وقتی صحبت از افسانههای پریان میشود، ذهن همه به سمت فیلمهای انیمیشن دیزنی میرود. اما داستانهای افسانهی پریان از نویسندگانی همچون هانس کریستین اندرسن، اسکار وایلد یا اندرو لانگ از غنا و پیچیدگیهایی برخوردارند که پردهی سینما قادر به تصویر کشیدنشان نیست. در ادامه به دلایلی اشاره خواهیم کرد که چرا باید کودکان را با این داستانها آشنا کرد.
درسهای زندگی
این دیالوگ را از کتاب « شاهزاده خانم عروس» به یاد بیاورید: «من فکر نمیکنم این همان معنایی را بدهد که تو فکر میکنی؟» خیلی از درسهای اخلاقی که در خود این کتابها وجود دارند با درسهایی که در ورژن انیمیشن آنها میبینید متفاوت است. هانس کریستین اندرسن کتاب «پری دریایی کوچک» را ننوشت تا به ما یاد بدهد چطور با یک شاهزاده ازدواج کنیم بلکه میخواست به ما هشدار بدهد اعمال ما عکس العملی را به دنبال دارند. همان طور که یوهان کریستف شیلر توضیح میدهد: معناهای عمیقتری که در دوران کودکی، در افسانههای پریان خواندم چیزهای بیشتری را نسبت به زندگی واقعی به من یاد دادند.
امید
خیلی از افسانههای پریان به ما امید به رستگاری، امید به پیروزی خیر بر شر و امید به اینکه در نهایت دشمنان ما مغلوب میشوند، را یاد میدهند. گیلبرت کیت چسترتون این موضوع را به بهترین وجه توضیح میدهد: افسانههای پریان به کودکان نمیگویند که اژدها واقعاً وجود دارد. کودکان از قبل، این ذهنیت را دارند که آنها وجود دارند. افسانههای پریان به کودکان میگویند که میشود اژدها را کشت.
به اشتراک گذاری اسطوره شناسی
وقتی کودکان با مفاهیم داستانهایی مثل: گلدیلاکس و سه خرس و راپانزل آشنا میشوند، یک اسطورهشناسی عمومی را با هم به اشتراک میگذارند. از نگاه آموزشی این مسئله بسیار گرانبهاست.
مهمتر از همه، این دانش به ما کمک میکند تا یک تجربهی غنیتر داشته باشیم. به عنوان مثال شما برای خواندن کتابی مثل: « همیشه بعد از بالا» یا «سرزمین افسانهها» به این مسئله نیاز دارید تا با مراجع این کتابها نیز آشنا بشوید.
چه چیزی ممکن است
افسانههای پریان تصور ما از اینکه در جهان چه چیزی قابل انجام است را متحول میکند. افسانه ها، به داستان ها جادو و غولها را میافزایند و مرزهای خیال ما را به جلو هدایت میکنند و باعث میشوند از خود بپرسیم: اگر این اتفاق ها در دنیای واقعی اتفاق می افتاد چه می شد؟ و حتی با اینکه میدانیم این مسائل واقعی نیستند، اما هنوز میخواهید باور کنید که آنها درست هستند.
قدردانی فرهنگی
هیچ چیز به اندازهی خواندن داستانهای شب عربی، اسطورههای اسکاندیناوی یا داستانهای آفریقایی به کودکان نگاهی خاص به فرهنگهای مختلف را هدیه نمیدهد.
داستانهای کوتاه
افسانههای پریان نیاز به ساعتها زمان برای خواندن ندارند. طول کوتاه آنها برای کودکان و خوانندگان بیحوصله جذاب است. یک مجموعه داستان را باز کنید و بدون اینکه همهی آن را بخوانید شروع به خواندن داستان کنید.
تجربهی بی خطر موقعیت های خطرناک!
داستانهای پریان به کودکان میآموزند تا چطور با موقعیتهای خطرناک کنار بیایند. به عنوان خواننده ما خودمان را به جای شخصیتهای داستان قرار میدهیم. اما از آنجایی که آنها داستان هستند نیازی نیست تا به صورت مستقیم این داستانها را تجربه کنیم. به جای آن، ما شخصیتهایی را میبینیم که با ترسهایشان روبهرو میشوند و از تجارب آنها درس میگیریم.
حقیقت تلخ
درست مثل زندگی واقعی، تعداد زیادی از افسانهها پایان خوشی ندارند و در طول داستان هماتفاق های بد رخ میدهد. داستانها را همراه با کودکان خود بخوانید و با آنها صحبت کنید. کلایو استیپلز لوئیس معتقد است که: افسانههای پریان بهترین چیزهایی را که باید گفته شوند را میگویند. بعد از خواندن، از کودکان خود بپرسید که، آیا داستان به شما حقیقت دنیا را نمایش میدهد؟
دروازهای به دنیای فانتزی
افسانههای پریان کودکان را با ژانر فانتزی آشنا میکند. در واقع افسانههای پریان توسط تعداد زیادی از نویسندهها، مورد علاقه قرار گرفتهاند مثل: جان رونالد روئل تالکین و کلایو استیپلز لوئیس. افسانههای پریان همان چیزی است که اشتهای کودکان را برای جادو را باز میکند و در واقع راهی است به دنیای فانتزی.
شاهزادهها یک لباس خاص ندارند
به یاد داشته باشیم که دیزنی مرجعی برای افسانههای پریان نیست. یک داستان پریان را بخوانید تا خودتان متوجه شوید. خودتان کشف کنید که شاهزادهها لباسهای صورتی، آبی یا زرد نمیپوشند. چه کسی میداند شاید شما از یک شاهزادهی غول، بیشتر از سیندرلا خوشتان بیاید!
افسانه و هوش کودکان
آلبرت انیشتن میگوید: «اگر میخواهید کودکان شما باهوش شوند برای آنها افسانهی پریان بخوانید. اگر میخواهید بیشتر باهوش شوند برای آنها بیشتر افسانههای پریان بخوانید.»