ماهان شبکه ایرانیان

نیازهای زمان و جامعه مطلوب از دیدگاه قرآن و حدیث

اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و از آن ها در جهت اصلاح و تقویت روابط اجتماعی و اجرای اهداف مقدس جامعه بهره می گیرد

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

مقدمه

اسلام دینی اجتماعی است و احکام فردی آن نیز آهنگ اجتماعی دارد و از آن ها در جهت اصلاح و تقویت روابط اجتماعی و اجرای اهداف مقدس جامعه بهره می گیرد. اسلام میان عبادات فردی و اجتماعی پیوند برقرار کرده است. مثلاً، نماز، که تبلور عینی ایمان و اعلام نیاز و وابستگی به پروردگار یگانه است، هرچند در آغاز به صورت فردی تشریع گردید، ولی در مراحل بعدی، بُعد اجتماعی آن به صورت اکید از مسلمانان خواسته شد. یا روزه، که عبادتی به غایت فردی و خالی از نمود خارجی است، با عیدی عمومی (فطر) و نماز عید، بُعدی اجتماعی یافته است. پس هدف اسلام، تنها ساختن «فرد دین دار» نیست، بلکه ساختن جامعه دین دار نیز هست؛ جامعه ای که روابط اجتماعی آن براساس اهداف و احکام دین سامان گیرد؛ جامعه ای ارزشمند که در آن سعادت فرد با سعادت جامعه پیوند خورده و میان مسؤولیت های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و غیرقابل انفکاک به وجود آمده باشد. در این مقاله، جامعه مطلوب اسلامی به صورتی ساده و منسجم مورد بررسی قرار گرفته وراه حل هایی برای حلّ معضلات اجتماعی ارائه گردیده است.

جامعه مطلوب

جامعه مطلوب، از آرزوهای دیرین بشر است؛ جامعه ای سرشار از عدالت، آرامش، صفا و صمیمیت که کرامت انسان در آن تأمین شود و همه اعضایش در مسیر رشد مادی و معنوی به دور از خطا و لغزش گام بردارند.

اندیشه جامعه آرمانی همواره ذهن متفکران و مصلحان را به خود مشغول داشته، هریک به فراخور آگاهی و سلیقه خویش، ویژگی هایی برای آن برشمرده اند.(1)

در ذیل، برخی از شاخص های جامعه مطلوب از منظر قرآن و سنّت مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است:

اهداف و ویژگی های جامعه مطلوب در اسلام

رهنمودهای قرآن کریم در بیان ویژگی های جامعه آرمانی اسلام، اهدافی همچون عدالت، مودت و همدلی، آرامش و امنیت، احسان و نیکی به هم نوع و خدامحوری را نمایان می سازد. عدالت: عدالت از شاخصه هایی است که در مباحث گوناگون همچون سیاست، اقتصاد، اجتماع و حقوق مطرح می شود. عدالت از یک سو به عنوان فلسفه تشکیل حکومت دینی مورد توجه قرار می گیرد و از سوی دیگر، شاخصه توزیع بهره برداری مردم از نعمت ها و امکانات، و مبنای قانون گذاری و شاخص ارتباط و تعامل مردم با یکدیگر می باشد. از دیدگاه اسلام، نظام تکوین بر پایه قسط و عدل استوار بوده و نظام تشریع نیز عادلانه است.

یکی از اهداف بعثت پیامبران علیهم السلام و فرو فرستادن کتاب های آسمانی، برقراری روابط اجتماعی عادلانه است: «همانا ما پیامبران خود را با معجزات روشنگر فرستادیم و با آنان کتاب (شریعت) و میزان (ترازوی عدل) نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند.» (حدید: 25)

سفارش و رهنمود قرآن کریم به مردم نیز رعایت عدالت در روابط اجتماعی است: «ای اهل ایمان برپای دارنده و استوارکننده عدالت باشید.» (نساء: 135)

در جامعه آرمانی، روابط اجتماعی بر پایه عدل استوار است. از جمله مواردی که عدل در آن مورد تأکید قرار گرفته عبارت است از:

1. ثبت قراردادها: «و باید میان شما نویسنده به دادگری معامله را بنویسد.» (بقره: 282)

2. داد و ستدها: «کیل و وزن را از روی عدل و قسط به طور کامل انجام بدهید و ادا کنید.» (انعام:135) «ای قوم در وزن و کِیل عدالت کنید.» (هود: 85)

3. اصلاح میان دو گروه: «پس میان آن گروه را با عدالت صلح دهید.» (حجرات: 9)

4. داوری میان مردم: «و چون میان مردم حاکم و داور شدید به عدالت داوری کنید.» (نساء: 58)

5. رفتار با غیرمؤمنان: «... بلکه با آن ها (غیرمؤمنانی که با شما دشمنی نکرده اند) به عدالت رفتار کنید.» (ممتحنه: 8)

6. رفتار با دشمنان: «و عداوت گروهی نباید شما را بر آن دارد که از راه عدل بیرون روید، عدالت کنید که به تقوا نزدیک تر است.» (مائده: 8)

مودّت و همدلی: از دیگر ویژگی های جامعه شایسته ایمانی، مودت، برادری و رحمت است و بر همین اساس قرآن همه مؤمنان را با هم برادر می داند.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «مؤمنان در آفرینش و رحمت و عطوفتشان به مانند یک پیکرند که چون یکی زجر و ناراحتی پیدا کند دیگران نیز همچون او در زجر و ناراحتی باشند(2)

خداوند، دشمنی میان مردم را از برجسته ترین ویژگی های جامعه جاهلیت پیش از اسلام خوانده و الفت و برادری را ارمغان پیامبر صلی الله علیه و آله و دین اسلام می داند: «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و متفرق نشوید و نعمت خدا را بر خود یاداور شوید، آن گاه که با هم دشمن بودید پس خدا در دل های شما الفت و مهربانی انداخت و به لطف نعمت الهی برادر یکدیگر شدید.»(آل عمران: 103)(3)

