انقلابها, هر چه با عظمت باشند, دوستان و دشمنان بیشتری دارند. نهضتهای توحیدی, شکوهمندترین حرکت تاریخ بوده و جریانهای موافق و مخالف نیرومندی داشته اند.
بازتاب نهضت مهدی, بیش از نهضتهای رهای بخش پیشین خواهد بود. آرمانهای بلند, شرک ستیزی و عدالت گستری بی مرز و جهان شمول آن, هم شور در دل مردمان محروم خواهد آفرید و هم دشمنان توحید و عدل را بر خواهد انگیخت.
آن فرشته رحمت و غضب, همان گونه که دوستانی یکدل و با صفا در کنار دارد, دشمنانی کینه ورز و خطرناکی نیز در برابر خواهد داشت. باید دید همراهان حضرت کیانند, شمارشان چند است و خواستگاه اجتماعیشان کدام است و چه نقشی در پیشبرد نهضت دارند. دشمنان را در کدامین جناح و خط فکری باید جست وجو کرد و شیوه برخورد امام, با مخالفان چگونه خواهد بود.
شناخت معیارها و موازین یاران, ما را کمک خواهد کرد راه را بهتر شناخته و در صف منتظران با بصیرت قرار گیریم.
یاران امام
یاران امام, سنگهای زیرین انقلاب جهانی اند. همان گونه که پیامبر(ص) با همراهی مهاجران و انصار, رسالت شکوهمندش را به انجام رساند و علی(ع) بامجاهدت افسران رشیدش, حماسه های بزرگ آفرید, فریاد رس موعود نیز, با همکاری مردان نمونه و خود ساخته عدالت را به جهان باز خواهد آورد وراثت را به محرومان زمین خواهد بخشید.
منابع دینی ما, بر جایگاه والای آن جوانمردان اشارتها دارد.1 امامان, همواره آرزومند همراهی آن حضرت بوده اند و یاوری آن چهره پنهان کرده را به دوستان خویش, همه گاه, یادآوری می فرموده اند:
(خدایا, درود بفرست بر مولا و سرورم صاحب الزمان و مرا از یاران و پیروان و حامیان او قرار ده و از آنان که در رکابش, شربت شهادت می نوشند, با شوق و رغبت بی هیچ گونه کراهت.2)
عددیاران, سیصد و سیزده نفر یاد شده است:
در موثقه مفضل بن عمر از امام صادق:
(کانی انظر الی القائم علی منبر الکوفه وحوله اصحابه ثلاث مائة وثلاث عشر رجلاً علی عدة اهل البدر.3)
گویا می نگرم قائم را بر منبر کوفه و سیصد و سیزده نفر یارانش, که پیرامونش گرد آمده اند, به شمار اهل بدر.
این مضمون, به طور مستفیض از ائمه به ما رسیده است, از جمله: روایات محمد حنفیه از علی(ع)4. روایت عبدالاعلی5 وابی الجارود6 وابی بصیر از امام باقر علیه السلام وروایت ابی خالد8 وابن حضرمی9 و ابان بن تغلب10 ومُفَضّل بن عمرو11 از امام صادق و….
در متون عامه نیز, در عدد یاران مهدی, شمار یاد شده, بارها و بارها یاد شده است, از جمله: روایت ام سلمه از پیامبر12 و روایت سیوطی از امام باقر(ع)13.
در برخی از روایات, یاران مهدی ده هزار نفر یاد شده و تا آنان گرد نیایند قیام صورت نمی گیرد.
در صحیحه ابی بصیر از امام صادق:
(لایخرج القأئم(ع) حتی یکون تکملة الحلقة. قلت: کم تکملة الحلقه. قال: عشرة آلاف.14)
تاحلقه کامل نگردد, قائم خروج نمی کند.
گفتم: کامل شدن حلقه به چند نفراست؟
فرمود: ده هزار نفر.
در روایات دیگر, به جای کامل شدن حلقه, از کامل شدن (العقد15) و (فئه)16 سخن به میان آمده است که با گرد آمدن ده هزار نفر تکمیل می شوند.
در نقلهای دیگر, از شمار کمتر و در برخی فزونتر از پیشن نیز, یاد شده است.
از جمله, ابن رزین غافقی از علی(ع) روایت می کند.
(مهدی, در میان دوازده تا پانزده هزار یاور قیام خواهد کرد.)17
در روایت ابن مسعود, شمار بیعت کنندگان, بیش از پنج هزار نفر ذکر شده است.18
در احادیث دیگر به توده های انبوهی اشاره شدهاست که از نقاط گوناگون جهان, بویژه مشرق زمین به کمک امام می شتابند.19
چه بسا بشود گفت: سه دسته گزارشهای یاد شده, با یکدیگر تعارض ندارند, بلکه درطول یکدیگرند. در مجموع, نشانگر سیر تشکل یارانند. سیصدو سیزده نفر نخستین گروندگان هستند که در انتظار ظهور موعود در مکه بوده اند. با گرد آمدن این گروه, دعوت آغاز می شود. پس از انتشارخبر و گزارش آن به محرمان, ده یادوازده هزار نفر, که ستونهای اصلی نیروهای انقلاب را تشکیل می دهند, به سرعت به امام می پیوندند. با اجتماع آنان, پاکسازی حجاز آغاز می شود. در ادامه نهضت, توده های انبوه, از سراسر جهان, به حضرت می پیوندند ودرگیری بزرگ و خونبار با مستکبران شروع می شود.
امام صادق(ع) می فرماید:
(سیصد و سیزده نفر یاران بااو بیعت می کنند. او تا هنگام کامل شدن ده هزار نفر در مکه اقامت کرده سپس رهسپار مدینه می گردد.)20
امام صادق(ع) در پاسخ شخصی که گمان می برد, یاران مهدی تنها اندک شمارند و حضرت, تنها با نیروی آنان, به اصلاح جهان خواهد کوشید, فرمود: خروج مهدی به فراهم شدن امکانات بستگی دارد:
عن ابی بصیر قال سال رجل من اهل الکوفه ابا عبداللّه(ع) کم یخرج مع القائم(ع) فانهم یقولون انه یخرج معه مثل عدة اهل بدر ثلاثمائه وثلاثة عشر رجل.) قال: وما یخرج الا فی اولی القوة وما یکون اولی القوة اقل من عشرة آلاف.21)
مردی از کوفیان, از امام صادق پرسید: همراهان قائم چند نفرند؟ مردم می گویند: بمانند اهل بدر, سیصد و سیزده نفر بیش نیستند.
فرمود: جز به همراهی افراد قدرتمند قیام نکند, آنان هم, کمتر از ده هزار نفر نباشد. علاّمه مجلسی, همین معنی را از روایات استنباط کرده و می نویسد: (یاران مهدی, منحصر به سیصد و سیزده نفر نیستند, بلکه این شمار یارانی هستند که حضرت به کمک آنان حرکت را آغاز می کند.22)
شاهد بر مطلب این که در برخی از روایات, به جای (اصحابه) (من اصحابه)23 آمده که نشان می دهد شمار یاد شده, طلایه یاران امام را تشکیل می دهند که خود را به حضرت می رسانند و نهضت را می آغازند و در مقابل دشمنان مکی, به دفاع از آقا می پردازند24.
احتمال می رود این گروه اندک, فرماندهان و وزیران امام باشند که در آغاز هسته های اصلی نیروها را بر عهده دارند و پس از پیروزی, برای ارشاد و دادرسی و کارگزاری به سرزمینهای دور و نزدیک فرستاده می شوند.
امام صادق می فرماید:
(گویا می نگرم به قائم بر فراز منبر کوفه, یارانش در پیرامون او حلقه زده اند. آنان پرچمداران لشکرها و کارگزاران امام بر روی زمین هستند.25)
از این گروه, به (نقباء,(خواص) و (ذخراللّه) تعبیر شده است.26
خاستگاه یاران
یاران مهدی, از صنف و نژاد ویژه ای نیستند, بلکه از گروهها و نژادهای گوناگون و از سرتاسر جهان هستند. مردمی که به یاری امام می شتابند, (من اقالیم الارض) (من اقصی البلاد)ند. در این حرکت عظیم, مردمان عجم,نقش پراهمیتی در خدمتگزاری امام بر عهده دارند27.
حضرت در سن جوانان ظاهر می شود. یاران وی را نیز, بیشتر جوانان پرتحرک و برنشاط تشکیل می دهند و پیران در میانشان اندک شمارند:
(اِنّ اصحاب القائم شباب لاکهل معهم الا کالکحل فی العین اوکا لملح فی الزاد واقل الزاد الملح.28)
یاران قائم, جوانانند و پیران اندک بسان سرمه در چشم یا نمک در طعام و کمترین چیز در غذا نمک است.
