این افراد دوستان صمیمی کمی دارند، گاهی فقط یک دوست دارند که شاید همسر یا یکی از اعضای خانواده شان باشد. در مقابل هر تغییری که باعث شود بیش تر در موقعیت های اجتماعی قرار گیرند، مقاومت می کنند. برای مثال از ترفیع شغلی می گریزند، زیرا می ترسند در کار جدید، بی کفایتی آن ها نمایان شود.
شخصیت های اجتنابی معمولاً در مورد خودشان یا دیگران حرف نمی زنند و احساسات واقعی خود را بیان نمی کنند. اجازه نمی دهند دوست شان وارد زندگی خصوصی و درونی شان شود، مگر این که بارها و بارها آن فرد را آزمایش کرده باشند و بدانند که او فردی حمایتگر است. هر چند نیازمند و خواهان برقراری روابط صمیمی با دیگرانند اما چنان احساس شرم و حقارت می کنند که یک دنیای خوصی و تنها برای خود می سازند و با احساس بی کفایتی در آن تنها می مانند.
عدم برقراری ارتباط اجتماعی این افراد ناشی از احساس بی کفایتی و ترس از کنار گذاشته شدن و طرد شدن است، برای آن ها مشکل است که پیش بینی کنند دیگران چه فکری می کنند، یا این که خودشان چگونه رفتار کنند، معمولاً به ارزیابی منفی دیگران بسیار حساسند، به کسی توصیه یا پیشنهاد نمی کنند، از تعامل و برقراری روابط با افراد غریبه می ترسند، اگر احساس کنند در معرض دید عمومی قرار دارند، بسیار وحشت می کنند. مدام فکر می کنند اطرافیان آن ها را مشاهده می کنند و در مورد چگونگی رفتار یا حتی طرز لباس پوشیدن شان با هم صحبت می کنند.
برخی شخصیت ها دوست دارند در مرکز توجه باشند، برعکس شخصیت های اجتنابی ترجیح می دهند گمنام باشند، با این که گمنامی برای شان لذتی ندارد، اما آزارشان هم نمی دهد.
ترس از ارزیابی های منفی و مورد انتقاد قرار گرفتن باعث می شود این افراد فرصت های شغلی خود را محدود کنند، زیرا می ترسند عملکرد شغلی شان نامناسب و نادرست باشد. به همین دلیل سعی می کنند مشاغلی را انتخاب کنند که سخت نباشد و در آن احساس کفایت کنند. انتخاب شغل سطح پایین، یک راه فرار از احساس بی کفایتی است. اگر در حرفه شان احساس کنند خوب عمل نمی کنند به بهانه های مختلف کار خود را ترک می کنند یا موقعیت شغلی خود را تغییر می دهند.
افراد معمولی سعی می کنند از نظرات و بازخوردهای خوب یا بد دیگران برای تغییر خود استفاده کنند، اما شخصیت های اجتنابی نمی توانند از این بازخوردها استفاده کنند، زیرا آن ها به نقص و اشکال دار بودن خود، ایمان دارند. حتی اگر مدارک و شواهد با اعتقاد آن ها هم خوانی نداشته باشد باز هم در مورد واقعیت های قطعی شک و تردید دارند. تصور این که فردی آن ها را دوست دارد و به خاطر خودشان و آن چه هستند، آنان را می پذیرد برای شان امکان پذیر نیست، به همین دلیل برای ایجاد یک رابطه ی دوستی، باید مطمئن شوند که فرد مقابل از آنان مراقبت می کند و برای شان امنیت لازم را فراهم می آورد و اگر با کوچک ترین انتقاد از طرف مقابل روبه رو شوند، احساس وحشت می کنند و سریعاً از او دور می شوند.
احساس بی کفایتی در این افراد یک پیامد منفی دیگر دارد: این افراد از این که خودشان باشند یا خود واقعی خود را نشان دهند می ترسند. می دانیم که برای ایجاد و استمرار یک رابطه، دو طرف باید در مورد خود صحبت کنند؛ شخصیت اجتنابی از طرفی می داند چه کسی است و می داند که نمی تواند از عهده ی خود برآید و از طرف دیگر اعتبار، تأیید و تصدیق دیگران برایش مهم است، به همین دلیل برایش بسیار مشکل است که درباره ی احساسات و امیال خود صحبت کند. این افراد حتی به اطرافیان نزدیک خود، مانند والدین، نمی توانند بگویند چیزی را دوست دارند یا ندارند. این بازداری ها، مصاحبت و ارتباطات این افراد را مشکل یا حتی مختل می کنند. این ناامنی ها موجب می شوند مصاحبت ها به جایی نرسد و با تمام شدن رابطه، فرد دوباره احساس می کند کسی او را دوست ندارد؛ یا این که اگر کسی او را دوست دارد فقط به این دلیل است که او خود واقعی اش را نشان نداده، اگر خود واقعی اش را نشان دهد کسی او را دوست ندارد. او خود را به گونه ای می بیند که پدر و مادرش او را دیده اند: « کودکی که کسی او را نمی خواسته یا بی عرضه و بی کفایت بوده است». متأسفانه شخصیت های اجتنابی این احساس را در اکثر موقعیت های اجتماعی مانند کار، مدرسه و در روابط خود دارند. هر جایی می روند فکر می کنند زیر نگاه منتقدانه ی دیگران هستند. برای آن ها لازم نیست دیگران انتقاد خود را با صدای بلند بیان کنند، کافی است که فرد احساس کند دیگران در ذهن شان در مورد او قضاوت می کنند و به همین دلیل از آن اجتناب می کند.
به طور کلی می توان گفت شخصیت های اجتنابی می خواهند از احوالات و افکار دیگران آگاه باشند، اما دیگران هرگز از آن ها آگاهی نداشته باشند.
شخصیت اجتنابی متعارض، حساس، فوبیک و خودگریز از زیرگروه های این اختلال است.
الف: شخصیت اجتنابی متعارض:
این افراد بین تمایل به صمیمی شدن با دیگران و ترس از صمیمی شدن در تعارض هستند. گاهی دوستان صمیمی خود را بسیار ارزنده و با ارزش می شمارند و زمانی که احساس کنند آزادی شان به خطر افتاده، آن ها را حقیر می شمارند و از آن ها گناره گیری می کنند. معمولاً عبوس، ترش رو و کج خلق هستند. دیگران را برای این که نتوانسته اند نیازهای پیوند جویانه و صمیمت آن ها را تشخیص دهند، مورد حمله قرار می دهند، اما به محض این که دیگران به آن ها توجه کنند و نزدیک شان شوند، برای حفط استقلال خود از آن ها کناره گیری می کنند. این افراد اغلب احساس می کنند دیگران آن ها را درک نمی کنند و در موردشان سوء تعبیر دارند، ولی هنگامی که استرس ندارند منکر این اجتناب ها می شوند و مانند یک فرد معمولی رفتار می کنند. آرامش این افراد با کمی استرس و تحت تأثیر فشار روانی، سریعاً به خصومت و خشم های انفجاری تبدیل می شود و نمی توانند احساسات و افکار خود را به صورت منطقی بیان کنند؛ حتی گاهی به دنیای درونی خود فرو می روند و با دیگران بیگانه می شوند.
ب: شخصیت اجتنابی حساس:
این افراد به نقطه ضعف های خود آگاهی دارند، اما آن ها را بیش تر ناشی از تدابیر و دسیسه های دیگران می دانند تا خودشان، به نشان های طرد و مورد سوء استفاده قرار گرفتن بسیار حساسند و در پی کشف انگیزه های دیگران در ارتباط با خودشان هستند، خلق متغیر دارند و به طور دوره ای دچار نگرانی می شوند و در این دوره ها بسیار عصبی و خود کم بین هستند. نسبت به دیگران بسیار بدبینند و همیشه پیش بینی می کنند که دیگران آن ها را کنار خواهند گذاشت. در این وضعیت راه حل متعارف آن ها کناره گیری و ایجاد یک فاصله ی هیجانی از دیگران است. این افراد اغلب حالت تدافعی به خود یم گیرند، در مقابل دیگران محتاطانه عمل می کنند و از دیگران فاصله می گیرند و به این ترتیب از حمایت اجتماعی محروم می شوند. به دلیل این که نسبت به دیگران بدبین هستند و آنان را حمایت کننده نمی دانند، نمی توانند خشم خود را نسبت به اطرافیان شان مهار کنند.
داشتن افکار و عقاید ارجاعی از ویژگی های دیگر این افراد است. یعنی فکر می کنند همه ی رفتار و گفتار اطرافیان و هر چیزی که در محیط رخ می دهد تا اندازه ای به آنان اشاره دارد؛ برای مثال، وقتی دو نفر با هم صحبت می کنند این فکر به ذهن شان می رسد که حتماً در مورد او حرف می زنند. این افراد معتقدند احساس رنجوری آن ها نتیجه اعمال و رفتارهای دیگران است، چرا که دیگران قصد دارند آن ها را کوچک کنند، و باور دارند که دیگران مسئول بی کفایتی آن ها هستند نه خودشان.
پ: شخصیت اجتنابی فوبیک:
این افراد، خواهان روابط شخصی با دیگران هستند اما به دیگران بسیار بی اعتمادند. وقتی احساس کنند که ممکن است دیگران آن ها را ترک کنند، سمبل یا شیئی را پیدا می کنند و خشم و ترس خود را از او نشان می دهند تا طرف مقابل از آنان حمایت کند. با این کار ترس خود از طرد اجتماعی، شرم و نگرانی را پشت ترس از اشیا و موقعیت ها پنهان می کنند. بسیاری از این افراد با ابراز ترس از موقعیت و اشیا، احساس دلسوزی و شفقت دیگران را می انگیزند.
ترس این افراد وسیله ای برای جلوگیری از طرد و رها شدن است. بنابراین با ترس بیمارگونه، موفق می شوند دیگران را در کنار خود نگه دارند. فردی را تصور کنید که از رانندگی در هنگام شب بسیار می ترسد. به واسطه ی این ترس اطرافیانش مسئولیت های او را به عهده می گیرند، حتی در هنگام رانندگی در شب بیش تر مراقبش هستند و او را برای چنین ترسی به تمسخر می گیرند. یا وقتی کسی از غرق شدن می ترسد از این که شغلی را در نزدیک یک سد نمی پذیرد، او را مسخره نمی کنند.
ت: شخصیت اجتنابی خودگریز:
از آن جایی که روابط اجتماعی باعث ناراحتی این افراد می شود، آنان خود را از دیگران دور می کنند و بیش از پیش در خود فرو می روند، و یک زندگی تخیلی را جانشین زندگی واقعی می کنند، البته با چنین کاری بیش تر و بیش تر از احساس بی کفایتی خود، آگاه می شوند. تخیل تا اندازه ای در کاهش ناراحتی های آنان مؤثر است، اما کم کم افکار فرد، حول محور بدبختی های زندگی متمرکز و نشخوارهای فکری دردناک جایگزین رؤیاها می شود. ( نشخوارهایی مانند: من آدم بدشانسی هستم، هرچه بلاست سر من می آید، انسان ها و خانواده ام مهربان نیستند و ...) این افکار و احساسات آن ها را منزوی تر می کند و در این وضعیت نمی توانند خود را تحمل کنند و سعی می کنند از آگاهی در مورد خود اجتناب کنند و خود را نادیده بگیرند. در این شرایط احساس ناامیدی و دلتنگی بر آن ها حاکم و باعث می شود مشکلات زندگی را بپذیرند و برای حل آن ها هیچ کوششی نکنند. این احساس گاهی ممکن است باعث شود افراد خودکشی کنند یا حالت هیجانی پیدا کنند که در آن حالت ها کاملاً از دیگران جدا می شوند و یک زندگی تخیلی را آغاز می کنند.
ملاک های تشخیص اختلال شخصیت اجتنابی کدام اند؟
بازداری اجتماعی در همه ی واقعیت ها، احساس بی کفایتی و حساسیت بیش از اندازه به ارزیابی های منفی از ملاک های تشخیص این اختلال است. این اختلال با چهار مورد از موارد زیر خود را نشان می دهد:
1- اجتناب از فعالیت هایی که مستلزم برقرار روابط با دیگران است ( به دلیل ترس از انتقاد، عدم تأیید یا طرد شدن ).
2- عدم تمایل به برقراری روابط با دیگران ( مگر این که فرد مطمئن شود دیگران دوستش دارند ).
3- بیان نکردن احساسات و افکار خود ( به دلیل ترس از شرمنده شدن یا مسخره شدن ).
4- فکر کردن دایمی به موضوع طرد شدن و مورد انتقاد قرار گرفتن در روابط اجتماعی.
5- احساس کم رویی و خجالت در موقعیت های اجتماعی جدید ( به دلیل ترس از احساس بی کفایتی ).
6- خود را نالایق و پایین تر از دیگران دیدن ( فرد احساس می کند جذابیت ندارد ).
7- امتناع از خطر کردن و انجام ندادن فعالیت هیا جدید ( به دلیل ترس از شرمنده شدن ).
منبع مقاله :
گلشنی، فاطمه؛ (1389)، اختلالات شخصیت (مشکل از ماست یا دیگران)، تهران: نشر قطره، چاپ اول