محبت و الفت زمینه اتحاد و همدلی را فراهم می کند. نعمت همدلی و الفت میان قلب ها، برترین نعمت و بهترین پشتیبان جوامع است؛ نعمتی که با نعمات دیگر قابل مقایسه و معاوضه نیست و با هیچ سرمایه مادی نمی توان آن را به دست آورد:

«و (خداوند) میان دل های مؤمنان را الفت داد که اگر همه آنچه را که در زمین است در این راه خرج می کردی نمی توانستی میان دل های آنان را الفت دهی، لیکن خدا میان آن ها را الفت داد. به راستی او عزیز و شکست ناپذیر و فرزانه است.» (انفال: 63)

در آداب اجتماعی اسلام الفت، همدلی و دوستی با یکدیگر مورد تشویق بسیار قرار گرفته است به طوری که رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «بهترین مؤمنان کسی است که با مؤمنان الفت گیرد و در آن کس که الفت نگیرد و یا زمینه الفت دیگران را فراهم نکند خیر و برکتی نیست(4)

آن حضرت ویژگی همنشین خود را در رستاخیز چنین معرفی می کند: «آن کس از میان شما که اخلاق نیکوتر داشته و به مردم نزدیک تر باشد در جایگاه رستاخیز از همه شما به من نزدیک تر است(5)

و امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «آن گاه که دو مؤمن باهم ملاقات کردند، از میان این دو آن کس که برادر ایمانی اش را شدیدتر دوست می دارد ارزشمندتر است(6)

آرامش و امنیت: یکی از نیازهای فطری انسان برخورداری از امنیت و آرامش است. برخورداری از آرامش و امنیت الفبای جامعه آرمانی اسلام است که خداوند به آن وعده داده است: «خداوند به آنان که از میان شما ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند وعده داده است که آنان را در زمین خلافت (و جانشینی خود) دهد، همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند به خلافت زمین رسانید و دین آنان را که برایشان پسندیده است بر همه ادیان چیره بگرداند و حتما به دنبال خوف و هراسشان، ایمنی بیاورد.» (نور: 55)

اسلام امنیت را در گستره ای فراتر از آسودگی خاطر از هجوم دشمنان خارجی و داخلی مورد توجه قرار می دهد و بر لزوم تحقق آن در حریم خصوصی زندگی مردم نیز تأکید می کند. از این رو، مواردی همچون سوءظن، تجسس، غیبت، تهمت، قذف و... را که حریم زندگی خصوصی مردم را با خطر روبه رو می سازد حرام کرده است تا آن حدّ که برای رعایت حریم آرام و خصوصی مردم چنین آموزش می دهد:

«ای اهل ایمان! به خانه هایی به غیر از خانه های خودتان وارد نشوید تا آن گاه که راه انسی پیدا کنید و (به هنگام ورود) به آن خانه ها بر اهلش سلام کنید (چون اجازه یافتید وارد شوید) که این برای شما بهتر است شاید یادآور شوید. پس اگر در خانه کسی را نیافتید پس وارد آن خانه نشوید مگر آن گاه به شما اجازه داده شود و اگر به شما گفته شد که برگردید، پس بازگردید که این برای شما پاک تر و بهتر است و خداوند به هر آنچه انجام می دهید بسیار داناست.» (نور: 27و28)

احسان و نیکی به هم نوع: در تفکر اسلامی، همه مردم بندگان خدایند و برترین آن ها کسی است که بیش از همه به دیگران احسان کند. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «مردم، نان خورِ خدایند، پس محبوب ترین مردم نزد خدای عزیز و بلندمرتبه کسی است که به نان خورانِ خدا سود رساند(7)

برای رسیدن به جامعه مطلوب، افزون بر عدالت، احسان نیز لازم است. عدالت حقوق مردم را تأمین می کند و ریشه های تعدّی و خصومت را از بین می برد و احسان دل های آنان را به هم نزدیک می سازد. قرآن کریم در کنار سفارش به عدالت، به احسان و نیکی به هم نوع نیز توصیه نموده است: «در راه خدا انفاق کنید و خود را با دستان خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خدا نیکوکاران را دوست می دارد.» (بقره: 195) و در جایی دیگر با صیغه مضارع از فعل «أمر» می فرماید: «بی تردید خداوند به دادگری و احسان فرمان می دهد...» (نحل: 9) دایره احسان و نیکی مسلمانان حتی غیر مسلمان را هم دربر می گیرد: «خداوند شما را از دوستی و احسان آنان که با شما در دین به جنگ و دشمنی نپرداخته و شما را از دیارتان بیرون نکرده اند نهی نمی کند...» (ممتحنه: 8)

احسان، نوعی احساس مسؤولیت در برابر هم نوع می باشد و پیامبر صلی الله علیه و آله آن را شرط مسلمانی می داند: «هرکس صدای مردی را بشنود که از مسلمانان درخواست کمک کرده و پاسخش ندهد مسلمان نیست(8)

با آن که دامنه احسان و نیکی گسترده است و همه گروه های مردم را دربرمی گیرد، ولی احسان به نیکوکاران، پدر و مادر، خویشاوندان،معلم ومربی دلسوز بیش تر مورد تأکید قرار گرفته است.