این جوانانند که با شنیدن خبر ظهور امام, شبانه حرکت می کنند. رخت استراحت درهم می پیچند, شتابان راه حجاز پیش می گیرند و به حضرت می پیوندند. زنان نیز, در این نهضت بزرگ جایگاه شکوهمندی دارند و در همه مراحل انقلاب حضور فعال خواهند داشت. زنان در تهیه مقدمات حرکت, شرکت دارند پس از پیروزی, در اداره کارها, به امام کمک می کنند
امام باقر می فرماید:
(ویجئی والله ثلاث مائه وبضعة عشر رجلاً فیهم خمسون امرئة یجتمعون علی غیر میعاد29)
سوگند به خدا, سیصد و اندی نفر, بدون وعده پیشین گردمی آیند در میان آنان پنجاه زن است.
وجود زنان در میان خواص و وزیران مهدی, نشانگر اوج و عظمت والای بانوان در انقلاب جهانی است. کلمه (رجل) که در روایات به کار رفته علامت تغلیب است, نه حصر در روایات عامه نیز از وجود زنان در نهضت مهدی یاد شده است30.
گزینش یاران
همه انبیاء ومصلحان الهی, هسته های اصلی نهضت خویش را با آزمایش برگزیده اند; چرا که راه دشوار است و آمیخته با رنجها وبدون داشتن یارانی آب دیده, سرد وگرم چشیده, فداکار و باوفا, نمی توان خطر کرد. یاران بی وفا ونامطمئن, نه تنها حرکت را به جلو نمی برند که آن را به شکست خواهند کشاند.
طالوت, که در روایات, یاران مهدی به یاران او تشبیه شده اند, در نبرد با جالوت, لشکریانش را باتشنگی آزمود. تن پروران و ناشکیبایان نظم را بر هم زدند, حریصانه به آب افتادند, ولی صبور مردان از آن لب تر نکردند. از این راه, روشن شد که گروه نخست ارزش و توان همراهی با طالوت را ندارند و سرانجام, در رویارویی با سپاه دشمن, وحشت آنان را فرا گرفت و از جنگیدن, باز ماندند, ولی گروه دوّم که ایمان فکری و بصیرت واقعی داشتند, همه پیروزی را در اختیار خدا دیدند و صبورانه مقاومت ورزیدند.
یاران مهدی نیز, برای رسیدن به درجه شایستگی همرهی, از غربالهای گونه گون گذر داده می شوند و پس از پیمودن مراحل دشوار, به قله رفیع (نصرت) بالا می روند.
راز نزدیک شدن به امام, نه خویشاوندی, که کامیابی در آزمونهای الهی است. پاره ای از آزمایشها, پیش از قیام صورت می گیرد و پاره ای پس از آن. طولانی شدن غیبت, فتنه ها, فریبندگیها, افکار باطل, جاه و مقام, جلوه فروشان, محراب داران, دین به دنیا فروشان عالم نمایان و… بسیاری از منتظران را از راه باز می دارند مگر آنان را که خدا راه نماید. عاشقان راستین, چنگ زنندگان به ولایت, جهادگران در راه خدا, مخلصان و بریدگان از دنیای دنی.
امام صادق(ع) می فرماید:
(دوران غیبت قائم, چنان به درازا خواهد کشید, تاحق در خلوص خود رخ نماید و ایمانهای خالص از ناخالص, جدا شود, کسانی که سرنوشت ناپاک داشته و ترس آن است که به هنگام پیروزی دولت قائم, منافقانه خود را در صف مؤمنان جای دهند, پیش از قیام مهدی از آن جدا شوند.31)
به میزان درجات ایمان و گذر از آزمونها, منتظران متمایز می شوند و به میزان مایه های ایمانی,دریاری امام,بریکدیگرپیشی می جویند.
به فرموده امام صادق:
( منهم من یفقد عن فراشه لیلا فیصبح بمکه ومنهم من یری یسیر فی السحاب نهاراً. قلت جعلت فداک ایهم اعظم ایمانا؟ قال: الذی یسیر فی السحاب نهاراً)32.
در وقت ظهور, برخی یاران شب در بستر ناپدید می شدند و فردای آن در مکه اند و گروهی, روز در آسمان ره می سپارند.گفتم: فدایت شوم کدام یک ایمانشان بیشتر است؟ فرمود: آن که در آسمان حرکت می کند.
پس از گرد آمدن نیروها, آزمونها, سخت تر می شود. امام, با آزمونهای جسمی و روانی, باورها را به آزمایش می گذارد. از جمله, همانند طالوت که سپاهیانش را با تشنگی آزمود, یاران امام نیز, با تشنگی امتحان خواهند شد33.
فراتر از آن, امام بی پروا به باورهای خرافی و عوامانه حمله می برد و معارف به دور از دسترس و پوشانده شده در غبار فراموشی و رازناک را آشکار می سازد. در این تکانهای فکری, صاحبان بصیرت و معرفت, تزلزلی به خود راه نداده و استوار بر جای می مانند. ولی آنان که در باورهای خود, ناخالصی دارند و اندیشه را از سر چشمه نگرفته اند و به جای شاهراه, به کوره راه رفته اند و در حقانیت امام تردید کرده اند از پیرامون حضرت, پراکنده می شوند. در سخنرانی امام در مسجد کوفه34 تخریب دیوار مسجد پیامبر, تفاوتهای فکری و بینش همراهان به بوته آزمایش در می آید و درجه و رتبه یاران در پیروی فرامین امام ارزیابی می شود.35
ویژگیهای همراهان مهدی36
1 .خداجویی: خداجویی و توحید, سرلوحه عقاید و خصال یاران مهدی است. آنان خدا را به شایستگی شناخته و همه وجودشان غرق جلوه نور ایزدی است. همه چیز را جلوه او دیده و جز یاد او, سخن دیگران درنظرشان بی لطف و جاذبه است. غیب را چونان شهود دیده و از صفای روحانی عالم معنی نوش کرده اند. ایمانی خالصانه در سینه دارند که شک و تردید با آن بیگانه است37 در شناخت حقیقت, به مرتبه یقین رسیده اند و حقایق را بدون پرده مشاهده می کنند38.
کمال معرفت و آشنایی با حقایق آنان را به مرحله عالی خشیت نائل کرده و از کوتاهی در انجام وظیفه, هراس دارند, زیرا آن کس که به خدا نزدیک تر است و به عزت و قدرت بی پایان او, بیشتر آگاهی دارد ترسش از خدا فزون تر است و در انجام وظیفه شکیباتر.
شوق دیدار محبوب, دلهایشان را به وجد آورده و در اشتیاق وصل او, شب و روز نمی شناسند.
امام صادق(ع) درباره اینان می فرماید:
* (رجال کان قلوبهم زبرالحدید لایشوبها شک فی ذات اللّه… کالمصابیح کان قلوبهم القنادیل وهم من خشیة اللّه مشفقون یدعون بالشهادة یتمنون ان یقتلوا فی سبیل اللّه.39)
مردانی که گویا دلهایشان پاره های آهن است. غبار تردید در ذات مقدس خدای, خاطرشان را نمی آلاید… همانند چراغهای فروزانند, گویا دلهایشان نورباران است. از ناخشنودی پروردگارشان هراس دارند. برای شهادت دعا میکنند و آرزومند کشته شدن در راه خدایند.
امیرمؤمنان یاران مهدی را گنجهایی می داند آکنده از معرفت خدایی:
بخ بخ للطالقان فان للّه تعالی کنوز لیست من ذهب ولافضة ولکن بها رجال مؤمنون عرفواللّه حق معرفته وهم ایضاً انصار المهدی فی آخر الزمان.40)
خوشا به حال طالقان که خدای بزرگ در آن گنجهای نهفته دارد برتر از طلا و نقره.آن گنجها, مردانی مؤمناند که خدای را به شایستگی شناخته اند. آنان, یاران مهدی در آخر الزمان هستند.
2 . بصیرت و آگاهی: شناخت مقصد چراغ راه است, راه را بررونده آشکار و آسان می سازد. در دو راهیها, او را از سرگردانی رهایی می بخشد. مردان حقیقت آشنا, از دوری راه, نا امید نمی گردند و در بحرانها, کمرخم نمی کنند. پیچ و خمهای زندگی و کژیها, آنان را به بیراهه نمی کشاند. چراغی فرا روی دارند و بربارانه به سوی آن راه می گشایند41.
علی(ع) رویارویی با فتنه های کور و ورطه های هراس انگیز, چون جنگیدن با مسلمانان بی شعور و جاهلان پینه بر پیشانی بسته را, نه در صلاحیت هر کس که در توان دلیرمردانی می بیند کار کشته و ژرف نگر, که در ظواهر درنگ نکرده و از ورای همه موانع پایان را تماشا کنند و اسلام ناب محمدی را از اسلام ناخالص وشرک آلود متمایز سازند.
