شناسه : ۳۷۴۵۵۱ - پنجشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۱۷
«تولد بهار»
با تولد بهار انتظار به پایان می رسد. رنگ ماتم از چهره شهر زدوده می شود
به بهانه یازدهم ذی قعده سال 148 هجری
با تولد بهار انتظار به پایان می رسد. رنگ ماتم از چهره شهر زدوده می شود. غم جای خود را به شادی می دهد و شکوفه های سفید بر قلبها شکوفا می شود و چشمه امید درچشمهای شیعیان می جوشد. در صبحی به زیبایی بهار و به گرمی و صمیمیت خورشید دریازدهم ذی القعده سال 148 هجری، ماهی از تبار نور واز فرزندان علی و فاطمه درخشش یافته، پا به عرصه گیتی می گذارد. اسم او را که جد بزرگوارش سالها در انتظاردیدارش زندگی می کرد و از او و تولدش سخن می گفت، علی نهادند و لقبش را رضا، چراکه همیشه راضی به رضای پروردگار بود. پدر گرامی ایشان حضرت موسی بن جعفر(ع)همیشه او را به این نام فرا می خواندند و کنیه اش را اباالحسن صدا می زدند.
دردفتر تاریخ شیعه و در کتب و روایات از هشتمین امام با القاب رضا، صابر، رضی،وفی، فاضل، سراج الله، نورالهدی، صدیق و ... نام برده اند اما معروفترین لقب آن حضرت «رضا» است و به این دلیل خداوند نام «رضا» را برای او برگزیده است چون ایشان در آسمانها در نزد خداوند تبارک و تعالی و در زمین میان پیامبران وامام(ع) مورد رضایت بود و دل به خشنودی خدا سپرده بود.
... در تمایز امام هشتم از بقیه امامان شیعه و اینکه ایشان را به عنوان رضامی شناسند، آمده است که: «از وقتی مخالفین از دشمنان آن حضرت به او راضی شدند،همچنانکه موافقین از یاران و دوستانش به او رضایت دادند و این خصوصیت درهیچکدام از پدران بزرگوارش نبود.» مادر کریمه آن حضرت که دلی به وسعت آسمان داشت و چشمانی پر از ستاره خوشبختی و در دستانش کلید دری بود که خشنودی خدا بااو باز می شد و آن در «رضا»ی او بود. او بانوی رنج کشیده ای بود پر از مغرب اسارت که در اختیار جده اش حضرت حمیده قرار داده شده بود. نام او را تکتم، نجمه،طاهره، اروی، سمانه و ... آورده اند و بعضی خیزران و شقراء نیز گفته اند، در عقل و دینداری و حیاء از بهترین زنان بود و در زیرکی و محاسن و اخلاق مورد ستایش همگان قرار می گرفت. شیخ صدوق از او روایت کرده است که فرمود: چون فرزندم امام رضا(ع) را حامله شدم بهیچ وجه سنگینی حمل را در خود احساس نمی کردم چون به خواب می رفتم صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق سبحانه و تعالی را از درون بطن خویش می شنیدم و ترسان بیدار می شدم و دیگر صدایی نمی شنیدم. با اینکه مجموعه خواهران وبرادران امام رضا(ع) را بین 36 تا 38 نفر ذکر کرده اند، اما هیچکدام از آنها درنزد حضرت امام موسی بن جعفر(ع) مثل امام رضا(ع) مورد لطف و عنایت و توجه خاص آن حضرت نبود.
