گویی در «بهتره حواستو جمع کنی» فیلمهای «تنها در خانه» و «دانههای بد» با یکدیگر ملاقات کردهاند. یک کمدی سیاه باضافه کمی وحشت که در آن ظاهر اولیه هجوم به خانهای که منجر به گیر افتادن پرستار بچه و صاحب خانه میشود جای خود را به چیزی کاملا متفاوت میدهد. این فیلم خوفناک کریسمسی، محصولی است که در استرالیا فیلمبرداری شده اما اتفاقات آن در شهری از ایالات متحده رخ میدهد. به نظر میرسد مقدر شده است به یکی از آن فیلمهای تبدیل شود که مناسب افرادی است که دوست دارند تعطیلات خود را به هر اندازهای که ممکن است غیرسالم سپری کنند. این فیلم در حال حاضر به کشورهای مختلفی فروخته شده است (از جمله آمریکای شمال) و چشم به اکرانی مناسب در اواخر سال 2017 (فصل جوایز) دارد.
جر و بحثهای معمولی قبل از رفتن به یک میهمانی شام، «لرنر»ها (متخصصین با مزهای که نقششان توسط «ویرجینیا مدسن» و «پاتریک واربرتن» ایفا میشوند، در انتها نیز به مدت کوتاهی دیده میشوند) تنها بچه خود «لوکاس» (با بازی «لوی میلر») را به پرستارش «اشلی» (با بازی «الیویا دی یانگ») سپرده و خانه را ترک میکنند. در سن 12 سالگی، شما ممکن است تصور کنید که «لوک» باید بچه تخسی باشد که هنوز نیازمند پرستار است. اما در حقیقت او انتظارات زیادی از این نوجوان زیبا (پرستارش) که برای سالها به دنبالش بوده است، دارد. انتظاراتی پوچ، شاید اعلام عشقش به او و حتی شاید رسیدن به وصالش.
بعد از اینکه چند شامپاین را دزدکی کش رفته و میخورد، او به موقع و با جرات شروع به افشای راز خود میکند. واکنش «اشلی» دقیقا به همان اندازهای که هر بزرگسالی ممکن است به این پیشنهاد واکنش نشان دهد حالتی است از شوکه شدن و گیجی. با این حال این شروع ناشیانه با تلفنهای مرموزی دچار اختلال میشود. تلفنهایی با نشانههایی از تعرض در داخل و خارج از خانه که درنهایت به تهدید روشنی از سوی مزاحمان میانجامد.
اگر قدری بیشتر جلو برویم ممکن است داستان اسپویل شده و اولین غافلگیری بزرگ فیلم لو رود. با روی دادن مجموعهای از اتفاقات سریع، به زودی همبازی نقابدار «لوک»، «گرت» (با بازی «اد اکسنبولد») دوست پسر فعلی «اشلی» (با بازی «آلکس میکی» در نقش «ریکی») و دوست پسر قبلی او («داکره مونتگومری» به نقش «جرمی») را میفریبد. تلفنها و رایانهها به راحتی از کار میافتند. حتی قبل از اینکه افراد داخل خانه با چسب به صندلیهای اتاق نشیمن بسته شوند. چیزی که در نگاه اول همچون بازی قایم موشکی به نظر میرسد رفته رفته و به تدریج حالتی شومتر به خود میگیرد. کارگردان «کریس پکوور» به خوبی تغییرات را در راستای حوادث مخاطرهآمیز و کشنده به اجرا در میآورد، در حالی که هنوز روکشی براق از شیرینی یک سرگرمی خانوادگی در حومه شهر را در کلیت فیلم حفظ میکند
پذیرفتن امری غیرممکن برای درک تعلیق موجود در فیلمنامه «زک کان» و «پکوور» مورد نیاز است. همچون نیاز به باور کردن این مساله که فردی بسیار جوان میتواند مغز متفکر یک عمل شیطانی باشد درحالیکه تا کنون کسی متوجه این مساله نشده است. اما کمی حال و هوای کارتونی (از طریق بازیگران مکمل کاریکاتوری تا آهنگهایی پر از کنایه با تم کریسمس) این جهش را ممکن میسازد. همانطور که لحظات نابهنگام جدی، بدون نفوذ به طعم بد و دور کردن مخاطب، تاثیر خود را میگذارد.
مدل استرالیایی«دیانگ» (بازیگر فیلم «ملاقات») (که مانند تمامی بازیگران دیگر با لهجه آمریکایی صحت میکند)، استحکام و انعطاف پذیری را در نقش قربانی اصلی ماجرا به اجرا در میآورد. کسی که هیچگاه از تلاش برای بازپسگیری کنترل خود بر اوضاع دست برنمیدارد، همچون فردی بالغ (نزدیک بلوغ) که به وظیفهای گمارده شده باشد. «میلر» (بازیگر فیلمهای «پن» و «جاسپر جونز») نقش یک بچه تخس معمولی که وضیعتش با بدتر شدن اوضاع بیشتر هشدار دهنده میشود را در حد کمال ایفا میکند. بسیاری از فیلمها در این قلمرو شکست میخوردند. چراکه عموما یک بازیگر نوجوان نمیتواند بهطور کامل و عمیقا متقاعد کننده این مقدار از شرارت را به اجرا دربیاورد. مطمئنا این مساله حاکی از کاردانی این بازیگر است که درنهایت ما را متقاعد میکند و هیچ شکی در سرنوشت بسیار بیرحم یک شخصیت که در یک زمان هم میتواند هیولایی و هم کودکانه باشد، باقی نمیگذارد. «اکسنبولد» و «میکی» هم در ابعادی کوچکتر و در نقشهایی که بهطور بالقوه قابل یادآوریاند، ما را تحت تاثیر قرار میدهند.
این فیلم برای آنکه حال و هوای قهرمانانه و برفی مناسب با ایام کریسمس آن هر چه بیشتر متقاعد کننده باشد در استودیویی در سیدنی فیلمبرداری شده است. طراحی فیلم نیز بسته عریضی را که به طرز فریبندهای روشن و مفرح است به آن میافزاید. موسیقی ارکسترال «برایان کاچیا» هم با استفاده از آهنگهای سریالهای کمدی خانوادگی جریان اصلی به تثبیت اثرات ویرانگرانه فیلم کمک میکند. هر چند که این محتوا در اینجا بیشتر از «تعطیلات کریسمس ملی لامپو» است. چیزی که اکنون با نام «بهتره حواستو جمع کنی» شناخته میشود در جریان تولید و در نمایشهای اولیه خود در سال گذشته با نام «محله امن» شناخته میشد.
مترجم: محمد کیومرثی