نکته جالب توجه این که در قرآن کریم احسان به پدر و مادر در مرتبه ای نزدیک به عبادت خالصانه خدا قرار داده شده است: «و خداوند واجب حتمی کرده است که جز او را نپرستند و به پدر و مادر خود احسان کنند...» (اسراء: 23و24) و از این جالب تر این که نیکی به پدر و مادر به زمان حیات آن ها اختصاص ندارد و براساس سفارش های اهل بیت علیهم السلام فرد باید به پدر و مادر خود که آن ها را از دست داده نیز احسان کند.(9) حق پدری منحصر به پدر و مادر ظاهری و نسبی نیست؛ افرادی هستند که حق پدری، حتی بالاتر از پدر ظاهری، پیدا می کنند که باید به آن ها نیز احسان نمود. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «پدران سه نفر هستند: پدری که تو فرزند او هستی و آن کس که اسباب ازدواج تو را فراهم کند، و آن کس که به تو علمی می آموزد(10)

این سخن نشان دهنده حق بزرگ معلم است. پیامبر اسلام و اهل بیت علیهم السلام بزرگ ترین معلمان و دلسوزترین آموزگاران واقعی مسلمانان و شیعیان به حساب می آیند که دریچه های علم را به روی همه گشودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «من و علی دو پدر این امت هستیم.» پس شایسته است که آن ها را به درستی بشناسیم و بزرگشان شماریم و سخنانشان را خوب بشنویم و به آنان روی آوریم و از هر خویشاوندی نزدیک تر به خود بدانیم. چنین بینشی، که خویشاوندان حقیقی را ارج نهیم و به آنان احسان کنیم، موجب فراوانی روزی، طولانی شدن عمر، دفع بلا، جلوگیری از مرگ ناگهانی، تصفیه و رشد اعمال انسان، جلوگیری از گناه و آسان شدن حساب در قیامت می شود که در سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام به آن ها اشاره شده است(11)

به طور کلی، قرآن کریم احسان و نیکی به نیکوکاران را در قالب چنین قاعده ای قرار می دهد: «آیا جزای نیکی جز نیکی (چیز دیگری) است؟» (الرحمن: 60)

حق محوری (خدا محوری): آنچه گذشت، اهداف متوسط جامعه مطلوب اسلامی است که می توان آن را مقدمه اهداف والاتر به شمار آورد. هدف نهایی، عبادت پیراسته از شرک است که خداوند در عبارتی به صورت انحصار چنین بیان داشته است: «جن و انس را جز برای عبادت کردن خودم، نیافریدم.» (ذاریات: 56) به عبارت دیگر، اهدافی همچون مودّت، عدالت، احسان و امنیت مقدمه خدامحوری و عبادت خالصانه خداست و گرنه جامعه برخوردار از نعمت های مادی و تهی از شکر و ذکر خدا نامطلوب و سزاوار عذاب الهی است: «و خداوند مثل شهری را نمونه آورد که در آن امنیت اطمینان بخش حکمفرا بود و از هر جانب روزی فراوان به آن ها می رسید تا آن که اهل آن شهر نعمت خدا را کفر ورزیدند و خدا هم به دلیل کاری که انجام می دادند لباس گرسنگی و بیمناکی را به آن ها پوشانید.» (نحل: 112)

قرآن کریم دورنمای جامعه مطلوب اسلامی را بر اساس حق محوری چنین ترسم می کند: «خداوند آنان را که از میان شما ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند وعده داده است که در زمین پیشوا و خلیفه خود قرارشان دهد، همان گونه که صالحان پیشین را وعده خلافت داده و پیشوا قرار داد، و علاوه بر این، دینی را که برای ایشان پسندیده است بر همه ادیان تسلط و تمکین عطا کند و پس از گذراندن دوره خوف و ترسشان، ایمنی کامل عطا کند، تمامی این ها برای آن است که در چنین فضایی مرا به یگانگی و بدون هیچ گونه شرکی بپرستند.» (نور:55)

اصول و راه کارهای فقهی و علمی برای رسیدن به جامعه مطلوب

پس از آشنایی اجمالی با اهداف و ویژگی های جامعه مطلوب اسلام، اکنون این پرسش مطرح می شود که اسلام چه اصول و روش هایی را برای رسیدن به جامعه مطلوب ارائه می دهد؟ در ذیل به برخی از اصول و راه کارهایی که در قرآن و سنّت آمده اشاره می شود:

آموزش و پرورش: اسلام، تعلیم و تزکیه را در صدر برنامه های خود قرار داده است، به گونه ای که از همان آغاز نزول وحی، آن را از وظایف اصلی و حتمی پیامبر صلی الله علیه و آله به حساب آورد: «او خدایی است که در میان مردم امّی و بی سواد(12) پیامبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات خدا را تلاوت کند، او مردم را پاک و تزکیه می کند و کتاب (شریعت) و حکمت الهی را به آنان یاد می دهد، هرچند پیش از این در جهالت و گمراهی آشکار بودند.» (جمعه: 2)

از نظر قرآن، جایگاه دانش و دانشمندان بسیار والا و ارزشمند است: «خداوند آنان را که از میان شما ایمان آورده و کسانی که دانش را دریافت کردند درجاتی بالا می برد.» (مجادله: 11)

مولا علی علیه السلام یکی از حقوق مردم بر زمامدار را آموزش و پرورش آنان می شمارد: «و اما حقی که شما بر من دارید آن است که شما را آموزش دهم تا نادان نمانید و در اصلاح رفتارتان بکوشم تا جاهلانه و نابخردانه عمل نکنید(13)

اسلام آموزش و پرورش را تنها یک حق ندانسته، بلکه وظیفه هر مسلمان می داند. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله می فرماید: «به دنبال دانش و آموزش بودن وظیفه (هرکس) و بر هر مسلمانی واجب است(14)

بنابراین، آموزش و پرورش در سرنوشت جامعه نقش اساسی دارد؛ زیرا بدون افراد صالح و سالم، جامعه صالح و شایسته پدید نمی آید و مردم در صورتی راه صلاح را می پیمایند که علاوه بر داشتن زمینه فردی درست در درون خود، زمینه های خوشایند و جذاب را در جامعه ببینند. پس افزون بر طرح و برنامه، ساختن افراد شایسته از راه کارهای ضروری رسیدن به جامعه مطلوب است. بر این اساس است که آموزش و دانش اندوزی مقدمه پرورش و خودسازی است و رستگاری در سایه خودسازی به دست می آید: «بی تردید آن کس که به تزکیه و پاکی نفس خود پرداخت، رستگار گشت.» (شمس: 9)