حضرت در آغاز درگیری با مسلمانان مقدس نمای پیمان شکن, خطاب به یاران, فرمود:
(وقد فتح باب الحرب بینکم وبین اهل القبله, ولایحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر والعِلم بمواقع الحق.42)
میان شما و اهل قبله دَرِ جنگ گشوده شد و این عَلَم را برندارد مگر آن کس که بینا و شکیبا باشد و داند که حق در کجا است.
یاران مهدی, در بصیرت, درایت و خردمندی سرآمدند. در فتنه هایی که زیرکان در آن فرو می مانند, هوشیارانه راه جویند و حق را از باطل باز شناسند. چنان از جامهای حکمت سیرابند و آماده کار که:
(حتی اذا وافق القضاء انقطاع مدة البلاء حملوا بصائرهم علی اسیافهم ودانوا لربهم بامروا عظهم.43)
چون فرمان خدا آزمایش را به سر آورد, شمشیرها در راه حق آختند و بصیرتی را که در کار دین داشتند آشکار کردند. طاعت پروردگارشان را پذیرفتند و فرمان واعظشان را شنیدند.
بصیرت و آگاهی عمیق از هدفها و راهها و شناخت دوستان و دشمنان اسلام, سبب می شود که در احیای سنت و مبارزه با بدعت درنگ نکنند و درپی رسالت شرکت زدایی, به همراه امام خود, تبر بر دارند و بت شکنی کنند, پیرایه هایی که به اسم دین در ذهنها جای گرفته و با گذشت زمان تقدّس یافته اند نابود سازند و اسلام را در صفا و خلوص نخستین خود عرضه بدارند.
3 . عبادت و بندگی: یاران مهدی, مردان عبادتند و نیایش, شیران روز و نیایش گران شب.
آن هم نه عبادتی عادت گونه و یا چون پرستش مزدوران و تاجران, بلکه نیایشی عارفانه و پاکبازانه, پیوند روح با ابدیت, عالی ترین عکس العمل سپاسگزارانه انسان در برابر خدا. عبادت آزادگان. نیایش پرجوش و خروش و سیر و سلوک. روح بندگی و راز و نیاز با جانشان در هم آمیخته, همواره خود را در محضر خدا می بینند و از یاد اولحظه ای غفلت نمی ورزند. از ترس خداوند, نیمه شب, چونان مادران فرزند مرده می گریند. شب زنده داران و روزه داران44.
به گفته فضیل بن یسار:
(رجال لاینامون اللیل لهم دوی فی صلاتهم کدوی النحل یبیتون قیاماً علی اطرافهم رهبان بالیل اسد بالنهار.45)
مردانی که سبک خوابند و در نماز, بسان زنبور عسل, زمزمه کنان.
امام, در سفر و حضر, جنگ و صلح یاران رابه تعبد وتضرع سفارش می کند, تا مقصد فراموش نگردد و پیروزیهای پیاپی, آنان را به غفلت وغرور دچار نسازد. همواره پیروزی را ازجانب خدا ببینند و مناجات و نماز را کلید نصرت او.
امام باقر(ع) می فرماید:
(حتی اذا صعد النّجف قال لاصحابه; تعبدوا لیلتکم فیبیتون بین راکع وساجدِ یتضرّعون الی اللّه)46.
چون بر فراز نجف بر آید, به یاران خطاب کند. امشب را به عبادت به روز آورید آنان برخی در رکوع و برخی در سجده شب را به سحر می رسانند و به درگاه خدا تضرّع می کنند.
یا می فرماید:
(گویا, قائم ویارانش را در نجف اشرف می نگرم, توشه هایشان به پایان رسیده ولباسهایشان مندرس گشته است. جای سجده بر پیشانیشان نمایان است. شیران روزند و راهبان شب.)47
4 . حافظان حدود خدا: اسلام, دین مرزهاست و همه چیز در آن, قانون دارد. واجبات و محرمات مرزهای دین خدایند حرکت در مرز, حرکت در راه است و تجاوز از آن, بیراهه و گمراهی. یاران مهدی, مرزبان دین خدایند و حافظان حدود او. در اجرای فرمانهای حق, سخت و پی گیر واستوارند و در انجام دستورها و وظیفه ها, دستخوش احساسات و دوستیهای بی مورد واقع نمی شوند. قدرت و حشمت آنان را مغرور نمی کند و سنگدلی دشمنان ایشان را به افراط نمی کشاند. جنگهای مهیب و دشواریهای نبرد, آنان را در عبادت سهل انگار نمی کند و تهی دستی ایشان را به مال اندوزی و تجاوز وا نمی دارد. نخستین شرط بیعت امام با یاران, حفاظت حدود خدا است.
علی (ع) می فرماید:
(یاران با این شرائط با امامشان بیعت می کنند که دست پاک باشند و پاکدامن زبان به دشنام نگشایند و خون کس, به ناحق نریزند. به سکونتگاه مردم هجوم نبرند و کس را به ناحق نیازارند. بر مرکبهای ممتاز سوار نشوند و لباسهای فاخر نپوشند. مسجدی را خراب نکنند و بر مردم راه نبندند. به یتیم ستم روا ندارند و راهی را ناامن نکنند. شاهد باز نبوده و شراب ننوشند. درامانت, خیانت نکرده و پیمان شکن نباشند. احتکار نکنند و پناهنده را نکشند, فراریان را دنبال نکرده, مجروح را نکشند. ساده بزیند و در راه خدا به شایستگی جهاد کنند.
امام نیز, متعهد می شود, بسان همراهان زندگی کند, دربان و حاجب برای خود نگیرد. به اندک قانع باشد و به یاری خدا در راه استقرار عدالت بکوشد و خدا را به شایستگی عبادت کند.48)
امام, بر رفتار کارگزاران خود و مواظبت آنان بر اجرای وظایف خود نظارت دو چندان دارد49.
باید چنین باشد, زیرا ایجاد حکومت اسلامی, در گرو حفظ حدود خداست و ایجاد جامعه آرمانی, جز با تربیت استوانه های پولادین ممکن نمی گردد. اگر کارگزاران نظام توحیدی, با فضیلت باشند و وظیفه شناس, مردم نیز حرمت دین نگه دارند و پیشاپیش بر کاروان عدالت راه گشایند. پیروزی حق و شکست باطل در گرو تعهد و پای مردی پرچمداران آن است.
5 . شجاعت: یاران مهدی, دلیر مردند و جنگاوران میدانهای نبرد. دلهایی چون پولاد دارند و از انبوه دشمن, هراسی به دل راه نمی دهند. ایمان به هدف, همه وجودشان را تسخیر کرده و عشق به خاندان پیامبر(ص) به بازوانشان قوت بخشیده است. اراده جنگیدن, سرشار از شجاعتی بی همانند, آنان را به رزمگاه می کشاند. دل مردن دارند و عشق به شهادت.عزت نفس و بلندی همت, آنان را از کوه بلند پایه تر کرده و هیبتشان را در سینه ستمکاران دو چندان. غیورمردانند و ترسویان و زبونان, در جمعشان راه ندارند.
مولایشان, اندامی پهلوانانه دارد, سینه ای ستبر و بازوان پولادین و ورزیده50. یارانش قوت چهل مرد دارند. شیران میدان رزمند و جانهایشان از خاراسنگ, محکم تر51.
شجاعتی بی بدلیشان, ترس را بردلهای مستکبران چیره ساخته و پیشاپیش راه گریز پیش می گیرند.
امام باقر(ع) می فرماید:
(کانی انظر الیهم مصعدین من نجف الکوفه ثلاث مائه وبضعة عشر رجلا کان قلوبهم زبرالحدید یسیر الرعب امامه شهراً وخلفه شهراً.52)
گویا, آنان را می نگرم, سیصد و اندی مرد بر بلندای نجف کوفه ایستاده اند.
دلهایی چون پولاد دارند. در هر سو, تا مسافت یک ماه راه, ترس بر دلهای دشمنان سایه می افکند.)
در سوار کاری و تیراندازی بی نظیرند: (خیرالفوارس). در رزمگاه نشان شجاعان بر تن دارند و چونان یاران پیامبر(ص) در نبرد بدر, نشانه ویژه برسر نهاده اند.53
دلیری ویژه یاران برگزیده نیست, همه خدا جویان و مستضعفان از پدیدار شدن طلایه حق و عدالت قوی دل می گردند و حیاتی دوباره می یابند.
ترس را کنار می نهند و به صف رزم آوران می پیوندند.