زندگی سراسر مبارزه
... امام رضا(ع) تا زمان به امامت رسیدن خویش در سن 35سالگی دورانی پر رنج را در زیر سلطه «جابرانه » عباسیان سپری کردند. سالهای دوری از پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم(ع) که به جرم حق طلبی و عدالت خواهی به تبعید و زندان و شکنجه محکوم شده بود از ایشان آتشفشانی نهفته، برای رویارویی با ظلم و تجاوز خلفای جور ساخته بود. در حرکتهای انقلابی و ظلم ستیزانه ای که همزمان با آخرین سالهای عمر هارون الرشید و اوایل حکومت مامون، در نواحی شرق وشمال شرقی بلاد اسلامی در جریان بود به احتمال قوی، نمایندگان و سفیران خاص آن بزرگوار در حفظ روحیه دفاع از ولایت و شور خونخواهی آل علی(ع) در بین قیام کنندگان از نقشی اساسی برخودار بوده اند. گذشته از اینکه اصل وجود امام رضا(ع) به عنوان قوی ترین پشتوانه معنوی مردمی به شمار می آمد که از عهدشکنی عباسیان و ظلم درباریان به جان آمده در پی جبران فرصتهای از دست رفته وبازگرداندن دوباره خلافت و رهبری به خاندان پیامبر(ص) بودند. همین امر بود که مامون را به چاره اندیشی وادار کرده، اسباب سفر اجباری آن حضرت را از مدینه به مرو فراهم ساخت. سفری که علیرغم تشریفات ظاهری، باعث فشارهای طاقت فرسا وتضییقات فراوان برای آن بزرگوار بود، تا جایی که در پاره ای روایات سخن از حبس وزندان ایشان به میان می آید و با گماشته شدن کسانی چون هشام بن ابراهیم راشدی همدانی به عنوان حاجب بیت امام رضا(ع) هر حرکت و هر سخن و هر دیداری تحت نظرقرار می گیرند و به اطلاع مامون و ذوالریاستین رسانده می شود. سختگیریها ومحدودیتهای کینه توزانه دربار عباسی در زیر نقابی از ریا و فریب مردم، آنچنان امام رضا(ع) را تحت فشار روحی قرار می دهد که یاسر خادم نقل می کند. «گاهی که امام رضا(ع) خسته و عرق آلود و غبار گرفته، روزهای جمعه از حضور اجباری در نمازجمعه تشریفاتی دربار، به خانه برمی گشت، دستهایش را به دعا برمی داشت و می گفت:
خدایا، اگر فرج و رهایی من از وضعیتی که به آن گرفتار شده ام با مرگ من میسرمی شود، پس همین ساعت در وفاتم تعجیل فرما.» آن بزرگوار پیوسته تا زمان شهادت غم گرفته و محزون و اندوهگین بود.
... امامت آن حضرت که مدت بیست سال یعنی تا سال 203 هجری به طول انجامیدهمزمان با دوران زمامداری هارون ششمین خلیفه بنی عباس (10 سال) و حکومت محمدامین فرزند بزرگتر هارون (5 سال) و فرمانروایی عبدالله مامون (5 سال) بود که از پیچیده ترین دوره های خلافت عباسیان به شمار می رود. مبارزات عقیدتی، سیاسی وفرهنگی امام رضا(ع) همزمان با پرورش نیروهای دانشمند و ستم ستیز، عامل اساسی درناکام ماندن این خلفا، برای محو اسلام حقیقی و ریشه کن سازی تشیع راستین بود.
مناظرات و مباحثات مختلف امام(ع) با مامون و دانشمندان مختلف بلاد اسلامی ورهبران ادیان و مذاهب گوناگون، والاترین معارف اسلام و قرآن را در سطحی گسترده انتشار داد و حقانیت مذهب تشیع را در عالی ترین وجه با مستحکم ترین براهین به اثبات رسانید. امام رضا(ع) شرایط زندگی خود را با شرایط حضرت یوسف پیغمبر(ع) دردربار عزیز مصر قابل مقایسه می دانست و دعا می فرمود: «خدایا، تو خود می دانی که من مجبور و بیچاره ام، پس مرا مواخذه مکن، همچنان که بنده و پیامبرت حضرت یوسف(ع) را نسبت به ولایت مصر که بر عهده اش افتاده بود مواخذه نمی فرمایی.» ...
آن حضرت پس از حدود 55 سال عمر، که 3 سال نهایی آن، به اقامت در «مرو» و«سرخس » گذشت، عاقبت در آخرین روز ماه سفر سال 203 به دست مامون به وسیله انگور یا انار سمی به شهادت رسید و در «سناباد طوس » مدفون گشت.