تقویت بنیان خانواده: از آنجا که خانواده می تواند نقطه آغازین هر صلاح یا فساد باشد و اجتماع از ترکیب خانواده پدید می آید، اسلام نیز بیش ترین توجه خود را به خانواده معطوف داشته است. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: «در اسلام هیچ بنایی نزد خدا محبوب تر از تشکیل خانواده نیست(15)

مسلّم است که بقای خانواده نیز همچون شکل گیری آن مهم و ضروری است. امام صادق علیه السلام مردم را به تلاش برای حفظ خانواده فرا خوانده، می فرماید: «هیچ چیز نزد خدای عزیز و بلندمرتبه مبغوض تر از خانه ای نیست که به خاطر تفرقه خراب شود(16)

طبیعی است هنگامی که خانواده براساس مودت و تفاهم متقابل شکل گیرد و پدر و مادر با تفاهم و تعاون و آگاهی، فضایی آرام و مطلوب برای رشد فرزندان پدید آورند، حرکت عمومی جامعه به سوی صلاح و سعادت خواهد بود. بدین سبب، اسلام برای پدر و مادر به عنوان دورکن سرنوشت ساز خانواده، مقامی والا و ارزشمند در نظر گرفته، آنان را دارای مسؤولیتی حساس و ویژه می داند.

تعاون و همکاری گروهی: برای تحقق جامعه مطلوب اسلام، تعاون و همکاری گروهی به عنوان یکی از اصول و راه کارها مطرح می شود: خداوند متعال در قرآن می فرماید: «بر نیکی و پرهیزکاری یکدیگر را یاری کنید و با همدیگر همکاری کنید.» (مائده: 2)

در جایی دیگر می فرماید: «ای اهل ایمان! شکیبا باشید و یکدیگر را به صبر و بردباری دعوت کنید و با هم رابطه و همکاری داشته و پرهیزکار باشید، باشد که رستگار گردید.» (آل عمران: 200)

و در جایی دیگر مشارکت در کارهای اجتماعی را از نشانه های مؤمن می داند:

«منحصرا مؤمنان کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان (قلبی) داشته و آن گاه که با آن حضرت بر امر جامعی همراه شدند بدون اجازه نروند (و شانه خالی نکنند)» (نور: 62)

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با بیان های گوناگون، مسلمانان را به تعاون و یاری رسانیدن به یکدیگر تشویق و ترغیب کرده است: «خداوند، تا زمانی که بنده در کمک و یاری هم نوعش کوشاست، بنده اش را یاری می کند(17)

امیرمؤمنان علی علیه السلام تعاون و همکاری را یکی از حقوق واجب الهی برمی شمارد: «... لیکن هرکس باید به مقدار توان، حقوق الهی را رعایت کند که یکی از واجبات الهی، یکدیگر را به اندازه توان نصیحت کردن، و برپاداشتن حق و یاری دادن به یکدیگر است(18)

تحریم عوامل فساد جامعه: از دیگر راه کارهای اسلام برای حفظ سلامت جامعه و اعتماد متقابل مردم به یکدیگر، تحریم اعمالی است که سلامت جامعه را به خطر می افکند. اسلام از یک سو با تحریم اعمالی همچون دروغ، غیبت، تهمت، قمار، سرقت و مقرر کردن کیفر برای برخی از آن ها حدّ و مرزی برای رفتارهای اجتماعی قرار داده و از سوی دیگر، افشای گناهانی را که سبب دریده شدن پرده عفت عمومی می شود جرم دانسته است. «به راستی کسانی که دوست دارند که فاحشه و بدکاری در کسانی که ایمان آورده اند، برای چنین کسانی عذابی دردناک مهیّاست.»(نور:19)

از دیدگاه اسلام، توبه کردن از گناهانی که با حقوق مرتبط نیست بلکه از حقوق الهی است بر اعتراف نزد قاضی و حاکم شرع ترجیح دارد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درباره شخصی که نزد وی به گناه اعتراف و تقاضای پاک شدن کرد، فرمود: «اگر پوشانده بود و توبه می کرد برایش بهتر بود(19) البته تحریم عوامل فساد و امر به اجتناب از آن ها بدان معنا نیست که فرد گوشه گیری را اختیار کند و از جامعه دور شود. حضرت محمد صلی الله علیه و آله در سخنان خود گوشه گیری را فاقد ارزش دانسته و جداشدگان از جماعت مسلمانان را از دایره اسلام خارج شمرده است: «هیچ رهبانیت و گوشه گیری در اسلام نیست، به راستی خداوند بلندمرتبه بر ما رهبانیت قرار نداده است، رهبانیت امت من همان جهاد در راه خداست(20)

و در جایی دیگر می فرماید: «هر کس از جماعت مسلمانان جدا شود، قید اسلام را از گردن خود برداشته است(21)

تحکیم روابط اجتماعی: خداوند برای تحقق این اصل مهم، آداب اجتماعی ویژه ای وضع کرده است که برخی از آن ها عبارتند از:

الف. سلام کردن و دست دادن در آغاز ملاقات: «آن گاه که همدیگر را ملاقات می کنید پیش از هرگونه کلامی اول به همدیگر سلام کنید و مصافحه نمایید(22)

ب. رفق و مدارا؛ رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «مدارا کردن با مردم نیمی از ایمان است و ملایم و نرم بودن با آنان نیمی از خوشی در زندگی(23)

ج. گشاده رویی؛ از سخنان پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله است که: «با گشاده رویی با برادرت روبه رو شو(24)

د. فروتنی؛ پیامبراسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: خداوند به داود وحی کرد: "به راستی نزدیک ترین مردم به خدا متواضعان هستند، همان طور که دورترین مردم از خدا متکبرانند(25)

ه. احترام به دیگران، به ویژه سالخوردگان؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: «گرامی داشتن مسلمان پیر و سالخورده، بزرگ شمردن خداست(26)

و. زیارت و دید و بازدید برادر مؤمن فقط به خاطر خدا؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «هرکس برادرش را به خاطر خدا و در راه خدا زیارت کند، خداوند عزیز و بلندمرتبه گوید: مرا زیارت کردی و ثواب و پاداشت به عهده من است(27)

