچه داری کز سر خبر نداری گفتم بر آستانت دارم سر گدایی
(ص 344)
الهام گرفته است از ایه:«یا ایها النّاس انتم الفقرا الی اللّه و اللّه هو الغنی الحمید؛ای مردمان! شما نیازمندان به خدایید». (سوره فاطر، ایه 15)
دو جهان وقف حریم حرم او کردیم و اعتماد از دو جهان بر کرم او کردیم
(ص 722)
الهام گرفته است از ایه:«قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشأ و تنزع الملک ممن تشا و تعزّ الملک من تشاء و تذل الملک من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شیی غدیر؛بگو: خداوندا! ای فرمانروای هستی! به هر کس خواهی فرمانروایی بخشی و از هر کس که خواهی فرمانروایی بازستانی و تویی که هر کس را که خواهی گرامی داری و هر کس را که خواهی خوار کنی خیر به دست اوست تو بر هر کاری توانایی». (سوره آل عمران، ایه 22)
ما را به جز آن آه سحر همنفسی نیست زیرا که جز او محرم اسرار نداریم
(دیوان،ص 524)
برگرفته است از ایه:«و بالاسحار هم یستغفرون؛سحر گاهان زبان به نیاز و نیایش می گشاییم». (سوره ذاریات، ایه 18)