6 .فرمانبری: یاران امام, عاشقان مولای خوداند و پاکبازان راه او. از وی چونان فرزندانی خلف, فرمان می برند و بهتر از بنده ای گوش به فرمان, از حضرت, پیروی می کنند. در انجام دستورهای وی, بریکدیگر, پیشی می گیرند.
به فرموده پیامبر(ص):
(کدادون مجدون فی طاعته)54.
تلاش گر و کوشا در پیروی از اویند.
پیروی آنان از امام, نه برخاسته از زور, که ناخالصان را به زور در ضیافت اهل وفا در نیاوردند و در خلوت جوانمردان, ناپاکان حضور نیابند, بلکه عشق و علاقه قلبی به مهدی, آنان را به فرمانبری وا می دارد. بسان پروانه, به دور شمع وجودش, در گردشند. جاذبه سازنده و پر قدرتش, آنان رامجذوب کرده است. لبخند او را, جلوه رضای خدا و عتابش را تازیانه خشم خدا می شمرند. او, را بیش از هر کس, دوست می دارند و پیروی از او, بدون قید و شرط, بر خود لازم می شمارند. یادگار پیامبر را در میان دارند و از هرچه در پیرامون او وجود دارد, نشان یار جسته و به آن بترک می جویند.
(کان علی خیولهم العقبان, یتمسحون بسرج الامام یطلبون بذلک البرکة ویحفون به و یقونه بانفسهم فی الحروب و یکفونه ما یرید منهم.)55
سوارانی با نشان و پرچم, برای تبرک دست بر زین مرکب امام می سایند و در گرد امام در چرخشند. با جان و دل, او را در جنگها یاری کرده و آنچه طلب کند, کفایت می کنند.
دوستان خدایند و خدا دوست. به جای ناشکیبایی بزدلان و راحت طلبان, یاریش می کنند و در برابر نافرمانی نمک ناشناسان, پاکبازانه تسلیم اویند.56
امام حسن عسکری(ع) در سخنانی که در آخرین روزهای عمر, به فرزند خود فرموده, از یاران مخلص مهدی یاد کرده و فرزند را با یاد آن مردان با وفا دلداری داده است:
(… روزی را می بینم که پرچمهای زرد و سفید درکنار کعبه, به اهتزاز در آمده, دستها برای بیعت تو, پی در پی صف کشیده اند. دوستان با صفا, کارها را چنان به نظم و ترتیب درآورده اند که همچون دانه های درّ گرانبها که دررشته ای قرار گیرند, شمع وجودت را احاطه کرده اند و دستهایشان برای بیعت با تو, در کنار حجرالاسود. به هم می خورد. قومی به آستانه ات گرد آیند که خداوند آنان را از سرشتی پاک و ریشه ای پاکیزه و گرانبها آفریده است. دلهایشان از آلودگی نفاق و پلیدی شقاق پاکیزه است. به فرمانهای دینی فروتنند و دلهایان از کینه و دشمنی پیراسته, رخسارشان برای پذیرش حق آماده است و سیمایشان بانور فضل و کمال آراسته. آیین حق را می پرستند و از اهل حق پیروی می کنند57.
7 . ایثار و مواسات: از ویژگیهای بارز همراهان مهدی, ایثار و مواسات است. وحدت مقصد و اخلاص نیت, دلهایشان را با هم پیوند داده و یار و غمخوار یکدیگرند. آنان برای یکدیگر خود را به رنج افکنند و در بهره گیری از زیباییهای زندگی, دیگران را برخود پیش دارند و باید چنین باشند آن کس که خود ساخته نباشد, نمی تواند سازندگی کند و آن که بر دوست خود, مهر نورزد, دیگران را شایسته ترّحم نبیند. پیروزی پیامبر اسلام(ص) در گرو یاران ایثارگر و فداکار بود و همه قیامهای اصلاحگرانه تاریخ اسلام از چشمه مؤاسات بهره گرفت.
از آن سو, از عوامل خانه نشین شدن امامان, اندک بودن یاران موافق و فداکار بوده است.58
برید عجلی نقل می کند:
(قیل لابی جعفر(ع) ان اصحابنا بالکوفه جماعة کثیره فلوامرتهم لاطاعوک واتبعوک؟ فقال: یجیئی احدهم الی کیس فیه فیاخذ منه حاجته؟ فقال لا. قال: فهم بدمائهم ابخل. ثم قال:اِن الناس فی هدنة نناکحهم ونوارثهم ونقیم علیهم الحدود وتودی اماناتهم حتی اذا قام القائم جاءت المزاملة ویأتی الرجل الی کیس اخیه فیاخذ حاجته لایمنعه59.
به امام باقر گفته شد: یارانمان در کوفه بسیارند. اگر فرمان دهی از تو اطاعت خواهند کرد. فرمود: چنان هستند که کس بدون اجازه برادر دینی, از مال او نیازمندی خود را بر طرف کند؟ گفت خیر.
فرمود: پس آنان که از بذل مال دریغ کنند, در نثار جان بخیل ترند. سپس افزود: مردم در صلح اند با آنان ازدواج کرده و از ایشان ارث بریم و برایشان اقامه حدود کرده و امانات آنان را اداء کنیم. زمان قیام قائم دوران رفاقت فرا رسد. مرد به سراغ مال برادر رفته حاجت خود برگیرد و کس او را منع نکند.
در روایات, از یاران مهدی علاوه بر تعبیر (مزامله) به رفقا, نیز نام برده شده اند60, به معنای دوستان همدل و همراز, با لطف و صفا, دوستان بزم و رزم. دوستیشان, چنان محکم است که گویا برادران تنی اند. و همه شان از یک پدر و مادرند.
(کانما ربا هم اب واحد وام واحده قلوبهم مجتمعة بالمحبّة والنصیحه61)
گویا یک پدر و مادر آنان را پروریده اند. دلهای آنان از محبت وخیرخواهی به یکدیگر آکنده است.
8: زهد و ساده زیستی: زهد و ساده زیستی, زینت کارگزاران مهدی است. آرمانش رساندن جامعه به قله رفیع توحید و عدالت است و خوشکامی و نیک بختی را در آرامش دیگران می جویند. غذایشان ساده و لباسشان بی پیرایه است. زندگیشان از معیشت درویشان فراتر نمی رود. با دردهای جامعه آشنا و رنجهای بشر در احساس لطیفشان, بازتاب دارد. نمی توانند تن به آسایش و شادکامی سپارند و از احوال مردمان غافل شوند و نام مصلح جهان بر خویش نهند;چرا که آن که با عشرت طلبان همسو شود و دل در گرو آز و طمع بندد,نمی تواند مروج دین باشد و کارگزاری شایسته برای حکومت عدل و داد.62
امام صادق(ع) به کسانی که برای رسیدن به نان و نام در آرزوی حکومت اهل بیت بودند, می فرمود: (اینک, هنگام آرامش ماست. اگر به قدرت دست یابیم,همراهان ما زندگی دشوارتری از دیگران خواهند داشت. رسم کشورداری ایجاب خواهد کرد که پشتوانه درویشان و بینوایان باشیم. تواضع و فروتنی را پیشه سازیم و درناگواریهای روزگار شریک آنان باشیم, تا مردم از ما الگو گیرند و تلخی زمانه در کامشان گران نیاید63.
امام صادق(ع) در برابر پافشاری دوستان برای قیام و شتاب در خروج قائم فرمود:
(ما تستعجلون بخروج القائم, فواللّه ما لباسه الا الغلیظ ولاطعامه الا الجشب وما هوالا السیف والموت تحت ظل السیف.64)
چرا در خروج قائم شتاب می ورزید. به خدا سوگند, لباسش درشت و غذایش ناچیز است. زندگی در حکومت او, جنگیدن است و مرگ در سایه شمشیر.
ستمدیدگان جهان, آزادی خود را در دست آن پاکبازان دیده و از سراسر گیتی به یاریشان می شتابند. درستی گفتار و شعارشان را در کردارشان می جویند و در پی دیدن نشانه های اخلاص و صداقت به درگاهش سر می سپارند.
در حجاز, فرودستان و بینوایان در انتظار ظهور مهدی لحظه می شمارند65 و در سایر سرزمینها نیز, غیر مسلمان برای رهایی از ستم بیداد گران, امام را می جویند به دست مهـر او به آستان اسلام, پیشانی می سایند.66
9 . نظم انضباط: نظم در زندگی و کار, از ارزشهای انسانی و از رموز کامیابی است. انسانهای موفق. برنامه دارند و براساس اصول مشخص, حرکت می کنند. انقلابهای رهایی بخش و سازمان یافته, کمتر با شکست رو به رو می شوند. پیامبر اسلام, سمبل نظم بود. درزندگی شخصی, اوقات خود را تقسیم می کرد و عبادت و استراحت و روابط خانوادگی و اجتماعی حضرت, براساس نظمی روشن مشخص شده بود67. علی(ع) نیز, با نظم برد و به هنگامی مرگ فرزندان و پیروان خود رابه نظم در کارها سفارش فرمود68.