ز. عیادت بیماران؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر کس به خاطر خدا به عیادت برادر ایمانی اش رود، گرفتار مکر و نیرنگ نمی شود و مشمول عذاب نمی گردد و خداوند هفتاد هزار فرشته را در معیّت او قرار می دهد که به دنبال او می گویند: "پاک گشتی و بهشت برایت گوارا باد، شما زایران خدایید" شما نماینده خدایید، تا زمانی که به منزلش برسد(28)

ح. برآوردن نیازهای مادی و معنوی دیگران؛ امام صادق علیه السلام می فرماید: «هرکس از مؤمنی مشکلی را برطرف کند، خداوند در روز رستاخیز برای قلبش گشایش ایجاد می کند(29)

نظارت و مسؤولیت همگانی: امر به معروف و نهی از منکر اصل مهمی است که اجرای قوانین فردی و اجتماعی و سلامتی جامعه را ضمانت می کند. در دیدگاه اسلام، هر فرد، همان گونه که مسؤول اعمال خویش است، در برابر سلامت جامعه نیز مسؤول شناخته می شود. قرآن در توصیف جامعه ایمانی می فرماید: «زنان و مردان مؤمن، برخی از آنان ولیّ و سرپرست برخی هستند، به معروف و نیکی وامی دارند و از زشتی باز می دارند.» (توبه: 71)

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله می فرماید: «همه شما (در برابر یکدیگر) همچون چوپانی هستید که نسبت به رعیت خود مسؤول است(30)

پیامد طبیعی نظارت و مسؤولیت همگانی آن است که چنین جامعه ای بهترین جامعه ها باشد. قرآن کریم جامعه برخوردار از اصل مقدس امر به معروف و نهی از منکر را چنین وصف می کند: «شما بهترین امتی هستید که برای مردم نمایان شدید؛ چرا که به نیکی وامی دارید و از زشتی باز می دارید...» (آل عمران: 110)

در پرتو امر به معروف و نهی از منکر، قوانین الهی اجرا می شود و اهداف شریعت تحقق می یابد. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «قوام و استواری شریعت خدا، امر به معروف و نهی از منکر است(31)

مناسب است که دیدگاه فقهی و اصولی امام خمینی قدس سره در بیان مراتب، شرایط و آداب امر به معروف ذکر شود:

1. مراتب امر به معروف: امر به معروف و نهی از منکر دارای مراتبی است که اگر مقصود، با مرتبه پایین تر تأمین گردد، نمی توان به مرتبه بالاتر گام نهاد. آمر به معروف و ناهی از منکر، باید در مرتبه اول کاری انجام دهد که ناراحتی قلبی اش از منکر آشکار گردد. این مرتبه خود دارای مراحلی است:

1. برهم نهادن چشم، درهم کشیدن صورت؛ 2. برگردانیدن صورت یاپشت کردن به انجام دهنده کار زشت؛3.ترک معاشرت با وی.

مرتبه دوم، امر و نهی با زبان است. این مرتبه نیز خود دارای مراحلی است:

1. زبان نرم و بیان جذاب؛ 2. با زبان غلیظ و شدید.

مرتبه سوم، انکار با دست و اعمال قدرت است. در این مرتبه ابتدا باید شیوه های آسان تر را برگزید؛ مثلاً، در مرحله اول ابزار را از دست وی گرفت، اگر نمی شود وی را در جایی حبس کرد یا دست و پایش را بست و اگر دفع وی با ضرر مالی یا جسمی ممکن نیست؛ با این شیوه اقدام کرد. در مواردی که امر به معروف و نهی از منکر به جراحت یا کشتن می انجامد، جز با اجازه حکومت اسلامی جایز نیست.

2. شرایط وجوب امر به معروف: 1. امرکننده و نهی کننده بداند آنچه شخص مکلّف ترک کرده یا انجام داده معروف یا منکر است؛ 2. احتمال تأثیر امر یا نهی را بدهد؛ 3. شخص گناهکار اصرار بر استمرار گناه داشته باشد؛ 4. در امر یا نهی مفسده ای نباشد.

3. آداب امر به معروف: مناسب است امرکننده به معروف و نهی کننده از منکر از روی لطف و دلسوزی به شخص و جامعه اسلامی به این کار اقدام کند و هدفش رضایت خداوند بوده و از هوس و اظهار برتری پیراسته باشد.(32)

آیات و روایات فراوان درباره جایگاه و اهمیت امر به معروف و نهی از منکر نشان می دهد که تحقق جامعه مطلوب رابطه تنگاتنگ و مستقیم با این اصل دارد: «و از میان شما امتی باید باشند که به نیکی فرا می خوانند و به معروف امر می کنند و از منکر باز می دارند، اینان همان رستگارانند.» (آل عمران: 104)

امام باقر علیه السلام می فرماید: «به راستی امر به معروف و نهی از منکر سیره انبیا و راه صالحان و ضامن اجرای همه قوانین و واجبات است(33)

خودکفایی و عدالت اقتصادی: جامعه مطلوب اسلام، جامعه ای است که در آن هر فرد یا خانواده خودکفا بوده، از توان تأمین کریمانه نیازهای ضروری خویش برخوردار باشد. بدین سبب قرآن کریم تأمین نیاز تهی دستان و ناتوانان را یکی از مصارف زکات و خمس می داند: «منحصرا صدقه ها (خمس، زکات،...) برای نیازمندان، مسکینان،... است که از جانب خدا (بر شما) واجب گشته است.» (توبه: 60)

«و بدانید آنچه به دست می آورید (غنیمت ها)، پس خمس آن از آن خدا و رسول و خویشاوندان و یتیمان و درماندگان، و در راه مانده هاست اگر به خدا ایمان دارید.» (انفال: 41)

«برپایی قسط و عدل» در عرصه اقتصاد از بیش ترین و مؤکدترین سفارش های خدا و پیشوایان معصوم علیهم السلام است. در قرآن کریم چنین آمده است: «و وزن (پیمانه و سنجش) را از روی قسط و عدل برپا دارید و در ترازوی سنجش کاستی قرار ندهید.» (الرحمن: 9) و امام صادق علیه السلام اجرای عدالت را برای فقرزدایی و خودکفایی، کافی ندانسته است: «به راستی مردم آن گاه که عدالت میانشان برقرار باشد بی نیاز می شوند(34)

عبادت فردی و جمعی= شعائر الهی: پرستش چشمه جوشانی است که از جان انسان سرچشمه می گیرد و بر همه شعبه ها و شاخه های وجود آدمی، آب زندگانی نثار می کند؛ آبی که دل را به عشق و محبت و زبان را به ذکر و ستایش و بدن را به تعظیم و کرنش و عقل را به خاکساری و سجده در پیشگاه معبود می کشاند.

