گفتمان عدالت

عدالت بزرگ ترین آرمان بشر در طول تاریخ حیات اوست.عقل بر حسن آن اذعان کرده، خردمندان نیکویش شمرند و قانون گذاران آن را هم مبنا و هم مقصد قوانین دانسته اند؛ از نظرفرهنگ دینی نیز ارسال رسولان و انزال کتب الهی در راستای اقامه آن صورت گرفته است

عدالت بزرگ ترین آرمان بشر در طول تاریخ حیات اوست.عقل بر حسن آن اذعان کرده، خردمندان نیکویش شمرند و قانون گذاران آن را هم مبنا و هم مقصد قوانین دانسته اند؛ از نظرفرهنگ دینی نیز ارسال رسولان و انزال کتب الهی در راستای اقامه آن صورت گرفته است. نیز عدل میزان خداوند، حیات احکام، اساس زمامداری و مایه حیات و پایداری اجتماع بشر است و مردان دادورز و دادگر چون بارانی دانسته شده اند که زندگی خمود بشری را به نشاط می آورند. این آرمان چنان دلربا بوده است که افراد و گروههای بشری بسیاری آن را بر سر دست نهاده جان در راه آن فدا کرده اند.

لیکن آنگاه که پا به عرصه عمل می رسد کار چنان دشوار می شود که گاه تحمل مقتضیات عدالت بر مدعیان پا قرص آن هم سخت جلوه می کند و در دنیای پیچیده روابط اجتماعی، فهم و اجرای آن به قدری در هاله ابهام فرو می رود که به عنوان یک اصل کلی هم به فراموشی سپرده می شود و گاه کار به جایی می رسد که برخی را به تامل واداشته و در وصف آن نوشته اند: «عدالت را هاله ای تقدس فراگرفته است که اگر از آن قداست زدایی کنیم چیزی جز گرد و غبار نمی ماند.»

پروژه عظیم عدالت اگر نگوییم همیشه، دست کم در بیش تر موارد ناتمام مانده است و این ناتمام ماندگی چنان بر بشر گران آمده است که برخی را حتی بدبین به دستگاه خلقت و بد گمان به نظام احسن آفرینش کرده و ظلم را چون امری اجتناب ناپذیر در حیات بشری پنداشته و برخی دیگر نیز چنان آن را ناممکن انگاشته که مایوسانه به انتظار نشسته و دست از هر اقدامی شسته اند که مگر دستی از غیب برون آید و کاری بکند!!

دشواری نیل به عدالت را نمی توان تنها به حساب زورمداران و ظلم خویان و اصحاب قدرت گذاشت که حاضر به سر فرو آوردن در برابر پرچم برافراشته عدالت نیستند، یا هوا و هوس زیادت طلبان دنیاپرست و طمع ورزان سیرناشدنی را چون طوفانی دانست که مسیر عدالت را منحرف و دست یابی به آن را ناممکن ساخته است. آری، اینان اگر چه در به ثمر نرسیدن عدالت نقش دارند، تمام علت نیستند.

آنچه در مسیر پر پیچ و خم نیل به عدالت بایسته می نماید، یکی ساده سازی عدالت و دیگری محاسبه مقتضیات آن و پایبندی به آنهاست. در ساده سازی ضابطه عدالت، توجه به سه عنصر کارساز است: 1. مجریان عدالت چه کسانی هستند؟ 2. عدالت باید درباره چه کسانی اجرا شود؟ 3. سازکار اجرایی عدالت چیست؟

رسول داد و دیانت(ص) و امیر عدالت و بلاغت(ع) در سخنانی کوتاه، ضابطه طلایی عدالت را ساده سازی کرده و فرموده اند: «اعدل الناس من رضی للناس مایرضی لنفسه و کره لهم مایکره لنفسه.» نیز گفته اند: «احبب للناس ما تحب لنفسک تکن اعدل الناس.» و «اعدل السیره ان تعادل الناس بما تحب ان یعاملوک به.»