یاران امام زمان نیز, دارای نظم و تشکیلاتی مناسب با حکومت جهانی اند. با این که روابط گرمی با مردم دارند, بسان پدر و فرزند, ولی کارها را براساس اصولی محکم و روشن پیش می برند و تشکیلاتی براساس معیارهای اسلامی در میانشان برقرار است.
از یاران امام یازده نفر سمت نقابت و نمایندگی دارند69.
دیگران, در اختیار این گروهند.
سپاهیان امام, لباس یکسان استفاده می کنند. نیروهای متحد الشکل و منظم مهدی, منظم ترین نیروهای رزمی جهانند.
علی(ع) آنان را این گونه می ستاید:
(کانی انظرالیهم والزّی واحد والقد واحد والجمال واحد واللباس واحد.)70
گویا آنان را می نگرم, زی وهیأتی یکسان, قد و قامت برابر, در جمال و برازندگی همانند وهم لباسند.
در آغاز و انجام کارها, سازماندهی دارند و در بیعت با امام و دعوت به قیام و جهاد با دشمنان هماهنگ عمل می کنند. دوستانی با صفایند و کارها را ماهرانه به نظم و ردیف در آورده اند و پیشاپیش, مقدمات حرکت را برای امام فراهم می کنند.71
مخالفان مهدی
امام, دشمنان سخت گیر و کینه توزی نیز دربرابر خواهد داشت. معارضانی که در مقدمات نهضت اخلال می کنند و پس از پیروزی نیز. در نابودی آن خواهند کوشید.
کند و کاو درباره مخالفان, نشان می دهدسوای مستکبران بیدادگر که در سرلوحه قهر سپاه مهدی قرار دارند, بیشترین کارشکنیها, از جانب کسانی است که ادعای موافقت با امام دارند و خود را از منتظران مهدی می دانند. اینان, امام را نه به خاطر پیاده کردن اسلام اصیل, بلکه برای همراه کردن امام با آرزوها و هوسهای خود می خواهند. پس از پیوستن به امام, چون کارها را بروفق مراد خود نمی بینند و ناچارند از منافع نامشروع خود درگذرند, به توجیه اهداف خود روی می آورند و با سلاح دین و مذهب, به جنگ امام می روند که به فرموده امام صادق:
(چه بسیار از کسانی که ادعای پیروی او را دارند, ولی پس از ظهور حضرت, از او روی می گردانند.72)
در این بخش, به برخی از این افراد و یا گروهها اشاره می کنیم.
1 . راحت طلبان: راحت طلبی ریشه درخود پرستی دارد و خودخواهی, منشاء همه مفاسد است. لذت طلبی حالتی را در انسان ایجاد می کند که همه معیارهای اعتقادی و اخلاقی او را دگرگون می سازد.
لذت طلب, دین را به گونه ای توجیه می کند که با رفاه او در تزاحم نباشد. او بیشتر به دنبال آن دسته از احکام ساده و بدون دردسر است که دنیای او در خطر نیفتد. جمعی از مسلمانان مکّه, پیش از هجرت به مدینه, خدمت پیامبر رسیده ابراز می داشتند: مورد آزار دشمنانیم, اگر اجازه دهی با دشمنان می جنگیم.
پیامبر می فرمود: اکنون مأمور به مبارزه نیستیم. دست نگاه دارید. نماز بخوانید و زکات بدهید.
پس از هجرت به مدینه و ایجاد آرامشی نسبی در آن شهر, پس از آنکه دستور جهاد نازل گشت زبان به اعتراض گشودند که خدایا, چرا فرمان نبرد دادی و آن را مدتی به تأخیر نینداختی. قران, ریشه ترس و وحشت آنان را راحت طلبی می شمرد و مردم را نسبت به فرجام آن هشدار می دهد73
انقلاب جهانی امام زمان, بدون گذشتن از آتش وخون به پیروزی نمی رسد. در نبرد محرومان با مستکبران, برق تیغ بلا, ایمانها را به آزمایش در می آورد. مؤمنان راستین پیشاپیش به استقبال رفته و خود را برای بلایا آماده می کنند, ولی راحت طلبان با دستاویز قرار دادن مذهب, در پی توجیه وضع و پایگاه خویش هستند. در دوران انتظار, بیش از همه چیز, در فکر زندگی خودند و انتظار را بیشتر در دعا و… می جویند.
از برابر آیات جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با ستم, بی تفاوت می گذرند. این گروه نجات بشر و عمل به این گونه دستورها را مربوط به زمان ظهور می دانند و مبارزه در زمان غیبت را نامشروع می پندارند.
امام خمینی در طرز تفکر این گروه می گوید:
(می گویند: اگر حضرت صاحب, خودشان مقتضی می دانند, برای جهاد و مبارزه, تشریف بیاورند, من که دلم برای اسلام بیشتر از آن حضرت نسوخته است و حضرت هم که اینها را می بیند, خودشان بیایند, چرا من این کار را بکنم.74)
از برهان لطف, این نتیجه می گیرند که حضرت, نسبت به کاستیهای جامعه از ما داناتر است و تواناتر, تاخیر حضرت در ظهور, برخاسته از مصلحتی بوده و نیاز به اقدام ما نیست. با کند و کاو بیشتر در منطق و روش زندگی این گروه, متوجه می شویم که همه این گفته ها, پوششی است برای راحت طلبی و در واقع انحرافات اخلاقی, سرمنشأ این عقاید است, نه بینش دینی و بصیرت اعتقادی و…
امام خمینی درباره اینان می گوید:
(از صدر اسلام تاکنون, دو طریقه, دوخط بوده است: خط اشخاص راحت طلب که تمام همشان به این است که یک طعمه ای پیدا بکنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا را هم, آنهایی که مسلمان بودند می کردند. امّا مقدم بر هر چیزی در نظر آنان, راحت طلبی بود. …از اول نهضت اسلامی, ما شاهد اشخاص که… راحت را بر هر چیزی مقدم می داشتند [بوده ایم] تکلیف را در این می دانستند که نمازی بخوانند و روزه ای بگیرند75.
این گروه که در دوران غیبت, راحت طلبی سبب همدستی آنان با کفر و ستم شده است, به هنگام ظهور امام نیز, نمی توانند شیوه زندگی را تغییر دهند. برای ادامه زندگی, بدون درد سر و به دور از غوغا و مبارزه, با حضرت همراه نمی شوند. در پاسخ دعوت امام به جهاد با مستکبران, آیات تقیه را می خوانند. امام زمان در مقابله با توجیه های کژاندیشانه آنان به قرآن استدلال می کند و حق را بدون پرده آشکار می سازد و سرانجام, راحت طلبان را در ردیف منافقان کیفر می دهد.
امام صادق می فرماید:
(انما جعلت التقیه لیحقن بهاالدم. فاذا بلغت التقیة الدم فلا تقیة وایم اللّه لودعیتم لتنصرونا لقلتم لانفعل انما نتقی ولکانت التقیة احب الیکم من آبائکم وامهاتکم ولو قدقام القائم ما احتاج الی مسائلتکم عن ذلک ولاقام فی کثیر منکم من اهل النفاق حداللّه76.
فلسفه تشریع تقیه, حفظ خونهاست. اگر تقیه, به مرز خون رسد, جای تقیّه نیست. به خدای سوگند, اگر شما برای یاری ما دعوت شوید, خواهید گفت: ما درتقیه هستیم و نمی توانیم شما را یاری دهیم. همانا تقیه از پدران و مادران برایتان عزیزتر است. اگر قائم ما بپاخیزد, به یاوه گوییهای شما گوش نخواهد داد و در حق بسیاری از شما مردم منافق, حدود خداوند را جاری خواهد ساخت.
2 . جمود اندیشان: از بامداد اسلام, ظاهر گرایان از مهم ترین موانع احیای دین و تحولات اجتماعی بوده اند, کسانی که به باطن و روح و هدف دین توجه نکرده و افق درکشان فراتر از پوست و قالب را نمی نگرد. دور بودن از واقعیتهای عینی, آنان را کوته بین کرده و به خود محوری دچار. محدود بودن درکشان نسبت به دین,موجب می شود که در زمانهای حساس, تکلیف را نشناسند و به رویارویی پیامبر و امامان کشانده شوند.
درجریان نزول آیه روزه و نماز مسافر, پیامبر در سفر, دستور افطار دادند و خود روزه گشودند, ولی گروهی که به خیال مقدس مأبانه خود, هر سختی ثواب دارد, به روزه ادامه دادند. پیامبر با آنان برخورد کرد و بدیشان لقب گناهکار داد77.
وجود پیامبر و مخالفت صریح با این گروه, به آنان عرصه میدان داری نمی داد. پس از پیامبر, تفکرقشری و ظاهر بینی در لوای حراست از سنت و جماعت, در میان مردم رایج شد و ورود نخله های گوناگون فکری به فرهنگ اسلامی, بویژه در دوران غیبت, آن را تشدید کرد. فرقه های گوناگون در عالم اسلام پیدا شد. ارباب مذاهب و فرق,به اسلام به عنوان دینی جامع و حیات بخش توجه نکردند و با یکسونگری به برخی از جوانب دین, زمینه ناتوانی سایر اجزاء آن را فراهم کردند.
عالم تشیع نیز, از این خوان بی نصیب نماند. غیبت امام و دور کردن شیعه از عرصه سیاست و اجتماع, سبب شد که حرکت اجتهاد بیشتر در حل مسائل فردی متمرکز شود و دستورات اسلام به عنوان یک سیستم اجتماعی, اقتصادی و… کمتر در کار تحقیق وتدریس قرار گیرد78.
سایه افکندن تفکر اخباری گری بر اذهان گروهی از علما, مسأله را تشدید کرد و سبب شد که نوعی جمود و گذشته گرایی در محافل علمی شیعه رسوخ کند. و مراکز فرهنگی آن, بویژه در سده های اخیر, در برخورد با مسائل نوظهور کمتر واکنش مثبت نشان دهند. ریشه معارضه برخی از متدینین در برابر اندیشه های ناب امام امت را باید در گذشته گرایی و یکسو نگری در مسائل اسلام, جست و جو کرد.
به هنگام ظهور امام, تحجر در اندیشه ها و رفتار اجتماعی, نه تنها از میان نرفته که در لفافه های نوظهور جلوه های دیگر می یابد.
امام, احیا گر دین است در همه مسائل فکری و کار بردی اسلام, به دگرگونیهای وسیعی دست می زند و دستوراتی را که در طی روزگاران دراز, بر توده مردم پنهان مانده و مردم ناشیانه به آن عمل می کنند, آشکار می سازد88.
حضرت, برای ایجاد عدالت عمومی, اموال نامشروع را مصادره می کند, قطایع و زمینهایی که حکومتها به ناروا به افراد واگذار کرده اند, به بیت المال بر می گرداند89. دست حرامخواران را از اموال عمومی کوتاه می کند و نقبهای نامریی به بیت المال را مسدود می کند.90
در اجرای عدالت, تا آن جا پیش می رود که راه را بر افرادی که به زیارت مستحبی خانه خدا می روند بسته و حج واجب را در اولویت قرار می دهد91. شیوه حرمسازی و مسجد نمایی را نمی پسندد و مساجد را از تزئینات غیر ضروری پاک می سازد92. در حرم پیامبر و مسجدالحرام تغییرات مهمی را به اجراء می گذارد. در قضاوت, شیوه داودی را پیش می گیرد و با معیارها و موازین نوینی که در اختیار دارد, کشف حقیقت می کند و تنها به شیوه قضایی گذشته, یعنی بینه و سوگند اکتفا نمی کند93.
در تفسیر قرآن, اسرار پنهانی و رموزی که بر مردم پنهان مانده را آشکار ساخته و درهای حکمت و معرفت را بر مردم می گشاید. تأویل قرآن و مصادیق بارز و پنهان آیات آن را بر مردم آشکار می سازد94.
امام زمان, احکامی که پیامبر و امامان پیشین, به سبب نبودن شرایط, نتوانسته اند اجرا کنند, جاری می کند و اسلام را با همه شرایط و ویژگیها, در جهان حاکم می سازد.
تحولات مهم فرهنگی و اجتماعی و سیره امام در حکومت و قضاوت, با ذهنیتی که مردم از دین دارند و تحجر اندیشان القا کرده اند, جدید جلوه می کند و روش امام را با معتقدات خود بیگانه می بینند.
(اذا قام القائم استانف دعاء جدیداً کما دعاء رسول اللّه)95.
امام, نه مشرع است ونه دین ساز, بلکه جدید بودن روش حضرت در ارتباط با شناخت واژگونه مردم آن دوره از دین است, که کارهای امام را جدید جلوه می دهد, گویی دین جدید آورده است. گروهی که با اسلام اصیل بیگانه بوده و تنها بر ظواهر گذشته جمود دارند. روش امام را با سیرت نیاکان خود ناشناخته دیده, زبان به اعتراض می گشایند و با سلاح مذهب, به مقابله امام می شتابند. گروهی که از فهم بطون و معانی بلند قرآن عاجزند, به ظواهر قرآن, علیه امام استشهاد می کنند و عده ای با استدلال به سیره ای از پیامبر که درخیال دارند, به تحولات اجتماعی و اقتصادی امام انتقاد می کنند.
امام زمان, در بیرون کردن این گروه از صحنه اجتماعی و افکار عمومی, پیش از جدش پیامبر به زحمت می افتد. پیامبر, با کافران بی پرده, رو به رو بود که از اعلان دشمنی ابایی نداشتند و آشکار با اسلام و پیامبر می جنگیدند. ولی این دسته از معارضان مهدی, پینه بر پیشانی دارند و در میان مردم, به زهد و ورع مشهورند و با سلاح دین, به جنگ امام می روند. بی کمترین تردید, به تیر تکفیرش می زنند و با ایجاد شایعه و جنگ روانی افکار عمومی را علیه او بسیج می کنند.
امام صادق(ع) می فرماید:
(اِنّ قائمنا اذا قام استقبل من جهلة الناس اشد مما استقبله رسول اللّه(ص) من جهال الجاهلیة.
فقلت: وکیف ذاک.
قال: اِن رسول اللّه(ص) اتی الناس وهم یعبدون الحجارة والصّخور والعیدان والخشب المنحوته وان قائمنا اذا قام اتی الناس وکلهم یتاول علیه کتاب اللّه ویحتج علیه به. ثم قال: اما واللّه لیدخلن علیهم عدل جوف بیوتهم کما یدخل الحر والقر.96)
آزردگیهایی که مهدی ما از سوی نادانان روزگار خود متحمل می شود, بیش از زحماتی است که به پیامبر از جاهلان زمان خود وارد شده.
گفتم: و چگونه؟
فرمود: پیامبر در زمانی بر انیگخته شد که مردم سنگ و درخت و چوب می پرستیدند. قائم, آن گاه که قیام کند, مردم علیه او قران را تاویل می کنند. به خدا سوگند, همانند سرما و گرما عدالت وارد سراهای آنان خواهد شد.
در قضیه ای, امام در جمع مردم سخن می گوید و حقایق را بر مردم آشکار می سازد, گروهی از مردم که تاب سخنان حضرت را نیاورده علیه امام خروج می کنند.
امام صادق(ع) می فرماید:
(انه اول قائم یقوم منا اهل البیت یحدثکم بحدیث لاتحتملونه فتخرجون علیه برمیلة الدسـکرة فتقـاتلونه فیقاتـلکم فیقتلکم97).
در وقت ظهور قائم ما, برایتان سخنانی گوید که تاب شنیدن آن را ندارید. علیه اودررمیله شورش خواهید کرد. او, با شما جنگیده و شما را نابود خواهد کرد.
خطاب امام به شیعیان,(یحدثکم) نشانگر آن است که این گروه, از مخالفان امام, از شیعیان هستند و همگی, به دست امام ازمیان می روند.
3 . کافران و منافقان: در طول تاریخ اسلام, افرادی از منافقان, با سوء استفاده از آزادیهای اسلامی, وارد مسلمانان شده و با تظاهر به شعائر اسلامی, از امکانات جامعه مسلمانان, استفاده کرده اند. مصالح اسلام, ایجاب می کرد پیامبر و ائمه, باآنان مدارا کنند و از درونشان پی جویی نکنند در حکومت مهدی نیز, این گونه افراد در صدد نفوذ در حکومت و جامعه اسلامی بر می آیند. منافقان, گاه تردستانه,تا سطح تصاحب مقامات عالی حکومت امام پیش می روند, ولی ذکاوت و قدرت امام جایی برای دست اندازی منافقان باقی نمی گذارد و شدیداً پاکسازی می شوند98. دو چهرگان که آینده خود را در خطر می بینند, با پخش شایعه و همکاری با گروههای معارض, دشمنی خود را آشکار می کنند. در مناطق مرزی, با دشمنان خارجی همدست می شوند و در مرکز خلافت, کوفه, آشکارا با امام می جنگند. حضرت, پس از درهم شکستن مقاومت مخالفان, پیروزمندانه وارد کوفه می شود و منافقان را در ردیف سایر فرقه های منحرف نافرمان, از میان بر می دارد99.
کفار نیز, که ادعای سرکردگی مردم جهان را داشته و نهضت آزادی بخش مهدی را مانع منافع ناروای خود می بینند, در برابر حضرت صف آرایی می کنند. آنان, برای جلوگیری از مسلمان شدن مستضعفان و حاکمیت محرومان, نیرو تهیّه کرده و با سپاهیان امام درگیر می شوند.
امام صادق می فرماید:
(اذا خرج القائم لم یبق مشرک باللّه العظیم ولاکافر, الا کره خروجه100)
مشرکان و کفار از قیام مهدی ناخشنودند.
دنیای کفر, با دستاویز قرار دادن کیش نصرانیت, با امام درگیر می شوند و به دشمنان امام, کمک می رسانند و به هنگام شکست, بدیشان پناه می دهند101.
از برخی از روایات استفاده می شود, سفیانی, مهم ترین مخالف امام نیز, صلیب در گردن دارد102.
امام, طی گفت و گوهای اعتقادی و سیاسی, معارضان غیر مسلمان را همراه خود می کند و مشرکان کینه ورز جنگ افروز را, شکست می دهد.
شیوه بر خورد امام با مخالفان
از مسائل نیازمند به بحث, روش برخورد امام با مخالفان است. جایگاه سایر ارباب مذاهب و مکاتب در حکومت امام کدام خواهد بود. به تعبیر دیگر مقصود از حکومت جهانی واحد که امام منادی آن است چیست؟ آیا وحدت دین مقصود است یا وحدت حکومت. در هر صورت, رفتار امام با اهل کتاب یا با دیگر مسلمانان غیر معتقد به مذهب امام چگونه است؟
مخالفان امام به چند دسته تقسیم می شوند.
1 . مخالفان سیاسی و مذهبی مسلمان.
2 . اهل کتاب./p> 3 . مستکبران.
دسته اوّل: در ذهن برخی از شیعیان, این اندیشه وجود دارد که در حکومت امام که مروج مسلک اهل بیت است, سایر ارباب مذاهب, جایی نخواهند داشت و همه آنان می بایست به ولایت علی(ع) گردن نهند. روش مهدی, با روش جدش, پیامبر و علی(ع) در برخورد با مخالفان متفاوت است. آنان, مأمور رحمت بودند وگذشت و مهدی, مأمور انتقام.اگر علی در برخورد با مخالفان مذهبی و سیاسی گذشت می کرد و از کردار افرادی مثل شورشیان بصره و یا خوارج می گذشت, بر اثر نبودن شرایط انتقام بود,ولی درحکومت مهدی, مانعی برای شدت عمل با مخالفان وجود ندارد. دلیلی که ممکن است برای این مطلب ارائه کرد, روایاتی است که دلالت دارد روش برخورد مهدی(ع) با مخالفان, با روش برخورد علی(ع) با مخالفان بصری تفاوت دارد.
در روایت معلی بن خنیس از امام صادق چنین آمده است:
(ایسیر القائم(ع) اذا قام بخلاف سیرة علی(ع).
فقال: نعم وذاک ان علیا ساربالمن والکف لانه علم ان شیعته سیظهر علیهم من بعده وان القائم اذا قام سار فیهم بالسیف… وذلک لانه یعلم ان شیعته لم یظهر علیهم من بعده ابداً.103)
آیا روش قائم برخلاف سیره علی(ع) است؟
فرمود: بلی. علی بعد از دست یافتن بر مخالفان, آنان را بخشید, چون می دانست دشمنان, پس از او بر شیعیانش مسلط خواهند شد. ولی قائم, با مخالفان با شمشیر رو به رو می شود, چون می داند دشمنان هرگز بر پیروان او, مسلط نخواهند شد.
این روایت و مانند آن, تا چه حد دلالت بر مقصود دارند؟
مروری بر روایات سیره مهدی(ع), نشان می دهد, در نظام آن حضرت, آزادی مذهب وجود دارد و مسلمانی به جرم داشتن عقیده مخالف, مجازات نمی شود و مخالفان مذهبی, حق اظهار عقیده دارند, به چند دلیل:
1 . در هیچ روایتی از منابع شیعی چنین مطلبی نقل نشده است که مهدی(ع) مخالفان را به ترک مذهب و پذیرش ولایت علی(ع) وا می دارد. تنها درمواردی که از شدت عمل سخن به میان آمده, برخورد با ناصبیها و معاندان اهل بیت است104 و بس. و ناصب, نه هر مخالف و غیر موافق عقیده و مسلک اهل بیت, کسی است که دشمنی با علی و دیگر امامان(ع) را در سینه پرورانده و از اظهار سب و دشمنی ابائی ندارد و در فقه شیعه, سَبّ علی و ائمه, حکم سبّ پیامبر را دارد.
2 . امام, در همه مراحل دعوت و فعالیت, به تبیین اهداف و علل اقدامات خود می پردازد و نقطه ابهامی را برای مردم باقی نمی گذارد. مخالفان سیاسی و مذهبی, با استفاده از جوّ آرامی که امام ایجاد می کند, به بیان مواضع خود می پردازند و جواب می شنوند. از جمله, در منزل ثعلبیه, یکی از بزرگان بنی هاشم, به سیره امام انتقاد می کند و خواهان دلیل شرعی برای آن می شود.
امام, بر خلاف برخی از مأموران که خواهان شدت عمل با این گونه انتقاد گرانند, به آرامی پاسخ می دهد و با استدلالهای مستند به سیره پیامبر, او را با خود همراه می سازد.105
3. امام, تنها با مخالفان مذهبی و سیاسی که مسلحانه علیه امام و برنامه هایش بپاخیزند, برخوردی قهر آمیز دارد. در مورد آنان نیز, از جاده انصاف بیرون نمی رود و با آنان مدارا می کند. حضرت, پیشاپیش با مخالفان اتمام حجت می کند و به قرآن و سنت پیامبر, با ایشان به گفت و گو می نشیند. در مواردی که دشمن, کینه خود را آشکار می سازد و, جنگ را می آغازد و دست به خون یاران مهدی می آلاید, امام دستور مقابله می دهد106.
امّا در پاسخ آنان که به این روایت استدلال کرده اند باید گفت: (امام, روش علی(ع) را در مقابله با شورشیان بصره, در پیش ندارد) اولاً, روایت در مورد مخالفان نظامی و پیمان شکنان است, نه مطلق مخالف. و این حق به امام داده شده است که برای شکستن شوکت مخالفان و جلوگیری از اجتماع دوباره آنان, فراریان را تعقیب کند و مجرمان را مجازات, چنانکه شیوه علی(ع), در نبرد صفین بر آن بود107.
ثانیاً, روایت بر فرض درستی سند معارض است با سخن دیگری از امام صادق که می فرماید:
(وینادی منادیه الا لاتتبعوا مولیّا ولا تجهزوا علی جریح ویسیر بهم کما سار علی(ع) یوم البصرة.108)
منادی امام, فریاد برمی دارد فراریان را تعقیب نکنند و مجروحی را نکشند. بمانند روش علی(ع) با بصریان, با آنان روبه رو می شود.
در مورد دیگر, امام برای دعوت مسلمانان مکه نماینده ای می فرستد, فرستاده حضرت, برای آنان سخن می گوید و به کتاب خدا و سنت پیامبر احتجاج می کند. گروهی از مخالفان, در کنار کعبه او را می کشند. امام, خود به مکه می آید برای آگاهی بیشتر مردم, به تفصیل برایشان سخن می گوید و بر کتاب خدا و سنت پیامبر از آنان بیعت می گیرد و متعرض کس نمی شود109.
در روایت دیگر, حضرت پس از آمدن به مکّه, تنها کشندگان فرستاده خود را مجازات می کند وچیزی بر آن نمی افزاید110.
این روایتها, نشاندهنده نرمش و عفو و رحمت امام در برخورد با مخالفان مذهبی و معتقدان به دیگر مذاهب است.
دسته دوّم: از برخی روایات استفاده می شود: حکومت امام, شرق و غرب را فرامی گیرد و همه غیر مسلمانان می بایست مسلمان شوند وگرنه از میان خواهند رفت. از امام کاظم(ع) نقل شده است:
(… وله اسلم من فی السموات والارض طوعا وکرها).
قال انزلت فی القائم.اذا خرج بالیهود والنصاری والصابئین والزنادقة واهل الردة والکفار فی شرق الارض وغربها. فعرض علیهم الاسلام. فمن اسلم طوعا امره بالصلوة والزکاة ومایومر به المسلم ویجب لله علیه و من لم یسلم ضرب عنقه حتی لایبقی فی المشارق والمغارب احد الاّ وحد اللّه… ولایقبل صاحب هذا الامر الجزیه کما قبلها رسول اللّه…111)
همه اهل آسمانها وزمین, به رغبت یا جبر, تسلیم اویند.
امام فرمود: آیه, درباره قائم نازل شده است. در وقت ظهور, بر یهود و ترسایان و صابئین و زندیقان و مرتدان و کافران شرق و غرب زمین, اسلام عرضه می شود. هرکس مسلمان شد, می باید نماز و روزه و سایر واجبات را به جای آورد و هرکس اباورزید کشته می شود. تا در روی زمین همه موحد باشند… صاحب این امر, مثل پیامبر, جزیه نمی پذیرد.
این روایت, به قرینه ظهور آیه کریمه لیظهره علی الدین کلّه112 دلالت داردکه در وقت ظهور امام زمان, همه اهل زمین می بایست مسلمان شوند و در آن وقت, جزیه ای که درزمان پیامبر(ص) میان حکومت اسلام و اهل کتاب برقرار بود وجود ندارد.
ولی دربرابر, دلائل محکم تری وجود دارد که این برداشت از آیه و روایت را سست می کند.
1 . روایات مستفیض وجود دارد که سیره امام براساس کتاب و سنت است. و هدف آن حضرت, احیای قوانین قرآن و روش پیامبر خواهد بود113. و گرفتن جزیه, از مقررات اسلامی و براساس قرآن و سنت پیامبر است.
2 . روایت عیاشی بر اکراه اهل کتاب براسلام و نیز سایر روایات در این باب, مستند نیستند امین الاسلام طبرسی, در اعلام الوری در پاسخ اشکالاتی که بر سیره امام شده:امام از اهل کتاب جزیه نمی پذیرد, یا جوان بیست ساله نا آشنای با دین را می کشد و… می نویسد:
(انا لانعرف ما تضمنه السئوال من انه(ع) لایقبل الجزیه من اهل الکتاب وانه یقتل من بلغ العشرین ولم یتفقه فی الدین فان کان ورد بذلک خبر فهو غیر مقطوع به114)
آنچه سؤال در بر دارد مثل این که امام, جزیه از اهل کتاب نمی پذیرد و جوان بیست ساله دین ناآشنا را می کشد, ما ماخذی برای آن نمی شناسیم.اگر خبری نیز در این باره وارد شده باشد مقطوع نیست.
3 . برخی گزارشهای مکرر حکایت دارد که امام, با سپاهیان رومی که کیش نصارا دارند صلح می کند115. در روایت ابی بصیر تصریح شده است که امام زمان, مثل پیامبر(ص) با اهل کتاب قرار داد جزیه امضا می کند:
قلت: فما یکون من اهل الجزیه عنده؟ قال: یسالمهم کما سالمهم رسول اللّه ویودون الجزیه116.)
از امام صادق پرسیدم: سرنوشت اهل کتاب در دولت مهدی چگونه است. فرمود: بسان پیامبر از آنان جزیه خواهد گرفت.
این روایت, با روایت ابن بکیر معارض است و در صورت ناتمام بودن سند آن و کنار گذاشتن هر دو, مرجع عمومات کتاب و سنت است.
4 . درمتون عامه روایتی از پیامبر نقل شده است:
والذی نفسی بیده لیوشکن ان ینزل فیکم ابن مریم حکما عدلا یکسر الصلیب ویقتل الخنزیر ویضع الجزیه فیفیض المال حتی لایقبله احد117.
به زودی, عیسی در میان شما نازل شده, به عدالت حکم می کند. صلیب را می شکند, خوک را می کشد, جزیه را برمی دارد. مال چنان فراوان می شود که کسی نمی پذیرد.
عموم محدثان عامه و برخی از محدثان خاصه, از این روایت استفاده کرده اند که مقصود از برداشتن جزیه از اهل کتاب به روزگار مهدی(ع) وادار کردن آنان به اسلام است.
بغوی از محدثان عامه, در شرح حدیث این معنی را تقویت کرده است118.
ولی, از ذیل روایت این معنی استفاده می شود که مال, چنان فراوان شود که نیازی به جمع آوری زکات, یا جزیه نباشد. همان گونه که برخی از روایات خاصه براین مطلب دلالت دارند و بغوی این مطلب را از برخی به صورت احتمال ذکرکرده است, نه این که وضع جزیه کنایه از نبود اهل کتاب و وارد کردن آنان به مسلمان شدن باشد.
ممکن است روایت حکایت از رخدادی خارجی باشد. آشکار شدن عیسی و نماز خواندن آن حضرت در پی امام119, چنان که در روایات آمده و نیز احتجاج امام با یهودیان و نصارا, حقانیت دین اسلام را بر همه جهانیان اثبات خواهد کرد و همگی از دل و جان مسلمان خواهند شد. در آن صورت, موردی برای جزیه باقی نخواهد ماند سید صدرالدین صدر, پس از ذکر روایت, همین معنی را استفاده کرده است120.
اینها شواهدی هستند که دلالت دارند, امام زمان, پیروان ادیان آسمانی را مجبور به ترک دین نمی کند و اگر آنان مسلمان می شوند, از روی رغبت ومشاهده اسلام ناب و فرود آمدن عیسی(ع) است.
پس مقصود از آیه (لیظهر علی الدین کله) حکومت جهانی واحد است, نه وحدت دین.
شاید از عموم آن استفاده کنیم که بر کافران, در آن روزگار, اتمام حجت می شود و الحاد و شرک, ریشه کن خواهد شد و همه باز دارنده های پیشرفت اسلام, از میان خواهد رفت و تمام مردم جهان سر به فرمان دستورهای ولی عصر خواهند بود.
دسته سوّم: مستکبران و مفسدان, دشمنان اصلی امام هستند. و سپاه سلحشور امام, با آنان به شدت برخورد می کند و زمین را از لوث وجودشان پاک خواهد ساخت.
اینها, اشارتهایی بود به ویژگیهای موافقان و مخالفان مهدی.
روشن شد, یاران امام مؤمنان راستین و انسانهای وارسته ای هستند که در همه کمالات انسانی و اسلامی سر آمد مردمان روزگار خویش هستند و از پیش, خود را برای همکاری با امام آماده کرده اند دشمنان حضرت, جاهلان بی بصیرتند که مشعلداران تحجرند و با فهم وارونه از دین و یا ضعفهای اخلاقی, آلت دست دشمنان حضرت واقع می شوند و به همراهی منافقان و مشرکان خودخواه, با امام درگیر می شوند.
کسانی می توانند در رکابش شمشیر بزنند که اسلام را در همه زوایای زندگی, تجسم بخشند و به روزگار انتظار, زمینه قیام را فراهم آورند که نزدیک شدن به ولی عصر, با تقربی معنوی امکان دارد و امام, به هنگام فراهم آمدن شرایط و وجود یاران توانا و شایسته ظهور خواهد کرد. هر چه شمار مؤمنان مخلص افزایش یابد, جامعه و زمان به امام نزدیک تر می شود. آن کس که دعوی انتظار دارد, ولی پاکباز نیست, نه تنها توفیق یاوری را پیدا نمی کند که بر امام راه خواهد بست و جامعه ای که اندیشه ها و ارزشهای الهی را در خود جای نداده و در آتش ستم و اختلاف می سوزد, نمی تواند مردان کارساز پرورش دهد. مرحوم سیدبن طاووس در وصیتی مفصل به فرزندش می نویسد:
(ای فرزند, ای محمد, ترا و برادرت را و هر کس را که این کتاب را بخواند, به آشتی و درستی در معامله با خدای عزّوجلّ و رسول او(ص) و حفظ و رعایت فرمان خدا و رسول که درباره ظهور مولای ما مهدی(ع) بیان فرموده اند و بشارت داده اند, سفارش می کنم; چه قول و عمل بسیاری از مردم از نظرهای فراوان با عقیده آنان مخالف است. مثلاً بارها دیده ام که اگر بنده ای یا اسبی یادرهم و دیناری از آنان گم شود, سراپا متوجه آنان می شوند و برای یافتن, نهایت کوشش را به عمل می آورند, اما ندیده ام که کسی برای تاخیر ظهور آن حضرت و عقب افتادن اسلام و تقویت ایمان مسلمانان و قطع ریشه کافران و ستمکاران به اندازه دلبستگی به این امور ناچیز دلبسته باشد و به اندازه ای که برای از دست دادن این اشیاء متأثر می گردد, متأثر باشد. پس چنین کسانی چگونه مدعی آنند که به حق عارفند و به رسول او واقف و به امامت آن حضرت معتقد و چگونه ادعای دوستی آن بزرگوار می کنند و درباره چگونگی های والای او به مبالغه می پردازند121).