انسان با عبادت و نیایش خویشتن را در بستر عنایت الهی قرار می دهد و از هدایت و رحمت و لطف او بهره می گیرد و قرب حق را با تمام وجود احساس می کند.

جامعه بریده از نیایش و پرستش همچون ذره ای پرتاپ شده در جهان بی انتهاست که در محاصره موج های بنیان کن پوچی و آشفتگی قرار می گیرد و فرارش با خواری سرانجامی جز دوزخ ندارند: «به راستی کسانی که از عبادت و پرستش من متکبرانه استنکاف می ورزند با خواری و پستی به جهنم وارد خواهند شد.» (غافر: 60)

اسلام به منظور نظم دهی به زندگی و عبادت انسان مسلمان، نظم در عبادات واجب را الزامی کرده است؛ نظمی هماهنگ با جهان طبیعت، جهان شمول و جاودان که نه گذر زمان بر او گرد کهنگی و تغییر می پاشد و نه نشانی از اختصاص و منطقه ای بودن در آن دیده می شود، مانند اوقات نمازهای واجب و وقت روزه واجب، نماز جمعه و ... .

زمام داری جامعه مطلوب

دین اسلام تنها به بیان پیام ها، هدف ها و قانون های خویش اکتفا نکرده، بلکه برای اجرای قوانین و تحقق اهدافش «نظام امامت و ولایت» را بنیان نهاده است. پیشوایان معصوم علیهم السلام امامت و ولایت را پایه اسلام بالنده معرفی کرده اند. امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید: «امامت پایه اسلام نامی و بالنده است(35) اسلام برای اجرای احکام الهی و تحقق اهداف خویش نظام رهبری شایسته را ضروری می داند. در نظام حکومتی اسلام دو موضوع مهم مورد توجه قرار گرفته است:

1. شرایط و صفات زمامدار؛ 2. حد و مرزهای دین برای عملکرد حکومت جامعه مطلوب.

شرایط و صفات زمامدار

یکی از پیام های عمومی قرآن کریم این است که امانت ها را به کسانی که اهلش هستند بسپارید. (نساء: 58) حکومت نیز امانتی است که باید به شایستگانش سپرده شود. رسالت اصلی حکومت در اسلام، اداره جامعه طبق اهداف، آموزه ها و قوانین دین است.

اجتهاد و توانایی لازم: زمامدار جامعه اسلامی باید اجتهاد یا توانایی لازم را برای شناخت اهداف و آموزه ها و قوانین دین متناسب با شرایط و مقتضیات زمان داشته باشد.

این شرط به بیان های مختلف در قرآن و سنت مشاهده می شود. به عنوان نمونه در وصف طالوت و در پاسخ خرده گیران نسبت به انتصاب وی می فرماید: «به راستی خداوند او را بر شما برگزیدودانش وتوانایی جسمانی اوراافزودوگسترش داد.» (بقره: 247)

امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام با اشاره به مضمون آیه 83 سوره نساء، برخورداری از توان استنباط را از ویژگی های زمامدار می داند: «و بی تردید خداوند به شما فرمان داده است که امر (حکومت و فرمانروایی) را به خدا و رسولش و اولوالامر از خودتان برگردانید که توان استنباط علمی دارند(36)

امام حسین علیه السلام در این باره می فرماید: «راه های درست اجرای فرمان ها و احکام خدا به دست دانشمندان خداشناسی است که پاک و مخلص بوده و امین در حلال و حرام الهی هستند(37)

دادگری و استقامت: عدالت یا استقامت و قدرت عملی برای اجرای درست اهداف و آموزه ها و قوانین دین، شرط دیگر زمامدار جامعه اسلامی است.

در تعریف عدالت، حق نهفته است؛ در جامعه هر یک از افراد به نوبه خود دارای حقی است که در مقام اعطا باید رعایت شود، نه کم تر و نه بیش تر. و منشأ حق افراد، استعداد و تلاش و فعالیت های آن هاست و زمامدار عادل یعنی عطاکننده حق هر کس که، برترین و محبوب ترین فرد نزد خداوند می شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «به راستی محبوب ترین مردم در روز رستاخیز نزد خداوند، که از همه به خدا نزدیک تر است، پیشوای عادل است...»(38)

پس رهبر جامعه اسلامی عهده دار تأمین حقوق همه افراد جامعه است و نظام قضایی و اجرایی باید فضایی را فراهم آورد که ستمدیدگان و افراد ناتوان در کمال امنیت و آرامش حق خویش را مطالبه کنند و اختلاف در ثروت، قدرت، مقام، نژاد، مذهب و... نباید بهانه ای برای اجرا نکردن قانون درباره صاحبان قدرت، ثروت، و موقعیت اجتماعی باشد.(39)

مدیریت و کفایت: مدیریت یا کفایت و توانایی برای اداره امور مردم در پرتو اهداف، آموزه ها و قوانین دین سومین و آخرین شرط اصلی زمامدار است. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله درباره شرایط زمامداری سخنی بسیار گره گشا و اصولی دارند که در آن اشاره به قدرت اجرایی نیکو و مدیریت شایسته زمامدار دارد:

«امامت و رهبری تنها شایسته کسی است که سه خصلت در وی باشد: پارسایی، که وی را از سرکش و نافرمانی خدا باز دارد؛ حلم وبردباری که بدان وسیله غضبش رامنکوب کند،نیکویی در ولایت و سرپرستی نسبت به کسی که رهبریش را به عهده دارد(40)

برنامه ریزان و کارگزاران نظام اسلامی مطلوب پیوسته این سه ویژگی را شاخص محوری برنامه های خویش قرار می دهند و زمامدار این جامعه با این ویژگی های شایسته سیر کمال، رستگاری و بهروزی را برای آحاد جامعه فراهم می کند.