علی (ع) این قاعده ارجمند را به عنوان وصیت خود به فرزندش گوشزد می کند: «پسرم، خود را میان خویش و دیگری میزان شمار. پس آنچه را برای خود دوست می داری برای دیگری دوست بدار و آنچه را برای خود ناپسند می شماری برای دیگری مپسند و ستم مکن.»

این ضابطه گران ارج، معیار سنجش عدالت را از دخالت هر عنصر بیرونی می زداید و با نگره ای ژرف راهکار رسیدن به آن را طراحی می کند. این ضابطه می تواند در دو جنبه رفتار فردی و رفتار اجتماعی حاکم شود. اگر اکثریت دارای قدرت قانون گذاری، به هنگام وضع قوانین، خود را در موقعیت اقلیت ببیند، چه بسا به وضع بسیاری از قوانین نخواهد دست زد. همچنین این ضابطه می تواند مدلهای استخدامی و اداری را سامان بخشد و مبنایی برای پیکره بندی ساختار اداری به شمار آید.

دومین معیار عدالت ناظر به کسانی است که عدالت درباره آنان اجرا می شود. علی(ع) در دو فرمان عالی به دو دسته از مقامات دولتی دستور اجرای عدالت می دهد و درباره اشخاصی که عدالت باید در مورد آنان اجرا شود، به خوبی سخن می گوید. آن حضرت یک بار به قاضی خود فرمان می دهد: «ثم واس بین المسلمین بوجهک و منطقک و مجلسک حتی لایطمع قریبک فی حیفک ولا ییأس عدوک من عدلک؛ (وسائل الشیعه، ج 18، ص 155) پس بین مسلمانان با نگاه، صحبت و نشستن خویش مساوات برقرار کن تا نزدیک به تو طمع نورزد و دشمنت از عدالت تو مأیوس نشود.» در این سخن ارزشمند، معیار عدالت دشمن پسندی آن عنوان شده است.

در دیگر سخن به والی خود می نویسد: «واس بینهم فی اللحظه و النظره و الاشاره و التحیه حتی لایطمع العظماء فی حیفک و لاییأس الضعفاء من عدلک؛ (نهج البلاغه، نامه 47، ص 320) و با همگان یکسان رفتار کن، گاهی که گوشه چشم به آنان افکنی یا خیره شان نگاه کنی یا یکی را به اشارت خوانی یا به یکی تحسین رسانی تا بزرگان در تو طمع ستم (بر ناتوان) نبندند و ناتوان از عدالتت مأیوس نگردند.» شبیه این سخن در مکتوبی خطاب به محمد بن ابی بکر هم آمده است. (همان، نامه 27، ص 289) چنین عدالتی است که متضمن ثبات و امنیت اجتماعی خواهد بود و این عدالت قوام الرعیه است و جمال ولات.

سومین معیار عدالت، ضابطه اجرای آن است. عدل ورزی کار آسانی نیست. چه بسا حب و بغض و نگاه خاص به افراد، آدمی را از عدالت ورزی منحرف سازد. از همین رو هنگام داوری باید هرگونه پیش فرض را کنار گذاشت. خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «سماعون للکذب اکالون للسحت فان جاؤوک فاحکم بینهم او اعرض عنهم و ان تعرض عنهم فلن یضروک شیئاً و ان حکمت فاحکم بینهم بالقسط ان الله یحب المقسطین؛ سخنان تو را گوش می دهند تا آن را تکذیب کنند؛ مال حرام فراوان می خورند. پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داوری کن یا آنها را به حال خود واگذار. و اگر از آنان صرف نظر کنی، به تو هیچ زیانی نمی رسانند و اگر میان آنها داوری کنی، با عدالت داوری کن که خدا عادلان را دوست دارد.»

خداوند در کلامی دیگر می فرماید: «ولا یجرمنکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی؛ دشمنی گروهی، شما را بر آن ندارد که داد نکنید. دادگر باشید که دادگری به پرهیزکاری نزدیک تر است.» علی(ع) نیز می فرماید: «اوصیک بالعدل علی الصدیق و العدو.» همه این سخنان بر یک مطلب تاکید می ورزد: نگاه خاص به افراد نباید مانع اجرای عدالت گردد.

قاعده دیگر در اجرای عدالت، توجه به حالات نفسانی است. چه بسا خشمگینی از کسی مانع اجرای عدالت شود و خشنودی از کسی راه عدالت را منحرف سازد. از همین رو علی(ع) وصیت می کند در رضا و غضب عدالت رعایت گردد.

مطلب سوم مربوط به سازکار اجرای عدالت است. اجرای عدالت در سطوح مختلفی مطرح می شود.

اولین سطح اجرای عدالت، زدودن تبعیضها و نابرابریها و ستمهای آشکار است؛ اموری که بر اساس هیچ موازینی قابل توجیه نیست و خردمندان بر قبح و پلیدی آن اتفاق نظر دارند. البته این تبعیضهای ستم آلود گاه ظاهرند و گاه به سبب فقدان اطلاعات در میان مردم نامکشوف می مانند. اما هنگامی که این تبعیض ها آشکار شوند، شدت قبح و نارضایتی عمومی از آنها افزایش می یابد. رانت خواری، استفاده از موقعیتها و سمتها در مسیر منافع شخصی و خانوادگی و ده ها نمونه دیگر، از این قبیل است.

دومین سطح عدالت، پیش گیری از پیدایش ستم و ظلم و تبعیضهای نارواست. چه بسیار مواردی که با حسن نیت و توجه به مصلحت پردازی موجه جلوه می کند، ولی در دراز مدت منجر به بی عدالتی می شود. نگاه تیزبین اندیشمندان و غایت نگران و دلسوزان در آشکارسازی این موارد کارا خواهد بود. چه بسا اموری ناخوشایند باشد، ولی خیر و صلاح در پی داشته باشد و چه بسا اموری خوشایند بنماید و در نهایت به شر و بدی منتهی گردد.

سومین و مهم ترین سطح عدالت، نظام سازی بر مبنا و غایت عدالت است. اینجاست که پای مطالعات بسیاری در حوزه های انسان شناسی، اجتماعی ، سیاسی، حقوقی و تاریخی به میان می آید. این عرصه سخت حاجت مند نظریه پردازی در سطوح مختلف بنیادی و کاربردی است. برایند مطالعات و اقتضائات عدالت، خود را در قالبهای مختلف نشان خواهد داد. در این سطح باید پرونده شکل گرفته روابط اجتماعی و قواعد حاکم بر آن و سازمانها و نهادها را براساس عدالت بازخوانی کرد، بر بنیاد عدالت به قانون گذاری پرداخت و بر مبنای عدالت قواعد اجرا و آیین دادرسی و نهادها را تعدیل و تکمیل نمود.

نکته پایانی این است که در اجرای عدالت باید همه سطوح را همزمان اجرا کرد. این نکته بدین معناست که برای رسیدن به عدالت نباید منتظر نظام سازی و نظام مندی نشست، بلکه باید در عین پایبند بودن به پژوهشهای بنیادی و کاربردی، با مظاهر بی عدالتی مبارزه کرد و در برنامه ریزی و تصمیم سازی، راه بروز و نفوذ هرگونه ظلم و ستم را بست.

اندیشه

گفتمان فقهی و جرم انگاری در حوزه جرائم علیه امنیت ملت و دولت / حسین آقا بابائی

مروری بر حقوق اخلاقی مالکیت فکری و مبانی اعتبار آن / محمود حکمت نیا

مبانی پرداخت دیه از بیت المال / حسینعلی بای

تفسیر نظریه شهید صدر(ره) در باب کشف مذهب اقتصادی

مطابق با مبانی فقه شیعه / احمدعلی یوسفی

بررسی و نقد مادّه 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب

(مصوب 28/7/1381) / غلامحسین عسگری

شاکیان حرفه ای / حمیدرضا فرّخی

نظریه تعلیم اخلاقی مجازات / جین هامپتن ترجمه حمید محبوبی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر