امروز به بررسی کتابها و دستنوشتههای قدیمی توماس مکدید یک مامور بازنشسته افبیای (FBI) که موفق شده مجموعهای به نام «تاریخچه جنایات» را که یک بررسی کتابشناسی صریح در مورد روزهای ابتدایی ادبیات جنایی آمریکاست، میپردازیم.
شاید کمی آرسنیک در یک لیوان لیموناد، مقداری افیون در یک فنجان قهوه و یا مقداری استریکنین در یک کاسه شکر بوده باشد. آرسنیک را میشد درون صدف خوراکی، نان، ساندویچ کره، سرکه سیب و حتی درون چای بابونه ریخت. در اوایل تشکیل کشور آمریکا، سم را در هر جایی پیدا میکردید و قاتلین میتوانستند آن را از هرجایی بخرند. قاتلین به فروشندگان مواد غذایی میگفتند که سم را برای خلاصی از موشی که داخل کابینت خانهشان پنهان شده لازم دارند. به فروشندگان داروخانه میگفتند که به دنبال چیزی برای رهایی از پارس کردن سگشان هستند و یا به فروشندگان ابزار فروشیها میگفتند که به دنبال چیزی برای کشتن راسو هستند. «سمهای معمولی برای موشهای معمولی» عنوان رویدادی است در کتاب توماس مکدید، که در سال 1815 زنی به نام بکر توسط شوهرش بارنت در میفیلد نیویورک با ریختن سم در خورشت زغالاخته به قتل میرسد.
مکدید قاتل نبود اما فقط به موضوع سموم هم علاقهمند نبود بلکه به خود مفهوم جنایت علاقه داشت. وقتی که کسی در آمریکا به قتل میرسید و شخصی در مورد آن مطلبی مینوشت، مکدید نتیجه را با دقت مطالعه میکرد و از روی آن یادداشت برمیداشت. کم کم حوادثی مثل آن خورشت سمی خانم بکر و سایر داستانهای تاریخی جنایی راه خود را به قفسه کتابهای آقای مکدید پیدا کردند. او یکی از نویسندگان جنایی شد و دانشگاه مطبوعات اوکلاهما در قسمت قتلشناسی در سال 1961 داستانهای او را تحت عنوان «تاریخچه جنایت» منتشر کرد.
منبع ارزشمندی درباره 200 سال تاریخ جنایات، که آن را تبدیل به یک کتاب ادبی پلیسی کرده است. از اعتراف افرادی که به دنبال عفو بودند، بیانیههایی که قبل از اعدام خوانده میشد، داستانهایی که مردان قانون برای توجیه اعمال خود ساخته بودند و شهادتنامههای دروغین، همه اینها را مکدید خوانده بود. مکدید هر چیزی که به قتل در آمریکا مربوط میشد را مطالعه میکرد. او کاری کرد که این کتاب تبدیل به یکی از جامعترین مراجع در این زمینه شد. این کتاب چیزی بیشتر از یک فهرست است و روایتگر علاقه عمیق به ماهیت جنایت است. 1126 داستان معمایی همراه با فهرست بلند بالایی از آلات قتاله، قاتلین و قربانیان و احکام اعدامین از مطالب جالب و خواندنی آن هستند.
در مقدمه این کتاب مکدید عنوان میکند تا جایی که یادم میآید اولین قتل در نیوانگلند در سال 1630 با یک تفنگ رخ داد و در ادامه مینویسد که سلاحهای گرم درست به ظرافت دستمال کاغذی و کاربردی بودن بیل به عنوان ابزار قتل به کار میرفتند. اولین قتل با بمب در سال 1845 رخ داد. زمانی که یکی از ساکنین قدیمی یک آسایشگاه روانی از طریق یک بسته پستی که برای مدیر سابقش فرستاده بود توانست این زن و شوهر را به قتل برساند. از خفه کردن بوسیله لباس و طناب گرفته تا بیل باغبانی و تبرزین و غرق کردن با انواع روشها اما اکثر قتلها در آمریکا از طریق چاقو، تبر و تفنگ انجام میشد. مکدید عنوان میکند که قتل ها انگیزه مهمی نداشتند حتی گاهی از سر شوخی انجام می شد.
او به داستان قتلهایی علاقه نشان میداد که تحت تاثیر کتابها انجام میشد چرا که انگیزه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و تاریخی داشتند. برای یافتن این داستانها سراغ کتابداران خصوصی و کتابخانهها میرفت. کتابخانه و موزه هانتینگتون در کالیفرنیا،کتابخانه کنگره در واشینگتن دی سی، کتابخانهی عمومی شهر ویچیتا، کتابخانه ادبی بوستون، کتابخانه انجمنهای قدیمی آمریکایی در ماساچوست، کتابخانه پرینستون، کتابخانه عمومی نیویورک و غیره به جستجو میپرداخت.
او برای هر قتل یک خلاصهای در مورد اینکه آن کجا چه وقت و با چه چیزی رخ داده، تصویری از قتل و حقوق معنوی اثر مینوشت. اغلب عنوان داستان خود را با یک تک جمله شروع میکرد و داستان بیشتر از یک یا دو پاراگراف طولانی نمیشد و خواننده به راحتی متوجه محتوای مطلب میشد.
مکدید که در بروکلین متولد شده بود یک کتابدار نبود بلکه یک کارمند بازنشسته افبیای بود. یک مرد قانون که به ادبیات هم علاقهمند بود. او در طی سالهایی که برای ادگار هوور (موسس افبیای) کار میکرد یک دفترچه خاطرات همراه خودش داشت که اتفاقات محیط کار را در آن یادداشت میکرد. بعد از اتمام خدمتش در افبیای در ارتش به خدمت پرداخت و بعد از پایان این دوره به نیویورک برگشت و به عنوان مدیر اجرایی در یک شرکت غذایی کار کرد.
با این وجود، همیشه قتل یکی از سرگرمیهای جانبی زندگیاش بود. او کسی بود که خانه خود را اسکاتلندیارد مینامید و در حل معماهای جنایی و تشکیل محفلی از علاقهمندان داستانهای جنایی شرکت داشت.
کتابهای مکدید در بین مجموعهداران بسیار محبوب است و مورد علاقه کتابداران است. در یادبود سالگرد مرگ مکدید در سال 1996 کتاب فروش و ناشری به نام پاترسون اسمیت در مورد کتاب «تاریخچه جنایت» گفته است که جز بهترین کتابهایی است که به سبک جمعآوری نوشته شدهاند. اسمیت که خودش هم جز انجمن علاقهمندان به جنایت بود، در مورد مکدید میگوید که او یک عاشق از جان گذشته کتاب، یک محقق پرتلاش، یک محافظ وظیفهشناس حقیقت، یک نویسنده فاضل و آغوشش برای کسانی که بدنبال کمک بود همیشه باز بود. او این کمکها را نه تنها به نویسندهها و محققان میکرد تا اشتباهاتشان را برطرف کنند بلکه کمکهای حقوقی به زندانیان زندان وستچستر هم میکرد. اسمیت تنها فردی است که میتواند به درستی عظمت کار مکدید را به ما نشان بدهد.
انتشاراتی که مکدید خودش برای کار به آنها وابسته بود از یک استاندارد مشخص پیروی میکردند. روش کار آنها این بود که با فونتی درشت روی جلد عنوان و تصویری وحشتناک درج میکردند و ادعا میشد که این قتل بزرگترین قتل قرن بوده است. عناوینی مثل: وحشت در قتل، ترس از شیطان، احوالات یک ترور زشت، تنها نسخه از اعترافات و ...
نشان دادن 6 تابوت روی جلد بهتر از نشان دادن یکی بود. تصویر یک چوبه اعدام که ترجیحاً فردی در حال آویزان شدن از آن بود که دیگر حرف نداشت. وقتی در سال 1874 خانم بسی براون توسط آقای ویلیام براون به قتل رسید عنوانی که روی جلد به کار رفته این بود: اعترافات وحشتناکی که نشان دهنده نتایج فاجعهبار اعتیاد زوجهای جوان به عاداتی است که باعث بدبختی در زندگی زناشویی و اغلب جنایت میشود.
سوابق کامل و موجز یک جنایت میتوانست توسط دو ناشر منتشر شود و در آن اسناد مختلفی از شهادتهایی که در دادگاه داده شده بود، خلاصه دادرسیها و نامههایی که مربوط به موضوع بود، ارائه میشد. در سال 1833، 21 ناشر مختلف موضوع برائت کشیش افرایم اوری را در مورد قتل خانم سارا کرنل دنبال میکردند. در بین اینها موضوعات مختلفی پوشش داده میشد شامل: یک روایت کوتاه، یک روایت کامل، یک روایت معتبر، گزارشی از آزمونهایی که روی متهم صورت گرفته بود، گزارشی از دادگاه او، یک گزارش حقیقی، مقداری توضیحات اضافه، رونوشتی از نامههایی که متعلق به قربانی بود، جراحتی که مقتول داشت و نتیجه اثبات بیگناهی متهم.
این نمونهای از مجموعه اتفاقاتی بود که با هر جنایتی که صورت میگرفت منتشر میشد و کتاب مکدید روایتگر مطالبی حتی بیشتر از این است. این کتابی است که به بررسی موضوعات فرعی مرتبط با قاتل میپردازد مثل: مدارک، قانون، اعدام و ...
در یک مورد جسدی که در یک بشکه کشف شده بود پلیس را به سمت یک نجار میزهای بیلیارد هدایت کرد. پیشرفتی که در فرایندهای قضایی صورت گرفته بود حتی باعث میشود تا خواندن کتاب جذابتر هم بشود. مثلاً اینکه برای شاهدان در دادگاه صندلی فراهم شود، اجازه شهادت دادن متهم، اجازه به هیئت منصفه برای تعویق در نتیجه رایگیری و صرف غذا هر کدام پیشرفتی بود که زمانی در نظام قضایی وجود نداشتند. در این میان در زمینه اعدام کردن هم نوآوریهایی صورت گرفته بود مثل اعدام کردن چند نفر به صورت همزمان، درهای مخفی روی چوبه دار برای اعدام کردن آسانتر و دستگاه اعدام ثبت اختراع شدهای که به جای اینکه متهم به سمت پایین آویزان شود به سمت بالا میرفت.
کتاب «تاریخچه جنایت» به ناچار روایتکننده تاریخ آمریکاست. جنایتکارانی هستند مثل لیزی بردن که گمنام بودند اما امروزه بازیگران مشهوری نقشهای آنها را بازی میکنند.
کتاب مکدید به ترتیب زمانی یا جغرافیایی مرتب نشده است بلکه به صورت الفبایی مرتب شده است. به جای استفاده از نظامهای فهرستبندی مرسوم (مثل: مرتب کردن براساس آلت قتاله، نوع قربانی یا نتیجه دادگاه) او اجازه داد که هر جنایت براساس ورودی خودش شکل بگیرد. یک صفحه از این کتاب میتواند تفاوت بین قرنها فاصله زمانی یا چندین ایالت دور از هم باشد. مکدید در مورد کتاب خودش بسیار وسواس داشت تا فقط روایتکننده حکم جنایت نباشد بلکه روایتگر خود جنایت باشد. او سراغ جنایاتی میرفت که به تنهایی خودشان ارزش چاپ شدن داشتند. مکدید فقط زمانی از روزنامهها استفاده میکرد که روزنامه یک پوشش اختصاصی به جنایت مورد نظر میداد و روایت او زمانی پایان مییافت که دیگر آن موضوع روزنامهها را تحت الشعاع خود قرار نمیداد. در پایان قرن نوزدهم این جنایات یک دوجین داستان تولید کرده بودند این در حالی بود که یک دهه پیشتر چنان پوششی از طرف رسانهها دریافت کرده بودند که فقط یک یا دو ناشر به خود زحمت میدادند تا فقط یک جزوه کوتاه در موردشان منتشر کنند.
مانند خیلی دیگر از مجموعه کتابها این مجموعه نیز هم اطلاعات زیادی داشت هم اینکه از کمبود اطلاعات رنج میبرد. اطلاعات زیادی که در مورد ناشرین مختلف وجود دارد اما اطلاعات کمی که در مورد جزییات جنایات وجود دارد. در این کتاب یک فهرست از قاتلین، نام قربانیان، عناوین جنایات مشهور وجود دارد. همسر مکدید میگوید که این کتاب قالب مشخصی ندارد اما شخصیتها خود دارای قالب هستند. اگر قرار بود این کتاب را براساس سرنخهایش بخوانیم تنها مکدید متوجه این سرنخها میشد. مکدید همه چیزی را که شما میخواهید بدانید نمیگوید اما او جایی را که باید آن را پیدا کنید نشان میدهد. 2 تا از کتابخانههایی که او از آنها برای استناد به کارهایش استفاده کرده بود اخیراً براساس کار او نمایشگاهی را برگزار کردهاند. سال گذشته کتابخانه لیلین گولدمن دانشکده وکالت ییل نمایشگاهی با عنوان «جنایت و زنان در قرن نوزدهم» برگزار کرد. در حالی که چندین سال قبل کتابخانه ویلیام کلمنتز در دانشگاه میشیگان نمایشگاهی را تحت عنوان «شنیعترین جنایات در اوایل تاریخ آمریکا» برگزار کرد.
این نمایشگاه یکی از نتایجی را که مکدید گرفته بود تایید کرد و آن اینکه یک جنایت واقعی آنقدر کشش دارد که خیلی بیشتر از سایر دستهبندیهای موضوعی توسعه پیدا میکند. شاید اولین کتابها که در آمریکا منتشر شد به عنوان یک مرثیه مذهبی در نظر گرفته میشد که البته خود مکدید نیز این موضوع را با اشاره به اولین کتابی که در بوستون در مورد مراسم اعدام منتشر شد، تایید میکند. در حالی که ترورهایی که علیه ریاستجمهوری صورت گرفت به طور کلی به عنوان آثاری تاریخی در نظر گرفته میشود نه رمانهای جنایی اما همین موضوع نشان میدهد که یک حادثه جنایی چگونه تبدیل به یک اثر غیرجنایی میشود. موضوعی که امسال همه را شگفتزده میکرد سال بعد خستهکننده میشد. یک نوع جنایت میتوانست چندین کتاب را به خود اختصاص بدهد در حالی که موضوع دیگر حتی سزاوار یک برگ کاغذ هم نبود. اما داستانهای جنایی همیشه فروش میرفت و مکدید یکی از پرفروشترین نویسندگان زمانه خودش بود.