حد و مرزهای دین برای عملکرد حکومت

اگر کسی که از نظر شریعت شایستگی فرمان روایی دارد به حاکمیت برسد مورد رضایت الهی خواهد بود و عمران و آبادانی، تأمین منافع مردم و برقراری نظم و امنیت را در جهت تبلور ربوبیّت خداوند در عرصه های گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و... به ارمغان می آورد. حداقل مرز مقبول چنین حکومتی دو چیز است: عدالت؛ استقلال و عزت اسلامی.

عدالت و دادگستری

منظور از عدالت در این جا دادگری به تمام معنای آن است. همان دادگری که فرمان خداوند و هدف بعثت انبیا علیهم السلام است(41) و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مأموریت خویش را اجرای عدالت اعلام می دارد: «بگو پروردگار من، مرا به دادگری فرمان داده است... یا... من مأمورم تا میان شما عدل برقرار کنم...»(42)

عدالت در مقایسه با ارزش های دیگر بسیار برتر شمرده شده است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در مقایسه عدالت و عبادت می فرماید: «یک ساعت دادگری بهتر از عبادت هفتاد سالی است که در آن شب ها به نماز سپری کند و روزهایش را روزه بدارد(43)

و یا در جایی دیگر می فرماید: «بی تردید عمل یک زمامدار دادگر درباره امتش در یک روز بسی برتر و شایسته تر از عباداتِ پنجاه تا صد ساله یک پرهیزکار است(44)

عدالت روح کلی حاکم بر همه قوانین اسلام است. گزینش براساس معیارها و ضوابط و مقدم داشتن اصلح بر صالح در تمامی سطوح سیاسی واداری جامعه و مبتنی بر حق از اصول اساسی نظام اسلامی است. در فرهنگ اسلامی، مراعات نکردن این اصل و تقدیم روابط بر ضوابط هم خیانت به خداست و هم به رسول خدا صلی الله علیه و آله و هم به تمامی مسلمانان. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «هر کس فرماندهی مسلمانان را به دست گیرد در حالی که می داند در میان مردم شایسته تر از او وجود دارد، و داناتر از او نسبت به کتاب خدا و سنت پیامبر خداست، پس بی تردید به خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و همه مسلمانان خیانت کرده است(45)

این نکته باید در آغاز انتصاب و نیز در ادامه کار رعایت شود و اگر در عمل روشن شد، که فرد حاکم از شایستگی لازم برخوردار نیست باید برکنار شود و اگر برای دریافت منصبی شایستگی ندارد باید از آغاز نپذیرد و اگر در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت استعفا دهد.

بنابراین، مردم و مسؤولان باید در انتصاب ها و انتخاب های خویش این مهم را مورد توجه قرار دهند تا دامن آن ها از خیانت پیراسته ماند و جامعه در گرداب نابسامانی ها فرو نغلتد. پیامد طبیعی تسلط ناشایستگان بر امور اجرایی و مدیریتی مردم، عقب ماندگی جامعه خواهد بود. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «بی تردید اگر مردم امور خویش را به دست کسی سپارند که داناتر از او در میانشان وجود دارد، کارهایشان به پستی منجر می شود و ذلت و عقب ماندگی خود را رقم زده و به عصر جاهلیت برمی گردند(46)

استقلال و عزت اسلامی

ارمغان نظام حکومتی مطلوب در اسلام، استقلال، سربلندی و عزت اسلامی است؛ همان عزت و سربلندی که به طور کامل از آن خداست: «به راستی عزت، به تمام معنای آن، از آن خداست.» (یونس: 65)(47) این بزرگواری و عزت در واقعیت ملموس میان انسان ها، مخصوص رسول خدا صلی الله علیه و آله و مؤمنان می شود: «عزت مخصوص خدا و رسولش و مؤمنان است.» (منافقون: 8)

جامعه مسلمانان و نظام اسلامی در صورت ایمان و پای بندی کامل به اصول و ارزش های دینی راه عزت و سربلندی پیموده، لباس سروری می پوشد: «و سستی نکنید و اندوهناک مباشید؛ زیرا شما بلند مرتبه ترین مردم هستید به شرط آن که در ایمان ثابت و استوار باشید.»(آل عمران: 139)

آیه 29 سوره فتح، استقلال و خود اتکایی جامعه ایمانی و مطلوب اسلام را چنین ترسیم می نماید: «محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند. آنان را در حال رکوع و سجود فراوان و بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را می جویند (بر) رخسارشان از اثر سجده نشانه های نورانیت پدیدار است. این وصف حال آن ها در کتاب تورات و انجیل است که مثل حالشان مانند دانه ای است که چون در آغاز سر از خاک برآرد شاخه ای نازک و ضعیف باشد، پس از آن قوّت یابد تا آن که قوی گردد و بر ساق خود محکم بایستد که دهقانان در آن حیران می مانند تا کافران را به خشم آورد. خداوند کسانی را که ایمان آورده و کردار شایسته انجام دهند وعده مغفرت و پاداش عظیم فرموده است

پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله نیز این معیار را چنین بیان می دارد: «اسلام بالا می رود و بلند مرتبه می شود و هیچ چیز بر او برتری نمی یابد(48)

بنابراین، باید استقلال و عزت اسلامی در انواع روابط اجتماعی حفظ گردد و هر ارتباطی که به این اصل مهم خدشه وارد سازد ناپسند و فاقد اعتبار است. «و هرگز خداوند بر مؤمنان برای کافران هیچ راهی قرار نداده است.» (نساء: 141)(49)

سخن پایانی

ظهور جامعه مطلوب اسلامی با اهداف و اصول مذکور از دیدگاه قرآن و حدیث، سعادت عمومی و صلح جهانی و خیر و برکت را برای همگان به ارمغان خواهد آورد.

