امام خمینی قدس سره ، مؤسسه تنظیم
علی مختاری
وقتی حضرت امام خمینی قدس سره در سال 1340 از اراک به قم قدم نهاد جوانی 27 ساله، پرنشاط، کوشا و در پی خودسازی و اخلاق و عرفان بود، از الطالف الهی درباره ایشان اساتیدی هم چون آقا میرزا جواد آقا ملکی، استاد اخلاق و آیة الله میرزا محمدعلی اصفهانی معروف به شاه آبادی است، که در آن برهه از تهران به حوزه علمیه قم آمده و در طول هفت سال اقامت در این حوزه مبارک به پرورش اهل معرفت پرداخته بود. روحیات و آثار عرفانی حضرت امام راحل -ازجمله همین اثر- کاملاً تحت تأثیر تعلمیات مرحوم شاه آبادی است. امام راحل قدس سره از وی در کمال احترام و با عباراتی مانند «شیخناالعارف الکامل الشاه آبادی مدظلّه» و «شیخی العارف» نام برده است.(1)
تصحیح مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره منتشر شده است.
شرح دعای سحر هم چنان که از نامش پیدا است شرح عرفانی دعای معروف مباهله(2) است که از ائمه اطهار علیهم السلام رسیده وامروزه جزو معروف ترین دعاهای ماه مبارک رمضان است. حضرت امام قدس سره در شأن آن می نویسد:
من أجلّ الادعیة قدرا و اَرفعُها منزلةً، لاِشتمالِه علی الصِفاتِ الحُسنی الإلهیّةِ والامثال العلیا الربوبیةِ و فیه الإسم الأعظم و التجلیالأتم الأقدم.(3)
علیای ربوبی است، و اسم اعظم و تجلّی اتم و اقدم در آن است.
فروتنی مؤلّف
مؤلف بزرگوار در این اثر، عالی ترین معارف عرشی را در نهایت فروتنی بیان فرموده و در عمل راه خودسازی و خودشکنی را نشان داده و می نویسد:
خواستم این دعا را از برخی زوایا شرح دهم، مَع قِلّةِ الباع و قُصورِ الاطلاع، فَیاله من حرباء أراد أن یصف البیضاء، و خفّاش قَصد أن یَنظُر اِلی اِشراق الضیاء و لکن اقول و بالحق اقول:
جاَءتْ سلیمانَ یومَ العید قُبَّرةٌ |
أتت بفخذِ جرادٍ کان فی فیها |
ترنَّمَتْ بفصیحِ القول واعتَذَرَتْ |
إنّ الهدایا علی مقدار مُهدیها(4) |
مانند: «اللّهم إنی أسألک بجمالک کله» آمده و جایگاه هر کدام چگونه است.
درباره اهمیّت شرح دعا در مقدمه چنین آمده است:
از بزرگ ترین نعمت های الهی بربندگان و [نشانه] رحمت واسعه او، دعاهایی است که از معصومان علیهم السلام -که خزائن وحی و شریعت و حَمله علم و حکمت هستند- رسیده است. زیرا همین دعاها رابطه معنوی خالق و مخلوق، خط اتصال عاشق و معشوق، و وسیله ورود در حِصن حصین الهی و تمسک به عروة الوثقی و حبل اللّه متین است و بدیهی است که به این اهداف نمی توان رسید مگر باتوجه به معانی آن ها و حضور قلب، از این رو به شرح این دعا پرداختم.(5)
بیان ظرایفی از کتاب
الف) آغاز و انجام دعای سحر با اسم «الله» است. در فلسفه این آغاز، نکاتی بیان شده است از جمله در سرّ شروع اکثر دعاها با «اللّهم» می فرماید:
... سالکی که با قدم معرفت، گام بر می دارد، در سلوکش به سوی خدا، بسان مسافری است که در راه تاریک و وحشتناکی به طرف دوست، در سفر است. و شیطان در این راه، دزد و قاطع طریق است. و خداوند با اسم جامع و محیطش [اللّه] حافظ است، پس چاره نیست، جز توسل و تضرع سالک و داعی، به درگاه حافظ و مربّی خود، با واژه «اللّهم» یا «یاالله».(6)
فَأجبنی یا الله
و چون تمامی اسمای الهی، جزو مظاهر اسم اعظم هستند-که آن به همه محیط است و به نحوه وحدت و بساطت، همه را در بردارد و بر همه سیطره و غلبه و فرمانروایی دارد- ازاین رو، وقتی آن بر قلب سالکی که به مقام اسم اعظم فعلی رسیده منکشف و هویدا شود، می بیند که در حقیقت پاسخ دهنده اش، همان اسم اعظم است که در آغاز، با مظاهرش و در پایان، خودش پاسخ می دهد. لذا عرض می کند:
«اللّهم انی اسألک بماتُجیبُنی حین اَسأَلُک»
یعنی از سایر اسماء، که زیر مجموعه اسم اعظم هستند و به همین جهت در پایان عرض شده: «فأجبنی یاالله»
و اجابت از اسم اعظم درخواست شده است، زیرا که همان اسم اعظم است که مجیب، حافظ مراتب، مانع از رهزنان و وسوسه گران است و برای اشاره به این که اسم اعظم الهی به همه اسماء دیگر، محیط است و همان است در اوّل و آخر و در ظاهر و باطن، افتتاح دعا با «اللّهم» و اختتام آن هم با «الله» شده است.
همراهی صفات جمال و جلال در ادعیه
حالات و روحیات قلبی و استعدادهای اولیای الهی- به جز حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله که مظهر اسم جامع الهی است- یکسان نیست. و خدا برای هر کدام، با اسم و صفتی که متناسب با حال همان ولیّ است، تجلّی می کند... مثلاً برای حضرت یحیی علیه السلام -که دارای قلبی خاشع و خاضع و منقبض بود- پروردگار با صفت جلالش تجلّی نمود و عظمت، کبریا، قهر و سلطنت خود را به او نشان داد. از این رو حکمت او مختص است به جلالیه(7)، ولی تجلّی خدا برای حضرت عیسی علیه السلام با صفات جمالش بود.
روزی حضرت عیسی علیه السلام می خندید، یحیی علیه السلام به او اعتراض و عتاب کرد که:
گویا از عذاب و مکر الهی در امانی!
عیسی علیه السلام جواب داد:
«گویا تو از فضل و رحمت الهی نا امید و مأیوسی!»
پس به آن دو وحی شد:
«أحبُّکما إلیّ أحْسنکما ظنّابی»(8)
خوش گمان تر باشد به من.
پس خداوند برای یحیی علیه السلام -به تناسب روحیات و حالات قلبیش- با صفت قهر و سلطنت تجلّی کرد و لذا به عیسی اعتراض و عتاب کرد. و برای عیسی علیه السلام به تناسب نحوه نشو و نمایش و مقامات قلبیش با لطف و مهربانی تجلی کرده و به همان جهت آن چنان جواب داد و آن وحی الهی که هرکدام خوش گمان ترید نزدم محبوب ترید به مناسبت سبق رحمت برغضب و ظهور محبّت الهی در مظاهر جمالش در اوّلین مرحله است. چنان که رسیده است: «یامن سبقت رحمته غضبَه(9)».
امتیازات این چاپ
این چاپ با دو نسخه مقابله شده -که معلوم نشده آیا مبنای نسخه چاپی یکی از همین دو نسخه اند یا نه؟- و به صورت قیاسی تصحیح شده، ولی نسخه بدل های فراوانی در پانوشت دیده می شود که اگر کاهش یابد، بهتر است.
این چاپ دارای حروفی متناسب و سطوری مرقّم و امتیازات گوناگونی است از جمله: 25 صفحه توضیحات و 8 فهرست مفید، مثل فهرست آیات، احادیث، اشعار، اعلام، کتب، اصطلاح ها، توضیح مصادر و در پایان فهرست تفصیلی مطالب کتاب.
در پایان مقدمه ناشر آمده است: به علت ضیق مجال و نبود فرصت[؟] ناچاریم کتاب را در وضعیت کنونی منتشر کنیم و امید است در چاپ های بعدی تحقیقات تکمیل شود.(10)
قرار گیرد:
الف) فهرست اجمالی در آغاز کتاب بیاید نه پس از صفحه 12.
ب) مصادر و مآخذ آیات، روایات واقتباس هایی که هنوز مشخص نشده -مثل ص8- پیدا شود.
ج) اغلاط اصلاح شود. مثلاً ص 192 بیت چنین ضبط شده «نیست در لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف د گر یاد نداد استادم» که صحیح آن الف قامت یار است.
د) به چاپ های پیشین و ترجمه آقای فهری و تلاش هایی که در نشر این اثر صورت گرفته، اشاره شود.
ه) کلمه ها و جمله های مشکل اعراب گذاری و آیات و روایات با حروفی درشت تر از متن چاپ شود.
|