در بینش اسلامی نیز چنین نویدی داده شده است. قرآن کریم بشارت داده است که دین حقی که خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله واسطه ابلاغ آن است روزی فراگیر خواهد شد(50) و سرانجام نور خدا در منتهای ظهور و حدّ اعلای خود خواهد درخشید.: «و خداوند ابا دارد مگر این که حتما نورش را کامل کند.» (توبه: 32) و باطل محو و نابودشدنی است: «به راستی باطل از بین رفتنی شد.» (اسراء: 81) این وعده الهی پیش از این نیز در زبور داور داده شده است که بندگان صالح خدا، وارث زمین خواهند شد و سلطه خود را بر آن می گسترانند. (انبیاء: 105) این حاکمیت که همان خلافت خدا و اجرای حاکمیت خداوند بر زمین است، سرانجام از آن مؤمنان صالح خواهد بود و بدین ترتیب تلاش پیامبران و جنود الهی و همه حجت های خداوند در نهایت ثمر خواهد داد و منجی موعود اسلام، آن عزیز شکست ناپذیر، ظهور خواهد کرد.

··· پی نوشت ها

1 برخی از طرح هایی که در این زمینه ارائه شده بدین قرار است: الف. افلاطون در رساله "جمهوریت"؛ ب. اگوستین قدّیس در «شهرخدا»؛ ج. فارابی در «آراء اهل المدینة الفاضلة»؛ د. ابوالحسن عامری در «السعادة و الاسعاد»؛ ه. نظامی گنجوی در «اسکندرنامه»؛ و. توماس مور در «ناکجا آباد».

2 «المؤمنون فی تبارهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد اذا الشتکی تداعی له سائرة بالسهر و الحمی.» علی متقی هندی، کنزالعمال، ج 1،ص 143/ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 274. می توان گفت که شعر سعدی ترجمه منظوم این روایت یا روایاتی از این قبیل است:

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش زیک پیکرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

3 در این باره حضرت علی علیه السلام نیز در سخنان خود در نهج البلاغه اشارات شایسته ای دارند: ر.ک: خطبه26، ص68 نهج البلاغه، صبحی صالح 4الی6 محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 265/ ج 77، ص150/ ج 74، ص 398

7و8 محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 164/ج2،ص164

9 اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج 3، ص 332، ح 7

10و11 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 77، ص 165 / ج 74، ص 104

12 اسلام در محیطی ظهور کرد که مردم از نظر فرهنگی و اجتماعی در پایین ترین سطح قرار داشتند. براساس گزارش های تاریخی، تعداد با سوادان در میان قریش 17 تن و در میان دو قبیله اوس و خزرج تنها 11 تن بود و حتی در بعضی مناطق دیگر تحصیل علم انحصاری بود. (ر.ک: جفعر سبحانی، فروغ ابدیت، ج 1، ص 68 و 134)

13 نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 34، ص 79

14 طوسی امالی، ص 488

15 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 103، ص 222

16 شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 15، ص 266

17 ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج 1، ص 375. قریب همین مضمون در کتاب کنزالعمال، حدیث 43560 نیز آمده است.

18 نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 216، ص 333

19 شیخ حر عاملی، پیشین، ج 18، ص 328، ح 5

20 دعائم الاسلام، ج 1، ص 193، ح 701 / سید مرتضی، امالی، ج 1، ص 63، علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 70، ص 115

21 محمدرضا حکیمی و دیگران، الحیاة، ج 1، ص 226

22 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 76، ص 12

23الی29 اصول کافی، ج 2، ص 117 / ج 2، ص 103 / ص 123 / ص 165 / ص 176 / ج 3، ص 256 / ج 2، ص 200

30 بحارالانوار، ج 75، ص 38 / صحیح بخاری، ج 1، ص 160. در توضیح آن براساس مقتضیات زمان، ر.ک.به: صحیفه نور، ج 8، ص 47

31 آمدی، غرر الحکم و دررالکلم، ج 2، ص 80، شماره 104. در همین ردیف است سخن امام باقر علیه السلام آن جا که می فرماید: «فریضة عظیمة بها تقام الفرائص»؛ امر به معروف و نهی از منکر واجب است که دیگر واجبات با آن استوار شده و قوام می یابند. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ص 375

32 ر.ک.به: تحریرالوسیله، ج1، ص 465 تا 481

33 وسایل الشیعه، ج 11، ص 395

34 محمدبن یعقوب کلینی، پیشین، ج 3، ص 568

35 اصول کافی، ج 3، ص 29

36و37 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 32، ص 96 / ص 80

38 صحیح ترمذی، حدیث 13291؛ الجامع الصحیح. ج 3، ص 617 / سنن بیهقی، ج 10، ص 88

39 با استفاده از اصل 20 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

40 وسایل الشیعه، ج 11، ص 395

41 ر.ک: نحل: 90 / حدید: 25

42 اعراف: 29 / شوری: 15

43 محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 75، ص 352

44 ابوعبید، الاموال، ص 39

45 علامه امینی، الغدیر، ج 8، ص 291

46و47 علامه بحرانی، غایة المرام، ص 299

48 شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 334/ شیخ طوسی، المبسوط، ج 2، ص 46

49 فقهای اسلام قاعده نفی سبیل را براساس این آیه پایه گذاری کردند. برای اطلاع بیش تر ر.ک. به: سید حسن موسوی بجنوردی، القواعد الفقیهه، ج1، ص 157/ تحریرالوسیله، ج 1، ص 285

50 هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله. توبه: 33/ فتح: 28

 


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان